فنونیزاده: ۲۴ساعته به پرسپولیس آمدم و بازی کردم!
همیشه صحبت از خاطرات دهه ۶۰ برای فوتبالی ها جذاب بوده و هست. خاطراتی که گویا تمامی ندارد و هربار که پای صحبت یک پیشکسوت می نشینیم، از اتفاقات و خاطرات جدید می شنویم. این بار سراغ مرتضی فنونی زاده مدافع دهه ۶۰ پرسپولیس رفتیم. بازیکنی که در پرسپولیس بازی کرده و برادرش در استقلال. با او از رختکن پرسپولیس صحبت کردیم تا رابطه اش با برادر استقلالیاش.
مرتضی فنونیزاده مدافع سالهای دور پرسپولیس در دهه ۶۰ مهمان ما در کافه خبر بود و از روزهای حضورش در پرسپولیس و رختکن داغ این تیم با حضور علی پروین گفت.
او درباره پیوستناش به پرسپولیس گفت: علی آقا به ناصر محمدخانی گفته بود اگر میشود این بازیکن را بیاور. چون ما از روی ضربه سر زیاد گل میخوردیم و بازی من را در لیگ قدس دیده بود و گفت این بازیکن به درد ما میخورد که خدا قسمت کرد و ما به این تیم محبوب آمدم. آن روز در رختکن اسم همه را گفت و من ماندم. آن بازی اولین بازی من، آقای انصاری فرد، فرشاد پیوس و بیانی بود. وقتی اسم آنها را اعلام کرد گفتم پس من بایستی روی نیمکت بنشینم چون اسم من را نبرد و وقتی آقای پنجعلی هست بازی به من نمیرسد. آن زمان دفاع خطی نبود و دفاع جلو و عقب داشتیم. یک دفاع جلو با مهاجم حرکت میکرد و دفاع آخر هم جمع کن بود که توپ ها را جمع میکرد که اقای پنجعلی سرآمد همه دفاع وسط ها در ایران و آسیا بود. آن روز آقای خوردبین همه لباسها را داد و یک لباس در دستش ماند که دیدیم آقای پروین دفاع وسط را اعلام نکرده و ناگهان گفت:«آقای مرتضی خان! گفتم بله آقای پروین! گفت به من داش علی بگو. پیراهن را در دست گرفت و گفت این پیراهن شماره چهار مال توست. در آن لحظه دلم ریخت که فیکس شدهام. از طرفی از قبل تمرینی هم نداشته ام چون پنجشنبه من را در امجدیه دیدند و آقای خوردبین گفت علی آقا با تو کار دارد.
او درباره پیوستناش به پرسپولیس گفت: علی آقا به ناصر محمدخانی گفته بود اگر میشود این بازیکن را بیاور. چون ما از روی ضربه سر زیاد گل میخوردیم و بازی من را در لیگ قدس دیده بود و گفت این بازیکن به درد ما میخورد که خدا قسمت کرد و ما به این تیم محبوب آمدم. آن روز در رختکن اسم همه را گفت و من ماندم. آن بازی اولین بازی من، آقای انصاری فرد، فرشاد پیوس و بیانی بود. وقتی اسم آنها را اعلام کرد گفتم پس من بایستی روی نیمکت بنشینم چون اسم من را نبرد و وقتی آقای پنجعلی هست بازی به من نمیرسد. آن زمان دفاع خطی نبود و دفاع جلو و عقب داشتیم. یک دفاع جلو با مهاجم حرکت میکرد و دفاع آخر هم جمع کن بود که توپ ها را جمع میکرد که اقای پنجعلی سرآمد همه دفاع وسط ها در ایران و آسیا بود. آن روز آقای خوردبین همه لباسها را داد و یک لباس در دستش ماند که دیدیم آقای پروین دفاع وسط را اعلام نکرده و ناگهان گفت:«آقای مرتضی خان! گفتم بله آقای پروین! گفت به من داش علی بگو. پیراهن را در دست گرفت و گفت این پیراهن شماره چهار مال توست. در آن لحظه دلم ریخت که فیکس شدهام. از طرفی از قبل تمرینی هم نداشته ام چون پنجشنبه من را در امجدیه دیدند و آقای خوردبین گفت علی آقا با تو کار دارد.