گروگانگیری برای گرفتن اعتراف از دختر جوان
اسرار ناپدیدشدن دختری جوان با بازداشت خواهرزاده وی و 3پسر آشنا که اعتراف کردند پس از گروگانگیری، دست به جنایت زدهاند، فاش شد.
همشهری: اسرار ناپدیدشدن دختری جوان با بازداشت خواهرزاده وی و 3پسر آشنا که اعتراف کردند پس از گروگانگیری، دست به جنایت زدهاند، فاش شد.
تحقیقات در این پرونده از روز نهم مرداد امسال شروع شد. آن روز زنی به اداره پلیس شهر قدس رفت و خبر از ناپدیدشدن خواهر 26سالهاش داد. وی گفت: خواهرم نرگس از روز ششم مردادماه به طرز مرموزی ناپدید شده است.
او آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. ما که بهشدت نگران شده بودیم به تمام دوستان و آشنایان زنگ زدیم اما هیچکس خبری از نرگس ندارد. حتی به تمام بیمارستانهای شهرقدس سر زدیم اما هیچ سرنخی از او بهدست نیاوردیم. احتمال میدهیم که بلایی سرش آمده باشد چون سابقه نداشت نرگس بیخبر از ما جایی برود.
یک سرنخ
پروندهای درباره ناپدید شدن نرگس دختر 26ساله تشکیل شد و مأموران تحقیقات خود را برای یافتن او آغاز کردند. همچنان که ردیابیها برای پیدا کردن دخترگمشده ادامه داشت خواهر وی بار دیگر راهی اداره پلیس شد و سرنخ تازهای را پیش روی تیم تحقیق قرار داد.
وی گفت: من و خانوادهام از روزی که نرگس ناپدید شده دست از تلاش و پرسوجو برنداشتیم و از همه برای پیدا کردن او کمک خواستیم. اما یک تماس مشکوک دریافت کردم که بهنظر میرسد فرد ناشناس اطلاعاتی از سرنوشت خواهرم دارد. فرد ناشناس به من زنگ زد و سراغ نرگس را گرفت. پسری جوان بود که میخواست بداند نرگس زنده است یا نه. وقتی از او خواستم خودش را معرفی کند ناگهان گوشی را قطع کرد.
با مطرح شدن این موضوع، مأموران ردیابیهای خود را آغاز کردند و فردی که با خواهر نرگس(خواهردختر گمشده) تماس گرفته بود را شناسایی کردند. وی که پسری 28ساله به نام ناصر بود بازداشت شد و خودش را از دوستان نرگس معرفی کرد.
رازگشایی
گرچه پسر جوان اصرار داشت که اطلاعی از سرنوشت دختر گمشده ندارد و چون نگران وضعیت او بوده با خواهرش تماس گرفته است اما در ادامه بازجوییها اسرار ناپدید شدن او را فاش کرد و گفت دختر جوان به قتل رسیده است. وی گفت: من و 2نفر از دوستانم چندماه قبل با نرگس و خواهرزادهاش مینا آشنا شدیم.
همه در یک گروه تلگرامی بودیم که قرار دورهمی و تفریح میگذاشتیم. در یکی از دورهمیها موبایل گرانقیمت یکی از دوستانم به طرز عجیبی گم شد. دوستانم احتمال دادند که خاله و خواهرزاده گوشی موبایل را سرقت کردهاند. اما این مسئله فقط در حد یک حدس و احتمال بود. حتی یکی ازدوستانم موضوع را با نرگس درمیان گذاشت و او بهشدت ناراحت شد و گفت چرا به او تهمت دزدی زدهایم.
وی ادامه داد: این پایان ماجرا نبود چرا که مدتی بعد باردیگر دورهم جمع شدیم و از قضا باردیگر گوشی موبایل گرانقیمت دوست دیگرم ناپدید شد. آن شب حدسمان به یقین تبدیل شد که سرقتها کار نرگس و یا خواهرزادهاش است. به همین دلیل با 2نفر از دوستانم نقشه کشیدیم تا خاله و خواهرزاده را گروگان بگیریم و از آنها بخواهیم گوشیها را برگردانند.
اما روز حادثه دوستانم بهشدت نرگس را کتک زدند و او بهدلیل ضرب و جرح حالش بد شد و از هوش رفت. ما هم از ترسمان پیکر نیمهجان او را در حوالی بزرگراه آزادگان رها کردیم. وی درباره اینکه چرا پس از حادثه با موبایل خواهر نرگس تماس گرفته گفت: در این مدت بهشدت عذاب وجدان داشتم و امیدوار بودم نرگس زنده مانده باشد. احتمال میدادم که شاید رهگذری او را به بیمارستان رسانده و از مرگ نجات یافته باشد. به همین دلیل با خواهرش تماس گرفتم تا ببینم زنده است یا نه، چون خواهرزادهاش جواب تماسهای مرا نمیداد.
کشف جسد
با اعتراف این پسر جوان، مأموران سراغ اجساد مجهولالهویه رفتند و دریافتند که روز هشتم مردادماه امسال جسد دختری جوان حدودا 26ساله در حاشیه بزرگراه آزادگان توسط خودروهای عبوری کشف شده است. آثار ضرب و جرح روی بدن دختر جوان وجود داشته و جسد وی با دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافته است. مشخصات جسد کشف شده با نرگس دختر گمشده مطابقت داشت.
با این حال خانواده نرگس در پزشکی قانونی حاضر شدند و او را شناسایی کردند. به این ترتیب هویت جسد مجهولالهویه فاش و دستور دفن آن صادر شد.
گروگانگیری 48ساعته
خواهرزاده نرگس و 2جوان دیگر که در این ماجرا نقش داشتند بازداشت شدند. خواهرزاده مقتول اما منکر نقش داشتن در مرگ خالهاش شد و گفت خودش هم گروگان بوده است. وی گفت: من و خالهام چند وقت قبل در یک گروه کاری با 3پسر جوان آشنا شدیم. پس از آن ما را عضو یک گروه تلگرامی کردند که در آنجا قرارهای دورهمی میگذاشتیم. اما این اواخر 3پسر جوان به من و خالهام تهمت دزدی زدند.
میگفتند یا من یا خالهام موبایل آنها را سرقت کردهایم. روز حادثه آنها سراغ من آمدند و تهدیدم کردند که هرچه آنها میگویند را اجرا کنم. وی ادامه داد: آنها مقابل خانه خالهام رفتند و از من خواستند تا به بهانه اینکه قصد انجام کاری را داریم او را به بیرون از خانه بکشانم. من هم زنگ خانه خالهام را زدم و او بیخبر از همهجا به خیابان آمد.
پس از آن دوستانمان با تهدید، خالهام را گروگان گرفتند. آنها ما را به خانهای بردند و 48ساعت در 2اتاق زندانیمان کردند. میخواستند از من و خالهام اعتراف بگیرند. اصرار داشتند که موبایل آنها را ما سرقت کردهایم. اما چنین چیزی صحت نداشت و ما دزد نبودیم. آنها دچار توهم شده بودند که من یا خالهام گوشی آنها را دزدیدهایم.
به همین دلیل ما را به باد کتک گرفتند تا از ما اعتراف بگیرند. در جریان این حادثه ناگهان خالهام زیر مشت و لگد و کتکهایشان از حال رفت. آنها هم بهشدت ترسیدند و تصمیم گرفتند پیکر نیمهجان او را به بیرون از خانه منتقل کنند. وی ادامه داد: 3پسرشکنجهگر، پیکر بیجان خالهام را در بزرگراه آزادگان رها کردند.
پس از آن مرا تهدید کردند که اگر راز این حادثه را فاش کنم جان مرا هم میگیرند. هر روز 2نفر از آنها با من تماس میگرفتند و تهدیدم میکردند که اگر به کسی حرفی بزنم، مرا هم مانند خالهام به قتل میرسانند و جسدم را در حاشیه تهران رها میکنند. من هم که بهشدت از آنها وحشت داشتم، جرأت نکردم از ترس جانم به کسی حرفی بزنم.
3پسر جوان نیز در ادامه بازجوییها به ضرب و شتم اقرار کردند و مدعی شدند که قصدشان آدمکشی نبوده و فقط میخواستند از خاله و خواهرزاده اعتراف بگیرند اما ماجرا به جنایت ختم شد.
متهمان با قرار قانونی و دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.
تحقیقات در این پرونده از روز نهم مرداد امسال شروع شد. آن روز زنی به اداره پلیس شهر قدس رفت و خبر از ناپدیدشدن خواهر 26سالهاش داد. وی گفت: خواهرم نرگس از روز ششم مردادماه به طرز مرموزی ناپدید شده است.
او آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. ما که بهشدت نگران شده بودیم به تمام دوستان و آشنایان زنگ زدیم اما هیچکس خبری از نرگس ندارد. حتی به تمام بیمارستانهای شهرقدس سر زدیم اما هیچ سرنخی از او بهدست نیاوردیم. احتمال میدهیم که بلایی سرش آمده باشد چون سابقه نداشت نرگس بیخبر از ما جایی برود.
یک سرنخ
پروندهای درباره ناپدید شدن نرگس دختر 26ساله تشکیل شد و مأموران تحقیقات خود را برای یافتن او آغاز کردند. همچنان که ردیابیها برای پیدا کردن دخترگمشده ادامه داشت خواهر وی بار دیگر راهی اداره پلیس شد و سرنخ تازهای را پیش روی تیم تحقیق قرار داد.
وی گفت: من و خانوادهام از روزی که نرگس ناپدید شده دست از تلاش و پرسوجو برنداشتیم و از همه برای پیدا کردن او کمک خواستیم. اما یک تماس مشکوک دریافت کردم که بهنظر میرسد فرد ناشناس اطلاعاتی از سرنوشت خواهرم دارد. فرد ناشناس به من زنگ زد و سراغ نرگس را گرفت. پسری جوان بود که میخواست بداند نرگس زنده است یا نه. وقتی از او خواستم خودش را معرفی کند ناگهان گوشی را قطع کرد.
با مطرح شدن این موضوع، مأموران ردیابیهای خود را آغاز کردند و فردی که با خواهر نرگس(خواهردختر گمشده) تماس گرفته بود را شناسایی کردند. وی که پسری 28ساله به نام ناصر بود بازداشت شد و خودش را از دوستان نرگس معرفی کرد.
رازگشایی
گرچه پسر جوان اصرار داشت که اطلاعی از سرنوشت دختر گمشده ندارد و چون نگران وضعیت او بوده با خواهرش تماس گرفته است اما در ادامه بازجوییها اسرار ناپدید شدن او را فاش کرد و گفت دختر جوان به قتل رسیده است. وی گفت: من و 2نفر از دوستانم چندماه قبل با نرگس و خواهرزادهاش مینا آشنا شدیم.
همه در یک گروه تلگرامی بودیم که قرار دورهمی و تفریح میگذاشتیم. در یکی از دورهمیها موبایل گرانقیمت یکی از دوستانم به طرز عجیبی گم شد. دوستانم احتمال دادند که خاله و خواهرزاده گوشی موبایل را سرقت کردهاند. اما این مسئله فقط در حد یک حدس و احتمال بود. حتی یکی ازدوستانم موضوع را با نرگس درمیان گذاشت و او بهشدت ناراحت شد و گفت چرا به او تهمت دزدی زدهایم.
وی ادامه داد: این پایان ماجرا نبود چرا که مدتی بعد باردیگر دورهم جمع شدیم و از قضا باردیگر گوشی موبایل گرانقیمت دوست دیگرم ناپدید شد. آن شب حدسمان به یقین تبدیل شد که سرقتها کار نرگس و یا خواهرزادهاش است. به همین دلیل با 2نفر از دوستانم نقشه کشیدیم تا خاله و خواهرزاده را گروگان بگیریم و از آنها بخواهیم گوشیها را برگردانند.
اما روز حادثه دوستانم بهشدت نرگس را کتک زدند و او بهدلیل ضرب و جرح حالش بد شد و از هوش رفت. ما هم از ترسمان پیکر نیمهجان او را در حوالی بزرگراه آزادگان رها کردیم. وی درباره اینکه چرا پس از حادثه با موبایل خواهر نرگس تماس گرفته گفت: در این مدت بهشدت عذاب وجدان داشتم و امیدوار بودم نرگس زنده مانده باشد. احتمال میدادم که شاید رهگذری او را به بیمارستان رسانده و از مرگ نجات یافته باشد. به همین دلیل با خواهرش تماس گرفتم تا ببینم زنده است یا نه، چون خواهرزادهاش جواب تماسهای مرا نمیداد.
کشف جسد
با اعتراف این پسر جوان، مأموران سراغ اجساد مجهولالهویه رفتند و دریافتند که روز هشتم مردادماه امسال جسد دختری جوان حدودا 26ساله در حاشیه بزرگراه آزادگان توسط خودروهای عبوری کشف شده است. آثار ضرب و جرح روی بدن دختر جوان وجود داشته و جسد وی با دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافته است. مشخصات جسد کشف شده با نرگس دختر گمشده مطابقت داشت.
با این حال خانواده نرگس در پزشکی قانونی حاضر شدند و او را شناسایی کردند. به این ترتیب هویت جسد مجهولالهویه فاش و دستور دفن آن صادر شد.
گروگانگیری 48ساعته
خواهرزاده نرگس و 2جوان دیگر که در این ماجرا نقش داشتند بازداشت شدند. خواهرزاده مقتول اما منکر نقش داشتن در مرگ خالهاش شد و گفت خودش هم گروگان بوده است. وی گفت: من و خالهام چند وقت قبل در یک گروه کاری با 3پسر جوان آشنا شدیم. پس از آن ما را عضو یک گروه تلگرامی کردند که در آنجا قرارهای دورهمی میگذاشتیم. اما این اواخر 3پسر جوان به من و خالهام تهمت دزدی زدند.
میگفتند یا من یا خالهام موبایل آنها را سرقت کردهایم. روز حادثه آنها سراغ من آمدند و تهدیدم کردند که هرچه آنها میگویند را اجرا کنم. وی ادامه داد: آنها مقابل خانه خالهام رفتند و از من خواستند تا به بهانه اینکه قصد انجام کاری را داریم او را به بیرون از خانه بکشانم. من هم زنگ خانه خالهام را زدم و او بیخبر از همهجا به خیابان آمد.
پس از آن دوستانمان با تهدید، خالهام را گروگان گرفتند. آنها ما را به خانهای بردند و 48ساعت در 2اتاق زندانیمان کردند. میخواستند از من و خالهام اعتراف بگیرند. اصرار داشتند که موبایل آنها را ما سرقت کردهایم. اما چنین چیزی صحت نداشت و ما دزد نبودیم. آنها دچار توهم شده بودند که من یا خالهام گوشی آنها را دزدیدهایم.
به همین دلیل ما را به باد کتک گرفتند تا از ما اعتراف بگیرند. در جریان این حادثه ناگهان خالهام زیر مشت و لگد و کتکهایشان از حال رفت. آنها هم بهشدت ترسیدند و تصمیم گرفتند پیکر نیمهجان او را به بیرون از خانه منتقل کنند. وی ادامه داد: 3پسرشکنجهگر، پیکر بیجان خالهام را در بزرگراه آزادگان رها کردند.
پس از آن مرا تهدید کردند که اگر راز این حادثه را فاش کنم جان مرا هم میگیرند. هر روز 2نفر از آنها با من تماس میگرفتند و تهدیدم میکردند که اگر به کسی حرفی بزنم، مرا هم مانند خالهام به قتل میرسانند و جسدم را در حاشیه تهران رها میکنند. من هم که بهشدت از آنها وحشت داشتم، جرأت نکردم از ترس جانم به کسی حرفی بزنم.
3پسر جوان نیز در ادامه بازجوییها به ضرب و شتم اقرار کردند و مدعی شدند که قصدشان آدمکشی نبوده و فقط میخواستند از خاله و خواهرزاده اعتراف بگیرند اما ماجرا به جنایت ختم شد.
متهمان با قرار قانونی و دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.