با خودت مهربان باش
رویداد ایران: مهربانی از آن ویژگیهایی است که بسیاری از ما هر روز آن را به دیگران از جمله عزیزان، دوستان و همکارانمان هدیه میدهیم اما دریغ از اندکی مهربانی با خودمان! اگر به دنبال تقویت رابطه با خودتان و مهربانتر شدن با خود هستید، پیشنهاد میدهیم کتاب «مهربانی با خود» نوشته تیم دزموند را که نشر شمعدونی منتشر نموده و پیمان رحیمینژاد ترجمه کرده است را بخوانید.
دزموند، رواندرمانگر، مؤلف و سخنران آمریکایی که بیشتر با آموزش و تمرین ذهنآگاهی و مهربانی با خود در دنیا شناخته میشود در این کتاب به ما کمک میکند تا نسبت به خودمان مهربانتر شویم، به ذهنآگاهی برسیم و در نهایت زندگی شادتری داشته باشیم. با انجام تمرینهای چهاردهروزه که نویسنده برایمان در نظر گرفته تا هرروز سیدقیقه آن را انجام دهیم تغییرات قابل توجهی در ما ایجاد می شود و ما به خودشفقتی می رسیم و در رابطه با خود و دیگران آدم بهتری می شویم. خودشفقتی هیچگاه به معنای خودبرتربینی یا تکبر نیست. برعکس، خودشفقتی با دوست داشتن دیگری مرتبط و همراه با آن است. به نظر میآید مرز باریکی بین خودمحوری و خودشفقتی است و هر آن این احتمال است که از این مرز رد شویم. برای اینکه به افراط نرسیم باید ذهنآگاهی داشته باشیم. ذهنآگاهی نوعی تعادل ذهنی است که کمکمان میکند نسبت به خود بیطرف و پذیرنده باشیم.
تمرینهای کتاب «مهربانی با خود» به ما کمک میکنند تا با ملایمت خود را اصلاح کنیم و رفتار ناپسند را کنار بگذاریم. یاد میگیریم که در برابر درد و رنج از خود محافظت کنیم و به این شکل سلامت روانمان را ارتقا دهیم، همچنین در برابر اضطراب و استرس هم تحمل بیشتری از خود نشان خواهیم داد. نویسنده در برابر استرس و اضطراب رویکرد مسئلهمحور را پیشنهاد میکند و به هیچوجه نمیخواهد از هیجان اجتناب کنیم یا روی بگردانیم. بلکه برعکس، میخواهد با آن مواجه شویم.
این کتاب هشت فصل دارد که عبارتند از: فصل اول: مهربانی با خود چیست؟/ فصل دوم: مهربانی با خود، یک مهارت است/ فصل سوم: مهربانی با خود چگونه است: داستانهای کوتاه و تمرینها/ فصل چهارم: یافتن مسیر در نقشه/ فصل پنجم: تمرین ها/ فصل ششم: تمرین روزانه/ فصل هفتم: مراقبت بدنی/ فصل هشتم: شفقت و خودشفقتی در رابطه.
در بخشی از کتاب مهربانی با خود میخوانیم: «خودشفقتی فقط شامل مراقبت از افکار و عواطف نمیشود، بلکه شامل رفتار باعطوفت نسبت به خود نیز هست. دانشمندان دریافتهاند که سلامت جسمی و روانی عمیقاً باهم مرتبط هستند. اگر ما زیر فشار روانی شدیدی قرار بگیریم، فشار خون ما بالا میرود، سیستم ایمنی ما ضعیف میشود، با مشکلات گوارشی مواجه میشویم و در معرض هر نوع بیماریای قرار میگیریم. ازطرفدیگر، اگر بدن ما از تعادل خارج شود (مثلاً از نظر رژیم غذایی، ورزش یا خواب)، این موضوع نیز میتواند به سلامت روانی ما آسیب برساند.
این فصل، درمورد دو عنصر اساسی مراقبت از بدن بحث میکند: یعنی انگیزهدادن مشفقانه به خود و پیداکردن سبک زندگی متعادل. تقریباً هرکسی با مهربانی بیشتر و انتقاد کمتر میتواند به خود انگیزه بدهد و تصمیمهای درستی اتخاذ کند. این موضوع، نکته موردبحث در این فصل است. برخی از افراد فکر میکنند با تغییر دادن رژیم غذایی، تمرین و ورزش یا خواب میتوان در وضعیت روانی پیشرفتهایی حاصل کرد. اینجا یک مثال میزنم که رژیم غذایی چطور روی رنج عاطفی فرد تأثیر میگذارد. من قبلاً مراجعی داشتم چنان مضطرب بود که روی شغلش نیز تأثیر گذاشته بود. او به من مراجعه کرد. سه جلسه به تمرین شفقت، آرامش و ذهنآگاهی پرداختیم، ولی به هیچ جا نرسیدیم و اضطراب او هیچ تفاوتی نکرد. من با یکی از همکارانم مشورت کردم و از مراجعم درمورد رژیم غذایی و سبک زندگیاش سؤال کردم. وقتی شنیدم که او هشت فنجان قهوه در روز میخورد، بسیار متعجب شدم. او هرگز تصور نمیکرد که کافئین میتواند چنین تأثیری روی وضعیت روحی و روانی او داشته باشد. من به او توصیه کردم که بهتدریج از مصرف قهوه کم کند یا اینکه هرروز بیشتر از دو لیوان قهوه نخورد. توصیه من نتیجهبخش بود.»