«بهاره رهنما»ها چگونه به مسئولان کمک میکنند؟
با کمی دقت میتوانیم متوجه شویم که امثال بهاره رهنما آزادانه در شبکههای اجتماعی هر حرفی را میزنند و بیشتر حرفهای این افراد به دلیل اینکه پایه منطقی ندارد با واکنشهای گسترده مردم مواجه میشود.
با کمی دقت میتوانیم متوجه شویم که امثال بهاره رهنما آزادانه در شبکههای اجتماعی هر حرفی را میزنند و بیشتر حرفهای این افراد به دلیل اینکه پایه منطقی ندارد با واکنشهای گسترده مردم مواجه میشود. اما از جانب مسئولین و کسانی که فعالیت این افراد را رصد میکنند واکنشی دیده نمیشود و کسی به این افراد نمیگوید چرا با این حرفها مردم را ناراحت و احساسات عمومی را جریحه دار کرده ای؟ به نظر میرسد چون امثال بهاره رهنما باب دل مسئولین صحبت میکنند مسئولین هم واکنشی در مقابل حرفهای آنها نشان نمیدهند. یعنی با تکرار این حرفها وقتی مردم به جایی نمیرسند دیگر سیستم، بیعدالتی و تصمیمات اشتباه مسئولین را مقصر نمیدانند و نتیجهگیری میکنند که خودشان ناتوان بودند و تمام تقصیرات به گردن خود مردم است.
«بهاره رهنما»ها چگونه به مسئولان کمک میکنند!
به عبارتی امثال بهاره رهنما به مسئولین و مدیران کمک میکنند که مردم دلیل فقر و فلاکت شان را خودشان بدانند.از حرفهای بهاره رهنما به این نتیجه میتوان رسید که مدیریت و نوع تصمیمات مدیران در طی این سالها هیچ تاثیری بر زندگی مردم نداشته است و مشکل خود مردم هستند که ناتوان بوده اند. در صورتی که همه ما میدانیم هرکسی که علی رغم تلاش زیاد و چند ساله همچنان اسیر فقر است از بیدست و پایی خودش نیست. اینگونه نیست که هرکس هم به جایی رسیده و از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاهی دارد محصول تلاش فردی خودش است.
در جامعه امروز که انواع نابرابریها در زمینههای مختلف وجود دارد بسیاری از شهروندان تلاش میکنند اما بازهم در باتلاق فقر دست و پا میزنند. از سوی دیگر هم میدانیم بخش بزرگی از بهره مندیهای بهاره رهنما محصول محیطی و شرایطی است که در آن قرار گرفته است ولی همه مردم این شرایط و شانس را نداشته اند. انگار خانم رهنما از قیمتها و نرخ تورم خبری ندارد و شاید خبرها به طبقه آنها نمیرسد که از محصول تلاش فردی صحبت میکند.
خانم رهنما! میدانستید اگر یک نظام مالیاتی عادلانه وجود داشت که از فرادستانی مانند شما مالیات میگرفت و به فرودستان فقیر میداد امروز شما از بیدست و پایی مردم حرف نمیزدید؟بسیاری از مردم این سرزمین بسیار بیشتر از شما تلاش میکنند و دست و پا میزنند اما باز هم نمیتوانند در این شرایط تبعیض آمیز از فقر رهایی پیدا کنند.در این شرایط جامعه حرف زدن از تلاش شخصی و فردی جسارت و حماقت بالایی را میطلبد.
توانمندیهای فردی برای موفقیت کافی نیست
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس در این باره به ما گفت:« طبیعتا مسئولین در مقابل این نوع حرفها واکنش نشان نمیدهند. انسان محصول درون و برون است. یعنی اینکه درست است که حتی شخصیت ما در جامعه شکل میگیرد ولی به هر حال موفقیت و عدم موفقیت ما به متغیرهای درونی هم مربوط است.بخش بزرگی از فرد هم تحت تاثیر محیط،سیستم و تصمیم گیریهای کلان است.
این که خانم بهاره رهنما اشاره میکند که اگر انسانی ناموفق است به دلیل این است که خودش نخواسته یا ناتوان بوده است بر اساس برخی از دیدگاههای روانشناسی میتواند درست باشد اما همه حقیقت نیست بلکه در بهترین حالت 50 درصد موفقیت فرد به تلاشهای شخصی او ربط دارد. اما در جامعه ما به نظر من اینگونه نیست و شاید تنها 30 درصد از موفقیتها دست خود فرد است و بیشتر از 70 درصد آن به متغیرهایی مربوط است که اصلا کنترل آنها دست فرد نیست و به ساختار، تصمیم گیریهای کلان، سیاست گذاریهای کلان ورخدادهای پیشبینی نشده بر میگردد. تمام این موارد در موفقیت فرد نقش دارند و در کشور ما در بین جوانان ما به ویژه جوانان دهه 60 واقعیت امر این است که توانمندیهای فردی برای موفقیت کافی نبوده است و سیاست ها، برنامه ریزی ها، امکانات و ساختار بخش بسیار بزرگی از موفقیت و عدم موفقیت فرد را رقم میزند.»
جامعه بسیار زیاد نقش آفرین است
وی ادامه داد: « کسی که در خانوادهای رشد میکند که آن خانواده آگاهتر است و امکانات فکری، روحی، اقتصادی و دانشی بیشتری را دارد طبیعتا فرزندان در این خانوادهها بهتر رشد میکنند و این فرصت است. ما باید به این مورد اشاره کنیم که اساسا رشد و تربیت فرزندان ما که در بستر خانواده، مدرسه و جامعه رخ میدهد. انسان موجودی اجتماعی است یعنی مولفهها و متغیرهای اجتماعی یقینا بر شخصیت فرد، فرصت زایی و فرصت زدایی، رشد و ترقی فرد اثر مثبت یا منفی دارد. جامعه بسیار زیاد نقش آفرین است ما ضمن اینکه از افراد توقع داریم باید به موقعیتها هم توجه کنیم.
بسیاری از جوامع وقتی تمام مسائل را به گردن فرد میاندازند در حقیقت از کارهای درست و غلط خود سلب مسئولیت میکنند. گروهی به دلیل ناآگاهی شان این کار را انجام میدهند و گروه دیگر هم آگاهانه برای فرار از مسئولیت دست به این کار میزنند. وگرنه به طور طبیعی روانشناس، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی اثبات کرده که انسان ضمن اینکه استعداد و علاقه درونیاش ماننده یک دانه است نیاز به یک بستر آماده برای رشد دارد.»
حرف زدن از این موارد بیهوده است
سعید معدنی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به ما گفت:« خانم رهنما شخصیت مهمی هم محسوب نمیشود. در حقیقت ایشان بر ذهن جامعه تاثیرگذار نیست و محبوبیت بالایی ندارد.جملهای که ایشان ذکر کرده در جایی درست است که جامعه در یک وضعیت نرمال باشد.
یعنی فرد در جامعهای زندگی کند که با تلاش خودش به اهداف برسد. اما در جامعهای که مشکلات عمیق است و ساختار و سیستم درست کار نمیکند حرف زدن از این موارد بیهوده است. این مسئله نشان میدهد که ایشان هیچ شناختی از جامعه ایرانی و مردم ندارد. این جمله در جایی درست است که شرایط به گونهای مهیا باشد و فرد با تلاشهای شخصیاش به جایی برسد.
در جامعه ما آینده شغلی افراد و حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی تضمین شده نیست و فرد علی رغم تلاشهای زیاد نمیتواند از پس زندگیاش برآید. این جمله در این موقعیت بسیار اشتباه است و به نوعی احساسات مردم را بر میانگیزاند. ایشان این حداقل هوش را ندارد که در این موقعیت نباید چنین حرفی را بزند.»
خود مسئولین هم میدانند که مردم این حرفها را باور نمیکنند
وی ادامه داد: « ما در این جامعه افراد زیادی را داریم که علی رغم تلاش فراوان در چند دهه هنوز مجبور به کار کردن هستند تا بتوانند خانواده خود را تامین کند. ایشان شناختی از جامعه ایران ندارد و به عاقبت حرفهای خود فکر نمیکند.
اینکه چرا مسئولین واکنش نشان نمیدهند حالتهای مختلفی دارد. ایشان چون در مسائل سیاسی ورود نمیکند و امنیت جامعه را به خطر نمیاندازد مسئولین واکنشی نشان نمیدهند. دوم اینکه مسئولین میدانند حرفهای ایشان بردی در جامعه ندارد و تاثیرگذار نیست لذا واکنشی نشان نمیدهند. به عبارتی سیستم هم تاثیرگذاری فرد را در نظر میگیرد.
مشکلات در جامعه ما چنان زیاد است و از هر 100 نوشته 80 مورد آن در نقد شرایط موجود جامعه است لذا خود مسئولین هم میدانند آنقدر مشکلات زیاد است که این حرفها معنایی ندارد.خود مسئولین هم میدانند که مردم این حرفها را باور نمیکنند و میدانند که شرایط جامعه نرمال نیست و با تلاش فردی کسی به جایی نمیرسد.»
«بهاره رهنما»ها چگونه به مسئولان کمک میکنند!
به عبارتی امثال بهاره رهنما به مسئولین و مدیران کمک میکنند که مردم دلیل فقر و فلاکت شان را خودشان بدانند.از حرفهای بهاره رهنما به این نتیجه میتوان رسید که مدیریت و نوع تصمیمات مدیران در طی این سالها هیچ تاثیری بر زندگی مردم نداشته است و مشکل خود مردم هستند که ناتوان بوده اند. در صورتی که همه ما میدانیم هرکسی که علی رغم تلاش زیاد و چند ساله همچنان اسیر فقر است از بیدست و پایی خودش نیست. اینگونه نیست که هرکس هم به جایی رسیده و از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاهی دارد محصول تلاش فردی خودش است.
در جامعه امروز که انواع نابرابریها در زمینههای مختلف وجود دارد بسیاری از شهروندان تلاش میکنند اما بازهم در باتلاق فقر دست و پا میزنند. از سوی دیگر هم میدانیم بخش بزرگی از بهره مندیهای بهاره رهنما محصول محیطی و شرایطی است که در آن قرار گرفته است ولی همه مردم این شرایط و شانس را نداشته اند. انگار خانم رهنما از قیمتها و نرخ تورم خبری ندارد و شاید خبرها به طبقه آنها نمیرسد که از محصول تلاش فردی صحبت میکند.
خانم رهنما! میدانستید اگر یک نظام مالیاتی عادلانه وجود داشت که از فرادستانی مانند شما مالیات میگرفت و به فرودستان فقیر میداد امروز شما از بیدست و پایی مردم حرف نمیزدید؟بسیاری از مردم این سرزمین بسیار بیشتر از شما تلاش میکنند و دست و پا میزنند اما باز هم نمیتوانند در این شرایط تبعیض آمیز از فقر رهایی پیدا کنند.در این شرایط جامعه حرف زدن از تلاش شخصی و فردی جسارت و حماقت بالایی را میطلبد.
توانمندیهای فردی برای موفقیت کافی نیست
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس در این باره به ما گفت:« طبیعتا مسئولین در مقابل این نوع حرفها واکنش نشان نمیدهند. انسان محصول درون و برون است. یعنی اینکه درست است که حتی شخصیت ما در جامعه شکل میگیرد ولی به هر حال موفقیت و عدم موفقیت ما به متغیرهای درونی هم مربوط است.بخش بزرگی از فرد هم تحت تاثیر محیط،سیستم و تصمیم گیریهای کلان است.
این که خانم بهاره رهنما اشاره میکند که اگر انسانی ناموفق است به دلیل این است که خودش نخواسته یا ناتوان بوده است بر اساس برخی از دیدگاههای روانشناسی میتواند درست باشد اما همه حقیقت نیست بلکه در بهترین حالت 50 درصد موفقیت فرد به تلاشهای شخصی او ربط دارد. اما در جامعه ما به نظر من اینگونه نیست و شاید تنها 30 درصد از موفقیتها دست خود فرد است و بیشتر از 70 درصد آن به متغیرهایی مربوط است که اصلا کنترل آنها دست فرد نیست و به ساختار، تصمیم گیریهای کلان، سیاست گذاریهای کلان ورخدادهای پیشبینی نشده بر میگردد. تمام این موارد در موفقیت فرد نقش دارند و در کشور ما در بین جوانان ما به ویژه جوانان دهه 60 واقعیت امر این است که توانمندیهای فردی برای موفقیت کافی نبوده است و سیاست ها، برنامه ریزی ها، امکانات و ساختار بخش بسیار بزرگی از موفقیت و عدم موفقیت فرد را رقم میزند.»
جامعه بسیار زیاد نقش آفرین است
وی ادامه داد: « کسی که در خانوادهای رشد میکند که آن خانواده آگاهتر است و امکانات فکری، روحی، اقتصادی و دانشی بیشتری را دارد طبیعتا فرزندان در این خانوادهها بهتر رشد میکنند و این فرصت است. ما باید به این مورد اشاره کنیم که اساسا رشد و تربیت فرزندان ما که در بستر خانواده، مدرسه و جامعه رخ میدهد. انسان موجودی اجتماعی است یعنی مولفهها و متغیرهای اجتماعی یقینا بر شخصیت فرد، فرصت زایی و فرصت زدایی، رشد و ترقی فرد اثر مثبت یا منفی دارد. جامعه بسیار زیاد نقش آفرین است ما ضمن اینکه از افراد توقع داریم باید به موقعیتها هم توجه کنیم.
بسیاری از جوامع وقتی تمام مسائل را به گردن فرد میاندازند در حقیقت از کارهای درست و غلط خود سلب مسئولیت میکنند. گروهی به دلیل ناآگاهی شان این کار را انجام میدهند و گروه دیگر هم آگاهانه برای فرار از مسئولیت دست به این کار میزنند. وگرنه به طور طبیعی روانشناس، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی اثبات کرده که انسان ضمن اینکه استعداد و علاقه درونیاش ماننده یک دانه است نیاز به یک بستر آماده برای رشد دارد.»
سعید معدنی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به ما گفت:« خانم رهنما شخصیت مهمی هم محسوب نمیشود. در حقیقت ایشان بر ذهن جامعه تاثیرگذار نیست و محبوبیت بالایی ندارد.جملهای که ایشان ذکر کرده در جایی درست است که جامعه در یک وضعیت نرمال باشد.
یعنی فرد در جامعهای زندگی کند که با تلاش خودش به اهداف برسد. اما در جامعهای که مشکلات عمیق است و ساختار و سیستم درست کار نمیکند حرف زدن از این موارد بیهوده است. این مسئله نشان میدهد که ایشان هیچ شناختی از جامعه ایرانی و مردم ندارد. این جمله در جایی درست است که شرایط به گونهای مهیا باشد و فرد با تلاشهای شخصیاش به جایی برسد.
در جامعه ما آینده شغلی افراد و حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی تضمین شده نیست و فرد علی رغم تلاشهای زیاد نمیتواند از پس زندگیاش برآید. این جمله در این موقعیت بسیار اشتباه است و به نوعی احساسات مردم را بر میانگیزاند. ایشان این حداقل هوش را ندارد که در این موقعیت نباید چنین حرفی را بزند.»
خود مسئولین هم میدانند که مردم این حرفها را باور نمیکنند
اینکه چرا مسئولین واکنش نشان نمیدهند حالتهای مختلفی دارد. ایشان چون در مسائل سیاسی ورود نمیکند و امنیت جامعه را به خطر نمیاندازد مسئولین واکنشی نشان نمیدهند. دوم اینکه مسئولین میدانند حرفهای ایشان بردی در جامعه ندارد و تاثیرگذار نیست لذا واکنشی نشان نمیدهند. به عبارتی سیستم هم تاثیرگذاری فرد را در نظر میگیرد.
مشکلات در جامعه ما چنان زیاد است و از هر 100 نوشته 80 مورد آن در نقد شرایط موجود جامعه است لذا خود مسئولین هم میدانند آنقدر مشکلات زیاد است که این حرفها معنایی ندارد.خود مسئولین هم میدانند که مردم این حرفها را باور نمیکنند و میدانند که شرایط جامعه نرمال نیست و با تلاش فردی کسی به جایی نمیرسد.»