سایه بریمانی: ایرج زند، به قولی در طول زندگیاش مسیری را پیمود که نه به مقصد بلکه به لحظههای ناب ختم شود. آثار او از سالهای 54 تا 55 از تنوع خاصی برخوردارند. دورههای مختلفی که در عین استقلال، یک نوع بههمپیوستگی دربردارند و این محصول تجربه زیستی این هنرمند، سفرها و مشاهداتش، شعر و ادبیات، حکمت و جستوجو در شناخت آثار دنیای پیرامون او بوده و مسیری که دغدغه اصلیاش هنر بوده است.
اما در این میان، زمان خلق یک اثر به این نکته شاید نیندیشیده بود که از همین درونمایه که به خلق اثری ختم میشود، میتوان در زمانهای دیگر و با بیانی متفاوت به مشاهده آن و تأثیر آن پرداخت. مجسمهای از ورق آهن، نامش عید 67 است؛ خاطرات نوروز 67 که یادآور حملات موشکی به تهران است (برای کسانی که جنگ را تجربه کردهاند)؛ مردی که با قفس پرندهای در حال گریختن است که فقط جانش را نمیبرد... .
روزگاری دیگر، همان مرد به یاد جنگ بوسنی باز به مدد میآید و امروز در روزگاری که در هر نقطه جنگی به پا شده، باز سر بر میآورد و قفس پرنده به دست با چهرهای نگران و حرکتی پراضطراب به دنبال روزنهای، باز هم میگریزد و با کورسویی از امید، آن دلبسته جدانشدنیاش را با خود میبرد. و اما عاشق و معشوق روایت خود را دارند و در لفاف لطیفی از نور و عشق در کنار هم لحظات ناب دلدادگی را سپری میکنند. در آن سوتر، دو مرد ایستاده، گفتوگویی دارند که از چیستی آن هیچکس خبری ندارد. این سه، به هم نزدیک و همچنین از یکدیگر دور هستند... . نمایشگاه حاضر، شما را به دیدن این روایت در بنیاد ایرج زند دعوت میکند. این بنیاد که فعالیتهای خود را از پاییز 1401 شروع کرده است، در نظر دارد بخشی از فعالیتهایش را به بازمعرفی آثار و دورههای فعالیتهای هنری ایرج زند به نسلهای جدید و نوجو و هنرمندان و هنردوستان اختصاص دهد.
منبع: sharghdaily-954421