جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > کاش می‌شد به سریال‌های تلویزیون هم سیمرغ داد!/ نگاهی به نقاط قوت و ضعف فیلم‌های رمضانی

کاش می‌شد به سریال‌های تلویزیون هم سیمرغ داد!/ نگاهی به نقاط قوت و ضعف فیلم‌های رمضانی

کاش می‌شد به سریال‌های تلویزیون هم سیمرغ داد!/ نگاهی به نقاط قوت و ضعف فیلم‌های رمضانی
جشنواره فیلم فجر که نیست سیمرغ بدهیم اما اگر در تلویزیون هم این اتفاق می‌افتاد آن وقت می‌توانستیم از ابعادِ مختلف سریال‌ها را در معرضِ داوری قرار بدهیم.
 سریال‌های رمضانی دو سه روزی است آنتن را ترک کرده‌اند البته کرونا و مشکلات این روزهای فیلمبرداری، تکلیف سریال "احضار" علیرضا افخمی را با یک هفته تأخیر روشن می‌کند؛ قسمت آخر این سریال جمعه آخر این هفته پخش خواهد شد. البته صداوسیما در اولین نظرسنجی رمضانی خودش، اعلام کرد که مخاطبین 79 درصدی تلویزیون "احضار" را بیشتر از "یاور" و "بچه‌مهندس" دیده‌اند البته به همین تناسب و با کمی تغییر در تلوبیون هم بازدیدهای بینندگان همین رده‌بندی را نشان می‌دهد. 
بسیاری از عوامل، دست‌اندرکاران و سازندگان همیشه منتقدِ این نظرسنجی‌ها بوده‌اند؛ چرا که مردم در تماشای سریال و فیلم علایق و سلایق متفاوتی دارند. گروهی درام و طنز را به ماورایی ترجیح می‌دهند و عده‌ای هم از فقدان چند ساله این ژانر مناسب و جذاب رنج می‌بردند تا جایی که آمارِ تماشای سریال‌ها و مجموعه‌های قدیمی ماورایی تلویزیون در تلوبیون و فضای اینترنت بالا رفته بود. کارهایی که عمدتاً علیرضا افخمی یا در مقام نویسنده و یا کارگردان آن‌ها بوده و یا حتی به عنوان نظارت کیفی نام او را در تیتراژ برخی از همان مجموعه‌ها می‌بینیم. 

اول: احضار
سؤالی که پیش می‌آید چرا "احضار" از دیگر رقبا پیش‌تر افتاد؟ اول ژانر آن ماورایی که حرف‌های بسیاری داشت، خصوصاً در ایده‌پردازی که از همه جلوتر بود. و در وهله بعدی، سابقه علیرضا افخمی و کارنامه ارزشمند این سریا‌ل‌ساز خوشنام، هر مخاطبی را کنجکاو می‌کند حداقل یک قسمت همراه با این سریال تلویزیونی باشد. کارگردانی که اگر سریالی مثل "تب سرد" را هم می‌ساخت مخاطب را با جعبه جادو آشتی می‌داد. 
اما می‌توان نام علیرضا افخمی را جزو رکورداران ساخت سریال رمضانی ثبت کرد. کارگردانی که هم رگِ مخاطب را می‌شناسد و هم به زبان و حال و هوای ماورا و معنویت‌هایش آگاهی دارد. وقتی اغما را می‌نوشت، می‌دانست که مخاطب تشنه شناخت شیطان و ابلیس است؛ همان فضایی که پیش از آن در "او یک فرشته بود" در معرضِ نگاهش قرار گرفته بود. سرآخر هم به سراغ "پنج کیلومتر تا بهشت" رفت که حاشیه‌ها و اتفاقات فراوانی داشت. 
دیگر از سریال ماورایی خبری نشد...!
تقریباً بعد از آن از سریال ماواریی خبری نشد و بعد از مدتی او را به عنوان کارگردان "پرستاران" دیدیم و بعد از آن هم یک دهه غیبت داشت و با "احضار" برگشت. نامی که اگر "دعوت نحس" باقی می‌ماند شاید جذاب‌تر هم بود و آن را با "احضار" نمایش‌خانگی که تنها به هدفِ ترساندنِ مخاطب ساخته شده بود، مقایسه نمی‌شد. 
در حالیکه سریال‌سازِ با اندیشه و ایده‌پردازی مثلِ علیرضا افخمی که خودش دست به قلم است و سریال‌های زیادی هم برای تلویزیون نوشته، با هدفِ مقابله با رفتار کاسب‌کارانه با دین و اندیشه و عرفانِ مردم به میدان آمد. احضار روح، فالگیری، کف‌بینی و حتی پیش‌گویی‌های دروغینی که زندگی‌های بسیاری را به هم ریخته است. 

انتقاد به بازیگران جوان
نقد دیگر مخاطبان به بازیگران جوانش بود که واقعاً با پیش رفتنِ سریال مثل پریناز ایزدیار در "پنج کیلومتر تا بهشت" یا بهاره افشاری در "او یک فرشته بود" و حتی کامبیز دیرباز در "تب سرد" آرام آرام به دلِ مخاطب نشستند. امروز مخاطب به دلیل بالا رفتن قدرت انتخابش و همچنین تماشای مدیوم‌های مختلف دیگر آن صبوری گذشته را ندارد که به فیلمساز و عواملش وقت بیشتری بدهد تا خودشان را ثابت کنند؛ شاید این دلیل باعث شود بیشتر از بقیه سریال‌ها و کارگردانان رمضانی، علیرضا افخمی و "احضار" مورد نقد قرار گرفتند.
از طرفی دیگر بیشتر از "بچه مهندس" و "یاور" با "احضار" شوخی کردند؛ بیشتر از همه آن صحنه تشخیص کرونا توسط روح محسن کامرانی هم طرفدار پیدا کرد و هم مدت‌ها درباره‌اش لطیفه و جوک می‌ساختند. در مقابل برخی هم این اتفاقات را کاملاً باور کردند چه آن‌هایی که از این گروه‌های طالع‌بین و فالگیر زخم خوردند و چه آن‌هایی که به این خرافات اعتقاد دارند. تا جایی که میلاد میرزایی که نقش روح محسن کامرانی را بازی کرده در گفت‌وگو با تسنیم  به این نکته اشاره کرد که مردم از او در خیابان می‌خواهند برایشان کارهای ماوراء الطبیعه انجام دهد. 

افسانه چهره‌آزاد و فالگیری
البته افسانه چهره‌آزاد به عنوان نقش مینو و فالگیرِ سریال، میلاد میرزایی روح محسن کامرانی و حتی بازیگرانی مثل آدرینا صادقی و مینو آذرمگین که کاراکترهای زهره و مائده را بازی کردند، بسیار مورد توجه مخاطب قرار گرفتند. خصوصاً چهره‌آزاد که بسیاری احساس کردند قبلاً خودش فالگیر بوده است!
انتقاد به شخصیت‌پردازی در سریال "احضار" وارد است اما شاید کرونا، کُند پیش رفتن تصویربرداری و آشفتگی برای رسیدن یا نرسیدنِ سریال به پخش باعث شد تا ناظر کیفی با سابقه تلویزیون که اینجا سریال را کارگردانی می‌کرد بتواند بهتر از بازیگرهای جدید خود بازی بگیرد و یا شخصیت‌پردازی‌ها بهتر اتفاق بیفتند. با اینکه بسیاری در این شرایط باز هم نمره خوبی به بازی بازیگران کاربلد و جدیدِ سریال "احضار" دادند. 

به نظر می‌رسد شتاب‌زدگی و کار فشرده این مجموعه تلویزیونی، آن‌طور اجازه نداده که در تدوین، پرداخت، شخصیت‌پردازی و بازیگردانی، کاوری و همکارانش با کیفیت و مناسب پیش بروند. "بچه مهندس" با وجود بازیگران خوبی مثل ثریا قاسمی و فرهاد قائمیان نتوانستند ضعف‌های عمده بازیگران جدید را بپوشانند. محمدرضا رهبری با اینکه عملکرد خوبی در "میوه ممنوعه" داشت اما نتوانست آن‌طور که باید و شاید دوران نقاهت و بیماری جواد جوادی قصه را باورپذیر نشان دهد.
تومور مغزی غیرقابل باور
اگر نقصِ طراحی صحنه‌های مربوط به جراحی، سکته و تومور مغزی جوادی قصه را کنار بگذاریم که می‌توانست بر مبنای واقعیت پیش برود و آن‌قدر پیش‌پا افتاده نمایش داده نشود، بازی محمدرضا رهبری هم نتوانست این خلأ را پوشش بدهد و بسیاری این نوعِ پرداخت را مورد نقد قرار دادند و حتی سکته کردن و تشخیص پزشک و خیلی اتفاقات دیگر این بخش را مورد تمسخر قرار دادند. به نظر می‌رسد می‌توانستند برای این بخشِ قصه تمهیدات بهتری بیندیشند تا باوپذیرتر پیش برود. 
فقدان مشاورِ مناسب برای بخشِ پزشکی و حتی اکشن و امنیتی سریال باعث شده تا این ضعف بیشتر به چشم بخورد؛ در واقع نیروهای امنیتی را طوری نشان دادند که همیشه از "سایه" (مافوق گروه خرابکاران) یک گام عقب‌ترند. در حالی سریال‌های امنیتی و پلیسی ساخته شده‌اند که کارآمدی و هوشمندی این گروه را بیشتر نشان داده است. 

آیا این سوژه سفارشی بود؟
یکی از نقدهای دیگر که نسبت به این سریال وجود دارد سوژه سفارشی امنیتی است. سوژه‌ای که واقعاً قابل دفاع است که از ابتدا به تولید ملی، حمایت از نخبگان، نمایشِ اقتدار جمهوری اسلامی در ساخت دستاوردهای دفاعی کشور، نگاهی به معضلات فرزندان بدسرپرست و بی‌سرپرست و خیلی از اتفاقات دیگر، قابل توجه بوده‌اند.
به نظر می‌رسد اگر سوژه سریال در فصل سوم و چهارم سفارشی شده و به سمتِ مسائل دفاعی و امنیتی رفته، قابل تقدیر است. چرا که دشمنان ما همیشه برایِ کوچک‌ترین موفقیت‌های خودشان هزاران سریال و فیلم می‌سازند اما گروهی نقد می‌کنند چرا موفقیت جمهوری اسلامی در ساخت پهبادهایی مثل آرکیو 170 بخشی از سوژه یک سریال دنباله‌دار است؟
اما با همه این تفاسیر و نقدها، "بچه مهندس" اگر قرار است فصل پنجمی داشته باشد خیلی منجسم‌تر و اصولی‌تر وارد میدان شود؛ کار فشرده، شتاب‌زده و رفتار دم‌دستی، سریال دنباله‌دار را دچار آسیب می‌کند. اگرچه "بچه مهندس" ابتدا و پایانِ خوبی داشت اما می‌توانست خیلی بهتر از این‌ها مدافعِ موفقیت‌های فصل‌های گذشته‌اش باشد؛ فیلمنامه، دغدغه و خیلی بخش‌های قدرتمندی متوجه این سریال بوده و نشان می‌دهد که می‌خواستند خیلی بهتر از این‌ها باشند اما زمانِ کوتاه نگذاشت این ظرافت‌ها و دقت‌ها بیشتر اتفاق بیفتد.

آدم‌های مستبد و سنتی
در "پس از باران" هم محمود پاک‌نیت یک ارباب سنتی و مستبد بود که ظلم زیادی به زیردستانش می‌کرد. همچنین در سریال "خانه‌ای در تاریکی" محمود پاک نیت باز همان نقش را تکرار کرد. محمدعلی کشاورز در "کهنه سوار" ساخته اکبر خواجویی همان اسدالله پدرسالار است. داریوش ارجمند هم بازیگر خوبی است اما باید مراقبت کند او با این همه کسوت، در نقش‌های کلیشه‌ای خرج نشود. 
گره باز کردن‌های یکباره‌!
در کنارِ این موضوع، گره‌افکنی‌ها و گره‌گشایی‌های ساده و بدون پیچیدگی سریال هم مورد نقد است. کارگردان روی همسر دوم پسر یاور چلویی تمرکز می‌کند و او کسی است که می‌خواهد ثروت یاور را بالا بکشد اما همه‌چیز با گریه دلسوزانه مادر به پایان می‌رسد. یعنی به عوامانه‌ترین شکل پرداخت، یک بخش مهم قصه حل می‌شود. خط داستانی که می‌توانست با اتفاق‌های متعددی روبرو شود و برای مخاطبانی که چنین معضلات خانوادگی دارند آن‌قدر آسان و پیش‌ پا افتاده نشان ندهد. یعنی در واقع کارگردان گرهِ پیچیده‌ جمال را خیلی راحت‌تر باز کرد. 
روزی که یاور، جمال پسرش را به همراه زن دیگری دید و شوکه شد، فکر نمی‌کردیم در روزی که با آن مواجهه می‌کند خیلی پیچیده‌تر باشد. یعنی در واقع جمال خیلی پیچیده به روال عادی زندگی قبل خود برگردد نه اینکه همسر اولش خودش برود و طلاهایش را در اختیارِ پرداخت مهریه زن دوم قرار دهد. این قصه نه باورپذیر است و نه می‌تواند فرهنگساز و درس‌آموز خانواده‌های مبتلابه شود. اینجا حفره بزرگی در قصه "یاور" دیده می‌شود و آن عدم توجه سعید سلطانی و همکارانش به پیچیدگی اتفاقات و شخصیت‌ها است. 
سریال‌هایی که سیمرغ می‌گیرند؟
چقدر خوب بود که سریال‌های مناسبتی و یا فصلی مثلِ جشنواره فیلم فجر و آثارش ارزیابی می‌شدند و آن‌گاه متوجه می‌شدیم ضعفِ کدام سریال‌ها در کدام قسمت‌ها است. مثل سه سریال رمضانی که اگر بخواهیم به آن‌ها سیمرغ بدهیم از نظر خیلی کارشناسان و حتی نظرات مردمی که در فضای‌مجازی می‌توانیم آن‌ها را در صفحات مجازی سریال‌های تلویزیونی ببینیم؛ کدام سریال‌ها نمره بد و کدام سریال‌ها نمره خوب می‌گیرند.
بدونِ شک اگر به تعداد بیننده هم نگاه کنیم بهترین سریال "احضار" است پس سیمرغ پربیننده‌ترین سریال را باید به علیرضا افخمی و همکارانش بدهیم و البته سیمرغِ بهترین ایده هم به این سریال اختصاص پیدا می‌کند. سیمرغِ بهترین دیالوگ‌ها و قصه به سریال "یاور" اختصاص دارد و جایزه وفاداری به جوان نخبه و تولید را هم باید به "بچه مهندس4" بدهیم. 
در بخش بدترین‌ها ضعف هر سه کارگردان مشهود است، عدم سنخیتِ تیتراژِ سریال "یاور" مورد انتقاد جدّی در برابر موسیقی متنِ هوشمندانه آریا عظیمی‌نژاد برای سریال "احضار" که بسیاری او را تحسین کردند. جایزه تدوین و تعلیق را دو سریال "بچه مهندس" و "احضار" به خودشان اختصاص می‌دهند.
در حالی که "شتاب‌زدگی" در تصویربرداری به "شتاب‌زدگی" در تدوین سریال "یاور" هم سرایت کرده بود و از این جهت تدوین سریال سعید سلطانی نمره خوبی نمی‌گیرد.  البته در این میان اگر سیمرغی در کار بود حتماً باید به بازی پرویز فلاحی‌پور و فقیهه سلطانی در "یاور"، افسانه چهره‌آزاد در "احضار" و ثریا قاسمی در "بچه مهندس" که بهتر از بقیه بازیگران سریال‌های رمضانی ظاهر شدند، این سیمرغ‌ها را اهداء می‌کردند. 
به هرحال چیزی که معلوم است، سریال‌سازی در تلویزیون چه به دلیل مشکلات مالی و چه به دلیل ته کشیدن خلاقیت نویسندگان و کارگردانان و بازیگران کهنه‌کار، نه مردم را جلب و جذب می‌کند، نه جریانی در سریال‌سازی تلویزیونی راه می‌اندازد. قطعاً هوایی تازه لازم است. از بخت خوش تلویزیون، مسابقات لیگ قهرمانان آسیا باعث شد مردم سرگرم شوند، در حالی در زندگی روزمره کمتر صحبتی از سریال‌های ماه رمضان شنیده می‌شود. اگرچه مدیران گمان می‌کنند تجربه‌های خوبی رقم زده‌اند، در حالی که ضرورت و لزوم شناخت بیشتر مخاطبان و مطالعه در توفیقات گذشته تلویزیون بسیار احساس می‌شود.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب