صدورکیفرخواست در پرونده قتل دختر نوجوان
وقتی آزمایش دیانای، مهر تأیید بر اظهارات زن و مردی زد که خودشان را پدر و مادر واقعی شیما معرفی کرده بودند، برای قاتل این دختر به جرم قتل و آدمربایی کیفرخواست صادر شد و او بهزودی پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت.
همشهری: وقتی آزمایش دیانای، مهر تأیید بر اظهارات زن و مردی زد که خودشان را پدر و مادر واقعی شیما معرفی کرده بودند، برای قاتل این دختر به جرم قتل و آدمربایی کیفرخواست صادر شد و او بهزودی پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت.
پرونده شیما 15ساله 26مرداد سال98 و با ناپدیدشدن مرموز او به جریان افتاد. دختر نوجوان آن روز برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. تحقیقات پلیس نشان میداد که وی آخرینبار حوالی ترمینال بیهقی تهران سوار بر یک خودروی پژو پارس سفید شده بود.
مالک خودرو مردی ۶۲ساله بهنام بهلول بود که بازداشت شد اما ادعا کرد از سرنوشت شیما خبری ندارد. او گفت که آن روز دختر نوجوان سوار ماشینش شده و کمی بعد پیاده شده و دیگر وی را ندیده است. این مرد آزاد شد اما سال گذشته با انتشار فیلمی در شبکههای اجتماعی که در آن پدرخوانده شیما از رئیس قوه قضاییه برای پیداکردن دخترش کمک میخواست، رسیدگی به پرونده ازسر گرفته شده و بهلول که تنها مظنون پرونده بود بار دیگر بازداشت شد.
متهم این بار اعتراف کرد که مرداد98، شیما را که از خانهشان قهر کرده بود، سوار ماشینش کرده، او را فریب داده و به خانهاش برده اما بعد از حدود 50روز او را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط صاحبخانهاش دفن کرده است. او درباره انگیزهاش گفت: شب حادثه با شیما در حال تماشای تلویزیون بودیم که گفت قرصهای اعصابش تمام شده است.
از من خواست به داروخانه بروم و برایش قرص بخرم. من رفتم اما پیدا نکردم و خیلی زود به خانه برگشتم. گفت قرص چه شد؟ گفتم پیدا نکردم. همین باعث شد که عصبانی شود. او شروع کرد به فحاشی و من عصبانی شدم او را با شالی که دور گردنش بود خفه کردم. بعد از قتل، او را به حیاط خانه صاحبخانهام که در نزدیکی خانه من زندگی میکرد بردم و در باغچه دفنش کردم.
بعد از اعتراف بهلول، مأموران جسد شیما را از داخل باغچه بیرون کشیدند و به این ترتیب راز گمشدن دختر نوجوان فاش شد.
درخواست قصاص
برای تکمیل تحقیقات در این پرونده جنایی باید اظهارات اولیای دم درخصوص اینکه آیا درخواست قصاص دارند یا نه، ثبت میشد. از سوی دیگر بررسیها نشان میداد که شیما سالها قبل به فرزندخواندگی گرفته شده و زن و مردی که در این مدت پیگیر پرونده او بودند و برای پیداکردنش به هر دری زده بودند، در حقیقت پدرخوانده و مادرخواندهاش بودهاند. بنابراین از لحاظ قانونی نمیتوانستند شکایتی درخصوص مرگ شیما مطرح کنند. در این شرایط تلاش برای یافتن پدر و مادر واقعی دختر نوجوان آغاز شد تا اینکه بهمن پارسال زن و مردی راهی دادسرای جنایی تهران شدند و گفتند که شیما دختر آنهاست.
آنها گفتند زمانی که شیما نوزاد بوده بهدلیل اینکه فرزندان زیادی داشتند و توان نگهداری از دختر کوچکشان را نداشتند، او را به زن و مردی سپردند که نمیتوانستند صاحب فرزند شوند. آنها عنوان کردند که پدرخوانده و مادرخوانده شیما را میشناختند و از آشنایانشان بودهاند. پس از اظهارات این زن و مرد، بازپرس جنایی تهران دستور آزمایش دیانای صادر کرد تا مشخص شود گفتههای آنها حقیقت دارد یا نه. پس از انجام آزمایش، نتیجه اعلام و مشخص شد که این زن و مرد مادر و پدر واقعی شیما هستند.
در این شرایط درخواست آنها برای قصاص قاتل دخترشان در دادسرا پذیرفته شد و پس از تکمیل تحقیقات، برای بهلول به اتهام قتل عمدی و آدمربایی کیفرخواست صادر شد. به این ترتیب پرونده از دادسرای جنایی به دادگاه کیفری فرستاده شد تا متهم به قتل به جرم قتل عمدی دختر 15ساله و مشارکت در آدمربایی محاکمه شود.
پرونده شیما 15ساله 26مرداد سال98 و با ناپدیدشدن مرموز او به جریان افتاد. دختر نوجوان آن روز برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. تحقیقات پلیس نشان میداد که وی آخرینبار حوالی ترمینال بیهقی تهران سوار بر یک خودروی پژو پارس سفید شده بود.
مالک خودرو مردی ۶۲ساله بهنام بهلول بود که بازداشت شد اما ادعا کرد از سرنوشت شیما خبری ندارد. او گفت که آن روز دختر نوجوان سوار ماشینش شده و کمی بعد پیاده شده و دیگر وی را ندیده است. این مرد آزاد شد اما سال گذشته با انتشار فیلمی در شبکههای اجتماعی که در آن پدرخوانده شیما از رئیس قوه قضاییه برای پیداکردن دخترش کمک میخواست، رسیدگی به پرونده ازسر گرفته شده و بهلول که تنها مظنون پرونده بود بار دیگر بازداشت شد.
متهم این بار اعتراف کرد که مرداد98، شیما را که از خانهشان قهر کرده بود، سوار ماشینش کرده، او را فریب داده و به خانهاش برده اما بعد از حدود 50روز او را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط صاحبخانهاش دفن کرده است. او درباره انگیزهاش گفت: شب حادثه با شیما در حال تماشای تلویزیون بودیم که گفت قرصهای اعصابش تمام شده است.
از من خواست به داروخانه بروم و برایش قرص بخرم. من رفتم اما پیدا نکردم و خیلی زود به خانه برگشتم. گفت قرص چه شد؟ گفتم پیدا نکردم. همین باعث شد که عصبانی شود. او شروع کرد به فحاشی و من عصبانی شدم او را با شالی که دور گردنش بود خفه کردم. بعد از قتل، او را به حیاط خانه صاحبخانهام که در نزدیکی خانه من زندگی میکرد بردم و در باغچه دفنش کردم.
بعد از اعتراف بهلول، مأموران جسد شیما را از داخل باغچه بیرون کشیدند و به این ترتیب راز گمشدن دختر نوجوان فاش شد.
درخواست قصاص
برای تکمیل تحقیقات در این پرونده جنایی باید اظهارات اولیای دم درخصوص اینکه آیا درخواست قصاص دارند یا نه، ثبت میشد. از سوی دیگر بررسیها نشان میداد که شیما سالها قبل به فرزندخواندگی گرفته شده و زن و مردی که در این مدت پیگیر پرونده او بودند و برای پیداکردنش به هر دری زده بودند، در حقیقت پدرخوانده و مادرخواندهاش بودهاند. بنابراین از لحاظ قانونی نمیتوانستند شکایتی درخصوص مرگ شیما مطرح کنند. در این شرایط تلاش برای یافتن پدر و مادر واقعی دختر نوجوان آغاز شد تا اینکه بهمن پارسال زن و مردی راهی دادسرای جنایی تهران شدند و گفتند که شیما دختر آنهاست.
آنها گفتند زمانی که شیما نوزاد بوده بهدلیل اینکه فرزندان زیادی داشتند و توان نگهداری از دختر کوچکشان را نداشتند، او را به زن و مردی سپردند که نمیتوانستند صاحب فرزند شوند. آنها عنوان کردند که پدرخوانده و مادرخوانده شیما را میشناختند و از آشنایانشان بودهاند. پس از اظهارات این زن و مرد، بازپرس جنایی تهران دستور آزمایش دیانای صادر کرد تا مشخص شود گفتههای آنها حقیقت دارد یا نه. پس از انجام آزمایش، نتیجه اعلام و مشخص شد که این زن و مرد مادر و پدر واقعی شیما هستند.
در این شرایط درخواست آنها برای قصاص قاتل دخترشان در دادسرا پذیرفته شد و پس از تکمیل تحقیقات، برای بهلول به اتهام قتل عمدی و آدمربایی کیفرخواست صادر شد. به این ترتیب پرونده از دادسرای جنایی به دادگاه کیفری فرستاده شد تا متهم به قتل به جرم قتل عمدی دختر 15ساله و مشارکت در آدمربایی محاکمه شود.