بازیگر «فروشنده»: داشتم فسیل میشدم!
فرید سجادی حسینی بازیگر «همسایه»، از بازی در این سریال و تجربه همکاری با اصغر فرهادی در «فروشنده» میگوید.
روزنامه خراسان نوشت: فرید سجادی حسینی بازیگر «همسایه»، از بازی در این سریال و تجربه همکاری با اصغر فرهادی در «فروشنده» میگوید.
بخشهایی از صحبتهای فرید سجادحسینی را بخوانید.
به نظرتان «همسایه» چقدر توانسته مشکلات مهاجران افغانستانی را به درستی روایت کند و آیا میتواند در تغییر دیدگاه مردم موثر باشد؟
میزان تاثیرگذاریاش بستگی به میزان پذیرش جامعه دارد. به قول شما این روزها این قدر مردم گرفتاری دارند که ممکن است به این نکته خیلی توجه نکنند، اما این که سازندگان چقدر به این مسئله درست و دقیق پرداختند، به نظر من خیلی درست عمل کردند. یک دوست بسیار محترم داشتیم که افغانستانی و مشاور لهجه بود، ایشان قصه را رد نمیکرد و درست میدانست.
پس برای آموزش لهجه افغانستانی از مشاور لهجه سریال کمک گرفتید.
بله، با کمک ایشان لهجه را یاد گرفتم. ایشان راهنماییهای زیادی میکرد، همیشه سر صحنه حضور داشت و هرجا اشتباه میکردیم یا غلط فاحشی وجود داشت، تذکر میداد و فوری اصلاحش میکردیم.
با توجه به واکنش بخشی از مخاطبان، عدهای معتقدند در کشور خودمان به اندازه کافی مشکل وجود دارد که قصهها به آنها بپردازند.
مسلما درست میگویند، اما لازمالاجرا نیست. به هر دلیل مشکلات زیادی وجود دارد و میشود الاهم فالاهم کرد، اما معنیاش این نیست که از بقیه مسائل غافل شویم. هرچیز سر جای خودش قابل طرح است.
مخاطب عام شما را با فیلم «فروشنده» میشناسد، همکاری با آقای فرهادی در این فیلم چه تاثیری در ادامه مسیر شما به عنوان بازیگر داشت؟
خیلی تاثیر داشت. من پشت دوربین کار میکردم، گاهی نقشهای کوچکی هم جلوی دوربین بازی میکردم تا این که ایشان من را برای بازی در «فروشنده» انتخاب کردند. این همکاری هم از لحاظ جنس کارگردانی ایشان، تاثیرشان روی نگاه من به بازیگری و هم از لحاظ این که بعد از «فروشنده» مدام به من نقش پیشنهاد میشد و دیگر مجال این که بخواهم به بخش دیگر کارها برسم برایم باقی نمیگذاشت، خیلی در زندگی من تاثیر داشت. روزی یک جایی گفتم و باز هم میگویم، انگار که من داشتم در این سینما فسیل میشدم، پیر شدم، ناگهان ایشان پیدا شد و دم مسیحاییشان باعث شد من جان تازهای بگیرم.
منظورتان از تاثیر آقای فرهادی بر نگاه شما به بازیگری چیست؟
در همه جای دنیا بازیگران پیروان متد اکتینگ و به نوعی شاگردان استلا آدلر و دیگران هستند، اما ممکن است خوانش و برداشت من از این مکتب با خوانش بازیگر دیگر خیلی تفاوت داشته باشد. به همین دلیل، دو بازیگر پیرو متد اکتینگ در دنیا نمیبینید که مثل یکدیگر و کپی باشند. هرکدام با برداشتهای خودشان متد را فهمیدهاند و کار میکنند. منظورم این بود. برداشتی که آقای فرهادی از متد و ناتورالیسمی دارد که در کارش به کار میبرد، درس آخری بود که من گرفتم. قبل از این آقای کیانوش عیاری، آقای داود میرباقری، آقای شهرام اسدی و بزرگان دیگر، همه اینها استادان من بودند، در کنار هم کار کردیم و من مدام آموختم تا این که رسیدیم به آقای فرهادی.
ایفای کدام نقش در سینما تجربه بهتری برای شما بوده؟
نقشی که در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» هومن سیدی بازی کردم، تجربه خوبی برایم بود. گرچه تجربیات «فروشنده» سر جای خودش هست، یعنی چیزی از آن کم نمیکند و بعد از این فیلم، نقشم در «مغزها...»، نوع ارتباطی که با هومن داشتیم، هدایتهایی که ایشان برای بهتر درآمدن نقش میکرد خیلی خوب بود. منتظرم درخشش عجیبی را از هومن سیدی ببینم.
بخشهایی از صحبتهای فرید سجادحسینی را بخوانید.
به نظرتان «همسایه» چقدر توانسته مشکلات مهاجران افغانستانی را به درستی روایت کند و آیا میتواند در تغییر دیدگاه مردم موثر باشد؟
میزان تاثیرگذاریاش بستگی به میزان پذیرش جامعه دارد. به قول شما این روزها این قدر مردم گرفتاری دارند که ممکن است به این نکته خیلی توجه نکنند، اما این که سازندگان چقدر به این مسئله درست و دقیق پرداختند، به نظر من خیلی درست عمل کردند. یک دوست بسیار محترم داشتیم که افغانستانی و مشاور لهجه بود، ایشان قصه را رد نمیکرد و درست میدانست.
پس برای آموزش لهجه افغانستانی از مشاور لهجه سریال کمک گرفتید.
بله، با کمک ایشان لهجه را یاد گرفتم. ایشان راهنماییهای زیادی میکرد، همیشه سر صحنه حضور داشت و هرجا اشتباه میکردیم یا غلط فاحشی وجود داشت، تذکر میداد و فوری اصلاحش میکردیم.
با توجه به واکنش بخشی از مخاطبان، عدهای معتقدند در کشور خودمان به اندازه کافی مشکل وجود دارد که قصهها به آنها بپردازند.
مسلما درست میگویند، اما لازمالاجرا نیست. به هر دلیل مشکلات زیادی وجود دارد و میشود الاهم فالاهم کرد، اما معنیاش این نیست که از بقیه مسائل غافل شویم. هرچیز سر جای خودش قابل طرح است.
مخاطب عام شما را با فیلم «فروشنده» میشناسد، همکاری با آقای فرهادی در این فیلم چه تاثیری در ادامه مسیر شما به عنوان بازیگر داشت؟
خیلی تاثیر داشت. من پشت دوربین کار میکردم، گاهی نقشهای کوچکی هم جلوی دوربین بازی میکردم تا این که ایشان من را برای بازی در «فروشنده» انتخاب کردند. این همکاری هم از لحاظ جنس کارگردانی ایشان، تاثیرشان روی نگاه من به بازیگری و هم از لحاظ این که بعد از «فروشنده» مدام به من نقش پیشنهاد میشد و دیگر مجال این که بخواهم به بخش دیگر کارها برسم برایم باقی نمیگذاشت، خیلی در زندگی من تاثیر داشت. روزی یک جایی گفتم و باز هم میگویم، انگار که من داشتم در این سینما فسیل میشدم، پیر شدم، ناگهان ایشان پیدا شد و دم مسیحاییشان باعث شد من جان تازهای بگیرم.
منظورتان از تاثیر آقای فرهادی بر نگاه شما به بازیگری چیست؟
در همه جای دنیا بازیگران پیروان متد اکتینگ و به نوعی شاگردان استلا آدلر و دیگران هستند، اما ممکن است خوانش و برداشت من از این مکتب با خوانش بازیگر دیگر خیلی تفاوت داشته باشد. به همین دلیل، دو بازیگر پیرو متد اکتینگ در دنیا نمیبینید که مثل یکدیگر و کپی باشند. هرکدام با برداشتهای خودشان متد را فهمیدهاند و کار میکنند. منظورم این بود. برداشتی که آقای فرهادی از متد و ناتورالیسمی دارد که در کارش به کار میبرد، درس آخری بود که من گرفتم. قبل از این آقای کیانوش عیاری، آقای داود میرباقری، آقای شهرام اسدی و بزرگان دیگر، همه اینها استادان من بودند، در کنار هم کار کردیم و من مدام آموختم تا این که رسیدیم به آقای فرهادی.
ایفای کدام نقش در سینما تجربه بهتری برای شما بوده؟
نقشی که در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» هومن سیدی بازی کردم، تجربه خوبی برایم بود. گرچه تجربیات «فروشنده» سر جای خودش هست، یعنی چیزی از آن کم نمیکند و بعد از این فیلم، نقشم در «مغزها...»، نوع ارتباطی که با هومن داشتیم، هدایتهایی که ایشان برای بهتر درآمدن نقش میکرد خیلی خوب بود. منتظرم درخشش عجیبی را از هومن سیدی ببینم.