سریالهای نمایش خانگی که روزگاری شهرزاد و خاتون و زخم کاری 1 را به خودش میدید این روزها با سریالهای متعدد اما تکراری به لحاظ سوژه، شخصیت پردازی و قصه روبه روست. گویی فرمول سریال سازی در نمایش خانگی به سه کلمه ختم میشود سیگار، فریاد و کلاه گیسهای رنگی زنانه. سریالهای نمایش خانگی که این روزها از پلتفرمهای مختلف نمایش پخش میشود در این سه کلمه مشترک هستند، شخصیتها مدام با دلیل و بی دلیل سیگار میکشند، مدام در حال دعوا و عربده کشی و فریاد هستند و مشخص نیست چرا کارگردانان و نویسندگان سریالها اصرار دارند کاراکترهایشان انقدر عصبی و غیرمنطقی باشند. از شخصیت پردازیهای تکراری و بدعتهایی مثل سیگار کشیدن که در 90 درصد سریالهای نمایش خانگی این روزها تکرار شده است که بگذریم به طراحی لباس و گریم تکراری بازیگران حاضر در سریالهای نمایش خانگی نمیتوان اشاره نکرد. به عنوان مثال امیر جعفری در سریال مرداب همان گریمی را دارد که در سریال قهوه ترک نیز داشت یا شهاب حسینی و امیر آقایی در سریال «گناه فرشته» که به زودی پخش میشود تغییری با سریالهای قبلی که از آنها دیده ایم ندارند، سارا بهرامی «شریک جرم» با همان گریم و طراحی لباس همیشگی است با این تفاوت که گاهی عینک به چشم میزند و شخصیتهای زن سریال نیز کلاه گیسهای رنگی با چتریهای کوتاهی دارند که در تمام سریالها وجود دارد و آنقدر تکراری و اغراق شده است که بیننده را خسته میکند. (بازیگران سریالهای هفت، مرداب و شریک جرم گریمشان به این شکل است.)
آنچه مشخص است سریالهای نمایش خانگی به ورطه تکرار افتاده و هیچ سریالی به خودش زحمت نمیدهد ذرهای خلاقیت و در کنارش آموزش و فرهنگسازی را نیز در کنار هیاهوی سریالش چاشنی کار قرار دهد. درباره سیگارکشیدن در سریالها نیز که ظاهرا هیچ نظارتی وجود ندارد و درحالیکه در کشورهای دیگر برای نمایش سیگار در سینما و سریالهای خانوادگی قوانین سفت و سختی تعیین کردهاند، سینما و نمایش خانگی ایران خود مشوق سیگارکشیدن است.