رضا استادی: «افرا» کشدار است / کشش ۴۰ قسمت را ندارد
رضا استادی، منتقد سینما و تلویزیون گفت: سازندگان سریال «افرا» با بهره از سکانسهای طولانی و روایت غلیظ موضوع، یک قصه کمجان را تا حد ممکن کش دادهاند در واقع چنین داستانی کشش چهل قسمت سریال را ندارد.
به گزارش ایرنا ؛ رضا استادی، منتقد سینما و تلویزیون اظهار داشت: در سریالهایی مثل افرا مخاطب همچنان شاهد مضامین و موضوعات تکراری است که تازگی خاصی نسبت به سریالهای قدیمی ندارند و اگر مخاطبان سریالهای سیما امکان تماشای آثار شبکه نمایش خانگی را نداشته باشند، تصور میکنند دامنه سریال سازی به این آثار تکراری و ملال آور سیما محدود است؛ آثاری که در آن به معضلات جدی جامعه پرداخته نمیشود و صرفا داستانهایی تکراری و کلیشهای پیش چشم مخاطب قرار میگیرد.
وی با بیان این که سریال افرا در مضمون و محتوا و حتی قصه نکته جذاب و غیرتکراری ندارد افزود: این سریال داستان چند خانواده است که در آن قتلی رخ داده و این مساله معادلات خانواده را به هم ریخته و همه به جان هم افتادهاند. طبق معمول برخی اعضای خانواده موافق و برخی دیگر مخالف قصاص قاتل هستند و هر بار تزریق یک داستان فرعی نظیر بازگشت پدر ولیِ دم بعد از بیست سال، قرار است ماجرایی رخ دهد و قصه را به پیش ببرد. تم (مضمون) بخشش و انتقام در سریالهای تلویزیونی سالهاست تکرار میشود.
اغلب اتفاقها قابل حدس است
استادی توضیح داد: تکرار یک مضمون به خودی خود ضعف محسوب نمیشود؛ اما نحوه روایت این ماجراها در سریالهای تلویزیونی و عاری بودن این مضامین از پس زمینه اجتماعی و بیتوجهی به واقعیتهای روز جامعه و بسط و گسترش یک مضمون به شکل بسیار غلیظ باعث میشود با اثری مواجه باشیم که اغلب اتفاقهای آن قابل حدس است. البته سازندگان سریال با بهره گیری از سکانسهای طولانی و روایت غلیظ موضوع، یک قصه کمجان را تا حد ممکن کش دادهاند و در نهایت مشخص است این سریال چگونه پایان مییابد. این سریال میخواهد بگوید افرادی هستند که خلاف اخلاق و رویه و ارزشهای حاکم بر اجتماع علیه فردی بیگناه شهادت میدهند و از طرفی با چشم پوشی از خون یک قاتل، اعضای خانواده او به رفاه و آسایش میرسند. واقعا چنین داستانی، کشش چهل قسمت سریال را ندارد. آیا این سوژه و تمام داستانکهای آن قابلیت اثری تا این حد مطول را دارد؟ آیا جز این است که پس از تزریق حجم فراوانی غم و اندوه به مخاطب در پایان داستان آدم بدها متنبه میشوند و آدمهای خوب به شکلی کلیشهای به نتیجه اعمال خود میرسند؟
استادی با بیان این که در این سریالها قرار نیست به هیچ کدام از معضلات جدی جامعه پرداخته شود توضیح داد: این آثار صرفا داستان های پاورقی گونه هستند که به مدد تکنسینهای خوب و حرفهای مثل کارگردان و فیلمبردار، پرداخت خوش رنگ و لعابی پیدا می کنند. مخاطب اگر دو قسمت این سریال را نبیند یا وسط تماشای یک قسمت به آشپزخانه برود و غذایی بخورد، چیزی را از دست نمیدهد. چون در قسمت های بعدی هم همچنان شخصیتها درباره موضوعی واحد و مشخص حرفهای تکراری میزنند و قصه به ندرت پیشرفت خاصی دارد و جای تاسف است سریالهای تلویزیون به استانداردهای شبکه نمایش خانگی نزدیک هم نشدهاند.
وی با بیان این که سریال افرا در مضمون و محتوا و حتی قصه نکته جذاب و غیرتکراری ندارد افزود: این سریال داستان چند خانواده است که در آن قتلی رخ داده و این مساله معادلات خانواده را به هم ریخته و همه به جان هم افتادهاند. طبق معمول برخی اعضای خانواده موافق و برخی دیگر مخالف قصاص قاتل هستند و هر بار تزریق یک داستان فرعی نظیر بازگشت پدر ولیِ دم بعد از بیست سال، قرار است ماجرایی رخ دهد و قصه را به پیش ببرد. تم (مضمون) بخشش و انتقام در سریالهای تلویزیونی سالهاست تکرار میشود.
اغلب اتفاقها قابل حدس است
استادی توضیح داد: تکرار یک مضمون به خودی خود ضعف محسوب نمیشود؛ اما نحوه روایت این ماجراها در سریالهای تلویزیونی و عاری بودن این مضامین از پس زمینه اجتماعی و بیتوجهی به واقعیتهای روز جامعه و بسط و گسترش یک مضمون به شکل بسیار غلیظ باعث میشود با اثری مواجه باشیم که اغلب اتفاقهای آن قابل حدس است. البته سازندگان سریال با بهره گیری از سکانسهای طولانی و روایت غلیظ موضوع، یک قصه کمجان را تا حد ممکن کش دادهاند و در نهایت مشخص است این سریال چگونه پایان مییابد. این سریال میخواهد بگوید افرادی هستند که خلاف اخلاق و رویه و ارزشهای حاکم بر اجتماع علیه فردی بیگناه شهادت میدهند و از طرفی با چشم پوشی از خون یک قاتل، اعضای خانواده او به رفاه و آسایش میرسند. واقعا چنین داستانی، کشش چهل قسمت سریال را ندارد. آیا این سوژه و تمام داستانکهای آن قابلیت اثری تا این حد مطول را دارد؟ آیا جز این است که پس از تزریق حجم فراوانی غم و اندوه به مخاطب در پایان داستان آدم بدها متنبه میشوند و آدمهای خوب به شکلی کلیشهای به نتیجه اعمال خود میرسند؟
استادی با بیان این که در این سریالها قرار نیست به هیچ کدام از معضلات جدی جامعه پرداخته شود توضیح داد: این آثار صرفا داستان های پاورقی گونه هستند که به مدد تکنسینهای خوب و حرفهای مثل کارگردان و فیلمبردار، پرداخت خوش رنگ و لعابی پیدا می کنند. مخاطب اگر دو قسمت این سریال را نبیند یا وسط تماشای یک قسمت به آشپزخانه برود و غذایی بخورد، چیزی را از دست نمیدهد. چون در قسمت های بعدی هم همچنان شخصیتها درباره موضوعی واحد و مشخص حرفهای تکراری میزنند و قصه به ندرت پیشرفت خاصی دارد و جای تاسف است سریالهای تلویزیون به استانداردهای شبکه نمایش خانگی نزدیک هم نشدهاند.