شرق: «غرض نقشیست» گزیدهای از نوشتههای پژوهشی حورا یاوری، نویسنده و منتقد ادبی است که در چهار بخش مقالات، یادنامهها، گفتوگوها و نقد و بررسی کتاب تدوین شده است. این مجموعه مقالات پژوهشی پراکنده، سیر تحول و دگرگونی شعر و داستان معاصر فارسی در 150 سال اخیر را نشان میدهد. از نامههایی که نیکلسون در سالهای تصحیح و ترجمه مثنوی برای حسین دانش نوشته تا بررسی مفهوم «دیگری» از منظر صادق هدایت که از نظر یاوری، خیلی پیش از آنکه متفکرانی مانند میشل فوکو و ادوارد سعید، «نگاه جهانیان را به خود و به دیگری و به فرهنگهای پیشرفته و بهجامانده دگرگون کند، آمیختگی فرهنگها و شباهت سرزمینها و آدمها را در بوف کور به تصویر میکشد».
کتاب با مقاله «نارسیس یونانی و نرگس ایرانی» آغاز میشود که پژوهشی در همریشگی لغوی و جهان معنایی متفاوت نارسیس و نرگس در ادبیات یونانی و فارسی است؛ «اینکه نرگس ایرانی، که به نمونههای فراوان آن در مقاله اشاره شده، برخلاف همنام کهن یونانیاش که دل از همه جهان برگرفته و فقط به خودش نگاه میکند، با چشمانی باز جهان را میپاید و به جای خودش به دیگران نگاه میکند و اینکه آیا میتوانیم از ترکیب نرگس با پسوندهای مختلف برای معادل فارسی مفهوم نارسیسیزم در روانکاوی کمک بگیریم؟ و این در حکم نوعی گسست از پیشینه معنایی گل نرگس در ادبیات فارسی نیست؟».
در مقاله بعدی با عنوان «سیمای داستانی محمدرضا بیگ» سفر پرماجرای نخستین سفیر ایران در فرانسه در زمان سلطنت لویی چهاردهم روایت شده که پاریسیها برای دیدنش سر و دست میشکستند و اندک زمانی پس از عزیمت از خاک فرانسه قدم به صحنه ادبیات گذاشت، داستان سفرش نوشته شد، مورد استقبال فراوان قرار گرفت و در فاصله کوتاهی از فرانسه به انگلیسی و آلمانی ترجمه شد. «فروغ فرخزاد» بازچاپ مدخلی در دانشنامه زبان و ادب فارسی است که با توجه به ضوابط حاکم بر این مدخل تنظیم شده و علاوه بر اطلاعات مربوط به زندگی و آثار این شاعر بزرگ اطلاعات کتابشناسی و فهرست ترجمه اشعارش به زبانهای مختلف نیز آمده است.
«سه نامه از رینولد نیکلسون به حسین دانش» نیز همانطور که از عنوانش پیداست، شامل نامههایی از نیکلسون، خاورشناس نامدار بریتانیایی در سالهای تصحیح و ترجمه مثنوی برای حسین دانش، نویسنده و محقق ایرانی است که در آن سالها در استانبول زندگی میکرد. «نامهها از سویی همت والای نیکلسون را در رساندن این بار گران به مقصد نشان میدهد و از سویی دیگر مؤید نقش مؤثر محققان و نویسندگان ایرانی مقیم ترکیه در مطالعات ایرانشناسی و همکاری آنها با خاورشناسان اروپایی در بهرهگیری از نسخههای خطی موجود در کتابخانههای ترکیه و تصحیح و تدوین متون کلاسیک فارسی است».
ارتباط ادبیات و فلسفه از مضامین دیگری است که یاوری در یکی از مقالات کتاب با عنوان «گفتوگوی فلسفه و ادبیات» به آن پرداخته و تأملی است در همسخنی با فلسفه در ادبیات فارسی، اهمیت مفاهیم و مکاتب فلسفی در تحول و دگرگونی شعر و ادبیات فارسی در دهههای اخیر، و همچنین نقش عزتالله فولادوند در برگشودن فضای ادب و فرهنگ ایران بر مفاهیم و مکاتب فلسفی. از دیگر موضوعات متنوعی که در مقالات کتاب آمده، «داستان تاریخی و داستان تاریخ» است که پژوهشی در نقش و کاربرد نوعی از شیوه روایی کهن در نخستین رمانهای تاریخی فارسی که گویاکردن متن به کمک معانی پنهان در شگردهای بلاغی مثل استعاره و کنایه و ایهام است. از چهرههای مطرح ادبیات معاصر نیز، یاوری نقدهایی درباره هدایت و «سمفونی مردگان» و سیمین دانشور و آلاحمد و جمالزاده و نیما و فروغ فرخزاد و نادرپور و دیگران دارد که سویههای گوناگون نقش شعر و داستان فارسی در صحنه سیاست و اجتماع را در یکقرنونیم اخیر نشان میدهد.
روایتی دیگر از شاهنامه
«فردوسی و شاهنامه» کتابی است شامل هشت جستار تحقیقی درباره فردوسی و شاهکارش که دیک دیویس شاعر، پژوهشگر و مترجم نامدار در آنها به موضوعات گوناگونی درباره فردوسی پرداخته است. منابع فردوسی در سرایش شاهنامه، دین در شاهنامه، زن در شاهنامه و بررسی ابعاد مختلف شخصیت اسطورهای رستم ازجمله مضامینی هستند که دیویس در هشت جستار به آنها میپردازد. تصویر ایران در شاهنامه و بیتهای الحاقی این کتاب از دیگر موضوعاتی است که در این جستارها بررسی شده است. دیک دیویس در این جستارها با نگاهی تازه به فردوسی و شاهنامه پرداخته است.
دیدگاههای بدیع دیک دیویس موافقان و مخالفانی دارد، اما همه صاحبنظران در باب تازگی، اصالت و اهمیت پژوهشهای او اتفاق نظر دارند. نخستین مقاله دیویس درباره شاهنامه «مسئله منابع فردوسی» بود که در سال 1371 نوشته شد و بحثهای بسیاری برانگیخت. دیویس معتقد است گزارشی که فردوسی در سرآغاز کتابش درباره منابع مورد استفادهاش آورده، بیش از آنکه به متون معینی اشاره داشته باشد، نمونهای از سنت ادبی در دوران قدیم است که شاعر یا نویسندهای ادعا میکنند روایت آنها در منبعی کهن ریشه دارد؛ منبعی که طبعا در اختیار دیگران نیست. مدعای بحثبرانگیز دیگر دیویس این است که بخشهایی از شاهنامه بهویژه داستانهای بخش اسطورهای و افسانهای آن، بیش از منابع کتبی از منابع شفاهی اخذ شده که این کار به دست خود فردوسی یا معاصرانش انجام شده است.
منتقدان این ایده بر این باورند که منبع شفاهی در قیاس با منبع مکتوب کمتر با تمدن پیوند دارد و رواج آن در جامعه به این معناست که آن جامعه چندان متمدن نیست. حال آنکه دیویس مینویسد: «سخنان من از جهاتی تحقیر فردوسی و شاهنامه تلقی شد؛ حال آنکه دلمشغولی من با شاهنامه از اساس مبتنی بر حس احترام، تحسین و حتی عشق عمیق و پرشور به این اثر بود. آرزوی نهاییام این بود که چیزی از عظمت و شکوه شاهنامه را به مخاطبان انگلیسیزبان هم منتقل کنم». جستار «زنان در شاهنامه» از بخشهای خواندنی کتاب است که دیویس در آن به تفاوتهای زنان بخش اسطورهای شاهنامه با همتایانش در بخش تاریخی پرداخته و نشان میدهد تقریبا تمام زنان بخشهای آغازین شاهنامه به گونهای اصل و نسب غیرایرانی دارند و همین ویژگی بیانگر نوعی ناهمگونی در دل این کلیت یکپارچه شده است.
منبع: sharghdaily-970099