«خندوانه» بیش از هزینه برای تلویزیون درآمد داشت/ معمای دستمزد حامد همایون!
تهیهکننده، کارگردان و بازیگر «حالا برعکس» در میزگردی از دستمزدهای کلان، شفافیت سازی در اعلام ارقام و عددها و همچنین کجفهمی تلویزیون در بزرگتری و حمایت ستارهها سخن گفتند.
حامد همایون در اولین تجربه بازیگری اش با مجموعهای همکاری کرد که عوامل اصلی آن تهیه کننده و کارگردان مستندهای پشت صحنه تیم «خندوانه» بودند. مجموعه «حالا برعکس» با کارگردانی محمود کریمی که سالها در پشت صحنه «خندوانه» در کنار رامبد جوان فعالیت کرده و بنا به ملاحظات خودش تنها صدایش شنیده شده و تهیهکنندگی سیدعلی احمدی که از فصل چهارم «خندوانه» به این برنامه پیوست، ساخته شد.
با اتمام این مجموعه گفتگویی با عوامل اصلی این برنامه داشتیم که فارغ از خود برنامه به حوزههای دیگر هم کشیده شد.
حامد همایون از اولین تجربه حضور خود در عرصه بازیگری گفت و اینکه چقدر خود را بازیگر میداند. همچنین درباره این تصور که چقدر مثل بسیاری از خوانندههایی که در تلویزیون دستمزدهای کلان میگیرند توضیحاتی ارائه کرد.
بحث با تهیه کننده و کارگردان نیز به سوالات و نکات مختلفی از جمله شفافیت سازی بودجه برنامهها و دستمزدهای تلویزیونی، دلیل تولید سه پروژه همزمان توسط رامبد جوان و همچنین افت این فصل از خندوانه در کنار همه تلاشهای صورت گرفته برای آن کشیده شد.
سیدعلی احمدی در بخشی از این گفتگو به صراحت به فشارهای داخلی و خارجی تلویزیون در حمایت نکردن از ستارههایش اشاره کرد و بدسلیقگیهایی که در این سالها به وجود آمده و باعث شده است فرزندان این رسانه به خانه شأن راه پیدا نکنند.
قسمت اول گفتگو با فضای «حالا برعکس» پیش رفت و قسمت دوم و پایانی گفتگو با عوامل «حالا برعکس» اگرچه وارد حوزههای مختلفی شد اما نه تنها خالی از لطف نیست بلکه حتی جواب خیلی از سوالاتی است که پیرامون اولین تجربه بازیگری حامد همایون، تجربههای کاری رامبد جوان و حتی نبود برندها و ستارههای تلویزیونی چون محمدرضا شهیدی فرد شکل گرفته است، نکاتی که برخی از آنها برای اولین بار با این صراحت مطرح شده است.
متن بخش دوم و پایانی این گفتگو را در زیر میخوانید:
* این روزها خیلی از خوانندگان به سمت بازیگری میروند و گاهی هم در نقشهایی حضور دارند که واقعاً نیاز به تخصص بازیگری دارد و البته انتقادهایی هم به آنها مطرح میشود. خود شما چقدر قرار است در این مسیر تازه حرکت کنید؟
حامد همایون: ما بازیگر نیستیم، تعارفی هم با خودمان نداریم. من در خوانندگی دانش دارم و ۱۰ سال مدرس آواز بودم، خوانندگی حرفه و شغل من است و در آن آگاهی دارم و به همان اندازه از بازیگری اطلاعی ندارم. برای حضور در این مجموعه هم دائم سوال میکردم و مثلاً از آقای کریمی نکاتی را میپرسیدم یا از بچهها کتابهای مختلفی میگرفتم تا در زمینه بازیگری مطالعاتی داشته باشم، با این حال من نقش خودم را بازی کردم. به نظرم اگر مثلاً یک خواننده بخواهد نقش پلیس را بازی کند شاید خیلی ملموس نباشد و بهتر است که نقش با ذات خواننده نزدیکی داشته باشد.
ویژگیهای نقش هم به من نزدیک بود، من در حالت عادی خیلی آدم شوخ و طنازی هستم و اطرافیانم را ذله میکنم البته در این پروژه خیلی رعایت میکردم ولی خودم فردی هستم که دوست دارم اطرافم شلوغ باشد و شلوغ بازی در بیاورم. هم دیگران را میخندانم و هم خیلی میخندم. در همین مجموعه «حالا برعکس» سکانسهایی داشتیم که آنقدر خندهام میگرفت نمیتوانستم جلوی خود را بگیرم چون نقش را در لحظه زندگی میکنم و این در صورتی است که نقش به شما نزدیک باشد، اگر دور باشد این موفقیت را نخواهی داشت.
در «خندوانه» و «حالابرعکس» هم اوضاع همین است. اگرچه رامبد جوان وقتی حضور دارد به کار روح و انرژی میدهد اما بالاخره او را در دوربین پشت صحنه خندوانه هم دیدهایم و حتی میتوان گفت پشت صحنه «خندانه» اتفاق دیده نشدهای نبود اما حالا و در این سریال لازم است شخصیتهای جدیدی وارد شوند و این شخصیتها نیاز به زمانی جدی برای جا افتادن دارند و باید منتظر فصل آینده برای شکفتن آنها باشیم.
درباره بحث مالی خندوانه هم باید گفت این برنامه هیچگاه از برآورد مصوب تلویزیون جمهوری اسلامی و شبکه نسیم تخطی نکرده است. هر کاری قیمتی دارد، این شرایط در همه پروژههای پیمانی حاکم است و در سینما و تلویزیون هم همین گونه است که هر کاری برآوردی دارد. از فصل سوم که من با خندوانه بودم و حتی تا آنجایی که مطلع هستم پیش از آن هم خندوانه هیچگاه از این نرخهای مصوب تخطی نکرده است. در این مدت فقط مجرای پرداخت تغییر کرده است مثل فصل گذشته که براورد مصوب را از اسپانسر دریافت کردیم.
* و این گونه نیست که خود اسپانسر با مجری یا تهیه کننده درباره تعداد دفعات تبلیغ رایزنی کند؟
احمدی: اصلاً نمیتواند اینگونه باشد. ما تابع شرایطی هستیم که تحت نظارت معاونت مالی سازمان است. در آنجا شورایی دارند که قیمتها را تصویب میکند و به شکل جزئی درباره تعداد نام بردن از یک برند یا زیرنویس شدن آن تصمیمگیری میکند. اگر زمانی رامبد جوان اشتباهی اسم برند را بیشتر از حد مصوب بگوید وقتی به پخش میرود دچار اصلاح میشود و حتی اگر پخش شود تهیه کننده یا مدیر پخش جوابگو خواهند بود. بحث اسپانسر واقعاً یک بحث فرعی است که داخلش ما را کشته و بیرونش رسانهها و مردم را.
احمدی: اینکه میگویند تلویزیون باید شفاف سازی کند را متوجه نمیشوم. مگر همه بنگاههای فرهنگی، تجاری و… وضعیت مالی خود را شفاف سازی میکنند؟ مثلاً من یک کارخانه تولید آبمیوه دارم آیا ملزم هستم شفاف سازی کنم که این آبمیوه چقدر هزینه دربرداشته است؟ یا چقدر مالیات میدهم و هزینههای جاری ام چقدر بوده است؟* از آنجایی که این مسائل هیچ گاه در تلویزیون شفاف نمیشود این تصور بوجود میآید که برای پروژههای کلانی مثل خنداونه، دورهمی، عصر جدید و … بودجه کلانی رد و بدل میشود.
احمدی: بالاخره هزینهای که این برنامهها میبرد خیلی خیلی بیشتر از هزینه یک برنامه عادی است و بستگی به خروجی برنامهها هم دارد. با این حال خنداونه همیشه برای سازمان آورده داشته است؛ آوردهای که همیشه چند برابر هزینه تولیدش بوده است. اینکه میگویند تلویزیون باید شفاف سازی کند را متوجه نمیشوم. مگر همه بنگاههای فرهنگی، تجاری و… وضعیت مالی خود را شفاف سازی میکنند؟ مثلاً من یک کارخانه تولید آبمیوه دارم آیا ملزم هستم شفاف سازی کنم که این آبمیوه چقدر هزینه دربرداشته است؟ یا چقدر مالیات میدهم و هزینههای جاری ام چقدر بوده است؟ کجا باید شفاف سازی کنیم؟ جایی که به طور مثال قرار است وارد بورس شویم چون سرمایه گذار میخواهد روی این تجارت سرمایه گذاری کند.
* پول تلویزیون از بیتالمال است. آیا مردم حق ندارند درباره هزینههایی که در آن صورت میگیرد اطلاع داشته باشند؟
احمدی: مجلس حق دارد تلویزیون را صدا کند و مثلاً پرسشگری کند که فلان مبلغی که بودجه گرفته چگونه هزینه شده است؟ مخاطب باید بداند که اگر من تهیه کننده یا رامبد جوان قدمی خطا برداریم سیستم نظارتی مطالبه میکند. سازمان صدا و سیما حراست دارد، معاونت مالی و اداری دارد و اینها با یک قدم خطا پدرمان را در میآورند. مثالی بزنم، از آنجایی که بودجه دو فصل قبل خندوانه را اسپانسر مستقیماً و با نظارت صداوسیما پرداخت کرده بود و مبلغی را هنوز بدهکار بود به مشکلاتی در سیستم اداری برخورد کردیم. برای حل این مشکلات، آقای میرباقری معاون وقت سیما تشخیص داد که پیش پرداخت فصل هفتم را زودتر بپردازد تا بدهیهای ما جبران شود اما همین اتفاق باعث شد سر از بازرسی کل کشور در بیاوریم و از مدیر شبکه تا مدیر مالی و من تهیه کننده توضیحاتی را جویا شدند که چرا در موعد مقرر برنامه را نساختهاید؟ مخاطب اینها را نمیداند و گاهی هم اشتباه ماست که اینها را توضیح ندادیم اما در جایی هم مخاطب بی دلیل سرک میکشد و میخواهد رقم قراردادها را بداند.
احمدی: خوانندهای که چند هزار صندلی میفروشد، مسلم است وقتی به تلویزیون میآید باید دستمزد بیشتری هم بگیرد. مگر دستمزد رضا عطاران با دستمزد آقای ایکس در سینما یکی است؟ چرا عطاران بیشتر است چون مخاطب بیشتری میآورد* شاید بی دلیل نباشد وقتی همین مخاطب امروز به راحتی میتواند از رقم قراردادهای پروژههای خارجی در مورد یک فیلم یا سریال اطلاع داشته باشد چون شفاف سازی میشود.
احمدی: فرهنگ ما که به آنها شباهتی ندارد و از همین اتفاقات شتر گاو پلنگ ضربه میخوریم. چه فرقی میکند که من تهیه کننده باشم یا نانوا یا قصاب؟ همسایه کناری حق ندارد از من بپرسد درآمدم چقدر است. میدانید من چقدر در مقابل این سوال سطحی که مثلاً به رامبد جوان یا حامد همایون چقدر دستمزد میدهید، قرار میگیرم. چرا من باید رقم دستمزد یک کمدین را به هر کسی بگویم؟ این میزان از کنجکاوی برای چیست؟ این کنجکاوی جایی درست است که یک مدیر شبکه بدون در نظر گرفتن تخصص یا مهارت تهیه کننده یا برنامه ساز کاری را به او بسپارد.
مثلاً چه کسی سطح مالی حامد همایون را تعیین میکند؟ خوانندهای که چند هزار صندلی میفروشد، مسلم است وقتی به تلویزیون میآید باید دستمزد بیشتری هم بگیرد. مگر دستمزد رضا عطاران با دستمزد آقای ایکس در سینما یکی است؟ چرا عطاران بیشتر است چون مخاطب بیشتری میآورد، این معادله در همه جا حاکم است.
* آقای احمدی به عنوان تهیه کننده فکر میکنید چقدر سازمان این چنین نیروهای حرفهای خود را از دست داده است؟
احمدی: خیلی بی انصافی است اگر بخواهیم تلویزیون را بدون فشارهای بیرونی و محاسبات اقتصادی و مالی و حتی بدون کشمکش بین جریانها قضاوت کنیم. با همه اینها، تلویزیون بزرگترِ خوبی نیست و نتوانسته است مرجعیت خوبی را بین مخاطبان و حتی بین بچههای خود حفظ کند. تلویزیون نتوانسته است بزرگترِ عاقلی برای آنها باشد.
گاهی میبینید بزرگتر یک خانواده با همه شکافهای نسلی و اختلاف عقیده، بزرگ منشی خود را حفظ میکند. بزرگتر باید اسباب بزرگی و سعه صدر و عقلانیت را فراهم کند اما تلویزیون این بزرگتری را ندارد. هوای بچههایش را ندارد. به مجرد اینکه یک نفر در فضای مجازی گله مند میشود تلویزیون نباید او را از حیز انتفاع ساقط کند. مهر پدر و مادری با حرکات اشتباه فرزندان کم نمیشود یا درِ خانه را با این اشتباهات به روی فرزند نمیبندند. تلویزیون، خانه بسیاری از فرزندانی است که خود بزرگ کرده است.
احمدی: نمیدانید چقدر باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا یک شهیدی فرد دیگر یا رامبد جوان یا ایکس دربیاید. شما از ابتدای انقلاب تا الان صد چهره تأثیرگذار بعد از انقلاب را نام ببرید و بعد بررسی کنید اینها در چه حالی هستند اگر از دنیا رفتهاند در چه حالی بودهاند و یا اگر زندهاند چه جایگاهی در تلویزیون دارندحالا که صحبت آقای شهیدی فرد شد، باید سوال کرد که کدامیک از مدیران، او را صدا زده است تا حرف دلش را بزند. آیا او از سر شکم سیری است که از سازمان فاصله میگیرد؟ خیر، اتفاقاً او وظایف فرزندیاش را بهتر ایفا میکند و مثلاً تا میفهمد ما گرفتاریم و رامبد بستری شده است یک صبح تا شب به کمک مان میآید تا برنامه را پیش ببریم. بسیاری از برنامههای تلویزیون از او مشورت میگیرند و خودش یک برند قابل توجه است.
* این برخوردها به نظر شما سیستمی است یا سلیقهای؟
احمدی: این بی سلیقگی و نفهمی و نشناختن فضای رسانه است که سرمایههای خود را نمیشناسد. یعنی نمیدانید چقدر باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا یک شهیدی فرد دیگر یا رامبد جوان یا ایکس دربیاید. شما از ابتدای انقلاب تا الان صد چهره تأثیرگذار بعد از انقلاب را نام ببرید و بعد بررسی کنید اینها در چه حالی هستند اگر از دنیا رفتهاند در چه حالی بودهاند و یا اگر زندهاند چه جایگاهی در تلویزیون دارند…
بخشی از این رویکرد هم به دستگاههای نظارتی بیرون از تلویزیون برمیگردد. من نمیدانم دلیل این همه نظارت روی تلویزیون چیست. مگر ما قرار است مرجع تقلید یا مرجع اعتقادی معرفی میکنیم که اینقدر سختگیری میشود؟ ما برنامه سازیم و حتی یک بازیگر هم که معرفی میکنیم تلاش میشود که بگوییم این بازیگر یا چهره در همه جوانب الگو نیست. من خودم مراقبم فرزندم از کسی بی چون و چرا الگو نگیرد و چهرهای یک باره همه آمال و آرزوی او نشود. اما نباید به مجرد یک لغزش یا انتقاد در را به روی همان افراد ببندیم. به همان میزان که شما در را روی اینها میبندید به همان میزان هم عدم اقبال برای شما به وجود میآید. گاه میبینیم تلخیها و فاصلههایی در جامعه شکاف ایجاد کرده است بعد ما به اشتباه این شکاف را به فرهنگ و هنری که محل هم آغوشی و وحدت است تسری میدهیم. پس ما کجا باید همدلی خود را نشان دهیم؟ به طور مثال معضلی مثل خوزستان پیش میآید، مدیریت درستی برایش وجود ندارد، ما هم به عنوان رسانه نمیتوانیم واقعیت را منعکس کنیم و این دست معضلات باعث میشود رسانه مرجعیت خود را از دست بدهد و کسی را هم نداریم که آن را حل کند.
* حتی انتظار نیست مساله را حل کند اما وظیفه مطالبهگری و انعکاس معضلات و دغدغههای مردم هم گاهی در این رسانه محو میشود درباره خوزستان، گاهی برخی مجریان واکنشهایی نشان میدادند اما مطالبه چشمگیری دیده نشد.
احمدی: بله حتی انعکاس دهد. یک نفر در این رسانه پیدا شود که برود آنجا و حرف مردم را بیان کند. حتی همین حرفها را هم که میزنیم باید نگران باشیم که کسی دلخور نشود.
* در بخش پایانی ترجیح میدهم نظر شما را هم نسبت به سیاست تلویزیون در دعوت از خوانندهها بدانم. ما معمولاً انتقاد داریم که تلویزیون صرفاً خوانندهها را در برنامهها دعوت میکند. خود شما چقدر ممکن است منتقد این رویه باشید اینکه موسیقی در تلویزیون فقط به دعوت از خوانندگان منحصر و محدود شده است.
همایون: من همیشه به مدیران میگویم که موسیقی سالهاست رسانهای ندارد. شاید اگر یک شبکه موسیقی بود مخاطب زیادی را به خود جذب میکرد. ما هنوز البته در پخش ساز ماندهایم و تا زمانیکه این محدودیتها وجود دارد نمیتوان درباره ابعاد دیگر این حوزه به نتیجه رسید.
* غیر از شبکه پخشکننده موسیقی در حوزه برنامه سازی چطور؟
همایون: اتفاقاً سوژههای مختلفی در حوزه موسیقی داریم، یک ترانه که قرار است ساخته شود از خود شعر تا خوانندگی و اجرا اتفاقات جذابی دارد که مردم دوست دارند درباره آنها بدانند. ما هم اینها را بارها میگوئیم ولی موسیقی هنوز در ایران نهادینه نیست. در دورههایی که کنسرت در تهران برگزار میشد جرم و جنایت کمتر میشد شاید این برایتان خنده دار باشد ولی مردم سرگرم میشدند و انرژی شأن تخلیه میشد. با این حال این انرژی را نمیبینم که سازمان بخواهد یک برنامه تخصصی درباره موسیقی داشته باشد.
* طرفداران زیادی هم دارد و فکر میکنم بعد از کلاس بازیگری بیشترین آموزشگاهها در حوزه موسیقی است.
همایون: بااختلاف کلاسهای موسیقی بیشتر از کلاسهای بازیگری است. در شیراز حدود ۴۰۰ آموزشگاه موسیقی داریم مردم سوار ماشین میشوند دستگاه موسیقی ماشین را روشن میکنند و هرکسی به نوعی موسیقی میشنود. شما یک فیلم را چند بار میبینید؟ بیشتر از پنج بار میبینید؟ اما قطعهای را که دوست دارید شاید هزار بار یا صدهزار بار بشنوید.
* در همین چند سال اخیر سازمان به سمت ساخت موزیک ویدئوهای مختلف هم رفته است یا همکاری با سازمانهای اوج و ماوا در همین راستا بوده است.
همایون: موسیقی و تصویر میتوانند کنار هم قرار گیرند. مثلاً من پیشنهاد داشتم در همین سریال «حالا برعکس» قطعات یک دقیقهای بسازم و در طول سریال پخش کنیم. در کل معتقدم نباید کاری کرد که رسانه دست کسانی بیفتد که مثل دلالها فقط از جوانها پول میگیرند. کسانی که کلیپ احساسی میسازند سکانسی احساسی از سریال را جدا میکنند و روی آن قطعهای از یک خواننده را میگذارند خدا تومان هم از او پول میگیرند تا در فضای مجازی پخش شود. من فردی را میشناسم که پدرش خانهاش را فروخته است برای همین کارها تا بچه اش خواننده شود اما نشده است. تب خوانندگی هنوز هم خیلی وحشتناک است و تلویزیون میتواند به این مسائل بپردازد.
من معلم آواز هستم و آن حالی که پدر و مادر من اولین بار مرا در زمان اجرای کنسرت دیدند خیلی جذاب است. کشور ما پر از استعدادهای عجیب و غریب است و دوست دارم باقی جوانان هم این حال را تجربه کنند. چند خواننده توانستهاند این حال را تجربه کنند یا در ایران تور بگذارند؟ دو سال است که به خاطر کرونا موسیقی تعطیل است آیا کسی از ما حالی پرسیده است؟ منظورم خود ما خوانندگان نیست منظورم نوازنده و صدابردار و سایر عوامل فنی حوزه موسیقی است. سینما و سریالها کار کرد اما در حوزه موسیقی همه چیز تعطیل شد.
کریمی: باید اسم همه را ببرم ولی کسی که در شکلگیری این مجموعه خیلی تأثیر داشت هدی ایزدی نویسنده بود که این اواخر هم به کرونا مبتلا شد. امضای خانم ایزدی پای این کار است و امیدوارم اگر فصل بعدی در کار باشد بتوانیم ایرادات را برطرف کنیم و به سوژههایی از پشت صحنه بپردازیم که مردم بیشتر انتظار دارند.
با اتمام این مجموعه گفتگویی با عوامل اصلی این برنامه داشتیم که فارغ از خود برنامه به حوزههای دیگر هم کشیده شد.
حامد همایون از اولین تجربه حضور خود در عرصه بازیگری گفت و اینکه چقدر خود را بازیگر میداند. همچنین درباره این تصور که چقدر مثل بسیاری از خوانندههایی که در تلویزیون دستمزدهای کلان میگیرند توضیحاتی ارائه کرد.
بحث با تهیه کننده و کارگردان نیز به سوالات و نکات مختلفی از جمله شفافیت سازی بودجه برنامهها و دستمزدهای تلویزیونی، دلیل تولید سه پروژه همزمان توسط رامبد جوان و همچنین افت این فصل از خندوانه در کنار همه تلاشهای صورت گرفته برای آن کشیده شد.
سیدعلی احمدی در بخشی از این گفتگو به صراحت به فشارهای داخلی و خارجی تلویزیون در حمایت نکردن از ستارههایش اشاره کرد و بدسلیقگیهایی که در این سالها به وجود آمده و باعث شده است فرزندان این رسانه به خانه شأن راه پیدا نکنند.
قسمت اول گفتگو با فضای «حالا برعکس» پیش رفت و قسمت دوم و پایانی گفتگو با عوامل «حالا برعکس» اگرچه وارد حوزههای مختلفی شد اما نه تنها خالی از لطف نیست بلکه حتی جواب خیلی از سوالاتی است که پیرامون اولین تجربه بازیگری حامد همایون، تجربههای کاری رامبد جوان و حتی نبود برندها و ستارههای تلویزیونی چون محمدرضا شهیدی فرد شکل گرفته است، نکاتی که برخی از آنها برای اولین بار با این صراحت مطرح شده است.
متن بخش دوم و پایانی این گفتگو را در زیر میخوانید:
* این روزها خیلی از خوانندگان به سمت بازیگری میروند و گاهی هم در نقشهایی حضور دارند که واقعاً نیاز به تخصص بازیگری دارد و البته انتقادهایی هم به آنها مطرح میشود. خود شما چقدر قرار است در این مسیر تازه حرکت کنید؟
حامد همایون: ما بازیگر نیستیم، تعارفی هم با خودمان نداریم. من در خوانندگی دانش دارم و ۱۰ سال مدرس آواز بودم، خوانندگی حرفه و شغل من است و در آن آگاهی دارم و به همان اندازه از بازیگری اطلاعی ندارم. برای حضور در این مجموعه هم دائم سوال میکردم و مثلاً از آقای کریمی نکاتی را میپرسیدم یا از بچهها کتابهای مختلفی میگرفتم تا در زمینه بازیگری مطالعاتی داشته باشم، با این حال من نقش خودم را بازی کردم. به نظرم اگر مثلاً یک خواننده بخواهد نقش پلیس را بازی کند شاید خیلی ملموس نباشد و بهتر است که نقش با ذات خواننده نزدیکی داشته باشد.
ویژگیهای نقش هم به من نزدیک بود، من در حالت عادی خیلی آدم شوخ و طنازی هستم و اطرافیانم را ذله میکنم البته در این پروژه خیلی رعایت میکردم ولی خودم فردی هستم که دوست دارم اطرافم شلوغ باشد و شلوغ بازی در بیاورم. هم دیگران را میخندانم و هم خیلی میخندم. در همین مجموعه «حالا برعکس» سکانسهایی داشتیم که آنقدر خندهام میگرفت نمیتوانستم جلوی خود را بگیرم چون نقش را در لحظه زندگی میکنم و این در صورتی است که نقش به شما نزدیک باشد، اگر دور باشد این موفقیت را نخواهی داشت.
در «خندوانه» و «حالابرعکس» هم اوضاع همین است. اگرچه رامبد جوان وقتی حضور دارد به کار روح و انرژی میدهد اما بالاخره او را در دوربین پشت صحنه خندوانه هم دیدهایم و حتی میتوان گفت پشت صحنه «خندانه» اتفاق دیده نشدهای نبود اما حالا و در این سریال لازم است شخصیتهای جدیدی وارد شوند و این شخصیتها نیاز به زمانی جدی برای جا افتادن دارند و باید منتظر فصل آینده برای شکفتن آنها باشیم.
درباره بحث مالی خندوانه هم باید گفت این برنامه هیچگاه از برآورد مصوب تلویزیون جمهوری اسلامی و شبکه نسیم تخطی نکرده است. هر کاری قیمتی دارد، این شرایط در همه پروژههای پیمانی حاکم است و در سینما و تلویزیون هم همین گونه است که هر کاری برآوردی دارد. از فصل سوم که من با خندوانه بودم و حتی تا آنجایی که مطلع هستم پیش از آن هم خندوانه هیچگاه از این نرخهای مصوب تخطی نکرده است. در این مدت فقط مجرای پرداخت تغییر کرده است مثل فصل گذشته که براورد مصوب را از اسپانسر دریافت کردیم.
* و این گونه نیست که خود اسپانسر با مجری یا تهیه کننده درباره تعداد دفعات تبلیغ رایزنی کند؟
احمدی: اصلاً نمیتواند اینگونه باشد. ما تابع شرایطی هستیم که تحت نظارت معاونت مالی سازمان است. در آنجا شورایی دارند که قیمتها را تصویب میکند و به شکل جزئی درباره تعداد نام بردن از یک برند یا زیرنویس شدن آن تصمیمگیری میکند. اگر زمانی رامبد جوان اشتباهی اسم برند را بیشتر از حد مصوب بگوید وقتی به پخش میرود دچار اصلاح میشود و حتی اگر پخش شود تهیه کننده یا مدیر پخش جوابگو خواهند بود. بحث اسپانسر واقعاً یک بحث فرعی است که داخلش ما را کشته و بیرونش رسانهها و مردم را.
احمدی: اینکه میگویند تلویزیون باید شفاف سازی کند را متوجه نمیشوم. مگر همه بنگاههای فرهنگی، تجاری و… وضعیت مالی خود را شفاف سازی میکنند؟ مثلاً من یک کارخانه تولید آبمیوه دارم آیا ملزم هستم شفاف سازی کنم که این آبمیوه چقدر هزینه دربرداشته است؟ یا چقدر مالیات میدهم و هزینههای جاری ام چقدر بوده است؟* از آنجایی که این مسائل هیچ گاه در تلویزیون شفاف نمیشود این تصور بوجود میآید که برای پروژههای کلانی مثل خنداونه، دورهمی، عصر جدید و … بودجه کلانی رد و بدل میشود.
احمدی: بالاخره هزینهای که این برنامهها میبرد خیلی خیلی بیشتر از هزینه یک برنامه عادی است و بستگی به خروجی برنامهها هم دارد. با این حال خنداونه همیشه برای سازمان آورده داشته است؛ آوردهای که همیشه چند برابر هزینه تولیدش بوده است. اینکه میگویند تلویزیون باید شفاف سازی کند را متوجه نمیشوم. مگر همه بنگاههای فرهنگی، تجاری و… وضعیت مالی خود را شفاف سازی میکنند؟ مثلاً من یک کارخانه تولید آبمیوه دارم آیا ملزم هستم شفاف سازی کنم که این آبمیوه چقدر هزینه دربرداشته است؟ یا چقدر مالیات میدهم و هزینههای جاری ام چقدر بوده است؟ کجا باید شفاف سازی کنیم؟ جایی که به طور مثال قرار است وارد بورس شویم چون سرمایه گذار میخواهد روی این تجارت سرمایه گذاری کند.
* پول تلویزیون از بیتالمال است. آیا مردم حق ندارند درباره هزینههایی که در آن صورت میگیرد اطلاع داشته باشند؟
احمدی: مجلس حق دارد تلویزیون را صدا کند و مثلاً پرسشگری کند که فلان مبلغی که بودجه گرفته چگونه هزینه شده است؟ مخاطب باید بداند که اگر من تهیه کننده یا رامبد جوان قدمی خطا برداریم سیستم نظارتی مطالبه میکند. سازمان صدا و سیما حراست دارد، معاونت مالی و اداری دارد و اینها با یک قدم خطا پدرمان را در میآورند. مثالی بزنم، از آنجایی که بودجه دو فصل قبل خندوانه را اسپانسر مستقیماً و با نظارت صداوسیما پرداخت کرده بود و مبلغی را هنوز بدهکار بود به مشکلاتی در سیستم اداری برخورد کردیم. برای حل این مشکلات، آقای میرباقری معاون وقت سیما تشخیص داد که پیش پرداخت فصل هفتم را زودتر بپردازد تا بدهیهای ما جبران شود اما همین اتفاق باعث شد سر از بازرسی کل کشور در بیاوریم و از مدیر شبکه تا مدیر مالی و من تهیه کننده توضیحاتی را جویا شدند که چرا در موعد مقرر برنامه را نساختهاید؟ مخاطب اینها را نمیداند و گاهی هم اشتباه ماست که اینها را توضیح ندادیم اما در جایی هم مخاطب بی دلیل سرک میکشد و میخواهد رقم قراردادها را بداند.
احمدی: خوانندهای که چند هزار صندلی میفروشد، مسلم است وقتی به تلویزیون میآید باید دستمزد بیشتری هم بگیرد. مگر دستمزد رضا عطاران با دستمزد آقای ایکس در سینما یکی است؟ چرا عطاران بیشتر است چون مخاطب بیشتری میآورد* شاید بی دلیل نباشد وقتی همین مخاطب امروز به راحتی میتواند از رقم قراردادهای پروژههای خارجی در مورد یک فیلم یا سریال اطلاع داشته باشد چون شفاف سازی میشود.
احمدی: فرهنگ ما که به آنها شباهتی ندارد و از همین اتفاقات شتر گاو پلنگ ضربه میخوریم. چه فرقی میکند که من تهیه کننده باشم یا نانوا یا قصاب؟ همسایه کناری حق ندارد از من بپرسد درآمدم چقدر است. میدانید من چقدر در مقابل این سوال سطحی که مثلاً به رامبد جوان یا حامد همایون چقدر دستمزد میدهید، قرار میگیرم. چرا من باید رقم دستمزد یک کمدین را به هر کسی بگویم؟ این میزان از کنجکاوی برای چیست؟ این کنجکاوی جایی درست است که یک مدیر شبکه بدون در نظر گرفتن تخصص یا مهارت تهیه کننده یا برنامه ساز کاری را به او بسپارد.
مثلاً چه کسی سطح مالی حامد همایون را تعیین میکند؟ خوانندهای که چند هزار صندلی میفروشد، مسلم است وقتی به تلویزیون میآید باید دستمزد بیشتری هم بگیرد. مگر دستمزد رضا عطاران با دستمزد آقای ایکس در سینما یکی است؟ چرا عطاران بیشتر است چون مخاطب بیشتری میآورد، این معادله در همه جا حاکم است.
* آقای احمدی به عنوان تهیه کننده فکر میکنید چقدر سازمان این چنین نیروهای حرفهای خود را از دست داده است؟
احمدی: خیلی بی انصافی است اگر بخواهیم تلویزیون را بدون فشارهای بیرونی و محاسبات اقتصادی و مالی و حتی بدون کشمکش بین جریانها قضاوت کنیم. با همه اینها، تلویزیون بزرگترِ خوبی نیست و نتوانسته است مرجعیت خوبی را بین مخاطبان و حتی بین بچههای خود حفظ کند. تلویزیون نتوانسته است بزرگترِ عاقلی برای آنها باشد.
گاهی میبینید بزرگتر یک خانواده با همه شکافهای نسلی و اختلاف عقیده، بزرگ منشی خود را حفظ میکند. بزرگتر باید اسباب بزرگی و سعه صدر و عقلانیت را فراهم کند اما تلویزیون این بزرگتری را ندارد. هوای بچههایش را ندارد. به مجرد اینکه یک نفر در فضای مجازی گله مند میشود تلویزیون نباید او را از حیز انتفاع ساقط کند. مهر پدر و مادری با حرکات اشتباه فرزندان کم نمیشود یا درِ خانه را با این اشتباهات به روی فرزند نمیبندند. تلویزیون، خانه بسیاری از فرزندانی است که خود بزرگ کرده است.
احمدی: نمیدانید چقدر باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا یک شهیدی فرد دیگر یا رامبد جوان یا ایکس دربیاید. شما از ابتدای انقلاب تا الان صد چهره تأثیرگذار بعد از انقلاب را نام ببرید و بعد بررسی کنید اینها در چه حالی هستند اگر از دنیا رفتهاند در چه حالی بودهاند و یا اگر زندهاند چه جایگاهی در تلویزیون دارندحالا که صحبت آقای شهیدی فرد شد، باید سوال کرد که کدامیک از مدیران، او را صدا زده است تا حرف دلش را بزند. آیا او از سر شکم سیری است که از سازمان فاصله میگیرد؟ خیر، اتفاقاً او وظایف فرزندیاش را بهتر ایفا میکند و مثلاً تا میفهمد ما گرفتاریم و رامبد بستری شده است یک صبح تا شب به کمک مان میآید تا برنامه را پیش ببریم. بسیاری از برنامههای تلویزیون از او مشورت میگیرند و خودش یک برند قابل توجه است.
* این برخوردها به نظر شما سیستمی است یا سلیقهای؟
احمدی: این بی سلیقگی و نفهمی و نشناختن فضای رسانه است که سرمایههای خود را نمیشناسد. یعنی نمیدانید چقدر باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا یک شهیدی فرد دیگر یا رامبد جوان یا ایکس دربیاید. شما از ابتدای انقلاب تا الان صد چهره تأثیرگذار بعد از انقلاب را نام ببرید و بعد بررسی کنید اینها در چه حالی هستند اگر از دنیا رفتهاند در چه حالی بودهاند و یا اگر زندهاند چه جایگاهی در تلویزیون دارند…
بخشی از این رویکرد هم به دستگاههای نظارتی بیرون از تلویزیون برمیگردد. من نمیدانم دلیل این همه نظارت روی تلویزیون چیست. مگر ما قرار است مرجع تقلید یا مرجع اعتقادی معرفی میکنیم که اینقدر سختگیری میشود؟ ما برنامه سازیم و حتی یک بازیگر هم که معرفی میکنیم تلاش میشود که بگوییم این بازیگر یا چهره در همه جوانب الگو نیست. من خودم مراقبم فرزندم از کسی بی چون و چرا الگو نگیرد و چهرهای یک باره همه آمال و آرزوی او نشود. اما نباید به مجرد یک لغزش یا انتقاد در را به روی همان افراد ببندیم. به همان میزان که شما در را روی اینها میبندید به همان میزان هم عدم اقبال برای شما به وجود میآید. گاه میبینیم تلخیها و فاصلههایی در جامعه شکاف ایجاد کرده است بعد ما به اشتباه این شکاف را به فرهنگ و هنری که محل هم آغوشی و وحدت است تسری میدهیم. پس ما کجا باید همدلی خود را نشان دهیم؟ به طور مثال معضلی مثل خوزستان پیش میآید، مدیریت درستی برایش وجود ندارد، ما هم به عنوان رسانه نمیتوانیم واقعیت را منعکس کنیم و این دست معضلات باعث میشود رسانه مرجعیت خود را از دست بدهد و کسی را هم نداریم که آن را حل کند.
* حتی انتظار نیست مساله را حل کند اما وظیفه مطالبهگری و انعکاس معضلات و دغدغههای مردم هم گاهی در این رسانه محو میشود درباره خوزستان، گاهی برخی مجریان واکنشهایی نشان میدادند اما مطالبه چشمگیری دیده نشد.
احمدی: بله حتی انعکاس دهد. یک نفر در این رسانه پیدا شود که برود آنجا و حرف مردم را بیان کند. حتی همین حرفها را هم که میزنیم باید نگران باشیم که کسی دلخور نشود.
* در بخش پایانی ترجیح میدهم نظر شما را هم نسبت به سیاست تلویزیون در دعوت از خوانندهها بدانم. ما معمولاً انتقاد داریم که تلویزیون صرفاً خوانندهها را در برنامهها دعوت میکند. خود شما چقدر ممکن است منتقد این رویه باشید اینکه موسیقی در تلویزیون فقط به دعوت از خوانندگان منحصر و محدود شده است.
همایون: من همیشه به مدیران میگویم که موسیقی سالهاست رسانهای ندارد. شاید اگر یک شبکه موسیقی بود مخاطب زیادی را به خود جذب میکرد. ما هنوز البته در پخش ساز ماندهایم و تا زمانیکه این محدودیتها وجود دارد نمیتوان درباره ابعاد دیگر این حوزه به نتیجه رسید.
* غیر از شبکه پخشکننده موسیقی در حوزه برنامه سازی چطور؟
همایون: اتفاقاً سوژههای مختلفی در حوزه موسیقی داریم، یک ترانه که قرار است ساخته شود از خود شعر تا خوانندگی و اجرا اتفاقات جذابی دارد که مردم دوست دارند درباره آنها بدانند. ما هم اینها را بارها میگوئیم ولی موسیقی هنوز در ایران نهادینه نیست. در دورههایی که کنسرت در تهران برگزار میشد جرم و جنایت کمتر میشد شاید این برایتان خنده دار باشد ولی مردم سرگرم میشدند و انرژی شأن تخلیه میشد. با این حال این انرژی را نمیبینم که سازمان بخواهد یک برنامه تخصصی درباره موسیقی داشته باشد.
* طرفداران زیادی هم دارد و فکر میکنم بعد از کلاس بازیگری بیشترین آموزشگاهها در حوزه موسیقی است.
همایون: بااختلاف کلاسهای موسیقی بیشتر از کلاسهای بازیگری است. در شیراز حدود ۴۰۰ آموزشگاه موسیقی داریم مردم سوار ماشین میشوند دستگاه موسیقی ماشین را روشن میکنند و هرکسی به نوعی موسیقی میشنود. شما یک فیلم را چند بار میبینید؟ بیشتر از پنج بار میبینید؟ اما قطعهای را که دوست دارید شاید هزار بار یا صدهزار بار بشنوید.
* در همین چند سال اخیر سازمان به سمت ساخت موزیک ویدئوهای مختلف هم رفته است یا همکاری با سازمانهای اوج و ماوا در همین راستا بوده است.
همایون: موسیقی و تصویر میتوانند کنار هم قرار گیرند. مثلاً من پیشنهاد داشتم در همین سریال «حالا برعکس» قطعات یک دقیقهای بسازم و در طول سریال پخش کنیم. در کل معتقدم نباید کاری کرد که رسانه دست کسانی بیفتد که مثل دلالها فقط از جوانها پول میگیرند. کسانی که کلیپ احساسی میسازند سکانسی احساسی از سریال را جدا میکنند و روی آن قطعهای از یک خواننده را میگذارند خدا تومان هم از او پول میگیرند تا در فضای مجازی پخش شود. من فردی را میشناسم که پدرش خانهاش را فروخته است برای همین کارها تا بچه اش خواننده شود اما نشده است. تب خوانندگی هنوز هم خیلی وحشتناک است و تلویزیون میتواند به این مسائل بپردازد.
من معلم آواز هستم و آن حالی که پدر و مادر من اولین بار مرا در زمان اجرای کنسرت دیدند خیلی جذاب است. کشور ما پر از استعدادهای عجیب و غریب است و دوست دارم باقی جوانان هم این حال را تجربه کنند. چند خواننده توانستهاند این حال را تجربه کنند یا در ایران تور بگذارند؟ دو سال است که به خاطر کرونا موسیقی تعطیل است آیا کسی از ما حالی پرسیده است؟ منظورم خود ما خوانندگان نیست منظورم نوازنده و صدابردار و سایر عوامل فنی حوزه موسیقی است. سینما و سریالها کار کرد اما در حوزه موسیقی همه چیز تعطیل شد.
کریمی: باید اسم همه را ببرم ولی کسی که در شکلگیری این مجموعه خیلی تأثیر داشت هدی ایزدی نویسنده بود که این اواخر هم به کرونا مبتلا شد. امضای خانم ایزدی پای این کار است و امیدوارم اگر فصل بعدی در کار باشد بتوانیم ایرادات را برطرف کنیم و به سوژههایی از پشت صحنه بپردازیم که مردم بیشتر انتظار دارند.