پرسه در نمایشگاه کتاب
به گزارش گروه رسانه ای شرق، عنوان خبرنگار هر سال با اشتیاقی تکرار نشدنی به نمایشگاه کتاب میروم؛ جایی که قرار است فرهنگ ورق بخورد و صداها شنیده شود. امسال اما با یک سؤال وارد نمایشگاه شدم: آیا نمایشگاه کتاب هنوز همان شور و شوق سابق را دارد؟ هنوز هم مردم با نایلونهای پر از کتاب این سو و آن سو میروند؟ با همین ذهنیت در میان راهروها قدم زدم، سراغ غرفهداران رفتم با بازدیدکنندگان همکلام شدم و حرفهای نگفته بسیاری را شنیدم. برخی از غرفهها شلوغ و پرهیاهو بودند اما در کنار این شور، سکوتی هم بود؛ سکوتی تلخ از کتابهایی که به خاطر قیمت بالا در قفسه مانده بودند و مخاطبانی که فقط نگاه میکردند و میرفتند.
فروشنده خندید و گفت: «با اینکه قیمتها بالاست، فروش بدی نداشتیم. امروز با اینکه شنبهست و معمولاً خلوتتره، نسبت به همین روز در سال گذشته فروشمون ۲ برابر بوده.»
میپرسم بیشتر در چه حوزهای فعالیت دارید؟ و او گفت: «تمرکز ما روی کتابهای عمومی، کودک و نوجوانه. مخصوصاً فرهنگنامهها. به خاطر کیفیت بالا قیمتها هم طبیعتاً بالاتر میره.»
در مورد مخاطبان قدیمیشان صحبت کرد. خاطراتی از روزگاری که قشرهای متوسط و پایینتر جامعه هم با ذوق و علاقه برای بچههایشان کتاب میخریدند و ادامه میدهد: «قبلاً نقاش، کارگر، معلم با خانوادهشون میاومدن و کتاب میخریدن. الان بیشتر مشتریهامون از قشر مرفه یا متوسط به بالان. بعضیهاشون مشخصه که از نظر مالی راحتن اما حتی برای اونها هم بعضی قیمتها سنگینه.»
قبلاً نقاش، کارگر، معلم با خانوادهشون میاومدن و کتاب میخریدن. الان بیشتر مشتریهامون از قشر مرفه یا متوسط به بالان.
از او میپرسم چه راهحلی برای این وضعیت وجود دارد؟ پاسخش روشن بود: «اگه دولت ناشرها رو حمایت کنه، مثلاً کاغذ دولتی بده، ما هم میتونیم قیمت کتابها رو پایینتر نگه داریم. مثلاً کتابهایی که با کاغذ یارانهای چاپ کردیم، فروش بهتری دارن چون قیمتشون برای مردم قابل قبوله. وقتی هزینه تولید پایین باشه، قیمت نهایی هم منصفانهتر میشه.»
آسیب همزمانی نمایشگاه حضوری و مجازی
یکی از ناشران با نارضایتی میگوید: «به نظرم نباید نمایشگاه حضوری و مجازی همزمان برگزار بشه. این ۲ تا به جای اینکه مکمل هم باشن، دارن به هم آسیب میزنن. پیشنهاد من اینه که نمایشگاه حضوری اردیبهشت برگزار بشه و ۶ ماه بعد نمایشگاه مجازی. اینطوری هرکدوم مخاطب خودش رو پیدا میکنه.»
او سپس از موضوع مهمتری میگوید که شاید کمتر کسی تا به حال مطرح کرده بود: «تو این دوره و زمونه، از هوش مصنوعی و فناوری نو باید استفاده بشه. نمایشگاه کتاب جا داره که با اپلیکیشنهای هوشمند، اطلاعات دقیقتری بده. الان اگه بخوای پیدا کنی فلان غرفه کجاست یا چه کتابی کجا هست باید بپرسی از این و اون. برچسبها هم کامل نیست، حتی اسم غرفهها بعضی جاها معلوم نبود.»
نایلونهای خالی، گاریهای بیکتاب
سراغ یکی دیگر از مراجعهکنندهها به نمایشگاه رفتم از حال و هوای نمایشگاه میپرسم؟، میگوید: «یک تفاوت جدی با سالهای قبل حس میشود: مردم کتاب زیادی در دست ندارند. زمانی بود که دانشجوها با ۲ تا نایلون پر از کتاب از غرفهها بیرون میآمدند یا حتی کتابها را با گاری میبردند. صف پست کتابها در محوطه از شدت ازدحام دیدنی بود اما حالا با این قیمتهای بالا چنین صحنههایی دیگر تکرار نمیشوند. خود من هم دنبال یکی ۲ کتاب بودم. درست است که قیمتها بالاست اما چون نیاز داشتم تصمیم به خریدشان گرفتم، هرچند هنوز تهیهشان نکردهام. به نظرم قیمت بالای کتابها باعث شده خیلیها از خرید صرفنظر کنند. در حالی که اگر کتاب ارزانتر بود نه تنها خرید بیشتر میشد، بلکه همان لحظه هم شوق خواندنش ایجاد میشد.
گزارش را که جمعبندی میکردم، این جمله یکی از مراجعهکنندهها توی ذهنم مانده بود: «کتاب کالای فرهنگیه، نه لوکس. باید برای همه باشه، نه فقط برای قشر خاص.»
منبع: sharghdaily-1006441