غلامرضا بنی اسدی دز یادداشتی نوشت:
خبر، یعنی آنچه اتفاق افتاده است. یعنی “گزارش واقعی یک رویداد” نه این که من بخواهم چگونه اتفاق بیفتد و یا من چنان که دلم می خواست اتفاق بیفتد آن را روایت کنم. نه، خبر، روایت صادق و وفادار به واقعیتهایی است که اتفاق افتاده است. اگر بتوانیم این خط را سرمشق کار رسانهای کنیم خواهیم توانست با جذب مخاطب وفادار، ارزش رسانه خود را ارتقا دهیم. جز این باشد، مخاطب را از دست خواهیم داد. شاید هم به دست خود ذهن او را به شبکههایی وصل کنیم که فلسفه وجودی ما مقابله با آنان است.
این هندسه فقط برای کار رسانهای نیست بلکه مسئولان محترم هم در بیانشان – که کارکرد رسانهای دارد – باید بدان توجه داشته باشند. دقت کنیم و دقت کنند مسئولان محترم که برخی گفتهها به جای این که “آرامش” بیافریند به تولید “ابهام” میانجامد و سئوالات متعددی را در ذهن شکل میدهد. چون جوابش را در جامعه نمیبینیم یا برعکس مشاهده میکنیم نتیجه میشود اعتماد گریزی. سرمایهای که چون از دست برود با هزار تلاش هم معلوم نیست برگردد.
نمونهاش را می توان در بیانِ رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا، نشان داد که گفته: “امسال «زمستان سختی» نداریم بلکه دمای هوا وارد حالت نرمال خود شده است.” انگار سختی زمستان فقط برای اروپاست. شاید هم با کلمه “سخت” دوستان مشکل دارند و اگر بگوئیم زمستان مشقت بار، مشکلی پیش نیاید. باید پرسید که اگر دمای هوا حالت “نرمال” دارد چرا وضعیتِ زندگی “غیرنرمال” شده است؟ چرا مدیران محترم برای شرایط نرمال دارند به مشکل میخورند. در واقع مردم با مشکل مواجه میشوند.
خب، مشکل مردم هم که مشکلِ مدیران است و الا اتاق حضرات که شاید با قطع گاز مواجه نشود اما به گواه خبرهایی که در رسانه های داخلی می شنویم و می خوانیم، برخی شهرها و مناطق با افت فشار و حتی قطع گاز مواجهند. بهتر نیست، جوری سخنان درستمان را تنظیم کنیم که فهم درست به دست دهد و نتیجه آن هم درست باشد؟ شاید این کلمه “نرمال” در مباحث حرفه ای هواشناسی درست باشد اما آیا روانشناسی کرده اند که مخاطب هم همان دریافت آنان را دارد؟
وقتی یک هفته است مملکت تعطیل است – ببخشید، دورکار است – چطور بپذیریم که همه چیز طبیعی است؟ بپذیرید که دقیق سخن نمی گوئید. بپذیریم که سختی زمستان فقط برای اروپا نیست. اتفاقا آنان کمتر مشکل دارند چون هم از پیش خود را آماده کردهاند و هم تخم مرغ های سوخت خود را در یک سبد انرژی نمی گذارند که با کرشمه روسها یخ بزند. سبد انرژی چندگانه دارند و با مدیریت می توانند مانور کنند و کمتر دچار مشکل می شوند. این ما هستیم و تک سبد انرژی متکی به گاز. حتی روستاهامان هم دیگر امکان استفاده از سوخت دیگر را کمتر دارند. به ساخت و ساز امروز روستاها نگاه کنیم آیا امکان دیگری تعبیه می شود؟ نه، همان ساختمانی که در شهر ساخته می شود در روستا هم تکرار می شود. این هم یعنی تکرار نیازهای شهر در روستا. بگذریم، در سخنانمان دقت کنیم و در مدیریتمان تجدیدنظر تا در زمستان سخت، تجدید نشویم هرچند آواز رفوزه شدن بعضیها دارد بلند می شود، همین!
منبع: ensafnews-392775