اسماعیل گرامی مقدم قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی در پاسخ به این سوال که با وجود آنکه در گذشته اعلام کرده بودید از طرف برخی نهادهای بالادستی به شما اعلام شده که اگر در انتخابات ثبتنام کنید،تایید صلاحیت میشوید، اما شما توسط هئیت اجرایی رد صلاحیت شدید! علت چیست؟ گفت: بحث فقط من نبودم بلکه آنها میگفتند جریانات اصلاحطلب بیایند ثبتنام کنند و این دوره نظارت استصوابی کمتر خواهد بود. اما متأسفانه شاهد این بودیم که هیأتهای اجرایی از همان ابتدای کار که هیچگاه سابقه نداشت، اقدام به ردصلاحیتهای گسترده داوطلبین تحت عنوان نظارت استصوابی کردند. یعنی نظارت استصوابی را یک گام جلوتر به دست هیأتهای اجرایی دادند که اصلا ارتباطی نداشت.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی گرامی مقدم را در ادامه می خوانید:
- شخصا با استناد به بند ۲ ماده ۳۱ ردصلاحیت شدم که عدم التزام به جمهوری اسلامی است که به هرحال یک اتهام و تهمت است. هیچ کجا ثابت نشده و متأسفانه با استناد به این بند، من و بسیاری از نامزدها را ردصلاحیت کردند. بعضی رد صلاحیتها هم مربوط به بند ۲ و ۴ است. در ادامه اعتراض خود را ثبت کردم و امیدواریم که در هئیت نظارت این موضوع رسیدگی شود.
- من فکر میکنم با اتفاقاتی که در سال گذشته افتاد باید دست کسانی که آمدند و کاندیدا شدند را هم بوسید که در این شرایط در عرصه آمدند تا میان حاکمیت و مردم میانجیگری کنند و وارد عرصه انتخابات شدند.
- ما هم راهی به جز صندوق انتخابات نداریم و راهی به جز آن نمیتوان تصور کرد. برای اینکه مردم هم همین مسیر را میخواهند و کمترین هزینه را دارد. امیدواریم با درایت عقلای قوم و حاکمیت در مرحله نظارت و بررسی، همه آن کسانی به دلایل سیاسی ردصلاحیت شدند، به صحنه رقابت برگردند.
- ما مسیری از رد صلاحیتها را در این ۴۰ سال طی کردیم و در این رد صلاحیتها بیشتر این دو مسئله را دیدیم؛ یک آنکه مردم را از انتخابات ناامید کنند و دوم آنکه بتوانند از ناامید کردن مردم، با رای حداقلی تعداد کرسیهای مدنظر خودشان را در مجلس بالا ببرند. بنابراین ردصلاحیتها با این دو هدف انجام میشود.
- این روش به نفع و منفعت یک جریان خاص در کشور خواهد شد اما حتما وجهه جمهوریت نظام، آسیب خواهد دید و در حقیقت نظام و حاکمیت است که متضرر خواهد شد.
- لذا ما از سر دلسوزی و برای حفظ منافع ملی است که به انتخابات و صندوق رای امیدوار هستیم و مردم را هم تشویق میکنیم. باید مقابل این نوع تفکر ایستادگی کرد و امیدواریم که حاکمیت از سر مصلحت و قانونمداری هم که شده تندروهای درون حکومت را کنترل کند تا بتوان از قِبل آن مشارکت را افزایش داد. اگر مشارکت افزایش پیدا نکند، مسلم است که ویترین جمهوریت نظام خدشهدار خواهد شد.
- بالاخره کسانی که در کسوت نظامیگری خدمت میکنند دارای یکسری دستورالعملها، مقررات و قوانینی هستند که بیشتر در حیطه مسئولیت آن مکان است و سروکاری با تحلیل و مصلحت ندارند و بیشتر دستورالعملها را اجرا میکنند. اما وقتی با این نوع کار و مشغله روزانه، چنین نیروهایی در جایگاههای سیاسی جا به جا میشود، امکان موفقیت کمتر است و میان آنچه که عادت شده و آنچه که باید انجام دهند، مصلحت، عقلانیت و سیاستورزی با هم تداخل پیدا میکند و متاسفانه خروجی آن منافع ملی را در نظر نمیگیرند.
- به همین دلیل است که این موضوع در هیأتهای اجرایی بیشتر بروز و ظهور کرد و سالها میگذرد تا یک فرد نظامی از فضا و محیطی که قبلا در آنجا خدمت کرده خارج شود و بخواهد کار تحلیلی، سیاسی، سیاستورزی و همراه با عقلانیت را در مدیریت اعمال کند.
- وقتی یک فرد، از عنصر نظامی بوده و با ادبیات و رفتار سازمانی خاصی تربیت شده، در جایگاه دیگری قرار میگیرد که جنس این جایگاه با جنس قبلی به عنوان یک عنصر سیاسی متفاوت است؛ یعنی یک عنصر سیاسی باید یک ادبیات و عنصر نظامی ادبیات دیگری داشته باشد، اینها با هم سازگاری ندارد و بنابراین نمیتوان از او انتظار داشت تا عملکرد متناسب با هدف کسب رضایتمندی در جامعه را رقم بزند.
- به همین دلیل است که امام این توصیه را کردند و در دنیا هم، سیاستمداران در این خصوص قانونگذاری کردند و نظامیها هم اقبالی به سمت سیاسی شدن ندارند و سعی میکنند در حیطه وظایف خودشان انجاموظیفه کنند.
- مدیران این دولت تجربه کافی ندارد. اما این دولت نیتهای خوبی دارد. آقای رئیس جمهور در تلاش است تا به وعدههایی که داده جامه عمل بپوشاند. اما در جاهایی که تصور اشتباه داشتند، مانند حل و فصل پرونده هستهای وقتی به بن بست رسیدند و دیدند نمیتوانند مشکلات مردم را حل کنند و به لحاظ روحی و روانی از طرف افکار عمومی فشارهایی به آنان وارد میشود، در رفتارشان شتابزدگی دیده شد و به همین دلیل با رسانهها درگیر میشوند یا تلاش میکنند از رسانهها فاصله بگیرند. این بیتجربگی باعث اخذ تصمیماتی میشود که اشتباه بوده و این اشتباهات جلوی دید مردم است. حوزه اجرا به شکلی است که با زندگی روزمره مردم در ارتباط بوده و به شکلی نیست که پنهان باشد و به همین دلیل سعی میکنند فاصله خود با رسانه را حفظ کرده و یا با آنها درگیر باشند.
- در شرایط کنونی به خصوص بعد از حوادث سال ۱۴۰۱ طبیعی است که حاکمیت، بعد از به دست آوردن آرامش، به دنبال برطرف کردن، پوشاندن و ترمیم نقاط ضعف خود باشد یا نقاط قوت خود را تقویت کرده و بهبود ببخشد. یکی از نقاط ضعف ما گسیختگی اجتماعی بود که جایگزین همبستگی اجتماعی شد. همبستگی اجتماعی زمانی به وجود میآید که رضایتمندی افزایش پیدا کند.
- در حوزه سیاسی زمانی رضایتمندی افزایش پیدا میکند که مردم احساس کنند در تعیین مدیران و حاکمان نقش دارند. وقتی محدود شد و تعداد گزینش مردم کاهش پیدا کرد، مردم عملا انگیزهای برای حضور در عرصه انتخابات پیدا نمیکنند، مانند اتفاقی که در سال ۱۴۰۰ افتاد.
- رهنمودهای رهبری روشن است. ایشان مشارکت میخواهند. اقتدار و بقای هر حاکمیتی در اثر مشارکت مردم در انتخابات ایجاد، حفظ و تقویت میشود. بنابراین باید مجریان و ناظران انتخابات در این مسیر حرکت کنند. در گام اول دیدیم که در آن مسیر حرکت نکردند و تعداد کثیری از کسانی که در گذشته صلاحیت داشتند را ردصلاحیت کردند. لذا فکر میکنم برای افزایش مشارکت باید اجازه داد تا یک رقابت واقعی در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی شکل بگیرد.
- با رقابتهای کاذب بین یک جریان اصولگرای تندرو نمیشود انتظار داشت که رهنمودهای رهبری قابل پیاده شدن باشد و انتظارات ایشان در حوزه افزایش مشارکت شکل بگیرد. ظرف اصولگرایان روشن است و مشخص بوده که آنها در تهران و شهرستانها چقدر رای دارند. آنچه که روشن است باید رقابت را افزایش داد تا ظروف دیگری از مشارکت وارد انتخابات شود.
منبع: etemadonline-642270