چرا سریال جدید شبکه یک به سرعت در سایه جنجال جای گرفت؟
مجموعه تلویزیونی "افرا" عاشقانهای در بحبوحه تلخیهای تراژدیک و امیدهای شیرین است. سریالی که در پَسِ پرداختن به مشکلات محیطبانان، حرفهای خانوادگی مهمی برای گفتن دارد.
سریال "افرا" به عنوان جدیدترین تولید شبکه یک سیما، این روزها در عین جذب بینندگان با حاشیههای مختلفی مواجه شده است. برخی آنرا به دلیل ماهیت غمبار درام نکوهش و نقد میکنند که اصولاً نمیتوان آنرا به کیفیت اثر ربط داد. گروهی هم در عین تأکید بر جنبههای مثبت سریال "افرا"، از تلخی آن و عدم موقعیتسنجی و وقتشناسی تلویزیون در انتخاب زمان پخشش گلایه دارند و جنجالی شدن محتوا و طرح بازخوردهای متفاوت را ناشی از همین تصمیم میانگارند.
برخی همین لحن تراژیک را که با دقت طراحی، مهندسی و اجرا شده، دلیل اصلی و ناگزیر برای تأثیرگذاری و انتقال پیام و جذب مخاطب تلقی میکنند. آنچه حلقه مفقوده این روزهای تلویزیون است و ظاهراً با "افرا" تا حدود زیادی میتواند محقق شود. در این یادداشت به این مسئله پرداخته شده و کالبدشکافی شده است.
درام خانوادگی و اجتماعی "افرا" ساخته تلویزیونی بهرنگ توفیقی که کارگردانی چند مجموعه خوب تلویزیونی پرمخاطب را در کارنامه هنری خود دارد، اثری خوشساخت و بامحتوا و منطبق با استانداردهای هنری و تلویزیونی در حوزه سریالسازی است. نگاه بِکر و متفاوت و خلاق به مضامین و رخدادهای زندگی شغلی و خانوادگی و اجتماعی یک محیطبان و پردازش مناسب و باورپذیر کاراکتر او و همکارانش در قالب داستان و فیلمنامهای دارای کِشش، تعلیق و جذابیت از نکات قابل تأمل سریال افراست.
ماجراها و حوادث زندگی پرتلاطم شخصیتهای این سریال، با آنکه با چاشنی مسائل انسانی و عاطفی و عاشقانه همراه است و به ناگزیر جهت نمایش نقش تعیینکننده امیدها، آرمانها و شادیهای زندگی از گذرگاه تلخیها عبور میکند، اما چون به این مهم، از زوایای آسیب شناسی معضلات انسانی، اجتماعی و خانوادگی نگاه شده و در فیلمنامه و کارگردانی نیز به ثمر نشسته است، مخاطب را با شورآفرینیها و تلخ و شیرینِ دلدادگیهای عاشقانه، مشکلات ازدواج ناخواسته، تقابل باورها و اعتقادهای انسانی با امیال سوداگرانه و غیرانسانی و برتری عشق و زندگی سالم، ایمان و وظیفه بر پول و ثروتپرستی، قانونستیزی و رفتارهای غیرفرهنگی و غیرانسانی همسو و همدل میکند. مضامینی که فینفسه جنجالی و حاشیهسازند و طبعاً همین ماهیت را به سریال نیز تسرّی میدهند.
انتخابِ درست بازیگران جزو امتیازهای خوب این سریال به شمار میرود و البته توجه بهرنگ توفیقی و همکارانش به استفاده از بازیگران شمالی هم باعث شده تا شخصیتپردازی مسیر درستی را طی کند. چرا که پژمان بازغی اصالتاً شمالی است، مینا وحید متولد رشت و نسرین بابایی نیز گیلانی است، بنابراین هر سه به لهجه و موقعیت و جغرافیای منطقه اشراف و تسلط دارند و به تناسبِ سریال خصوصاً بازغی و بابایی لهجه را به خوبی ادا کردهاند.
در این میان، روزبه حصاری که با سریالهای یادآوری و بچه مهندس شناخته میشود، نقش متفاوتی در افرا دارد و تا به اینجای سریال، بازیهای خوبِ حسّی، عاطفی و حتی در سکانسِدرگیری با شکارچی، از او دیدهایم. و همچنین مهدی سلطانی که در نقش پدر دلسوز و البته سختگیر قصه جلوی دوربین رفته، بازیهای خوبی داشتهاند.
"روزبه حصاری" که فکر میکردیم شاید بازی خوب او در "بچه مهندس" که موجب شناختن بیشتر او در زمینه بازیگری شد، اتفاقی بوده و در آینده دوباره خودش را تکرار خواهد کرد، در "افرا" با نقشی کاملا متفاوت، چند پله بالاتر از قبل ایستاده است، "پژمان بازغی" که پس از مدتها تواناییهای بازیگری خود را به رخ میکشد، مهدی سلطانی با نقشی مشابه با کاراکتری که پیش از این هم نزدیک به آن شده اما در نقشآفرینی استادی است که همیشه حرف تازهای برای گفتن دارد.
در مورد بازیگران خانم نیز باید بگوییم که چالش خاصی در نقش آنها تا به اینجای کار نبوده که بشود با قاطعیت در موردش نظر بدهیم اما مسلما "مینا وحید" نیز در شخصیت درونگرای خود باور پذیر ظاهر شده است و نسرین بابایی بازیگر گیلانی کماکان نشان داده که در نقش آفرینی توانمند است و "فریبا متخصص" که یقیناً در قسمتهای بعدی توانایی های وی را در شخصیت پردازی خواهیم دید و بازیگر جوان سارا باقری که تا این قسمت هم بازی خوب و پایاپایی داشته است.
شاید یکی از نقاط ضعفِ سریال همان ضربآهنگِ کُندی باشد که این رویکرد میتواند به اثر آسیب بزند. بهرنگ توفقی کارگردانی است که همیشه پلانهای پُرحجمِ درگیرکننده را در معرضِ نگاه مخاطب قرار داده و البته از قسمت دهم به بعد این اتفاق بیشتر برای مخاطبِ "افرا" افتاده و شاید به تعبیرِ خودش که در گفتوگویی به خبرنگار تسنیم هم گفت میتوانست از قسمت دهم و یا به شکلی با "چکِ اول" فوتِ پیمان و درگیری مسعود و شکارچی کار را شروع کند اما فیلمنامه و فضایِ فیلم ایجاب میکرد آرام آرام مخاطب را با شخصیتها آشنا کند و اجازه بدهد چند قسمتی این همذاتپنداری میانِ مخاطب و سریال اتفاق بیفتد.
یکی از امتیازهای ویژه "افرا" پیگیری و استقبالِ مخاطب است. حتی منتقدینی که به این سریال ایراد میگیرند هم کنجکاوانه "افرا" را دنبال میکنند، چون سریالی است که موضوع و مضمون و حرف برای گفتن دارد. نکتهای که در سریالهای اخیرِ تلویزیون کمتر به آن توجه میشود. از ضعفِ ساختاری و فیلمنامهای سریالها بگذریم، مجموعههای تلویزیونی کممایهتر از گذشتهاند و به همین خاطر است که مخاطبان بیشتر از سریالهای جدید به قدیمیهای تلویزیون مراجعه میکنند. اما "افرا" این شبها در شبکه یک مشتری دارد و بیتفاوت از کنارش نمیگذرد.
برخی همین لحن تراژیک را که با دقت طراحی، مهندسی و اجرا شده، دلیل اصلی و ناگزیر برای تأثیرگذاری و انتقال پیام و جذب مخاطب تلقی میکنند. آنچه حلقه مفقوده این روزهای تلویزیون است و ظاهراً با "افرا" تا حدود زیادی میتواند محقق شود. در این یادداشت به این مسئله پرداخته شده و کالبدشکافی شده است.
درام خانوادگی و اجتماعی "افرا" ساخته تلویزیونی بهرنگ توفیقی که کارگردانی چند مجموعه خوب تلویزیونی پرمخاطب را در کارنامه هنری خود دارد، اثری خوشساخت و بامحتوا و منطبق با استانداردهای هنری و تلویزیونی در حوزه سریالسازی است. نگاه بِکر و متفاوت و خلاق به مضامین و رخدادهای زندگی شغلی و خانوادگی و اجتماعی یک محیطبان و پردازش مناسب و باورپذیر کاراکتر او و همکارانش در قالب داستان و فیلمنامهای دارای کِشش، تعلیق و جذابیت از نکات قابل تأمل سریال افراست.
ماجراها و حوادث زندگی پرتلاطم شخصیتهای این سریال، با آنکه با چاشنی مسائل انسانی و عاطفی و عاشقانه همراه است و به ناگزیر جهت نمایش نقش تعیینکننده امیدها، آرمانها و شادیهای زندگی از گذرگاه تلخیها عبور میکند، اما چون به این مهم، از زوایای آسیب شناسی معضلات انسانی، اجتماعی و خانوادگی نگاه شده و در فیلمنامه و کارگردانی نیز به ثمر نشسته است، مخاطب را با شورآفرینیها و تلخ و شیرینِ دلدادگیهای عاشقانه، مشکلات ازدواج ناخواسته، تقابل باورها و اعتقادهای انسانی با امیال سوداگرانه و غیرانسانی و برتری عشق و زندگی سالم، ایمان و وظیفه بر پول و ثروتپرستی، قانونستیزی و رفتارهای غیرفرهنگی و غیرانسانی همسو و همدل میکند. مضامینی که فینفسه جنجالی و حاشیهسازند و طبعاً همین ماهیت را به سریال نیز تسرّی میدهند.
انتخابِ درست بازیگران جزو امتیازهای خوب این سریال به شمار میرود و البته توجه بهرنگ توفیقی و همکارانش به استفاده از بازیگران شمالی هم باعث شده تا شخصیتپردازی مسیر درستی را طی کند. چرا که پژمان بازغی اصالتاً شمالی است، مینا وحید متولد رشت و نسرین بابایی نیز گیلانی است، بنابراین هر سه به لهجه و موقعیت و جغرافیای منطقه اشراف و تسلط دارند و به تناسبِ سریال خصوصاً بازغی و بابایی لهجه را به خوبی ادا کردهاند.
در این میان، روزبه حصاری که با سریالهای یادآوری و بچه مهندس شناخته میشود، نقش متفاوتی در افرا دارد و تا به اینجای سریال، بازیهای خوبِ حسّی، عاطفی و حتی در سکانسِدرگیری با شکارچی، از او دیدهایم. و همچنین مهدی سلطانی که در نقش پدر دلسوز و البته سختگیر قصه جلوی دوربین رفته، بازیهای خوبی داشتهاند.
"روزبه حصاری" که فکر میکردیم شاید بازی خوب او در "بچه مهندس" که موجب شناختن بیشتر او در زمینه بازیگری شد، اتفاقی بوده و در آینده دوباره خودش را تکرار خواهد کرد، در "افرا" با نقشی کاملا متفاوت، چند پله بالاتر از قبل ایستاده است، "پژمان بازغی" که پس از مدتها تواناییهای بازیگری خود را به رخ میکشد، مهدی سلطانی با نقشی مشابه با کاراکتری که پیش از این هم نزدیک به آن شده اما در نقشآفرینی استادی است که همیشه حرف تازهای برای گفتن دارد.
در مورد بازیگران خانم نیز باید بگوییم که چالش خاصی در نقش آنها تا به اینجای کار نبوده که بشود با قاطعیت در موردش نظر بدهیم اما مسلما "مینا وحید" نیز در شخصیت درونگرای خود باور پذیر ظاهر شده است و نسرین بابایی بازیگر گیلانی کماکان نشان داده که در نقش آفرینی توانمند است و "فریبا متخصص" که یقیناً در قسمتهای بعدی توانایی های وی را در شخصیت پردازی خواهیم دید و بازیگر جوان سارا باقری که تا این قسمت هم بازی خوب و پایاپایی داشته است.
شاید یکی از نقاط ضعفِ سریال همان ضربآهنگِ کُندی باشد که این رویکرد میتواند به اثر آسیب بزند. بهرنگ توفقی کارگردانی است که همیشه پلانهای پُرحجمِ درگیرکننده را در معرضِ نگاه مخاطب قرار داده و البته از قسمت دهم به بعد این اتفاق بیشتر برای مخاطبِ "افرا" افتاده و شاید به تعبیرِ خودش که در گفتوگویی به خبرنگار تسنیم هم گفت میتوانست از قسمت دهم و یا به شکلی با "چکِ اول" فوتِ پیمان و درگیری مسعود و شکارچی کار را شروع کند اما فیلمنامه و فضایِ فیلم ایجاب میکرد آرام آرام مخاطب را با شخصیتها آشنا کند و اجازه بدهد چند قسمتی این همذاتپنداری میانِ مخاطب و سریال اتفاق بیفتد.
یکی از امتیازهای ویژه "افرا" پیگیری و استقبالِ مخاطب است. حتی منتقدینی که به این سریال ایراد میگیرند هم کنجکاوانه "افرا" را دنبال میکنند، چون سریالی است که موضوع و مضمون و حرف برای گفتن دارد. نکتهای که در سریالهای اخیرِ تلویزیون کمتر به آن توجه میشود. از ضعفِ ساختاری و فیلمنامهای سریالها بگذریم، مجموعههای تلویزیونی کممایهتر از گذشتهاند و به همین خاطر است که مخاطبان بیشتر از سریالهای جدید به قدیمیهای تلویزیون مراجعه میکنند. اما "افرا" این شبها در شبکه یک مشتری دارد و بیتفاوت از کنارش نمیگذرد.