خانم بهنوش بختیاری، غافلگیرمان کردید!
بهنوش بختیاری در جدیدترین فعالیت هنری خود در کارگاهی رمز و راز طنازی را آموزش میدهد و تبلیغات گسترده ای را برای این کار انجام داده است.
برترینها: بهنوش بختیاری در جدیدترین فعالیت هنری خود در کارگاهی رمز و راز طنازی را آموزش میدهد و تبلیغات گستردهای را برای این کار انجام داده است.
دکتر مصطفی جلالی فخر (منتقد سینما) در این باره نوشت: «این آگهی بیش از آن که مصداقی برای لبخند یا افسوس باشد، بازتاب تعمیمپذیر زمانهی ماست. بهنظر میرسد در انتزاعیترین دوران تاریخی علیه آگاهی به سر میبریم، بهترین توصیف برایش «ابسورد» است، یک جور مسخرگیِ تلخ که محصول درهمآمیختگیِ تراژدی و کمدیست. محتویات این پوستر، جزئیاتِ کلیت روزگاریست که به گونهای جبری در آن گرفتار شدهایم؛ و میان گریه و خنده بر خویش در نوسانیم.
عنوان کارگاه، «رمز و راز طنازی» ست و مدرس آن یک «خانم» اینفلوئنسر است. برداشت متعارف از طنازی، همانیست که در لغتنامههای فارسی نوشتهاند: «افسونگری، دلربایی، عشوهگری، کرشمه، لوندی» و البته در اشعار عاشقانه نیز گاه در وصف یار چنین گفتهاند و بیشتر با اشارات و جلوههای زنانه همراه بوده است. بر اساس عنوان درشتی که بالای این تبلیغ نوشته، کسی قرار است رمز و راز این کار را آموزش دهد و حتمالا برخی بانوان را به عنوان جامعهی هدف مد نظر داشتهاند. ادعایی که بیش از جذابیت، مناقشهبرانگیز است. عکسی هم از خانم مدرس، با لبخند و دست زیر چانه و نگاه خیره گذاشتهاند تا احتمالا به عنوان یک مثالِ ترغیبکننده تلقی شود!
اما وقتی به جزئیات برنامه دقت میکنی که ریزتر نوشتهاند، حرف از طنز است و بازیگری و تیپ و شخصیت و انتقال تجربه! چرا باید برای چنین محتوایی از عنوان «رمز و راز طنازی» استفاده کرد؟! بیش از آن که کجسلیقگی باشد، فریبکارانه است؛ و نکته بعد این که مدرس انتخابی چه تناسبی با چنین آموزشی دارد؟ به دلیل بازی در چند کمدی نازل؟! احیانا علیرضاخمسه که آموزشگاه کمدی دارد، گزینه بهتری نبود؟ و البته چندان به کار آموزش «طنازی» نمیآمد؛ و برگزارکننده کارگاه؟ دانشگاه علمی کاربردی! وقتی یک مرکز دانشگاهی برای کسب درآمد، در این حد به اعتبار خودش تخفیف میدهد، یعنی بیخیالِ انتظارات «دانش» گاهی. از طرفی آنها پیشبینی کردهاند مشتریانی داشته باشند که با یک عنوان هیجانی در کنار عکس یک اینفلوئنسر مجازی، در اینکارگاه ثبتنام کنند؛ و خودشان هم البته از طنازی کافی برخوردار بودهاند و زیر اگهیشان وعدهی ارائهی «مدرک» هم دادهاند؛ که احیانا جزء یکی از هنرهایی باشد که در آینده از انگشتان فرد آموزشدیده بچکد!
متاسفانه چنین اعلانی، یک استثناء نیست و موقعیتهای ابسورد اینچنینی کم نیستند؛ و البته این ذخیرهی فرهنگ و اندیشهی ماست که در حال فروکشیست؛ از بس دچار خشکسالی و دروغ شدهایم.»
رضا صائمی (روزنامه نگار) هم در این باره نوشت: «این آگهی را که دیدم یاد ده دوازده سال پیش افتادم که در رادیو فرهنگ درباره فیلمی که بهنوش بختیاری در آن بازی کرده بود صحبت میکردم، مجری برنامه محمود گبرلو بود و بهنوش بختیاری هم مهمان تلفنی برنامه. یکجا گفته بودم بازی بختیاری تکرار همان نقشهای قبلی بود که بهش برخورد و با عصبانیت گفت من برای نظر منتقدان، تره هم خُرد نمیکنم!.
حالا کسی که برای نقد، تره خُرد نمیکند و تنها طالب تمجید و تجلیل است قرار است به تحلیل طنز و طنازی بپردازد!... یکی از آسیبهای جدی در سینمای ما به گند کشیده شدن مساله آموزش است. آنهایی که خود نیاز به آموزش دارند، آموزگار شده اند!. نگارهای که به مکتب نرفته و مشق ننوشته اند به غمزه مساله آموز صد مدرس شده اند!. کسی که خود یک سوتفاهم بزرگ در سینماست و تن نازی را با طنازی اشتباه گرفته، مدرس رمز و راز طنازی شده!. خود این آگهی، کمدی است!. گرچه کمدی که از حد بگذرد تراژدی میشود!»
کاربری دراین باره نوشت: بهنوش بختیاری یه وورکشاپ گذاشته به اسم "راز و رمز طنازی" بهنظرم اگه بهاره رهنما هم وورکشاپ اخلاق و فلسفه بذاره، دیگه هیچ اتفاق عجیبتری در دنیا رقم نخواهد خورد.
دیگری نوشت: بهنوش بختیاری کارگاه انتقال تجربه گذاشته. تنها تجربهی مفیدی که میتونه انتقال بده اینه که بگه کارایی که من کردم رو انجام ندید.
کاربر دیگر نوشت: ینی کمر شکننده تر از اظهار نظر بهاره رهنما کلاس انتقال تجربه ی بهنوش بختیاری بود! خدایا منظورت چیه از این روزا؟!
هم چنین بهنوش بختیاری در پاسخ به منتقدین خود این عکس را در صفحه شخصی خود استوری کرد.
دکتر مصطفی جلالی فخر (منتقد سینما) در این باره نوشت: «این آگهی بیش از آن که مصداقی برای لبخند یا افسوس باشد، بازتاب تعمیمپذیر زمانهی ماست. بهنظر میرسد در انتزاعیترین دوران تاریخی علیه آگاهی به سر میبریم، بهترین توصیف برایش «ابسورد» است، یک جور مسخرگیِ تلخ که محصول درهمآمیختگیِ تراژدی و کمدیست. محتویات این پوستر، جزئیاتِ کلیت روزگاریست که به گونهای جبری در آن گرفتار شدهایم؛ و میان گریه و خنده بر خویش در نوسانیم.
عنوان کارگاه، «رمز و راز طنازی» ست و مدرس آن یک «خانم» اینفلوئنسر است. برداشت متعارف از طنازی، همانیست که در لغتنامههای فارسی نوشتهاند: «افسونگری، دلربایی، عشوهگری، کرشمه، لوندی» و البته در اشعار عاشقانه نیز گاه در وصف یار چنین گفتهاند و بیشتر با اشارات و جلوههای زنانه همراه بوده است. بر اساس عنوان درشتی که بالای این تبلیغ نوشته، کسی قرار است رمز و راز این کار را آموزش دهد و حتمالا برخی بانوان را به عنوان جامعهی هدف مد نظر داشتهاند. ادعایی که بیش از جذابیت، مناقشهبرانگیز است. عکسی هم از خانم مدرس، با لبخند و دست زیر چانه و نگاه خیره گذاشتهاند تا احتمالا به عنوان یک مثالِ ترغیبکننده تلقی شود!
اما وقتی به جزئیات برنامه دقت میکنی که ریزتر نوشتهاند، حرف از طنز است و بازیگری و تیپ و شخصیت و انتقال تجربه! چرا باید برای چنین محتوایی از عنوان «رمز و راز طنازی» استفاده کرد؟! بیش از آن که کجسلیقگی باشد، فریبکارانه است؛ و نکته بعد این که مدرس انتخابی چه تناسبی با چنین آموزشی دارد؟ به دلیل بازی در چند کمدی نازل؟! احیانا علیرضاخمسه که آموزشگاه کمدی دارد، گزینه بهتری نبود؟ و البته چندان به کار آموزش «طنازی» نمیآمد؛ و برگزارکننده کارگاه؟ دانشگاه علمی کاربردی! وقتی یک مرکز دانشگاهی برای کسب درآمد، در این حد به اعتبار خودش تخفیف میدهد، یعنی بیخیالِ انتظارات «دانش» گاهی. از طرفی آنها پیشبینی کردهاند مشتریانی داشته باشند که با یک عنوان هیجانی در کنار عکس یک اینفلوئنسر مجازی، در اینکارگاه ثبتنام کنند؛ و خودشان هم البته از طنازی کافی برخوردار بودهاند و زیر اگهیشان وعدهی ارائهی «مدرک» هم دادهاند؛ که احیانا جزء یکی از هنرهایی باشد که در آینده از انگشتان فرد آموزشدیده بچکد!
متاسفانه چنین اعلانی، یک استثناء نیست و موقعیتهای ابسورد اینچنینی کم نیستند؛ و البته این ذخیرهی فرهنگ و اندیشهی ماست که در حال فروکشیست؛ از بس دچار خشکسالی و دروغ شدهایم.»
رضا صائمی (روزنامه نگار) هم در این باره نوشت: «این آگهی را که دیدم یاد ده دوازده سال پیش افتادم که در رادیو فرهنگ درباره فیلمی که بهنوش بختیاری در آن بازی کرده بود صحبت میکردم، مجری برنامه محمود گبرلو بود و بهنوش بختیاری هم مهمان تلفنی برنامه. یکجا گفته بودم بازی بختیاری تکرار همان نقشهای قبلی بود که بهش برخورد و با عصبانیت گفت من برای نظر منتقدان، تره هم خُرد نمیکنم!.
حالا کسی که برای نقد، تره خُرد نمیکند و تنها طالب تمجید و تجلیل است قرار است به تحلیل طنز و طنازی بپردازد!... یکی از آسیبهای جدی در سینمای ما به گند کشیده شدن مساله آموزش است. آنهایی که خود نیاز به آموزش دارند، آموزگار شده اند!. نگارهای که به مکتب نرفته و مشق ننوشته اند به غمزه مساله آموز صد مدرس شده اند!. کسی که خود یک سوتفاهم بزرگ در سینماست و تن نازی را با طنازی اشتباه گرفته، مدرس رمز و راز طنازی شده!. خود این آگهی، کمدی است!. گرچه کمدی که از حد بگذرد تراژدی میشود!»
کاربری دراین باره نوشت: بهنوش بختیاری یه وورکشاپ گذاشته به اسم "راز و رمز طنازی" بهنظرم اگه بهاره رهنما هم وورکشاپ اخلاق و فلسفه بذاره، دیگه هیچ اتفاق عجیبتری در دنیا رقم نخواهد خورد.
دیگری نوشت: بهنوش بختیاری کارگاه انتقال تجربه گذاشته. تنها تجربهی مفیدی که میتونه انتقال بده اینه که بگه کارایی که من کردم رو انجام ندید.
کاربر دیگر نوشت: ینی کمر شکننده تر از اظهار نظر بهاره رهنما کلاس انتقال تجربه ی بهنوش بختیاری بود! خدایا منظورت چیه از این روزا؟!
هم چنین بهنوش بختیاری در پاسخ به منتقدین خود این عکس را در صفحه شخصی خود استوری کرد.