تینا آخوندتبار؛ روایت یک عاشقانه در گوشهی رینگ
تینا آخوندتبار از خداحافظی موقت با سینما و جاهطلبیهایش در بوکس حرفهای میگوید.
سینما به آرتیستها یاد میدهد که چگونه با ابزار هنر، کاراکتر جدیدی بسازند و با آن زندگی کنند. تینا آخوندتبار که با فیلم «طلاق به سبک ایرانی» وارد دنیای پرزرقوبرق سینما شد و به واسطه نقشآفرینی در فیلمهایی همچون «رسوایی» و «متل قو» به شهرت رسید را باید در ردیف چنین بازیگرانی دستهبندی کرد. او از ۶سال قبل و درست در برههای که به انتخاب نخست برخی کارگردانها بدل شده بود بهطور کاملا ناگهانی به پرده سینما پشت کرد تا در قامت یک بوکسور حرفهای استعدادش را در رینگ بوکس نشان بدهد.
تینا آخوندتبار حالا به مسابقات بینالمللی بوکس حرفهای راه پیدا کرده و چند روز قبل تا آستانه کسب کمربند طلایی هم پیش رفت. این همان کاراکتر جدیدی است که او برای خلق آن رنج میکشد و فعلا عطای سینما را به لقایش بخشیده است. او در این گفتگو به دوری موقت از سینما اشاره میکند و از رؤیای قهرمانی در مسابقات جهانی بوکس میگوید.
دانشجوی رشته حسابداری کجا و سینما و حالا بوکس کجا؟
زندگی من هم مثل هر انسان دیگری مراحل مختلفی داشته است؛ از درس خواندن شروع شده، با سینما ادامه داشته و به بوکس ختم شده. البته شاید به بوکس ختم نشود، اما الان حالم با بوکس خوب است و تا وقتی این حال خوب را دارم ادامه میدهم. یک موقعی تحصیل در رشته حسابداری دغدغهام بوده، یک زمان دیگری سینما زندگیام بوده و حالا با بوکس زندگی میکنم.
البته کمی از نظر عموم نامانوس است که یک بازیگر زن قید سینما را بزند و وارد بوکس حرفهای شود.
داستان زندگی من با سینما شروع شده و سینما باعث شد با یکی از وجوه شخصیتی خودم آشنا شوم، دوستش داشتم و آن را بسازم. فکر میکنم یکی از نقشها باعث شد با آن وجه شخصیتیام که ۲۷ سال آن را نمیشناختم آشنا شوم، دوستش داشته باشم و برای ساختنش تلاش کنم. به واسطه نقشی که در سینما به من پیشنهاد شد به مویتای علاقهمند شدم و همین علاقه به ورزشهای رزمی در نهایت به رینگ بوکس کشیده شد. حالا وجه دیگری از شخصیتم را شناختهام؛ مثل همه نشانههایی که تاکنون در زندگیام میبینم و از آنها درست استفاده میکنم. به حدی این وجه شخصیتی را دوست دارم که به خاطرش همه چیزهای دوست داشتنی زندگیام و همه چیزهایی که برای بهدست آوردنش تلاش کردم را کنار گذاشتم تا این کاراکتر جدید را بسازم.
اوضاع در بوکس چطور است؟
خدا را شکر اوضاع رضایتبخش است. شاید رسیدن به اهداف و آرما نهایی که در بوکس داشتم طول کشیده باشد، اما فراموش نکنیم همه کارها آنگونه که ما میخواهیم پیش نمیرود. این هم بخشی از مسیری است که برای رسیدن به هدف باید طی کنیم. من در حال طی کردن مسیر به سر میبرم.
۵ سال هم برای بدل شدن به یک بوکسور حرفهای زمان زیادی نیست. چطور در این زمان نسبتا کوتاه اینچنین پیشرفت کردید؟
در یک کلمه میتوانم بگویم عشق. تا به حال معنی این کلمه را با تمام وجودم درک نکرده بودم، اما الان به این باور رسیدهام که عشق چطور به انسان صبر و شکیبایی و ازخودگذشتگی را یاد میدهد. چه زمانی که حسابداری میخواندم و مشغول جمع و تفریق بودم و چه وقتی که بهعنوان بازیگر وارد سینما شدم، یاد نگرفته بودم که میشود آدم بزرگتری را زندگی کرد. فکر میکنم بوکس این چیزها را به من یاد داده و به همینخاطر جای سینما را بهعنوان اولویت اول زندگیام گرفته است. الان حدود ۷ سال است که در سینما کار نکردهام و اصلا ناراحت نیستم، چون هر وقت که بخواهم میتوانم به سینما برگردم تا نقشی را بازی کنم که بلدم و در بوکس آن را زندگی کردهام. آن وقت دیگر خودم را بازی میکنم و به همینخاطر کارم بهمراتب آسانتر است.
یعنی میخواهید در آینده نقش یک بوکسور زن را بازی کنید و یک جورهایی ماحصل یکدهه زندگی شخصیتان را روی پرده سینما ببرید؟
میخواهم در بوکس قهرمان جهان شوم و آن وقت همین کاراکتر واقعی را جلوی دوربین ببرم.
ممکن است قهرمانی در مسابقات جهانی بوکس یک پروسه زمانبر باشد. تا آن موقع دلتان برای سینما تنگ نمیشود؟
تا وقتی نتوانم آن کاراکتری را که در بوکس میخواهم کشف کنم دلم برای سینما تنگ نمیشود. الان دارم نقشی را در زندگیام بازی میکنم که هنوز تمام نشده است. زمانی به سینما بر میگردم که این نقش را بهطور کامل یاد گرفته باشم و آن را به شکل درستی جلوی دوربین ببرم. من همیشه میگویم نتیجه، کیفیت عملکرد شما را در هر کاری نشان میدهد. در این چند سال هنوز اتفاقی که رؤیای خواب و بیداری من است برایم رخ نداده، اما به واسطه عشقی که در وجودم شکل گرفته و سرسختی و سماجتی که به خرج میدهم و از همه مهمتر بهخاطر قولی که بهخودم دادهام کارم را نیمهکاره رها نمیکنم. در این مسیر یک مربی و همراه خوب مثل سجاد محرابی را دارم و با وجود این مربی به هدفهایی که در بوکس دارم خواهم رسید.
ماجراجویی در بوکس برای یک بازیگر زن ریسک خطرناکی است. چقدر با مخاطرات این ورزش کنار آمدهاید؟
این ریسک برای من خطرناکتر است. من بازیگری هستم که به واسطه چهرهام پتانسیل بالایی برای ورود به سینما داشتم و به همین دلیل میگویم نسبت به بازیگرانی که بهصورتشان وابسته نیستند ریسک خطرناکتری کردهام. بوکس چیزی ورای این مسائل به من داده است. من برای ساختن یک کاراکتر جدید که دوستش دارم تلاش میکنم و ارزش این کاراکتر از زیبایی صورتم مهمتر است. میتوانم بگویم عزت نفسی که بوکس به من داده را بیشتر دوست دارم و اگر آن را با اعتماد به نفسم تلفیق کنم موفقیت محض حاصل خواهد شد.
مسئله یک بوکسور تغییر سبک زندگی است. حتی لازم است یک وقتهایی مثل شما با سر تراشیده وارد رینگ بوکس شود تا بعد از بازگشت به کشور مشکلی ایجاد نشود. چقدر با این تغییرات کنار آمدهاید؟
وقتی از سینما به بوکس آمدم به آدم دیگری تبدیل شدم و کاراکتر من به کلی تغییر کرد؛ از نوع پوشش گرفته تا خواستهها و نگرشی که به اتفاقات پیرامونم داشتم تغییر کرده. گاهی اوقات که خودم را در آینه میبینم احساس میکنم به لحاظ ظاهری هم آدم قبلی نیستم و خیلی تغییر کردهام. اگر بخواهم بین این دو وضعیت یکی را انتخاب کنم صددرصد وضع فعلی را انتخاب خواهم کرد.
این کاراکتر جدید که میخواهید در بوکس آن را بسازید، مشت زدن را دوست دارد یا بیشتر ترجیح میدهد در برابر مشتها از خودش دفاع کند؟
فکر میکنم مشت خوردن من را مشتزن کرده است. شاید جامعه، خانواده یا دوستانی که انتخاب کردهام مشت زدن را به من یاد دادهاند. در بوکس ضربههای محکمی میزنم، چون در زندگی به آنهایی که قبلا به من مشت زدهاند مشت نزدم و ترجیح دادم از آنها بگذرم. این تصمیم یک قهرمان بوکس را میسازد، چون تصمیم گرفته دیگر مشت نخورد. از وقتی وارد بوکس شدهام یاد گرفتهام که از کنار خیلی از مسائل عبور کنم. الان مشتهایم را در داخل رینگ میزنم.
پس بوکس برای شما عین زندگی است.
دقیقا همینطور است و برای همین بوکس را دوست دارم. بوکس کاراکترهای مختلفی که در وجودم ناشناخته بوده را به من نشان میدهد. شاید در زندگی شخصیام اشتباهاتی داشتهام و بوکس به من کمک میکند این اشتباهات را تکرار نکنم.
فکر میکنید برای خیلی از دختران ایرانی که سودای مبارزه در رینگ بوکس را دارند الهامبخش شدهاید؟
میخواهم به همه بگویم در هر سن و موقعیتی میتوانیم چیزی که میخواهیم را بسازیم. بازخوردهای زیادی از طرف مردم گرفتهام. بین کامنتها ناسزا هم میگویند، اما درصد زیادی از مردم به واسطه مسیری که انتخاب کردهام مرا تحسین میکنند و میگویند تو با این تغییر مسیر و تغییر سبک زندگی به ما یادآور شدی که ما هم مسیرمان را اشتباه رفتهایم و میتوانیم آن را اصلاح کنیم. این اعجازی که بوکس در زندگی من ایجاد کرده میتواند برای خیلیها رخ بدهد و مسیر زندگیشان را به کلی تغییر بدهد. چند روز پیش داشتم کتاب «زندگی در زمان حال» را میخواندم و یک جای کتاب نوشته بود بمیر قبل از آنکه میرانده شوی. اگر غیر از این باشد عمرمان را هدر دادهایم.
تینا آخوندتبار حالا به مسابقات بینالمللی بوکس حرفهای راه پیدا کرده و چند روز قبل تا آستانه کسب کمربند طلایی هم پیش رفت. این همان کاراکتر جدیدی است که او برای خلق آن رنج میکشد و فعلا عطای سینما را به لقایش بخشیده است. او در این گفتگو به دوری موقت از سینما اشاره میکند و از رؤیای قهرمانی در مسابقات جهانی بوکس میگوید.
دانشجوی رشته حسابداری کجا و سینما و حالا بوکس کجا؟
زندگی من هم مثل هر انسان دیگری مراحل مختلفی داشته است؛ از درس خواندن شروع شده، با سینما ادامه داشته و به بوکس ختم شده. البته شاید به بوکس ختم نشود، اما الان حالم با بوکس خوب است و تا وقتی این حال خوب را دارم ادامه میدهم. یک موقعی تحصیل در رشته حسابداری دغدغهام بوده، یک زمان دیگری سینما زندگیام بوده و حالا با بوکس زندگی میکنم.
البته کمی از نظر عموم نامانوس است که یک بازیگر زن قید سینما را بزند و وارد بوکس حرفهای شود.
داستان زندگی من با سینما شروع شده و سینما باعث شد با یکی از وجوه شخصیتی خودم آشنا شوم، دوستش داشتم و آن را بسازم. فکر میکنم یکی از نقشها باعث شد با آن وجه شخصیتیام که ۲۷ سال آن را نمیشناختم آشنا شوم، دوستش داشته باشم و برای ساختنش تلاش کنم. به واسطه نقشی که در سینما به من پیشنهاد شد به مویتای علاقهمند شدم و همین علاقه به ورزشهای رزمی در نهایت به رینگ بوکس کشیده شد. حالا وجه دیگری از شخصیتم را شناختهام؛ مثل همه نشانههایی که تاکنون در زندگیام میبینم و از آنها درست استفاده میکنم. به حدی این وجه شخصیتی را دوست دارم که به خاطرش همه چیزهای دوست داشتنی زندگیام و همه چیزهایی که برای بهدست آوردنش تلاش کردم را کنار گذاشتم تا این کاراکتر جدید را بسازم.
اوضاع در بوکس چطور است؟
خدا را شکر اوضاع رضایتبخش است. شاید رسیدن به اهداف و آرما نهایی که در بوکس داشتم طول کشیده باشد، اما فراموش نکنیم همه کارها آنگونه که ما میخواهیم پیش نمیرود. این هم بخشی از مسیری است که برای رسیدن به هدف باید طی کنیم. من در حال طی کردن مسیر به سر میبرم.
۵ سال هم برای بدل شدن به یک بوکسور حرفهای زمان زیادی نیست. چطور در این زمان نسبتا کوتاه اینچنین پیشرفت کردید؟
در یک کلمه میتوانم بگویم عشق. تا به حال معنی این کلمه را با تمام وجودم درک نکرده بودم، اما الان به این باور رسیدهام که عشق چطور به انسان صبر و شکیبایی و ازخودگذشتگی را یاد میدهد. چه زمانی که حسابداری میخواندم و مشغول جمع و تفریق بودم و چه وقتی که بهعنوان بازیگر وارد سینما شدم، یاد نگرفته بودم که میشود آدم بزرگتری را زندگی کرد. فکر میکنم بوکس این چیزها را به من یاد داده و به همینخاطر جای سینما را بهعنوان اولویت اول زندگیام گرفته است. الان حدود ۷ سال است که در سینما کار نکردهام و اصلا ناراحت نیستم، چون هر وقت که بخواهم میتوانم به سینما برگردم تا نقشی را بازی کنم که بلدم و در بوکس آن را زندگی کردهام. آن وقت دیگر خودم را بازی میکنم و به همینخاطر کارم بهمراتب آسانتر است.
یعنی میخواهید در آینده نقش یک بوکسور زن را بازی کنید و یک جورهایی ماحصل یکدهه زندگی شخصیتان را روی پرده سینما ببرید؟
میخواهم در بوکس قهرمان جهان شوم و آن وقت همین کاراکتر واقعی را جلوی دوربین ببرم.
ممکن است قهرمانی در مسابقات جهانی بوکس یک پروسه زمانبر باشد. تا آن موقع دلتان برای سینما تنگ نمیشود؟
تا وقتی نتوانم آن کاراکتری را که در بوکس میخواهم کشف کنم دلم برای سینما تنگ نمیشود. الان دارم نقشی را در زندگیام بازی میکنم که هنوز تمام نشده است. زمانی به سینما بر میگردم که این نقش را بهطور کامل یاد گرفته باشم و آن را به شکل درستی جلوی دوربین ببرم. من همیشه میگویم نتیجه، کیفیت عملکرد شما را در هر کاری نشان میدهد. در این چند سال هنوز اتفاقی که رؤیای خواب و بیداری من است برایم رخ نداده، اما به واسطه عشقی که در وجودم شکل گرفته و سرسختی و سماجتی که به خرج میدهم و از همه مهمتر بهخاطر قولی که بهخودم دادهام کارم را نیمهکاره رها نمیکنم. در این مسیر یک مربی و همراه خوب مثل سجاد محرابی را دارم و با وجود این مربی به هدفهایی که در بوکس دارم خواهم رسید.
ماجراجویی در بوکس برای یک بازیگر زن ریسک خطرناکی است. چقدر با مخاطرات این ورزش کنار آمدهاید؟
این ریسک برای من خطرناکتر است. من بازیگری هستم که به واسطه چهرهام پتانسیل بالایی برای ورود به سینما داشتم و به همین دلیل میگویم نسبت به بازیگرانی که بهصورتشان وابسته نیستند ریسک خطرناکتری کردهام. بوکس چیزی ورای این مسائل به من داده است. من برای ساختن یک کاراکتر جدید که دوستش دارم تلاش میکنم و ارزش این کاراکتر از زیبایی صورتم مهمتر است. میتوانم بگویم عزت نفسی که بوکس به من داده را بیشتر دوست دارم و اگر آن را با اعتماد به نفسم تلفیق کنم موفقیت محض حاصل خواهد شد.
مسئله یک بوکسور تغییر سبک زندگی است. حتی لازم است یک وقتهایی مثل شما با سر تراشیده وارد رینگ بوکس شود تا بعد از بازگشت به کشور مشکلی ایجاد نشود. چقدر با این تغییرات کنار آمدهاید؟
وقتی از سینما به بوکس آمدم به آدم دیگری تبدیل شدم و کاراکتر من به کلی تغییر کرد؛ از نوع پوشش گرفته تا خواستهها و نگرشی که به اتفاقات پیرامونم داشتم تغییر کرده. گاهی اوقات که خودم را در آینه میبینم احساس میکنم به لحاظ ظاهری هم آدم قبلی نیستم و خیلی تغییر کردهام. اگر بخواهم بین این دو وضعیت یکی را انتخاب کنم صددرصد وضع فعلی را انتخاب خواهم کرد.
این کاراکتر جدید که میخواهید در بوکس آن را بسازید، مشت زدن را دوست دارد یا بیشتر ترجیح میدهد در برابر مشتها از خودش دفاع کند؟
فکر میکنم مشت خوردن من را مشتزن کرده است. شاید جامعه، خانواده یا دوستانی که انتخاب کردهام مشت زدن را به من یاد دادهاند. در بوکس ضربههای محکمی میزنم، چون در زندگی به آنهایی که قبلا به من مشت زدهاند مشت نزدم و ترجیح دادم از آنها بگذرم. این تصمیم یک قهرمان بوکس را میسازد، چون تصمیم گرفته دیگر مشت نخورد. از وقتی وارد بوکس شدهام یاد گرفتهام که از کنار خیلی از مسائل عبور کنم. الان مشتهایم را در داخل رینگ میزنم.
پس بوکس برای شما عین زندگی است.
دقیقا همینطور است و برای همین بوکس را دوست دارم. بوکس کاراکترهای مختلفی که در وجودم ناشناخته بوده را به من نشان میدهد. شاید در زندگی شخصیام اشتباهاتی داشتهام و بوکس به من کمک میکند این اشتباهات را تکرار نکنم.
فکر میکنید برای خیلی از دختران ایرانی که سودای مبارزه در رینگ بوکس را دارند الهامبخش شدهاید؟
میخواهم به همه بگویم در هر سن و موقعیتی میتوانیم چیزی که میخواهیم را بسازیم. بازخوردهای زیادی از طرف مردم گرفتهام. بین کامنتها ناسزا هم میگویند، اما درصد زیادی از مردم به واسطه مسیری که انتخاب کردهام مرا تحسین میکنند و میگویند تو با این تغییر مسیر و تغییر سبک زندگی به ما یادآور شدی که ما هم مسیرمان را اشتباه رفتهایم و میتوانیم آن را اصلاح کنیم. این اعجازی که بوکس در زندگی من ایجاد کرده میتواند برای خیلیها رخ بدهد و مسیر زندگیشان را به کلی تغییر بدهد. چند روز پیش داشتم کتاب «زندگی در زمان حال» را میخواندم و یک جای کتاب نوشته بود بمیر قبل از آنکه میرانده شوی. اگر غیر از این باشد عمرمان را هدر دادهایم.