بابک رحیمیان - قدس آنلاین: در افسانهها آمده است که هیرمند دختر پادشاه سیستان بزرگ بود که در دسیسهای اهریمنی ناخواسته موجب مرگ پدر میشود و پس از آگاهی بر سر گور پدرآنقدر اشک میریزد که رودخانهای بزرگ پدیدار میشود اما ناملایمات جوی و جفا به عهد و پیمانهای بینالمللی در طی سالهای گذشته موجب شده است اشکهای دختر پادشاه سیستان نیز خشک شود.
سیستان که روزگاری بهعنوان انبار غله ایران از آن یاد میشد و قوت بسیاری از مردم کشور را مهیا میساخت حال به دلیل خشکسالی و نامهربانیهای طبیعت، ساکنانش را بر آن داشته تا برای امرارمعاش دست نیاز بهسوی دولتمردان بلند کنند.
خشکیدگی تالاب هامون بهعنوان هفتمین تالاب بینالمللی جهان در حال حاضر زندگی بسیاری از ساکنان حاشیه آن را نیز به خشکی کشانده است و چینی نازک اقتصاد آنها را ترک بخشیده است.
هامون که کمتر از دو دهه قبل میزبان بیش از صدها هزار پرنده مهاجر بود سالهاست که رنگ پرواز را ندیده و آوای میهمانان محیط زیست خود را نشنیده است.
زنان و کودکان سیستانی که تا دیروز از نیزارهای انبوه میان دریاچه کارگاههای ایجاد اشتغال و تولید صنایعدستی بناکرده بودند امروز تاروپود خانوادهشان را فقر و تنگدستی فرا گرفته است و اقتصاد خانوادهشان بهاندازه قطر نی باریک و شکننده شده است.
قطع جریان آب هیرمند و خشکی هامون جمعیت ۱۲۰ هزار رأسی گاوهای سیستانی را که تا دیروز در ۷۰ هزار هکتار از اراضی دریاچه به چرا مشغول بودند به کمتر از چند هزار رأس تقلیل داده است.
هامون در حال حاضر طوفان شن و گردوغبار برای ساکنان حاشیه خود به ارمغان دارد، آن هم نه بهرسم و پیمان گذشته و به مدت ۱۲۰ روز، بلکه بیش از ۲۰۰ روز و تا جایی که دیگر هیچ پنجره خانهای رنگ آفتاب را به خود نبیند.
فقر و ناامنی، زوال صنایعدستی، مهاجرت خانوادههای سیستانی به استانهای شمالی کشور و ابتلا به بیماریهای تنفسی تنها بخشی از سرنوشت غمانگیز انبار غله ایران است که مردم را در انتظار فروبرده است تا شاید بهواسطه اینهمه شوربختی بار دیگر دختر پادشاه سیستان به حال آنها بگرید وزندگی در هامون جاری شود.
حقی که ناحق شد
با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی بهموجب معاهده پاریس، مسئله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی دو کشور مبدل شد.
پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷ با مداخله سه کشور آمریکا، کانادا و شیلی، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان سران حکومتی دو کشور در کابل منعقد و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد.
این قرارداد میان محمد موسی شفیق نخستوزیر وقت افغانستان و عباس هویدا نخستوزیر حکومت وقت ایران در کابل امضا شد.
پیش از امضای این معاهده همواره کشمکشهایی بر سر چگونگی استفاده از آب هیرمند میان افغانستان و ایران وجود داشت و دو طرف با امضای این معاهده خواستند تا بر این مشکل نقطه پایان بگذارند. از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و حاکم شدن شرایط خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب هیرمند به هامون مرتباً کاهش یافت.
به دلیل عدم حاکمیت و دولتی مقتدر در افغانستان ساخت «سد کجکی» با ظرفیت ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب روی هیرمند و نصب و بهکارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشت خشخاش توسط کشاورزان افغانی، خشک شدن دریاچه هامون که هفتمین تالاب بینالمللی جهان است را در پی داشته است و حالا با به قدرت رسیدن طالبان این مشکل دیرینه همچنان به قوت خود باقیمانده است.
چه باید کرد؟
بسیاری از کارشناسان اعتقاددارند اگرچه عملکرد دولت افغانستان در ساخت سد کجکی بر رود هیرمند و همچنین منحرف ساختن آب این رود یکی از عوامل اصلی در خشک شدن دریاچههامون است، اما سهم دولتمردان ایرانی به دلیل دیپلماسی ضعیف در قبال کشور همسایه در این فاجعه زیستمحیطی بسیار زیاد است.
بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند باوجود همکاری بیشائبه ایران در قبال ترانزیت کالاهای اساسی به کشور افغانستان و تأمین نیازهای آنها از طریق بندر چابهار و همچنین فراهمسازی بستر مناسب برای سرمایهگذاری و استفاده تجار افغانی از امکانات و ظرفیتهای موجود، بنابراین بیتوجهی به موضوع حقابه از طرف دولت افغانستان همکاری یکجانبه و بدون تعامل با کشور ایران است.
تمام مشکلات را به افغانستان گره نزنیم
درحالیکه بسیاری از مردم، مشکلات سیستان و خشکسالی را به موضوع حقابه گره میزنند اما نماینده مردم زابل در مجلس ضمن اشاره به خشکسالی سیستان و بلوچستان و به خطر افتادن معیشت میگوید: دولتمردان برای نگهداشت مردم بهویژه در مناطق مرزی هیچگونه اقدامی انجام نداده و این برنامهها هیچ ربطی به افغانستان ندارد.
حبیب الله دهمرده اظهار میکند: استان سیستان و بلوچستان بهعنوان انبار غله آسیا معروف بود و در این خصوص دارای افتخارات فراوانی بوده است. باوجوداقدامات خوب نظام جمهوری اسلامی ایران طی این سالها متأسفانه به دلیل عدم مدیریت فرصتها و تهدیدها، مشکلاتی ایجادشده که در شأن مردم این دیار نیست.
نماینده مردم زابل، زهک، هیرمند و نیمروز و هامون در مجلس شورای اسلامی تصریح میکند: عمده فعالیت و اقتصاد معیشتی مردم سیستان و بلوچستان بر پایه کشاورزی و وابسته به آب رودخانه هیرمند است اما متأسفانه استمرار دو دهه خشکسالی موجب شده مردم مرزنشین در شرایط سختی قرارگرفته و به بخشهای دیگر مهاجرت کنند و این افزایش موج مهاجرت همانند یک سم مهلک برای کشور است.
دهمرده تأکید میکند: اگر همان بحث پیشگیری برای نگهداشت مردم در منطقه بر اساس برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت انجام میشد اکنون شاهد این مشکلات نبودیم اما متأسفانه ارادهای برای اجرای آنها وجود نداشت و این برنامهها هیچ ربطی به افغانستان ندارد.
دهمرده ضمن اشاره به اینکه آب رودخانه هیرمند به مدت ۹ ماه در سال ۱۳۵۰ خشک شد اذعان میکند: این موضوع موجب مهاجرت نیمی از مردم سیستان و بلوچستان به دشت گرگان شد و در سال ۱۳۵۱ شاهد قرارداد ظالمانه میان ایران و افغانستان بودیم که بر اساس آن باید ۲۶ مترمکعب در ثانیه یعنی ۷۲۰ میلیون مترمکعب در سال به ایران پرداخت میشد که افغانستان به این موضوع پایبند نبود.
درس عبرت نگرفتیم
نماینده مردم زابل ادامه میدهد: متأسفانه از این حادثه عبرت نگرفتیم بلکه برعکس آن نیز عمل کردیم و بندهایی را به این قرارداد اضافه کردیم و از سوی دیگر برخلاف تمام مطالب علمی مرزهای سیستان و بلوچستان را از جمعیت خالی کردیم. مردم این استان به رودخانه هیرمند وابسته بوده وزندگی خود را از طریق کشاورزی و دامداری به روش سنتی زمان رستم پیش میبرند.
دهمرده یادآور میشود: سد کمال خان روی رودخانه توسط بدخواهان ایجاد و آن منطقه استراتژیک که به فرموده رهبر معظم انقلاب تنگه احد ایران است را خالی از جمعیت غیور و مرزداران عزیز کردند. وی میگوید: برای برونرفت از این وضعیت که قابل پیشبینی بود ما پیوسته سؤال و نشستهایی را با دولتمردان برگزار کردیم و متأسفانه جوابی نشنیدیم.
وی تأکید میکند: برای پایان دادن به این وضع اسفبار باید برنامههایی علمی، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت که بعد از جلسات متعددی مورد موافقت سران قوا و دستگاهها قرارگرفته بهخوبی اجرایی شود البته در رابطه با آب پایدار مواردی قانونی مصوب و ردیفهایی در بودجه برای آنها تعیینشده که باید هرچه سریعتر اجرایی شود. نماینده مردم زابل، زهک و هیرمند در مجلس ادامه میدهد: انتقال آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان در سال ۱۴۰۰ تصویب شد که ضرورت دارد هرچه سریعتر تسریع شود.
وی تأکید میکند: دشمنان خبیث بدانند که رهبر معظم انقلاب و مسئولان هنر تبدیل تهدید به فرصتها رادارند و به لطف خدا سیستان و بلوچستان بعد از خشک شدن اقیانوسها که امری محال است، خشک خواهد شد.