در خلاصهی داستان این قسمت آمده است:《با دیدن عکسهای صمیمانهی شادان و هما شک ستاره به یقین تبدیل میشود و هم زمان شادان متوجه میشود رفتار ستاره با دخترش منجر به تصادف و مرگ او شده》
در قسمت ششم عکسای مخفیانهای که رها از شادان و هما گرفته است موجب بالا گرفتن سوء تفاهمها میشود و روی همهی کاراکترها تاثیر منفی خودش را میگذارد.
هما اگرچه عکسها را در لپ تاپ رها میبیند، اما تحت تاثیر حرفهای او و ابراز عشق بی پروا و جسورانه اش قرار میگیرد و بدین ترتیب در دلش اندک جایی برای ساختن فردایی دیگر با رها باز میکند. اما دیری نمیپاید که پدر ستاره با در دست داشتن عکسها به سراغ هما میآید.
هما: داشتم روت حساب میکردم لعنتی. داشتم میگفتم تو میتونی یه رویای باطل رو باطل کنی... لعنتی... آبروم رفت...
ستاره تصمیم میگیرد بعد از دو سال برای شادان پرده از اتفاقاتی که منجر به مرگ دخترش شده بود بردارد. شادان از مخفی کاریهای ستاره به تنگ میآید و در جریان تصادف دخترش ستاره را مقصر میداند. همهی اینها هم زمان با دیده شدن عکسها توسط ستاره و شادان به کلی سوءتفاهم را به مرحلهای بالاتر میبرد. جایی که برگشت به قبل به آسانی میسر نخواهد بود.