خاتون و دوگانه سخت دفاع از میهن و عشق/ آیا در خاتون عشق، قربانی وطنپرستی میشود؟
خاتون با دست گذاشتن روی مضمون همیشگی اما جذاب جنگ برای دفاع از میهن و غریبی عشق، سریالی است که در ابتدای امر زمینه این درام عاشقانه و حماسی را در بستر و مقطعی از تاریخ که این ظرفیت را دارد، به خوبی ایجاد کرده است.
حمید صنیعی منش: خاتون عنوان سریالی است که بتازگی از نمایش خانگی پخش خود را آغاز کرده است. سریالی پربازیگر که در صورتی که بتواند با سیر درست و جذاب قصه خود را برای مردم تعریف کند، حضور بازیگران مختلف و متعدد در این سریال یکی از عوامل جذابیت و دیده شدن آن خواهد بود.
خاتون در بستر تاریخ معاصر ما و همزمان با حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 روایت میشود. خانواده ملک، خانوادهای ارتشی است که در رشت زندگی میکنند. پدر خانواده مرحوم "ناصر ملک لاهیجی" در قید حیات نیست و حالا مرد خانواده کسی نیست جز شیرزاد ملک با بازی اشکان خطیبی. مرد ارتشی جوانی که وظیفه ملی و ارتشی خود را پاسداری از خاک وطن میداند و برای دفاع از آن احساس مسئولیت میکند. او پیگیر اتفاقاتی است که در سطح شهر بهصورت غیر رسمی و شفاف از جانب نیروهای روس در حال رخ دادن است. بوی ناامنی و خیانت را احساس کرده و میخواهد با مطلع شدن از باقی جزئیات از همه چیز آگاه شود و وظیفه ارتشی خود را یعنی رو کردن دست نیروهای دشمن و وابستگان آنان را انجام دهد.
سریال خاتون با انتشار تیزر خود و دیگر تبلیغاتش از همان اول نشان داد که یک اثر تاریخی ملتهب درباره روزهای اشغال متفقین است که حس دغدغه نسبت به میهن و کشور در آن لمس میشود. ساخت موسیقی سریال توسط کیهان کلهر با تم دلهرهآفرینی که دارد فضای حمله و حضور نیروهای دشمن را در میان ما ایجاد میکند و مانند هشداری نسبت به آن عمل میکند.
آنچه که در تاریخ ثبت شده است میگوید که حاکمیت زمان خود همیتی برای مقابله با ورود نیروهای دشمن به خاک نداشته است و آنان که برای مبارزه و مقابله با دشمن ایستادگی کردند تنها سربازان و ارتشیانی بودهاند که عرق و غیرت ملی داشتند و میخواستند تا در قالب یک ارتشی فدای کشور شوند. بخشهایی از سریال «در چشم باد» همین لحظات تلخ و البته غرورآفرین که در بندرهای شمال کشور رخ داد را به خوبی نمایان کرد و باید دید که در قسمتهای بعد شاهد این برش مهم و حساس تاریخ معاصر در خاتون نیز هستیم یا خیر؟
در نهایت قسمت اول خاتون نشان داد که با سریالی روبرو هستیم که حس وطنپرستانه را به مخاطب القا میکند. لحظات پایانی قسمت اول و صحبتهای میان خاتون و فرهاد به خوبی نشاندهنده عشق و علاقه آنان به ایران است. ایران نام محبوبی است که آنها میخواهند روی دخترشان در آینده بگذارند.
آنچه مهم است اینکه آیا خاتون در روایت این بخش مهم و حساس تاریخ میتواند یک اثر مستند، موثق و ملیگرا باشد و این حس را تا انتهای سریال با خود ادامه دهد، و یا با توجه به خط درام و عاشقانه آن، عاشقانهای سوزناک و هندی از آب درمیآید که طبق فضا و جریان مرسوم سینمای ایران، بدون بیان حقایق تاریخی و ظلمهایی که وابستگان و دولتهای غربی در حق این خاک کردهاند، عشق را قربانی سیاست بداند و بس؟
خاتون در بستر تاریخ معاصر ما و همزمان با حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 روایت میشود. خانواده ملک، خانوادهای ارتشی است که در رشت زندگی میکنند. پدر خانواده مرحوم "ناصر ملک لاهیجی" در قید حیات نیست و حالا مرد خانواده کسی نیست جز شیرزاد ملک با بازی اشکان خطیبی. مرد ارتشی جوانی که وظیفه ملی و ارتشی خود را پاسداری از خاک وطن میداند و برای دفاع از آن احساس مسئولیت میکند. او پیگیر اتفاقاتی است که در سطح شهر بهصورت غیر رسمی و شفاف از جانب نیروهای روس در حال رخ دادن است. بوی ناامنی و خیانت را احساس کرده و میخواهد با مطلع شدن از باقی جزئیات از همه چیز آگاه شود و وظیفه ارتشی خود را یعنی رو کردن دست نیروهای دشمن و وابستگان آنان را انجام دهد.
سریال خاتون با انتشار تیزر خود و دیگر تبلیغاتش از همان اول نشان داد که یک اثر تاریخی ملتهب درباره روزهای اشغال متفقین است که حس دغدغه نسبت به میهن و کشور در آن لمس میشود. ساخت موسیقی سریال توسط کیهان کلهر با تم دلهرهآفرینی که دارد فضای حمله و حضور نیروهای دشمن را در میان ما ایجاد میکند و مانند هشداری نسبت به آن عمل میکند.
آنچه که در تاریخ ثبت شده است میگوید که حاکمیت زمان خود همیتی برای مقابله با ورود نیروهای دشمن به خاک نداشته است و آنان که برای مبارزه و مقابله با دشمن ایستادگی کردند تنها سربازان و ارتشیانی بودهاند که عرق و غیرت ملی داشتند و میخواستند تا در قالب یک ارتشی فدای کشور شوند. بخشهایی از سریال «در چشم باد» همین لحظات تلخ و البته غرورآفرین که در بندرهای شمال کشور رخ داد را به خوبی نمایان کرد و باید دید که در قسمتهای بعد شاهد این برش مهم و حساس تاریخ معاصر در خاتون نیز هستیم یا خیر؟
در نهایت قسمت اول خاتون نشان داد که با سریالی روبرو هستیم که حس وطنپرستانه را به مخاطب القا میکند. لحظات پایانی قسمت اول و صحبتهای میان خاتون و فرهاد به خوبی نشاندهنده عشق و علاقه آنان به ایران است. ایران نام محبوبی است که آنها میخواهند روی دخترشان در آینده بگذارند.
آنچه مهم است اینکه آیا خاتون در روایت این بخش مهم و حساس تاریخ میتواند یک اثر مستند، موثق و ملیگرا باشد و این حس را تا انتهای سریال با خود ادامه دهد، و یا با توجه به خط درام و عاشقانه آن، عاشقانهای سوزناک و هندی از آب درمیآید که طبق فضا و جریان مرسوم سینمای ایران، بدون بیان حقایق تاریخی و ظلمهایی که وابستگان و دولتهای غربی در حق این خاک کردهاند، عشق را قربانی سیاست بداند و بس؟