هشدار درباره پیامد انباشت اندوه در بین ایرانیها
روزنامه همشهری در گفتگو با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، دلایل پایینبودن شاخصهای شادی در جامعه و پیامدهای اجتماعی آن را بررسی کرده.
روزنامه همشهری در گفتگو با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، دلایل پایینبودن شاخصهای شادی در جامعه و پیامدهای اجتماعی آن را بررسی کرده.
امانالله قراییمقدم:
* بهصورت کلی شادی اجتماعی در نسبت مستقیم با وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بافت فرهنگی جامعه قرار دارد. عامل مؤثر دیگری که یک جامعه را به سمت غمگین بودن میکشاند، مکاتب و سمبلهای فرهنگی و آنچه به این واسطه توسط رسانهها به مردم نشان داده میشود نیز در بروز شادی اجتماعی مؤثر است. در جامعه ما افزون بر اوضاع نهچندان مناسب اقتصادی و پیامدهای آن تلاشی نیز برای عرضه برنامههای شاد و ایجاد محیطهای شادیبخش نمیشود.
* آنچه ملازم با این بحران است و مردم را دچار افسردگی و اندوه میکند، شرایطی است که چنین بحرانی را ایجاد کرده یعنی رانت، بیعدالتی و شکاف طبقاتی. در کشوری مانند هند، بخش اعظم مردم فقیر و گرسنه هستند اما آنها ملت افسرده و غمگینی نیستند زیرا با وجود مشکلات معیشتی، هندیان آیینهای زیادی دارند که مشحون از شادی و آواز است و بین همه مردم فارغ از فقیر و غنی انجام میشود، اما درخصوص جامعه ما چه نهاد یا سازمانی دغدغه شادکردن مردم را دارد؟ کدام موسیقی شاد یا سریال و برنامه شاد از صدا و سیما پخش میشود؟ اساسا شرایط بهگونهای است که کمتر ابزار و فضایی برای شادی و تفریح مردم وجود دارد.
* نشاط اجتماعی و خنده مردم همهچیز است. در جامعهای که مدام غمبار است، اقتصاد فضایی برای رشد ندارد، بازدهی کاری کاهش پیدا میکند؛ این مسئله حتی بر مناسبات خانوادگی مانند طلاق و ازدواج اثرگذار است. آسیبهای دیگری از قبیل واگرایی اجتماعی، یأس و خشونت نیز ازجمله پیامدهای فقدان نشاط اجتماعی است.
* در چنددهه اخیر جهان پیشرفته درصدد افزایش میزان نشاط مردم از طریق مطالعات جدید ازجمله جامعهشناسی اوقاتفراغت است. این نیاز به اندازهای جدی است که برخی افراد بهخاطر آن وطن و خاکشان را ترک میکنند و سرمایه مملکت را میبرند مثلا در جایی دیگر ملک میخرند؛ تنها برای اینکه شاد باشند. یکی از بدترین و تأسفبارترین پیامدهای فقدان نشاط، افزایش آمار خودکشی بهویژه در میان جوانان است.
* طبقه پایین که با مشکلات فراوان اقتصادی مواجه است تکلیفش معلوم است، وضعیت شادی حتی در میان طبقه متوسط رو به بالا و طبقه بالا نیز تعریف چندانی ندارد؛ یعنی گروههایی که به این طبقه تعلق دارند نیز تجربه مشترکی در ناامیدی و سرخوردگی با طبقه پایین دارند، هرچند این طبقه با بحران معیشت چندان مواجه نیستند اما وجود ناکارآمدی در ساختار اجتماعی و اقتصادی، سبب میشود که این گروه نیز احساس شادی و خوشبختی را تجربه نکنند، زیرا خوشبختی و احساس شادی امری است که در پیوند با شادی و خوشبختی دیگران قرار دارد؛ وقتی دیگری گرسنه و در تنگناست، حتی فرد متمول هم احساس خوشبختی ندارد. در وضعیت فعلی بعضی از افراد از طبیعیترین حقوق و لذات خود بهدلیل مشکلات اقتصادی و تورم محرومند و این موضوع تبعات اجتماعی نامناسبی دارد.
* انباشت اندوه و ناکامی به بروز نارضایتی میانجامد. راه نجات پس از اصلاح ساختاری و ارتقای رفاه اجتماعی، ایجاد فضایی برای تفریح و نشاط مردم در عرصه عمومی و دادن آزادی به مردم است.
امانالله قراییمقدم:
* بهصورت کلی شادی اجتماعی در نسبت مستقیم با وضعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بافت فرهنگی جامعه قرار دارد. عامل مؤثر دیگری که یک جامعه را به سمت غمگین بودن میکشاند، مکاتب و سمبلهای فرهنگی و آنچه به این واسطه توسط رسانهها به مردم نشان داده میشود نیز در بروز شادی اجتماعی مؤثر است. در جامعه ما افزون بر اوضاع نهچندان مناسب اقتصادی و پیامدهای آن تلاشی نیز برای عرضه برنامههای شاد و ایجاد محیطهای شادیبخش نمیشود.
* آنچه ملازم با این بحران است و مردم را دچار افسردگی و اندوه میکند، شرایطی است که چنین بحرانی را ایجاد کرده یعنی رانت، بیعدالتی و شکاف طبقاتی. در کشوری مانند هند، بخش اعظم مردم فقیر و گرسنه هستند اما آنها ملت افسرده و غمگینی نیستند زیرا با وجود مشکلات معیشتی، هندیان آیینهای زیادی دارند که مشحون از شادی و آواز است و بین همه مردم فارغ از فقیر و غنی انجام میشود، اما درخصوص جامعه ما چه نهاد یا سازمانی دغدغه شادکردن مردم را دارد؟ کدام موسیقی شاد یا سریال و برنامه شاد از صدا و سیما پخش میشود؟ اساسا شرایط بهگونهای است که کمتر ابزار و فضایی برای شادی و تفریح مردم وجود دارد.
* نشاط اجتماعی و خنده مردم همهچیز است. در جامعهای که مدام غمبار است، اقتصاد فضایی برای رشد ندارد، بازدهی کاری کاهش پیدا میکند؛ این مسئله حتی بر مناسبات خانوادگی مانند طلاق و ازدواج اثرگذار است. آسیبهای دیگری از قبیل واگرایی اجتماعی، یأس و خشونت نیز ازجمله پیامدهای فقدان نشاط اجتماعی است.
* در چنددهه اخیر جهان پیشرفته درصدد افزایش میزان نشاط مردم از طریق مطالعات جدید ازجمله جامعهشناسی اوقاتفراغت است. این نیاز به اندازهای جدی است که برخی افراد بهخاطر آن وطن و خاکشان را ترک میکنند و سرمایه مملکت را میبرند مثلا در جایی دیگر ملک میخرند؛ تنها برای اینکه شاد باشند. یکی از بدترین و تأسفبارترین پیامدهای فقدان نشاط، افزایش آمار خودکشی بهویژه در میان جوانان است.
* طبقه پایین که با مشکلات فراوان اقتصادی مواجه است تکلیفش معلوم است، وضعیت شادی حتی در میان طبقه متوسط رو به بالا و طبقه بالا نیز تعریف چندانی ندارد؛ یعنی گروههایی که به این طبقه تعلق دارند نیز تجربه مشترکی در ناامیدی و سرخوردگی با طبقه پایین دارند، هرچند این طبقه با بحران معیشت چندان مواجه نیستند اما وجود ناکارآمدی در ساختار اجتماعی و اقتصادی، سبب میشود که این گروه نیز احساس شادی و خوشبختی را تجربه نکنند، زیرا خوشبختی و احساس شادی امری است که در پیوند با شادی و خوشبختی دیگران قرار دارد؛ وقتی دیگری گرسنه و در تنگناست، حتی فرد متمول هم احساس خوشبختی ندارد. در وضعیت فعلی بعضی از افراد از طبیعیترین حقوق و لذات خود بهدلیل مشکلات اقتصادی و تورم محرومند و این موضوع تبعات اجتماعی نامناسبی دارد.
* انباشت اندوه و ناکامی به بروز نارضایتی میانجامد. راه نجات پس از اصلاح ساختاری و ارتقای رفاه اجتماعی، ایجاد فضایی برای تفریح و نشاط مردم در عرصه عمومی و دادن آزادی به مردم است.