آیا فیلم "مطرب" خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی است؟!
با بررسی عملکرد چند ساله سازمان سینمایی، باید این سئوال را مطرح کنیم که طراحی برخی ساز و کارهای ملتهب از سوی این سازمان با چه نقشه مهندسی از پیش تعیین شدهای صورت میپذیرد؟ اگر قائل به توهم توطئه نباشیم، در واقع اکران "خانه پدری" و عملیات روانی که از سوی رسانههای مختلف بر سر مخالفت یا موافقت حول این فیلم صورت رخ داده، یک عملیات فریب است تا فیلم ملتهبتری بدون حواشی مرتبط اکران شود.
فیلم «مطرب» آخرین ساخته مصطفی کیایی که از چهارشنبه این هفته روی پرده سینما میرود، طرح کینه چند نسل از اعضای خانواده یک خواننده کابارهای است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با یک خواننده قبل از انقلاب همکار بود و یک ماه پیش از معروف شدن وی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 رخ میدهد و مانع شناخته شدن این خواننده در عرصه موسیقی میشود.
با هجوم انقلابیون به کابارهها و دستگیری وی، زندگی و خانوادهاش نابود میشود. لازم به ذکر است که همه مصادیق نمایشی به صورت کمدی روایت میشود تا لحن نقادانه فیلم نسبت به رخدادها انقلاب به خوبی به مخاطب حقنه شود. «خوش سینه» در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پنج سال حبس محکوم می شود.
بزرگترین دروغی که در فیلم «مطرب» به جمهوری اسلامی نسبت داده میشود، زندان رفتن همکار دست چندم یک خواننده پیش از انقلاب است و امروز که صدای بسیاری از خوانندگان آن زمان از رادیوی جمهوری اسلامی پخش میشود، گویی گوش دروغپردازان سینمایی آن را نمیشنود!
از سوی دیگر، مسئله تکخوانی بانوان و موسیقی رپ از طریق دو شخصیت دیگر فیلم دنبال میشود. فیلم رسما مانیفست دولت یازدهم و دوازدهم دنبال میکند، گویی تغییر وزیران و مدیران هیچ خللی بدان وارد نمیکند، صدور مجوز برای خواندن زنان و موسیقی رپ که این روزها توسط جریان مافیای موسیقی بشدت دنبال میشود، گویی تمامی سیاستهای وزارت ارشاد در حوزه سینما و موسیقی درهم تنیده است. وقتی م.م اولین تک خوانی خود را در حضور علی جنتی اجرا کرد، سید عباس صالحی و سازمان سینمایی تحت امرش، همان سیاست واحد دوران جنتی را در ساختاری سینمایی دنبال میکنند.
نشانه این موضوع دختر ابراهیم و عدم توانایی فعالیتهایش در حوزه موسیقی {در کسوت خواننده} به خاطر قوانین حاکمیتی است. مولف میخواهد با نشاندار کردن بانوان، بزرگنمایی برای حذف آنان از این عرصه را برجسته کند و این وضعیت با سیاستها و قوانین کلی وزارت ارشاد تعارض جدی دارد.
کاراکتر دیگری می خواهد خوانندهی رپ باشد ولی تنها راه فعالیتش مهاجرت است، چون جمهوری اسلامی در حال سرکوب هر اثر نوپدید است، در حالی که مافیای موسیقی بشدت اعطای مجوز به موسیقی رپ را دنبال میکند. تمسخر زنانی که مولودی میخوانند و در مراسمهای زنانه مداحی میکنند از دیگر سرخطهای مهم فیلم است. یکی از کاراکترها در فرودگاه شرب خمر میکند و میگوید:" تمام رفقا میان اینجا و پاتایا، ایران پول درمیارن میان اینجا عشق و حال". به عبارت دیگر اگر جمهوری اسلامی بپذیرد که فاحشگی و مشروب خواری در کناری باشد و همه چیز را سرکوب نکند، مردم این همه پول و ارز از کشور خارج نمیکنند.
نرمالزاسیون جمهوری اسلامی مطالبه این فیلم با حمایت بدنه مخاطب است. شعار فیلم در مقابل حاکمیت صرفا تغییر قانون و رفتار است و در قسمتهای متناوب فیلم تک خوانی خواننده زن ترک به عنوان نقطه قوت کشور ترکیه معرفی میشود. لباس بازیگران زن بشدت نامتعارف کمی نزدیک به هنجارشکن است و کارگردان عامدانه تصاویر را در حالت واید فیلم برداری کرده و بدون کراپ کردن (بریدن تصاویر و فریز کردن آن ها به بالا تنه) به دنبال بهرهبریهای هنجارشکنی است. توهین به فرهنگ ایرانی که به کرات در فیلم وجود دارد و مولف فرهنگ ایرانی را کاملا منسوخ میداند و نشان میدهد، جامعه مدرن {ساخته و پرداخته ذهن کارگردان} از خیلی هنجارهای عرفی و حتی شرعی عبور کرده و همخوانی ابراهیم با یک زن، حاوی چنین پیامی است که جمهوری اسلامی جای زندگی نیست و باید از آن فرار کرد.
مونولوگ بین مارشال و فوائد، در پی القای این پیام است که به خاطر رفتار نظام در ایران، همه به فکر مهاجرت هستند. جمهوری اسلامی موسیقی را مطربی میداند و درکی از آن ندارد تا فعالیت های موسیقایی را محترم بشمارد. هم خوانی پایان فیلم و کمی رپ خوانی هم این پیام را القا میکند که چند نسل با سیاست گذاریها جمهوری اسلامی در حوزه موسیقی سرکوب شدهاند.