رحیمیان: دیگر استندآپ کمدی انجام نمیدهم/ نقش رفاقت در سریال «در کنار پروانه ها»
بازیگر نقش مجید در سریال «در کنار پروانه ها» گفت: رابطه مجید با رهی یک رابطه دو سویه است.
شاید موضوع رفاقت دست مایه خیلی از سریالهای تلویزیونی باشد که حالا در برخی سوژه محوری و در برخی هم کلیت سریال را شامل میشود.
اما در سریال «در کنار پروانه ها» که این شبها از شبکه دو پخش میشود، رفاقت یکی از موضوعهای محوری داستان است که البته گهگاهی به موضوع اصلی هم میرسد.
رفاقتی که میان شخصیت رهی- نقش اصلی سریال- با مجید، برقرار است شاید از جنسی است که شاید کمتر شبیه به آن را در اطرافمان دیده باشیم. رفاقتی بدون هیچ چشم داشتی که دو دوست را به هم نزدیکتر هم میکند و باعث میشود در مواقع حساس زندگی خود را مسئول و مراقب زندگی رفیقشان بدانند.
«وحید رحیمیان» بازیگر نقش مجید است که از کودکی استعداد بازیگری داشته و بعد از آن با شرکت در دورههای آکادمیک بازیگری، به این حرفه آمده است. او کار حرفهای اش را با حضور در برنامه خندوانه آغاز کرده است و بعد از حضور در چند فیلم کوتاه، به سریال «در کنار پروانه ها» رسیده است.
مجید تنها شخصیت این سریال است که بار کمدی بر دوش او است و همین باعث شده تا از فضای تلخی که بر قصه آن حاکم است کاسته شود. با رحیمیان درباره ورودش به بازیگری، استندآپ کمدی، پرداختن به موضوع رفاقت در یک سریال و ... گفتگو کردیم.
** این شبها سریال «در کنار پروانه ها» در حال پخش است. سریالی که یکی از نقشهای فرعی آن به عهده شما است و به عبارتی میتوان گفت اولین سریال شما هم محسوب میشود. چطور شد که در این سریال در نقش مجید، دوست رهی بازی کردید؟
اولین جلسهای که با آقای یاری صحبت کردیم در برخورد اول گفت این خود مجید است و انگار که همان جا من را برای بازی در نقش مجید پذیرفت. بعد از آن خاطرهای درباره کار کردنم در مکانیکی تعریف کردم و آقای یاری هم از من خواست برخی رفتارهایی که برای خودم است را برای نقش مجید هم بیاورم که یکی از آنها شغل مکانیکی او بود و دیگر ویژگی هایش هم رفتارهایی بود که در خلال سریال از او سر میزد.
** به هر حال از آنجایی که نویسندهها بخش مهمی از قصه و داستان یک سریال را در دست دارند و به عبارتی زاییده ذهنشان است، میتوانند بهترین کمک به یک بازیگر برای خلق یک نقش شوند. شما چقدر از حضور نویسنده در ایفای نقش مجید بهره گرفتید؟
خیلی زیاد. کاری ندارم به اینکه داستان ما واقعی است یا نه، میگویم کلیشه نبودن و نو بودن یک داستان مهم است و از آن مهمتر اینکه یک نویسنده بتواند قصهای بنویسد که به کلیشههای مرسوم نزدیک نباشد و از سویی هم برای مخاطب حرفی داشته باشد.
** شخصیت مجید که میشود گفت دوست صمیمی رهی است، یکی از شخصیتهای این سریال است که با حضورش فضای سریال که رو به تلخی میرود را تلطیف کرده است.
بله درست است مجید آمده تا تلخیها را کمتر کند و این در فیلم نامه هم وجود داشت و من هم در بازی سعی کردم آن را درست اجرا کنم تا به آنچه مد نظر کارگردان و نویسنده است نزدیک شوم.
** این موضوع کار شما را به عنوان بازیگر سخت نمیکرد؟
نه. چون از کودکی همینطور بودم که میتوانستم در شرایط بحرانی خودم را کنترل کنم. یادم است مراسم ختم مادرم بود که سر کار رفتم و از همه افرادی که آنجا حضور داشتند بیشتر میخندیدم. فقط به خاطر شادی دل آنها و اینکه قبول دارم آدمهایی که بیشتر از همه میخندند بیشتر از همه حالشان بد است و دردشان را در دل خودشان میریزند و بیرونشان میخندد.
** با توجه به توصیفاتی که از اخلاق خودتان تعریف کردید انگار که شخصیت مجید برگرفته از روحیات شخصی شما است. درست است؟
یکی از ویژگیهای مجید سر به هوا بودنش است. در صورتیکه او کاملا با شخصیت و باهوش است که شغل مکانیکی دارد. از طرفی آنقدر باهوش است که بتواند عاشق شود و به کارهای رهی هم گیر بدهد. اما من هم زمانیکه این نقش پیشنهاد شد بیشتر سعی کردم از خودم برایش خرج کنم.
** در کنار مضمون اصلی که در این سریال به نمایش درآمده است، موضوع رفاقت هم جای ویژهای برای خود دارد. رفاقتی که بین مجید و رهی شکل گرفته است از نوع رفاقتهایی است که این روزها کمیاب شده است. دو دوستی که هیچ گاه در سختی و شادی همدیگر را تنها نمیگذارند و تا جایی که از دستشان برمی آید همدیگر را کمک میکنند. موضوع رفاقت در ابتدا در فیلم نامه آمده بود؟
اگر به قصه ما توجه کرده باشید، مجید، پدر و مادر و هیچ کسی را در زندگی اش ندارد که بخواهد به آنها محبت کند و یا آنها هوایش را داشته باشند و فردی تنها است. رابطه مجید با رهی یک رابطه دو سویه است و همانطور که رهی او را دوست دارد، او هم رهی را دوست دارد و یک لحظه هم تنهایش نمیگذارد. رهی به واسطه اینکه مجید از لحاظ سنی از او کوچکتر است، مواظبش هست و میخواهد تا خلاهای موجود در زندگیش را به نوعی پُر کند. جالب اینجا است که قصه ما به جایی میرسد که مخاطب میگوید اگر مجید در اینجا حضور نداشت، رهی چه کار میکرد؟
حتی الان که در قصه میبینید که رهی به شمال رفته و مجید تنها شده است مخاطب بیشتر نبود رهی در کنار مجید را احساس میکند و این رفاقت بیشتر به چشم میآید. از سویی دلسوزیها و حمایتهای رهی و پدرش علی محمد در شکل گیری این رابطه دو سویه بسیار تاثیرگذار است.
** یکی از هدفهای این سریال نشان دادن تحول درونی آدمها است که حالا و در اینجا در یکی از شخصیتهای سریال بروز پیدا کرده است. چقدر مجید در این تحولی که قرار است برای رهی رخ دهد، نقش دارد؟
مجید از تصادفی که رهی داشته و به ابراهیم زده و فرار کرده ناراحت است و نیازی به تحول در این داستان ندارد. چون اعتقاد دارد اگر رهی این پنهان کاری را ادامه دهد، قطعا پای آن را خواهد خورد. اما آنچه در شخصیت مجید وجود دارد این است که در پایان داستان میبینیم او از سر به هوایی درآمده و کمی عاقل میشود و تصمیمی میگیرد که برای آینده رهی هم بهتر است و هم اینکه روی اعتقاد خود استوار است. البته این را هم میدانستیم که دراین سکانسها استرسی که اغلب در مجید دیدیم کمتر نمود بیرونی داشته باشد و با آرامش تصمیمی که میگیرد را اجرایی کند.
** یکی از موضوعهایی که مخاطب دوست دارد بداند این است که آیا مجید تا پایان قصه در کنار رهی میماند؟
بله. اگر تا به اینجای کار توانستیم مخاطب را طوری راضی کنیم که این دو دوست باید در کنار هم باشند قطعا از اینجا به بعد هم به همین روال پیش میرویم تا به جمع بندی نهایی برسیم.
** بعد از پایان پخش این سریال قطعا شما بیشتر دیده خواهید شد. همچنان میخواهید بازیگری را ادامه دهید یا دوست دارید شاخههای دیگر هنری را دنبال کنید؟
در هر صورت آدم در زندگی اش الگوهایی برای خودش دارد و من هم دوستانی دارم که در بازیگری و کارگردانی موفق هستند و در کنار کار هنری کار دیگری هم دارند که به غیر از بازیگری است و مواقعی که پیشنهاد بازی ندارند به آن شغل دوم خود مشغول میشوند و از آن طریق امرار معاش میکنند. تصمیم من این است که فعلا صبر کنم تا ببینم پیشنهادها به چه سمتی میرود و به چه صورت است تا برای انتخاب شان تصمیم بگیرم. اما شاید مثل خیلیها اینطور نباشم که اگر بازی نکنم ناراحت شوم و دیگر نتوانم کار دیگری انجام دهم. نه، اصولا کار کردن و بدست آوردن رزق و روزی حلال را دوست دارم. از همان کودکی از کار کردن ابایی نداشتم و تا به حال دست فروشی هم کردم.
** تحصیلات شما در زمینه بازیگری است؟ یا اینکه بعد از دوران تحصیل کلاسهای آکادمیک هنری رفتید؟
وقتی در مدرسه تحصیل میکردم خیلی از معلم هایم با توجه به استعدادی که در من میدیدند میگفتند که بازیگری را انتخاب کن. یادم است بعد از مدتی که از حضورم در کلاسهای بازیگری میگذشت، به خاطر شوخیهایی که سر کلاس میکردم و بچهها هم به حرف هایم میخندیدند از کلاس اخراج شدم. برایم خیلی جالب بود که من با لحن جدی این حرفها را میزدم و باز بچهها به حرف هایم میخندیدند و گهگاهی همین باعث میشد که استادها از کلاس بیرونم کنند. همین شد که از کلاس بازیگری هم اخراج میشدم.
** یعنی این شوخ طبعی از ابتدا در وجود شما بوده است؟
بله از دوران مدرسه خیلی از معلم هایم که این شوخ طبعی را در من دیده بودند میگفتند حتما در آینده بازیگری را دنبال کن، چون تو استعدادش را داری و حتما در این زمینه موفق خواهی شد.
** یادم هست اولین کار حرفهای شما آن هم در قالب تصویر، برنامه خندوانه و اجرای استندآپ کمدین بود. قبل از آن هم در سینما و تلویزیون بازی کرده بودید؟
چند فیلم کوتاه بازی کرده بودم که خیلی هم دیده نشد.
** آن زمان با اینکه چهره شناخته شدهای نبودید، چطور شد که به خندوانه رفتید؟
همان سالهای ابتدایی خندوانه آقای جوان میگفتند از خودتان حین اجرای استندآپ کمدی برای ما ویدئو بفرستید. آن روزها کار بازاریابی میکردم و در آن کار موفق نشدم و به همین خاطر افسردگی گرفتم و حال خوبی نداشتم. یک روز که به خانه دوستم رفته بودم، شبکه نسیم خندوانه را نشان میداد و باز همان صحبتهای آقای جوان که میگفت از خودتان ویدئو بفرستید و، چون گوشی اندروید نداشتم از دوستم خواستم تا ویدئویی از من بگیرد و متنی برای اجرای استندآپم نوشتم و ویدئو را گرفتیم و برای برنامه ارسال کردیم. بعد از این، ویدئوی ارسالیم در دو مرحله برنده شد و به مرحله سوم رفت. در مرحله سوم باید ویدئو توسط برنامه خندوانه داوری و تایید میشد که در این مرحله مقام اول را بدست آوردم.
** در برنامه خندوانه به صورت مقطعی حضور داشتید؟ یا نه و در پشت صحنه به عوامل کمک میکردید؟
هنوز هم بچههای خندوانه میگویند بیا، اما خب درگیر بازی در سریال هستم و فرصتش را ندارم. به هر حال خندوانه خانه من است و از آنجا به تصویر راه پیدا کردم، اما این تصمیم هم گرفتم که دیگر استندآپ کمدی انجام ندهم.
** چرا؟
نه اینکه کلا نخواهم انجام دهم، اما اینکه در برنامه تلویزیونی بخواهم این کار را اجرا کنم نه. در کل استندآپ را در این میبینم که حال اطرافیانم را خوب کنم و کاری کنم آنها بخندند و شاد شوند. هیچ وقت بازیگری اولویت اولم نبوده و هیچ وقت هم برای بازی یا استندآپ به کسی نگفتم به من نقش بدهید و من دوست دارم در برنامه شما استندآپ کنم، چون دوست دارم کاری که میکنم برای خودم باشد و اینطور نیست که اگر بازی نکنم حالم بد شود. اما خب برای رسیدن به همین جایی که الان ایستادم خیلی زحمت کشیدم و از بازی در یک سکانس فیلمهای مختلف شروع کردم تا به اینجا رسیدم و یک شبه ره صد ساله را نرفتم.
** جمله پایانی.
از الان برنامه ریزیهایی برای خودم دارم که بعد از تمام شدن بازیم در سریال در کنار پروانهها به سرعت به سمت تمرین بروم و نقشهایی بازی کنم که برایم چالش برانگیز است. الان هم دنبال این هستم نقشی را بازی کنم که از مجید خیلی فاصله داشته باشد و اصلا شبیه به او نباشد و متفاوت باشد.
سریل «در کنار پروانه ها» به کارگردانی داریوش یاری، تهیه کنندگی بهروز مفید و نویسندگی امیرمحمد عبدی هر شب از سبکه دو پخش میشود.
در این سریال پروانه معصومی، محمود جعفری، برزو ارجمند، بیتا سحرخیز، سامرند معروفی، خسرو شهراز و ... به ایفای نقش پرداختند.
اما در سریال «در کنار پروانه ها» که این شبها از شبکه دو پخش میشود، رفاقت یکی از موضوعهای محوری داستان است که البته گهگاهی به موضوع اصلی هم میرسد.
رفاقتی که میان شخصیت رهی- نقش اصلی سریال- با مجید، برقرار است شاید از جنسی است که شاید کمتر شبیه به آن را در اطرافمان دیده باشیم. رفاقتی بدون هیچ چشم داشتی که دو دوست را به هم نزدیکتر هم میکند و باعث میشود در مواقع حساس زندگی خود را مسئول و مراقب زندگی رفیقشان بدانند.
«وحید رحیمیان» بازیگر نقش مجید است که از کودکی استعداد بازیگری داشته و بعد از آن با شرکت در دورههای آکادمیک بازیگری، به این حرفه آمده است. او کار حرفهای اش را با حضور در برنامه خندوانه آغاز کرده است و بعد از حضور در چند فیلم کوتاه، به سریال «در کنار پروانه ها» رسیده است.
مجید تنها شخصیت این سریال است که بار کمدی بر دوش او است و همین باعث شده تا از فضای تلخی که بر قصه آن حاکم است کاسته شود. با رحیمیان درباره ورودش به بازیگری، استندآپ کمدی، پرداختن به موضوع رفاقت در یک سریال و ... گفتگو کردیم.
** این شبها سریال «در کنار پروانه ها» در حال پخش است. سریالی که یکی از نقشهای فرعی آن به عهده شما است و به عبارتی میتوان گفت اولین سریال شما هم محسوب میشود. چطور شد که در این سریال در نقش مجید، دوست رهی بازی کردید؟
اولین جلسهای که با آقای یاری صحبت کردیم در برخورد اول گفت این خود مجید است و انگار که همان جا من را برای بازی در نقش مجید پذیرفت. بعد از آن خاطرهای درباره کار کردنم در مکانیکی تعریف کردم و آقای یاری هم از من خواست برخی رفتارهایی که برای خودم است را برای نقش مجید هم بیاورم که یکی از آنها شغل مکانیکی او بود و دیگر ویژگی هایش هم رفتارهایی بود که در خلال سریال از او سر میزد.
** به هر حال از آنجایی که نویسندهها بخش مهمی از قصه و داستان یک سریال را در دست دارند و به عبارتی زاییده ذهنشان است، میتوانند بهترین کمک به یک بازیگر برای خلق یک نقش شوند. شما چقدر از حضور نویسنده در ایفای نقش مجید بهره گرفتید؟
خیلی زیاد. کاری ندارم به اینکه داستان ما واقعی است یا نه، میگویم کلیشه نبودن و نو بودن یک داستان مهم است و از آن مهمتر اینکه یک نویسنده بتواند قصهای بنویسد که به کلیشههای مرسوم نزدیک نباشد و از سویی هم برای مخاطب حرفی داشته باشد.
** شخصیت مجید که میشود گفت دوست صمیمی رهی است، یکی از شخصیتهای این سریال است که با حضورش فضای سریال که رو به تلخی میرود را تلطیف کرده است.
بله درست است مجید آمده تا تلخیها را کمتر کند و این در فیلم نامه هم وجود داشت و من هم در بازی سعی کردم آن را درست اجرا کنم تا به آنچه مد نظر کارگردان و نویسنده است نزدیک شوم.
** این موضوع کار شما را به عنوان بازیگر سخت نمیکرد؟
نه. چون از کودکی همینطور بودم که میتوانستم در شرایط بحرانی خودم را کنترل کنم. یادم است مراسم ختم مادرم بود که سر کار رفتم و از همه افرادی که آنجا حضور داشتند بیشتر میخندیدم. فقط به خاطر شادی دل آنها و اینکه قبول دارم آدمهایی که بیشتر از همه میخندند بیشتر از همه حالشان بد است و دردشان را در دل خودشان میریزند و بیرونشان میخندد.
** با توجه به توصیفاتی که از اخلاق خودتان تعریف کردید انگار که شخصیت مجید برگرفته از روحیات شخصی شما است. درست است؟
یکی از ویژگیهای مجید سر به هوا بودنش است. در صورتیکه او کاملا با شخصیت و باهوش است که شغل مکانیکی دارد. از طرفی آنقدر باهوش است که بتواند عاشق شود و به کارهای رهی هم گیر بدهد. اما من هم زمانیکه این نقش پیشنهاد شد بیشتر سعی کردم از خودم برایش خرج کنم.
** در کنار مضمون اصلی که در این سریال به نمایش درآمده است، موضوع رفاقت هم جای ویژهای برای خود دارد. رفاقتی که بین مجید و رهی شکل گرفته است از نوع رفاقتهایی است که این روزها کمیاب شده است. دو دوستی که هیچ گاه در سختی و شادی همدیگر را تنها نمیگذارند و تا جایی که از دستشان برمی آید همدیگر را کمک میکنند. موضوع رفاقت در ابتدا در فیلم نامه آمده بود؟
اگر به قصه ما توجه کرده باشید، مجید، پدر و مادر و هیچ کسی را در زندگی اش ندارد که بخواهد به آنها محبت کند و یا آنها هوایش را داشته باشند و فردی تنها است. رابطه مجید با رهی یک رابطه دو سویه است و همانطور که رهی او را دوست دارد، او هم رهی را دوست دارد و یک لحظه هم تنهایش نمیگذارد. رهی به واسطه اینکه مجید از لحاظ سنی از او کوچکتر است، مواظبش هست و میخواهد تا خلاهای موجود در زندگیش را به نوعی پُر کند. جالب اینجا است که قصه ما به جایی میرسد که مخاطب میگوید اگر مجید در اینجا حضور نداشت، رهی چه کار میکرد؟
حتی الان که در قصه میبینید که رهی به شمال رفته و مجید تنها شده است مخاطب بیشتر نبود رهی در کنار مجید را احساس میکند و این رفاقت بیشتر به چشم میآید. از سویی دلسوزیها و حمایتهای رهی و پدرش علی محمد در شکل گیری این رابطه دو سویه بسیار تاثیرگذار است.
** یکی از هدفهای این سریال نشان دادن تحول درونی آدمها است که حالا و در اینجا در یکی از شخصیتهای سریال بروز پیدا کرده است. چقدر مجید در این تحولی که قرار است برای رهی رخ دهد، نقش دارد؟
مجید از تصادفی که رهی داشته و به ابراهیم زده و فرار کرده ناراحت است و نیازی به تحول در این داستان ندارد. چون اعتقاد دارد اگر رهی این پنهان کاری را ادامه دهد، قطعا پای آن را خواهد خورد. اما آنچه در شخصیت مجید وجود دارد این است که در پایان داستان میبینیم او از سر به هوایی درآمده و کمی عاقل میشود و تصمیمی میگیرد که برای آینده رهی هم بهتر است و هم اینکه روی اعتقاد خود استوار است. البته این را هم میدانستیم که دراین سکانسها استرسی که اغلب در مجید دیدیم کمتر نمود بیرونی داشته باشد و با آرامش تصمیمی که میگیرد را اجرایی کند.
** یکی از موضوعهایی که مخاطب دوست دارد بداند این است که آیا مجید تا پایان قصه در کنار رهی میماند؟
بله. اگر تا به اینجای کار توانستیم مخاطب را طوری راضی کنیم که این دو دوست باید در کنار هم باشند قطعا از اینجا به بعد هم به همین روال پیش میرویم تا به جمع بندی نهایی برسیم.
** بعد از پایان پخش این سریال قطعا شما بیشتر دیده خواهید شد. همچنان میخواهید بازیگری را ادامه دهید یا دوست دارید شاخههای دیگر هنری را دنبال کنید؟
در هر صورت آدم در زندگی اش الگوهایی برای خودش دارد و من هم دوستانی دارم که در بازیگری و کارگردانی موفق هستند و در کنار کار هنری کار دیگری هم دارند که به غیر از بازیگری است و مواقعی که پیشنهاد بازی ندارند به آن شغل دوم خود مشغول میشوند و از آن طریق امرار معاش میکنند. تصمیم من این است که فعلا صبر کنم تا ببینم پیشنهادها به چه سمتی میرود و به چه صورت است تا برای انتخاب شان تصمیم بگیرم. اما شاید مثل خیلیها اینطور نباشم که اگر بازی نکنم ناراحت شوم و دیگر نتوانم کار دیگری انجام دهم. نه، اصولا کار کردن و بدست آوردن رزق و روزی حلال را دوست دارم. از همان کودکی از کار کردن ابایی نداشتم و تا به حال دست فروشی هم کردم.
** تحصیلات شما در زمینه بازیگری است؟ یا اینکه بعد از دوران تحصیل کلاسهای آکادمیک هنری رفتید؟
وقتی در مدرسه تحصیل میکردم خیلی از معلم هایم با توجه به استعدادی که در من میدیدند میگفتند که بازیگری را انتخاب کن. یادم است بعد از مدتی که از حضورم در کلاسهای بازیگری میگذشت، به خاطر شوخیهایی که سر کلاس میکردم و بچهها هم به حرف هایم میخندیدند از کلاس اخراج شدم. برایم خیلی جالب بود که من با لحن جدی این حرفها را میزدم و باز بچهها به حرف هایم میخندیدند و گهگاهی همین باعث میشد که استادها از کلاس بیرونم کنند. همین شد که از کلاس بازیگری هم اخراج میشدم.
** یعنی این شوخ طبعی از ابتدا در وجود شما بوده است؟
بله از دوران مدرسه خیلی از معلم هایم که این شوخ طبعی را در من دیده بودند میگفتند حتما در آینده بازیگری را دنبال کن، چون تو استعدادش را داری و حتما در این زمینه موفق خواهی شد.
** یادم هست اولین کار حرفهای شما آن هم در قالب تصویر، برنامه خندوانه و اجرای استندآپ کمدین بود. قبل از آن هم در سینما و تلویزیون بازی کرده بودید؟
چند فیلم کوتاه بازی کرده بودم که خیلی هم دیده نشد.
** آن زمان با اینکه چهره شناخته شدهای نبودید، چطور شد که به خندوانه رفتید؟
همان سالهای ابتدایی خندوانه آقای جوان میگفتند از خودتان حین اجرای استندآپ کمدی برای ما ویدئو بفرستید. آن روزها کار بازاریابی میکردم و در آن کار موفق نشدم و به همین خاطر افسردگی گرفتم و حال خوبی نداشتم. یک روز که به خانه دوستم رفته بودم، شبکه نسیم خندوانه را نشان میداد و باز همان صحبتهای آقای جوان که میگفت از خودتان ویدئو بفرستید و، چون گوشی اندروید نداشتم از دوستم خواستم تا ویدئویی از من بگیرد و متنی برای اجرای استندآپم نوشتم و ویدئو را گرفتیم و برای برنامه ارسال کردیم. بعد از این، ویدئوی ارسالیم در دو مرحله برنده شد و به مرحله سوم رفت. در مرحله سوم باید ویدئو توسط برنامه خندوانه داوری و تایید میشد که در این مرحله مقام اول را بدست آوردم.
** در برنامه خندوانه به صورت مقطعی حضور داشتید؟ یا نه و در پشت صحنه به عوامل کمک میکردید؟
هنوز هم بچههای خندوانه میگویند بیا، اما خب درگیر بازی در سریال هستم و فرصتش را ندارم. به هر حال خندوانه خانه من است و از آنجا به تصویر راه پیدا کردم، اما این تصمیم هم گرفتم که دیگر استندآپ کمدی انجام ندهم.
** چرا؟
نه اینکه کلا نخواهم انجام دهم، اما اینکه در برنامه تلویزیونی بخواهم این کار را اجرا کنم نه. در کل استندآپ را در این میبینم که حال اطرافیانم را خوب کنم و کاری کنم آنها بخندند و شاد شوند. هیچ وقت بازیگری اولویت اولم نبوده و هیچ وقت هم برای بازی یا استندآپ به کسی نگفتم به من نقش بدهید و من دوست دارم در برنامه شما استندآپ کنم، چون دوست دارم کاری که میکنم برای خودم باشد و اینطور نیست که اگر بازی نکنم حالم بد شود. اما خب برای رسیدن به همین جایی که الان ایستادم خیلی زحمت کشیدم و از بازی در یک سکانس فیلمهای مختلف شروع کردم تا به اینجا رسیدم و یک شبه ره صد ساله را نرفتم.
** جمله پایانی.
از الان برنامه ریزیهایی برای خودم دارم که بعد از تمام شدن بازیم در سریال در کنار پروانهها به سرعت به سمت تمرین بروم و نقشهایی بازی کنم که برایم چالش برانگیز است. الان هم دنبال این هستم نقشی را بازی کنم که از مجید خیلی فاصله داشته باشد و اصلا شبیه به او نباشد و متفاوت باشد.
سریل «در کنار پروانه ها» به کارگردانی داریوش یاری، تهیه کنندگی بهروز مفید و نویسندگی امیرمحمد عبدی هر شب از سبکه دو پخش میشود.
در این سریال پروانه معصومی، محمود جعفری، برزو ارجمند، بیتا سحرخیز، سامرند معروفی، خسرو شهراز و ... به ایفای نقش پرداختند.