ناگفتههای بازیگر نقش مائده در افرا / خوشحالم مردم را از دست خودم عصبانی کردم
سارا باقری بازیگر سریال «افرا» معتقد است که مائده، شخصیتی ساختارشکن نیست ولی با رفتارهایش مخاطبان سریال را عصبانی کرده است.
سارا باقری، تاکنون در سریالهای «هیولا» و «ملکاوان» و فیلمهای سینمایی «سوگند» و «خون بها» ایفای نقش کرده است. ولی این بازیگر جوان، با سریال «افرا»، ساخته بهرنگ توفیقی، بیش از پیش شناخته شد و شخصیتی را در این مجموعه تلویزیونی ایفا کرد که بسیاری از تماشاگران، دلخوشی از او ندارند.
باقری، نقشِ مائده را در سریال «افرا» ایفا میکند؛ شخصیتی جوان و شاد که در میانه سریال و با کشته شدن فردی که دوستش دارد، دچار اختلافاتی با خانواده خود میشود و ...
به بهانه پخش قسمت پایانی سریال «افرا»، به گفتگو با سارا باقری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مائده سریال «افرا» را یک دختر ساختارشکن میدانید؟
من شخصیت مائده را ساختارشکن نمیدانم. اگر مائده، شخصیت ساختار شکنی داشت، باید قبل از رخ دادن برخی از اتفاقات، سماجت به خرج میداد، ولی این کار را انجام نداد. از یک جایی به بعد این شخصیت با یک شکست و اتفاق ناگوار مواجه میشود، مقداری قدرتمندتر میشود، اما بازهم زیر پرچم خانواده است. به نظرم شخصیت ساختار شکنِ «افرا»، مهتاب است، نه مائده.
مائده آدمی است که قبل از کشته شدن کسی که او را دوست دارد، حتی جسارت این را ندارد که علاقهاش را به خانوادهاش اعلام کند. ولی بعد از مرگ پیمان، هر زمان هر رفتاری را که مایل است انجام میدهد. این تحول خیلی ناگهانی رخ نمیدهد؟
ما در روند داستان نمیبینیم که چه مدت زمانی از این اتفاق گذشته است. ولی نکته اصلی اینکه رنج، آدمها را بزرگ میکند. مائده تا قسمت دهم سریال، یک دختر ۲۰ ساله شاد و شکننده است که یک زندگی نرمال دارد، ولی از یک جایی به بعد رنجی وارد زندگیاش میشود که فشاری بیشتر از سنش را متحمل میشود. نکته دیگر اینکه مائده شخصیتی نیست که بخواهد بیگدار به آب بزند. این شخصیت هیچگاه به کسی بیاحترامی نمیکند و از نظر من کاملا کار درست را انجام میدهد.
خودتان معتقدید مائده ساختارشکنی نداشته است، ولی بازخورد مخاطبان با نظر شما همسو نیست.
جایی بین قسمت دهم تا بیستم، مردم از دست مائده خیلی عصبانی شدند، دائم هم به من پیام میدادند که برادرت بیگناه است یا چرا اینگونه رفتار میکنی؟ نکته مثبت این بازخوردها در من تاثیرگذار بود، چون نشان میداد مردم آنقدر نقش را باور کردهاند که چنین بازخوردی دارند.
این رفتارها از قسمت بیستم و از آنجایی که به مادر پیمان سر زدم و جویای احوال او شدم، دوباره تغییر کرد و از شخصیت مائده استقبال شد و خیلی از افراد، برای من، پیام تشکر فرستادند. این موارد بسیار برای من جذاب بود، چون نشان میداد که کار دیده شده و مخاطب از آن استقبال میکند. در این مدت هم بازخوردی ندیدم که نشان دهد کسی از مائده و عملکردش متنفر است. فکر میکنم همین موضوع را میتوانیم پای ساختار شکن نبودن این شخصیت بگذاریم.
داستان «افرا» بسیار تلخ است، به هیچ عنوان هم ممکن نبود که شیرین روایت شود، اما نمایش این حجم از تلخی ضرورت داشت؟
داستان «افرا» بر اساس واقعیت است و معمولا همه آدمها از واقعیت فرار میکنند. این قصه هم به گونهای نیست که جایی برای فضای شاد داشته باشد. سریال «افرا»، واقعیت جامعه را به نمایش گذاشته است. زمانهایی واقعا تفاوت طبقاتی به جامعه آسیب وارد میکند و «افرا» هم سعی کرده است تا این موضوع را نشان دهد و در تصمیمگیری درباره این موارد تاثیرگذار باشد. آنطور که شنیدهام، دیگر سریالهایی هم که اکنون از تلویزیون پخش میشوند، چندان شیرین نیستند.
موضوعی که درباره «افرا» خیلی به چشم میآید این است که آقای سلطانی همیشه یک جمله بسیار زیبا سر فیلمبرداری میگفتند؛ آن هم این بود که آیا شما الان میتوانید قضاوت کنید که چه کسی حق دارد یا چه کسی حق ندارد؟
نکته فیلمنامه «افرا» همین است که همه، هم حق دارند، هم هیچکس حق ندارد. درست است که دیدن سریالهای لطیف خوب است، اما داستان «افرا» اجازه نمیدهد که قصه شاد باشد.
طبق گفته خودتان در ابتدا از بازی کردن جلوی آقای سلطانی میترسیدید و بعد گاردتان را پایین آوردید. چرا؟
این گارد از جانب من نبود. از سالیان پیش، ارادتی ویژه نسبت به آقای سلطانی داشتم و از نظر من ایشان یکی از قدرتمندترین بازیگران بوده و هستند. ولی موضوعی که وجود دارد، این است که من بازیگرانی را با تجربه آقای سلطانی یا حتی کم تجربهتر هم دیدهام که یک گاردی نسبت به بازیگران جوانتر دارند و فرقی هم ندارد که آن بازیگر کاملا بیتجربه است یا نه. اینکه میگویم میترسیدم و خیلی نگران بودم، بهخاطر همین موضوع بود.
سکانسهای حساسِ بازی من، با آقای سلطانی و خانم متخصص بود و بسیار از این بابت نگران بودم. به محض اینکه این دو عزیز را دیدم، تمام نگرانیهایم برطرف شد و یاد گرفتم که اگر در این حیطه ماندگار شدم، با یک جوان که مقابل من میایستد، چگونه برخورد کنم تا اعتماد به نفسش از بین نرود. به قدری این دو عزیز به من کمک کردند که همیشه مدیونشان هستم.
گفتید اگر در این حیطه ماندگار شوید، مگر قرار نیست این مسیر را ادامه دهید؟
هیچچیزی قابل پیشبینی نیست. جایی خود فرد باید بخواهد، جایی خدا باید برایش بخواهد. من خودم میخواهم و تلاشم را هم کردهام. منظورم این است که اگر خدا خواست و ماندگار شدم.
بسیاری از بازیگران وارد عرصه تلویزیون شدند، به شهرت رسیدند بعد وارد عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی شدند و دیگر به تلویزیون بازنگشتند. اگر روزی به شهرت برسید، در کارهای تلویزیونی، همچنان فعالیت میکنید؟
نمیدانم آن دوستان چرا این کار را انجام دادند و احتمالا دلایل شخصی داشتند، اما من کارم را از هشت سالگی از شبکه باران آغاز کردم و اگر حتی ده سال آینده هم به من پیشنهاد دهند، حتما در تلویزیون، فعالیت انجام میدهم، مخصوصا اگر در شبکه باران و در کارهای پدرم باشد؛ چون ایشان تهیهکننده و کارگردان صداوسیمای رشت هستند.
از تلویزیون فاصله نمیگیرم، چون ریشه، اصالت، نقطه عطف و ترقی من، اینجاست. به طور مثال «افرا» برای من نقطه شروع شبکه یک بود و اگر ده سال آینده به پشت سرم نگاه کنم، قطعا این سریال را میبینم.
جا دارد حالا که درباره پدرم صحبت کردم، از مادرم، طاهره اسماعیلی نویسنده و گوینده رادیو هم یاد کنم.
از آنجا که خودتان اهل گیلان هستید، فکر میکنید لهجه و ساختار فرهنگی که در سریال به نمایش گذاشته شده، درست است و هیچ ایرادی ندارد؟ چون ایراداتی به لهجه استفاده شده در سریال وارد شده است.
من اگر درباره کار صحبت کنم، فکر میکنند، چون کار خودمان است، آن را تایید میکنم؛ اما من اصالتا اهل گیلان هستم و تا ۱۸ سالگی در لاهیجان زندگی کردم و پیش از این هم در کارهایی بازی کردم که در فضای شمال ساخته شده است، اما در برخی از آن سریالها، پیش خودم گفتم این بازار یا این لهجه برای شمال نیست. اما میتوانم بگویم حتی اگر در «افرا» هم بازی نمیکردم، بازهم میگفتم گه همه چیز درست به تصویر کشیده شده است.
در این سریال، اکثریت بازیگران و برخی عوامل، اهل شمال کشور هستند؛ از بهرنگ توفیقی، کارگردان کار گرفته تا هومان سیدی، پژمان بازغی و نسرین بابایی و دیگر افراد. اگر موضوعی با واقعیت تناقض داشت، اولین نفر خود کارگردان متوجه آن میشد و از آنجایی که بیشتر بازیگران اهل شمال کشور هستند، فکر میکنم خطای خیلی کمی در کار وجود داشت.
باقری، نقشِ مائده را در سریال «افرا» ایفا میکند؛ شخصیتی جوان و شاد که در میانه سریال و با کشته شدن فردی که دوستش دارد، دچار اختلافاتی با خانواده خود میشود و ...
به بهانه پخش قسمت پایانی سریال «افرا»، به گفتگو با سارا باقری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مائده سریال «افرا» را یک دختر ساختارشکن میدانید؟
من شخصیت مائده را ساختارشکن نمیدانم. اگر مائده، شخصیت ساختار شکنی داشت، باید قبل از رخ دادن برخی از اتفاقات، سماجت به خرج میداد، ولی این کار را انجام نداد. از یک جایی به بعد این شخصیت با یک شکست و اتفاق ناگوار مواجه میشود، مقداری قدرتمندتر میشود، اما بازهم زیر پرچم خانواده است. به نظرم شخصیت ساختار شکنِ «افرا»، مهتاب است، نه مائده.
مائده آدمی است که قبل از کشته شدن کسی که او را دوست دارد، حتی جسارت این را ندارد که علاقهاش را به خانوادهاش اعلام کند. ولی بعد از مرگ پیمان، هر زمان هر رفتاری را که مایل است انجام میدهد. این تحول خیلی ناگهانی رخ نمیدهد؟
ما در روند داستان نمیبینیم که چه مدت زمانی از این اتفاق گذشته است. ولی نکته اصلی اینکه رنج، آدمها را بزرگ میکند. مائده تا قسمت دهم سریال، یک دختر ۲۰ ساله شاد و شکننده است که یک زندگی نرمال دارد، ولی از یک جایی به بعد رنجی وارد زندگیاش میشود که فشاری بیشتر از سنش را متحمل میشود. نکته دیگر اینکه مائده شخصیتی نیست که بخواهد بیگدار به آب بزند. این شخصیت هیچگاه به کسی بیاحترامی نمیکند و از نظر من کاملا کار درست را انجام میدهد.
خودتان معتقدید مائده ساختارشکنی نداشته است، ولی بازخورد مخاطبان با نظر شما همسو نیست.
جایی بین قسمت دهم تا بیستم، مردم از دست مائده خیلی عصبانی شدند، دائم هم به من پیام میدادند که برادرت بیگناه است یا چرا اینگونه رفتار میکنی؟ نکته مثبت این بازخوردها در من تاثیرگذار بود، چون نشان میداد مردم آنقدر نقش را باور کردهاند که چنین بازخوردی دارند.
این رفتارها از قسمت بیستم و از آنجایی که به مادر پیمان سر زدم و جویای احوال او شدم، دوباره تغییر کرد و از شخصیت مائده استقبال شد و خیلی از افراد، برای من، پیام تشکر فرستادند. این موارد بسیار برای من جذاب بود، چون نشان میداد که کار دیده شده و مخاطب از آن استقبال میکند. در این مدت هم بازخوردی ندیدم که نشان دهد کسی از مائده و عملکردش متنفر است. فکر میکنم همین موضوع را میتوانیم پای ساختار شکن نبودن این شخصیت بگذاریم.
داستان «افرا» بسیار تلخ است، به هیچ عنوان هم ممکن نبود که شیرین روایت شود، اما نمایش این حجم از تلخی ضرورت داشت؟
داستان «افرا» بر اساس واقعیت است و معمولا همه آدمها از واقعیت فرار میکنند. این قصه هم به گونهای نیست که جایی برای فضای شاد داشته باشد. سریال «افرا»، واقعیت جامعه را به نمایش گذاشته است. زمانهایی واقعا تفاوت طبقاتی به جامعه آسیب وارد میکند و «افرا» هم سعی کرده است تا این موضوع را نشان دهد و در تصمیمگیری درباره این موارد تاثیرگذار باشد. آنطور که شنیدهام، دیگر سریالهایی هم که اکنون از تلویزیون پخش میشوند، چندان شیرین نیستند.
موضوعی که درباره «افرا» خیلی به چشم میآید این است که آقای سلطانی همیشه یک جمله بسیار زیبا سر فیلمبرداری میگفتند؛ آن هم این بود که آیا شما الان میتوانید قضاوت کنید که چه کسی حق دارد یا چه کسی حق ندارد؟
نکته فیلمنامه «افرا» همین است که همه، هم حق دارند، هم هیچکس حق ندارد. درست است که دیدن سریالهای لطیف خوب است، اما داستان «افرا» اجازه نمیدهد که قصه شاد باشد.
طبق گفته خودتان در ابتدا از بازی کردن جلوی آقای سلطانی میترسیدید و بعد گاردتان را پایین آوردید. چرا؟
این گارد از جانب من نبود. از سالیان پیش، ارادتی ویژه نسبت به آقای سلطانی داشتم و از نظر من ایشان یکی از قدرتمندترین بازیگران بوده و هستند. ولی موضوعی که وجود دارد، این است که من بازیگرانی را با تجربه آقای سلطانی یا حتی کم تجربهتر هم دیدهام که یک گاردی نسبت به بازیگران جوانتر دارند و فرقی هم ندارد که آن بازیگر کاملا بیتجربه است یا نه. اینکه میگویم میترسیدم و خیلی نگران بودم، بهخاطر همین موضوع بود.
سکانسهای حساسِ بازی من، با آقای سلطانی و خانم متخصص بود و بسیار از این بابت نگران بودم. به محض اینکه این دو عزیز را دیدم، تمام نگرانیهایم برطرف شد و یاد گرفتم که اگر در این حیطه ماندگار شدم، با یک جوان که مقابل من میایستد، چگونه برخورد کنم تا اعتماد به نفسش از بین نرود. به قدری این دو عزیز به من کمک کردند که همیشه مدیونشان هستم.
گفتید اگر در این حیطه ماندگار شوید، مگر قرار نیست این مسیر را ادامه دهید؟
هیچچیزی قابل پیشبینی نیست. جایی خود فرد باید بخواهد، جایی خدا باید برایش بخواهد. من خودم میخواهم و تلاشم را هم کردهام. منظورم این است که اگر خدا خواست و ماندگار شدم.
بسیاری از بازیگران وارد عرصه تلویزیون شدند، به شهرت رسیدند بعد وارد عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی شدند و دیگر به تلویزیون بازنگشتند. اگر روزی به شهرت برسید، در کارهای تلویزیونی، همچنان فعالیت میکنید؟
نمیدانم آن دوستان چرا این کار را انجام دادند و احتمالا دلایل شخصی داشتند، اما من کارم را از هشت سالگی از شبکه باران آغاز کردم و اگر حتی ده سال آینده هم به من پیشنهاد دهند، حتما در تلویزیون، فعالیت انجام میدهم، مخصوصا اگر در شبکه باران و در کارهای پدرم باشد؛ چون ایشان تهیهکننده و کارگردان صداوسیمای رشت هستند.
از تلویزیون فاصله نمیگیرم، چون ریشه، اصالت، نقطه عطف و ترقی من، اینجاست. به طور مثال «افرا» برای من نقطه شروع شبکه یک بود و اگر ده سال آینده به پشت سرم نگاه کنم، قطعا این سریال را میبینم.
جا دارد حالا که درباره پدرم صحبت کردم، از مادرم، طاهره اسماعیلی نویسنده و گوینده رادیو هم یاد کنم.
از آنجا که خودتان اهل گیلان هستید، فکر میکنید لهجه و ساختار فرهنگی که در سریال به نمایش گذاشته شده، درست است و هیچ ایرادی ندارد؟ چون ایراداتی به لهجه استفاده شده در سریال وارد شده است.
من اگر درباره کار صحبت کنم، فکر میکنند، چون کار خودمان است، آن را تایید میکنم؛ اما من اصالتا اهل گیلان هستم و تا ۱۸ سالگی در لاهیجان زندگی کردم و پیش از این هم در کارهایی بازی کردم که در فضای شمال ساخته شده است، اما در برخی از آن سریالها، پیش خودم گفتم این بازار یا این لهجه برای شمال نیست. اما میتوانم بگویم حتی اگر در «افرا» هم بازی نمیکردم، بازهم میگفتم گه همه چیز درست به تصویر کشیده شده است.
در این سریال، اکثریت بازیگران و برخی عوامل، اهل شمال کشور هستند؛ از بهرنگ توفیقی، کارگردان کار گرفته تا هومان سیدی، پژمان بازغی و نسرین بابایی و دیگر افراد. اگر موضوعی با واقعیت تناقض داشت، اولین نفر خود کارگردان متوجه آن میشد و از آنجایی که بیشتر بازیگران اهل شمال کشور هستند، فکر میکنم خطای خیلی کمی در کار وجود داشت.