hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > اشیا و مواد هم جان و اندیشه دارند

اشیا و مواد هم جان و اندیشه دارند

آخرین بار که استاد جمالی را دیدم، کمی درمورد نمایش لایه‌های انتزاع که در بهار سال 1394 با دوستان‌شان، همایون سلیمی و رضا خدادادی داشتند، صحبت کردیم. بهنام کامرانی در کاتالوگ این نمایش به رگه‌های هندسی در آثار استاد جمالی اشاره کرده بود: «خطوط در آثار جمالی بیشتر عمودی و افقی هستند‌ و شکل‌های مربع یا مستطیل اساس ترکیب‌بندی‌ها را می‌سازند».

فاروق مظلومی

آخرین بار که استاد جمالی را دیدم، کمی درمورد نمایش لایه‌های انتزاع که در بهار سال 1394 با دوستان‌شان، همایون سلیمی و رضا خدادادی داشتند، صحبت کردیم. بهنام کامرانی در کاتالوگ این نمایش به رگه‌های هندسی در آثار استاد جمالی اشاره کرده بود: «خطوط در آثار جمالی بیشتر عمودی و افقی هستند‌ و شکل‌های مربع یا مستطیل اساس ترکیب‌بندی‌ها را می‌سازند».

هادی جمالی متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۹ در شیراز بود و این شروع زیبا در 15 خرداد 1403 در تهران به پایان رسید. نقاش و استاد دانشگاه ایرانی، مجموعه‌ای از آثار هنری متفاوت با اغلب هم‌نسلان‌شان را به هنر ایران تقدیم کردند و رفتند. رفتن که نه، هنرمندها هرگز نمی‌روند، آنها هر روز بین ما هستند. او دوره نخست دبیرستان را در دبیرستان نمازی شیراز طی کرد و سپس در سال ۱۳۴۷ وارد هنرستان هنرهای‌ زیبای پسران تهران شد. دیپلم خود را از این هنرستان‌ در سال ۱۳۵۰ دریافت کرد و سپس در رشته معماری داخلی از دانشکده هنرهای تزئینی‌ در سال ۱۳۵۴ در مقطع کارشناسی‌ فارغ‌التحصیل شد. پس از آن، با تحصیل در رشته طراحی صنعتی، مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشکده هنر و معماری‌ دانشگاه‌‌ آزاد اسلامی و سال 92 دکترای هنر را دریافت کرد‌.

استاد هادی جمالی، عضو هیئت‌ علمی دانشکده هنر و معماری‌ دانشگاه‌‌ آزاد اسلامی و رئیس گروه طراحی صنعتی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی (از ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۳)، عضو افتخاری انجمن هنرمندان نقاش ایران، عضو سازمان نظام‌ مهندسی استان تهران، عضو جامعه معماران‌ داخلی ایران‌، عضو شورای مدیریت کمیته آموزش انجمن هنرمندان‌ نقاشی ایران‌ و عضو شورای علمی دوسالانه نقاشی جهان اسلام بود.

این بیوگرافی علمی و دانشگاهی و حتی صنفی را از آن نظر متذکر شدم که نکته مهمی را درمورد استاد جمالی بیان کنم. اغلب افرادی که فعالیت مستمر دانشگاهی و آموزشی دارند، تحت تأثیر قوانین و تاریخ هنر و سبک‌هایی که تدریس می‌کنند، قرار می‌گیرند. اما آثار هنری استاد جمالی نشان داد که اگر کسی هنرمند باشد، در حین خلق اثر هنری به امور خارج از آن اثر توجه ندارد و تحت تأثیر و مرعوب نظام‌های هنری تعریف‌شده قرار نمی‌گیرد. گروهی معتقدند استاد جمالی بیشتر به دلیل نقاشی‌های اکسپرسیونیستی و آبستره‌ای که از دهه ۱۳۷۰ خلق کرده بود، شناخته می‌شود. خودشان هم معتقد بودند که سبک آبستره اکسپرسیونیسم تأثیر بیشتری دارد و با سرعت بیشتری کار می‌شود و به نوعی خشونت بیشتری را دربر می‌گیرد. من در ادامه می‌خواهم به چند نکته مهم‌تر در آثار این هنرمند فقید بپردازم که از این برچسب‌های شناخته‌شده فاصله می‌گیرند.

مورد اول استفاده ایشان از مواد مختلف مانند پارچه و ورق‌های آلومینیوم است. فارغ از نمادپردازی‌هایی که روی هر ماده انجام می‌گیرد، هر ماده ایده و اندیشه خودش را دارد. نمی‌توان گفت که مواد فکر می‌کنند؛ چون در این صورت با مقایسه آنها با انسان به اشتباه خواهیم افتاد. اما می‌شود گفت مواد حرف می‌زنند؛ نه به زبان ما بلکه به زبان خودشان. هادی جمالی با مواد گفت‌وگو داشت و حرف مواد را می‌فهمید. او لایه‌های مختلف پارچه و ورق‌های فلزی را در کنار هم و روی هم روی بسترهای متنوعی مانند چوب به خدمت هنر درمی‌آورد. قرار‌گرفتن لایه‌های مختلف روی هم و ساکن‌شدن آنها روی چوب، با هیجان‌طلبی اکسپرسیونیسم انتزاعی فاصله دارد. این آثار از توجه مخاطب بی‌نیاز هستند. مثل آثاری نیستند که به واسطه کنتراست شدید یا رنگ‌های درخشان، ‌خودشان را در چشم مخاطب فرو کنند. در عکسی از شهرام زهتاب، استاد جمالی و یکی از آثارشان را می‌بینیم.

قبل از ذکر نکته دوم، به توصیف آثار از زبان خود استاد جمالی بپردازیم.

ایشان درباره آثارشان چنین گفته‌اند: آثار من حاصل فرایندی پیچیده از ذهن است که‌ نوستالژی دوران کودکی و نوجوانی، علاقه به هنر و معماری سنتی ایران، تأثیر هنر مدرن و علاقه و اندیشه‌هایم، آن را ایجاد کرده‌اند. تضاد در‌ آثارم از اهمیت‌ خاصی برخوردار است. تضاد گذشته با حال، گذشته‌ای‌ سرشار از پاکی، سادگی و صفا با خانه‌هایی آجری و حوض پرآب و تزئیناتی دلنشین و کوچه‌هایی صمیمی‌ و رج‌های آجری بی‌پایان؛ با حالی سرشار‌ از‌ تکنولوژی، شلوغی، فشارهای عصبی و دغدغه‌های فردایی که ناچار به زندگی در آن هستیم. این آثار از طرفی همان زیبایی‌ آجرچینی‌های قدیمی و جذابیت صندوق‌های قدیمی را‌ که با مخملی سرخ پوشیده‌ و روی‌ آن تزئیناتی با فلز کوبیده شده، به یاد می‌آورند و‌ از طرفی، زخمی باز‌شده و دردی پنهانی‌ که خود را عریان کرده و خراش‌ها و بریدگی‌هایی که به ترمیم نیاز دارند، تداعی‌ می‌کنند‌. مانند همان چینی‌های بند‌زده.

قطعا آثار هر هنرمندی از زندگی هنرمند جدا نیست، اما انتقال این زندگی روی اثر هنری می‌تواند یا صرفا از طریق مغز باشد؛ یعنی چشم و دست کاملا در خدمت مغز باشند ‌یا چشم و دست هم حرفی برای گفتن داشته باشند. چطور چشم و دست کسی مانند استاد جمالی که سال‌ها همه مواد و ابزار را تجربه کرده است، صرفا تابع مغز باشد. دستان او مثل نوازنده‌ای که یک نت مشخص را به شیوه خودش اجرا می‌کند، شیوه خودشان را داشتند. به این شیوه، ‌اندیشه دست و اندیشه چشم گفته می‌شود. همان چیزی که مرلو پونتی به آن بدن زیسته (lived body) می‌گوید. چشم و دست هنرمندی مثل استاد جمالی، زیستی انحصاری و جدا از مغز دارند که ایده و اندیشه‌های خودشان را پیاده می‌کنند. از این‌رو در آثار استاد جمالی‌ موتیف‌هایی مانند آجرچینی‌های قدیمی و نقوش صندوق‌های قدیمی را که خودشان هم ذکر می‌کنند، به شکل مشخص نمی‌بینیم، بلکه آنها توسط چشم و دست هنرمند در اشکالی دیگر، حیاتی دیگر را آغاز کرده‌اند. همان حیاتی که خالق‌شان هم آغاز کرد.

 

منبع: sharghdaily-969656

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو