شاید با دیدن این فیلم برای شما هم این سوال ایجاد شود که چرا در کشور ما در مواردی مشابه مثل مبارزه با فساد چنین همبستگی میان اهالی مطبوعات وجود ندارد؟ چرا موجهای خبری مهم به سرعت فروکش میکنند و رسانهها به زوایای مخفی سوژهها نمیپردازند و آنها را تکمیل نمیکنند؟
پاسکاری ضعیف رسانهها در ایران
چند روزی است که ماجرای موسسه مالی اعتباری ثامنالحجج، سوژه داغ رسانهها است. ماجرا از گزارش اختصاصی روزنامه شرق آغاز شد، افرادی که نامشان در این گزارش مطرح شده بود، واکنش نشان دادند، رسانهها درباره این واکنشها گزارش نوشتند، صدا و سیما به سلبریتیها فرصت دفاع داد، باز اهالی مطبوعات درباره این گزارش تلویزیونی و حاشیههایش نوشتند اما کسی به تخلفات دیگر این موسسه و موسسههای مشابه اشارهای نکرد، هیچ رسانهای تلاش نکرد تا حقایق بیشتری از فساد و رانت در این موسسهها را افشا کند. موارد مشابه این ماجرا کم نیستند، سوژه مهمی که یک رسانه به آن میپردازد، جامعه به آن واکنش نشان میدهد ولی به دلیل عدم توجه کافی دیگر رسانهها به آن، موج خبری ایجاد شده فروکش میکند و ماجرا به فراموشی سپرده میشود. حالا این سوال مهم مطرح میشود که «چرا؟» اکبر نصراللهی، استاد ارتباطات در پاسخ این سوال میگوید: به نظر من این مشکل بیشتر مربوط به کشورهایی نظیر ما و کشورهای جهان سوم است. به طور منطقی زمانی که موضوع مهمی در سطح مهم و ملی مطرح میشود، رسانهها باید به اصطلاح با هم پاسکاری کنند. یک روزنامه، سوژهای قوی، با اهمیت خبری بالا و منطبق با منافع ملی را کشف و به صورت اختصاصی گزارش کرده است، بدیهی است که امتیاز اولیه خبر متعلق به این روزنامه است. اما چرا دیگر رسانهها به این موضوع که افکار عمومی به آن توجه دارند و سوژه هم ارزشهای مختلف خبری دارد، نمیپردازند و آن را تکمیل نمیکنند؟ چرا بعدی از ابعاد مختلف آن را روشن نمیکنند و آن را به نتیجه نمیرسانند؟
این استاد دانشگاه با بیان دو نکته به پرسش مطرح شده پاسخ میدهد و میگوید: یک بخش از این اتفاق مربوط به رقابتهای موجود بین رسانههای مختلف است که البته تا حدی طبیعی است. ممکن است روزنامهنگاران فکر کنند که پرداختن به موضوعها و سوژههای رقیب، نشاندهنده ضعف آنها است. البته تا قسمتی این موضوع درست است، چون در شرایطی که بازیگران رسانهای بسیاری وجود دارند، آن رسانه نتوانسته آن سوژه مهم را کشف کند ولی رسانه رقیب توانسته است.
اختصاصیسازی نداریم
نصراللهی درباره روش پرداختن به سوژههای مهمی که رسانههای دیگر به آن پرداختهاند میگوید: راهحل اختصاصیسازی است. در پوشش خبری، تاکتیکی وجود دارد به نام اختصاصیسازی که رسانههای حرفهای دنیا از آن استفاده میکنند اما رسانههای ما از آن غافل هستند. یکی از شاخصهای ارزیابی رسانههای مختلف به میزان تولیدات اختصاصی آنها برمیگردد. یعنی چهمقدار از سوژههای آن رسانه تولید خودشان است که دیگر رسانهها به آن نپرداختهاند و چگونه به آن پرداختهاند که دیگر رسانهها به آن نپرداختهاند. بنابراین رسانهها برای متمایز و خاص کردن خودشان باید سوژه و پردازش اختصاصی داشته باشند. اما این اتفاق امکانپذیر نیست. ما در زمینی بازی میکنیم که دیگر رسانهها هم هستند. هرچقدر هم رسانهای حرفهای باشد، نمیتواند تمام آنچه که منتشر میکند، چه از لحاظ سوژه و چه پردازش آن متعلق به خودش باشد. بنابراین باید به دنبال راههای دیگری باشیم. بعضی سوژهها مثل سخنرانی رئیسجمهوری سوژه همگانی است، باید چنین سوژههایی را اختصاصیسازی کنیم. این روش در مورد سوژههای اختصاصی رسانهها مانند سوژه موسسه ثامنالحجج که شرق به آن پرداخته هم کاربرد دارد، میشود این سوژه را با روش خودشان آن را به صورت جدیدی بستهبندی کرده و به مخاطب ارائه کنند.
این استاد ارتباطات ادامه میدهد: ممکن است بعضی بگویند این کار به لحاظ اخلاقی درست نیست اما ما درباره کار حرفهای صحبت میکنیم. به لحاظ حرفهای این روش در بین رسانههای حرفهای معمول و مرسوم است. موضوع فساد در موسسه ثامنالحجج ابعاد مختلفی دارد که روزنامه شرق تنها به یکی از ابعاد آن پرداخته است. رسانههای متعهد، مسئول و حرفهای میتوانند از این فرصت استفاده کنند که ابعاد مختلف این موضوع را به صورت اختصاصی تولید و منتشر کنند و ثانیا این موضوع را با بستهبندی جدید و برجسته کردن یکی از ابعاد دیگر ماجرا با مدیریت واژهها و جملات آن را به گزارش اختصاصی خود تبدیل کنند. متاسفانه رسانههای ما بهدلیل عدم تسلط به اصول حرفهای و همچنین رقابتها نادرست و حسادتهای معمول و مرسوم از سوژههایی که بعد ملی دارند و نفع آن به همه مردم ایران میرسد، صرفنظر میکنند.
دسترسی به اطلاعات فراهم نیست
یکی دیگر از دلایل نپرداختن دیگر رسانهها به جنبههای پنهان یک سوژه خبری، عدم دسترسی به اطلاعات است. حوریه دهقانشاد، استاد ارتباطات در اینباره میگوید: به نظر میرسد دست رسانهها در موضوعات اینچنینی بسته است و دسترسی به اطلاعات بسیار کم است. اگر به موضوع موسسه ثامنالحجج اشاره کنیم، موضوع از قول دادستان نقل و به صورت اسم اختصاری مطرح شده بود. اگر رسانههای مجازی نبود، شاید اسامی افراد مشخص نمیشد. به نظر میرسد در موارد این چنین دسترسی به اطلاعات برای روزنامههای دیگر کمتر مهیا است.
امنیت شغلی نداریم؛ خبرنگاران میترسند
برای پرداختن به جنبههای پنهان یک سوژه، نیاز به روزنامهنگاری تحقیقی است. این شیوه روزنامهنگاری در مطبوعات ما چه جایگاهی دارد؟ دهقانشاد میگوید: در این مورد مسائل بسیاری وجود دارد. همین الان از روزنامه شرق که این گزارش را منتشر کرده، شکایت کردهاند.
بنابراین روزنامهنگاری تحقیقی چندان نمیتواند در جامعه ما رشد کند چون امنیت شغلی خبرنگاران به خطر میافتد. بنابراین روزنامهنگاران ترجیح میدهند چندان به سراغ این حوزه نروند.
انجمن صنفی روزنامهنگاران واقعی نداریم
این استاد دانشگاه درباره همبستگی رسانهها در انتشار چنین اخباری برای مقابله با فشاری که باندهای فساد در شاخههای مختلف به خبرنگاران وارد میکنند، میگوید: این اتفاق بسیار ایدهآل است اما پیشنیاز اولیه ان وجود یک انجمن صنفی روزنامهنگاران واقعی است که بتواند چنین اتفاقاتی را با دیگر رسانهها هماهنگ کند. تا زمانی که ما یک ارگان مدنی واقعی برای روزنامهنگاری نداشته باشیم، چنین مسائلی کاملا شخصی و فردی بین کسانی اتفاق میافتد که بخواهند چنین رفتاری داشته باشند، وگرنه به صورت گروهی و سازمانی رخ نخواهد داد.
در شرایطی که این روزها بازار افشاگری داغ است، روزنامهها میتوانند با استفاده از این فرصت و به کمک کمی تحقیق و جستوجو دوباره خود را زنده کنند و مخاطبان را دوباره با روزنامههایی که به رسالت اصلی خودشان بازگشتند و به عنوان رکن چهارم دموکراسی فعالیت میکنند، آشتی دهند.
اسکی ناشیانه روی یخ حسادت!
دولت آمریکا میخواهد روزنامه «نیویورک تایمز» را به دلیل انتشار گزارشی بر اساس اسناد مربوط به جنگ ویتنام توقیف کند، تمام روزنامهها تحت فشار هستند که گزارش دیگری منتشر نکنند، اما «کاترین گراهام» و «بنجامین سی. بردلی» با تلاش بسیار به اسنادی دست پیدا میکنند که زوایای پنهان بیشتری از این جنگ را بر ملا خواهد کرد. این دو که رئیس و سردبیر روزنامه «واشنکتن پست» هستند با انتشار این گزارش نبردی بیسابقه را بین خبرگزاریها و دولتیها برای انتشار اسناد مخفی و محرمانه پنتاگون در ارتباط با جنگ ویتنام آغاز میکنند؛ این روایت، داستان فیلم «پست» ساخته استیون اسپیلبرگ است، فیلمی که بر اساس واقعیت ساخته شده.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران