شاعر عشق، زیبایی و انسانیت
رویداد ایران- زهرا آقایی
فریدون مشیری زاده آخرین روزهای شهریور 1305 است. سرودن شعر را از 15 سالگی آغاز کرد. بیش از 30 سال بهعنوان خبرنگار و نویسنده مطبوعات در مجلات سخن، سپید و سیاه و چند نشریه دیگر قلم زد. در زمان روزنامهنگاری با بسیاری از ادیبان و محققان بزرگ چون دهخدا، معین و نیما مصاحبه کرد. مجموعه شعرهای او به ترتیب عبارتاند از تشنه طوفان، گناه دریا، نایافته که در قالب چهارپاره به ارائه شعر غنائی و عاشقانه و جوانپسند پرداخته است. در مراحل بعدی با انتشار دفترهای شعری کوچه، بهار را باور کن و پرواز با خورشید زبان شعری او در لفظ محتوا بهنوعی پختگی و کمال فکری و فلسفی میرسد و تمایل او به شیوه نیمایی و ازنظر اندیشهگرایی به اندیشههای اجتماعی دیده میشود. هرچند که فکر او فکر نویی است و او را شاعری نو پرداز نامیدهاند؛ اما این نو پردازی او ناشی از آشنایی او با سنتهای شعر فارسی و علاقه تام او به سنن است. مشیری در شیوه شعرسرایی نه اسیر تعصب سنتگرایان است و نه مجذوب نو پردازان. مشیری شاعری است صمیمی و صادق که شعرش آیینه تمامنمای احوال و صفات اوست. پیوند شعر مشیری با زبان و ادب کهن ایرانزمین و استفاده از واژهها و ترکیبات و عبارات آن زبان که در اغلب اشعار او به چشم میخورد، یکی از تمهیدات شاعرانه اوست که به زبان شعری او شکل و نمایی حماسی و بهتبع آن انتقادی باصلابت و لحن خاص داده است؛ اما ازآنجاییکه وی شاعری است با ویژگیهای غنائی، کمتر شعری از او با مضمون حماسی و افسانهای خالی از روح غنا وجود دارد. اندیشههای مشیری انساندوستانه است و برای احساسات و عواطف عاشقانه از لطیفترین و زیباترین واژهها و تعبیرها سود میجوید. مشیری شاعر عشق و زیبایی است و سخنگوی سخنشناس تمامی پدیدههای شوقآفرین طبیعت، انسان، پرنده، کوه، دشت، تپه، ماهور، دریا، اقیانوس، سبزه، آب، گل و گنجشک. زبان شعر مشیری سهل و آسانیاب است و به عقیده دکتر شفیعی کدکنی مشیری به سعدی نزدیک است. مشیری انسانها را به عشقورزی و محبت دعوت میکند و از اعجاز عشق سخن میگوید. عشق از دیدگاه مشیری دوای درد بشر است. کینهها را از دل میشوید و بذر محبت میکارد. عشق نهتنها بهانهای برای مهرورزی و دوستی است؛ بلکه محملی برای غمخوارگی دشمن است. دهباشی معتقد است که پلی که مشیری بین دنیای درونی با دنیای بیرون و هستی برقرار میکند، پل عشق و مهر و صفاست و از این طریق اندیشهها و عواطف خود را به ذهن دیگران منتقل میکند. مشیری همه پشتوانه فرهنگی و دانش ادبی خود را در سرودن شعر از دریچه احساس عمیق انسانیاش عبور میدهد. فریدون مشیری گرچه طبیعتگرا، انساندوست و مهربان است؛ اما او تنها یک شاعر تغزلی نیست و اجتماع بیمار و طاعونزده انسانی را هم نیک میشناسد و شاهد فجایع انسانوارها در این کره خاکی است و سوز دل همه دردمندان را به سینه دارد. مشیری در بامداد ۳ آبانماه ۱۳۷۹ در ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.