نوشدارو بعد ازمرگ دانشجویان
10روز از فوت 9دانشجوی دانشگاه آزاد و اعتراضات دانشجویان میگذرد و حالا فقط سکوتی تلخ و سرد بر فضای دانشگاه علوم و تحقیقات حکمفرمایی میکند. آرامش معناداری فضای دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد را تسخیر کرده و کلاسها برپاست.
10روز از فوت 9دانشجوی دانشگاه آزاد و اعتراضات دانشجویان میگذرد و حالا فقط سکوتی تلخ و سرد بر فضای دانشگاه علوم و تحقیقات حکمفرمایی میکند. آرامش معناداری فضای دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد را تسخیر کرده و کلاسها برپاست. ناوگان حملونقل نونوار شده و قراردادهای جدید با پیمانکاران جدید بسته شده و مسئولان وعده دادهاند ناوگان حملونقل از این پس حافظ جان دانشجویان در جاده پرپیچوخم دانشگاه علوم و تحقیقات باشد. اتوبوسهای سرحال جای خسته و فرتوتهای دیروز را گرفتهاند، حالا پیمانکاران جدید که خوب میدانند زیر ذرهبین هستند، با قاعده و احترام با دانشجویان برخورد میکنند. دیگر از وقتکشیهای دیروز خبری نیست و اتوبوسها درست سروقت حرکت میکنند. با این حال، وحشتی که پس از آن حادثه تلخ واژگونی اتوبوس به جان دانشجویان افتاد، هنوز داغ است. خیلی از آنها ترجیح میدهند با تاکسی و کم و بیش جوانترها پیاده مسیر را طی کنند. از ناوگان جدید بهخاطر ترس و نگرانی استقبال کمتری میشود. برخی دانشجویان موقع سوارشدن بهصورت جدی، بدون تعارف و حتی با لحنی تمسخرآمیز از راننده میپرسند؛ «ترمز داره!؟»
تجربه اتوبوسسواری در دانشگاه آزاد و سفر از دانشکده علوم انسانی و دانشکده علوم پایه به دانشکده فنی و دیگر ساختمانهای این مرکز آموزشی که در ستیغ کوهستان قدعلم کردهاند، اصلا خوشایند نیست. واقعا ترس دارد. 5پیچ تند و غیراستاندارد در مسیر در انتظار مسافران این جاده است. در طول مسیر این سربالایی، پلاکاردهای تسلیت و همدردی، تصویر غالب است.
تصاویر 9دانشجوی قربانی حادثه اخیر نگاهها را پر میکند. حال و هوای دانشگاه خاطره تلخ روز حادثه را در ذهن تداعی میکند. در نقطهای که حادثه رخ داد، فضا غمانگیزتر است اما پیچ تند 90درجه دانشجویان مضطرب و پریشان را به سلام و صلوات وامیدارد. ترس و وحشت در این نقطه چند برابر دیگر نقاط میشود. یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه آزاد که در طول این 2سال دهها بار این مسیر را طی کرده، میگوید: «موضوع برای الان نیست. حتی قبل از این حادثه وحشتناک هم از این مسیر هراس داشتم. اغلب دانشجویان با دلواپسی این مسیر را طی میکنند. قبلا با اتوبوسهای فرسوده واقعا حادثه را بیخ گوشمان احساس میکردیم. بارها سر این موضوع بحث کردیم با مسئولان دانشگاه. حتی چندبار هم اعتراض کردیم تا شاید فکری به حال ایمنسازی این مسیر کنند اما بیفایده بود. آنقدر دستدست کردند که 10 انسان بیگناه قربانی شدند.»
جان اتوبوس به لبش رسیده، موتور آن در حال زوزهکشیدن است. اتوبوس با اینکه خالی است، این مسیر سربالایی را آرام و نیمهجان میپیماید و پیش میرود. در این سربالایی، صدا به صدا نمیرسد؛ صدای موتور میچربد به همه اصوات. دانشجویی با دست به دوستش اشاره میکند و با ایما و اشاره میگوید آن بالا که رسیدم حرف میزنیم. کل مسیر 7دقیقه است، اما انگار زمان در این 7دقیقه منجمد شده، جاده خیلی ناشیانه کوه را شکافته و بالا رفته. حتی باوجود حادثه رخداده، هنوز هم در طول مسیر خبری از نردهها و گاردریلهای ایمنی نیست. وقتی به مقصد یعنی دانشکده فنی میرسیم، یکی از دانشجویان علوم انسانی میگوید: «بعد از اعتراضات قرار شد این جاده را ایمنسازی کنند، اما ابتدا ناوگان حملونقل را نوسازی کردند. این اقدام معقولی بود. بهنظرم اتوبوسها واجبتر بودند. البته یکسری محموله آهنآلات وارد دانشگاه شده که احتمالا برای آغاز پروژه ایمنسازی این مسیر است. به هر حال، دانشگاه قرار شده هر چه زودتر چارهای برای این مسیر بیندیشد. ما دانشجویان هم با جدیت تمام پیگیر این مسئله هستیم.»
یکی از دانشجویان علوم پایه نیز از کمرنگکردن کاربرد و کارکرد ساختمانهایی که در ارتفاع این دانشگاه قرار دارند، خبر میدهد: «ساختمان فنی و حرفهای و چند ساختمان دیگر در ارتفاعات این دانشگاه و این مسیر پر پیچ و خم ساخته شدهاند. علاوه بر نوسازی ناوگان حملونقل و همچنین ایمنسازی این مسیر، قرار است کارکرد این ساختمانها کمتر شود. نمایندگان دانشجویی در مذاکره با مسئولان دانشگاه به این نتیجه رسیدهاند که از این ساختمانها بهرهبرداری کمتری شود. قرار است کلاسهای روزمره در ساختمان علوم انسانی و علوم پایه که در پایین این گردنه قرار دارد، برگزار شود. اینجا هم به امور تحقیقاتی سپرده میشود. با این روش رفتوآمد دانشجویان نسبت به قبل که مجبور بودند برای کلاسهای روزمره مراجعه کنند، کمتر میشود.»
در انتظار شورای صنفی
دانشجوی سال سوم علوم انسانی به یکی از مطالبات اصلی دانشجویان در روزهای اعتراضات دانشجویی اشاره میکند و میگوید: «یکی از خواستههای اصلی ما تشکیل شورای صنفی در دانشگاه است. مدیریت و مسئولان این دانشگاه با این موضوع موافقت کردهاند. قرار شده بعد از پایان یافتن فصل امتحانات و در اسرع وقت این شورا تاسیس شود.»
با وجود این هنوز دانشجویان دانشگاه آزاد ابراز نارضایتی میکنند. آنها تأکید میکنند و میگویند:« اعتراضات ما از سر احساسات و هیجان نبود. ما در مورد آن همکلاسیها و همدانشگاهیهایی که از بین ما رفتند هنوز داغدار و بسیار رنجیدهخاطر هستیم. هنوز آن حادثه مقابل چشمان مان است و آن اتوبوس تکه و پاره را از خاطر نبردهایم. آن اعتراضات از منظر ما دو بعد داشت؛ بعد اول مربوط میشد به کوتاهی و قصور مسئولان دانشگاهآزاد در رابطه با مسئولیتی که در قبال دانشجویان دارند و از همه مهمتر عملکرد آنها بعد از آن حادثه. آنها هنوز خود را مقصر اصلی این حادثه نمیدانند و مدعی هستند که مسئولان پیشین که این مسیر و این دانشگاه را ساختند مقصرند! یعنی با این منطق که مؤسسان ابتدایی اشتباه کردند از مسئولیت خود شانه خالی میکنند. بعد دوم اعتراضات مربوط میشود به سازوکارهای مبهم این دانشگاه. مسئولان دانشگاه برای ایمنسازی و نوسازی ناوگان حملونقل و سطح رفاه و آسایش دانشجویان کوتاهی میکنند این در حالی است که در قراردادهای مالی این دانشگاه مسائل غیرشفاف دیده میشود. در واقع شهریههایی که باید برای دانشجویان و ارتقای آموزش عالی خرج شود، در جای دیگر و در مجرای غیرقانونی دیگر خرج میشود. سکوت امروز این دانشجویان فقط به این خاطر است که دادستانی محترم و برخی از مسئولان دانشگاه وعده شفافسازی دادهاند و ما در انتظار فرارسیدن آن روز هستیم.»
خانم محمدی دانشجو دکترای این دانشگاه تعبیر معناداری از اقدامات امروز مسئولان دارد. او این اقدمات را نوشدارو پس از مرگ سهراب میخواند و میگوید: «نمیگویم جلوی دوربین و در مقابل رسانهها، اما مسئولان دانشگاه آزاد در خلوت خودشان به این حادثه برای یکبار که شده فکر کنند. آنوقت وجدان خودشان را به قضاوت بنشانند. ببینند واقعا بانیان و مقصران اصلی این حادثه چه کسانی بودند!؟ آیا در خلوت هم دیگران را مقصر میدانند؟ مطمئنا اینطور نخواهد بود.»
آقای ایمانی دانشجوی ترم 7علوم انسانی با ابراز تأسف درخصوص اتفاقاتی که در این دانشگاه شاهد بوده، میگوید: «چه بخواهند چه نخواهند مسئولان دانشگاه الگوهای دانشجویان هستند. من در دانشگاه از الگوهای خودم چیزهای بسیاری یادگرفتم. مثلا یاد گرفتم که تنها به فکر خودم باشم. همزیستی و همنوع بودن و انسانیت بیاهمیت است. من یاد گرفتم وقتی اشتباه میکنم به هیچ عنوان خودم را مقصر ندانم و هیچوقت زیر بار فشارها برای عذر خواهی نروم. من یاد گرفتم که حرفهای خوب فقط در کتابها نوشته میشود و در عمل هیچکس برای آن اهمیتی قائل نیست؛ حتی مولفان و نویسندگانش.»
تجربه اتوبوسسواری در دانشگاه آزاد و سفر از دانشکده علوم انسانی و دانشکده علوم پایه به دانشکده فنی و دیگر ساختمانهای این مرکز آموزشی که در ستیغ کوهستان قدعلم کردهاند، اصلا خوشایند نیست. واقعا ترس دارد. 5پیچ تند و غیراستاندارد در مسیر در انتظار مسافران این جاده است. در طول مسیر این سربالایی، پلاکاردهای تسلیت و همدردی، تصویر غالب است.
تصاویر 9دانشجوی قربانی حادثه اخیر نگاهها را پر میکند. حال و هوای دانشگاه خاطره تلخ روز حادثه را در ذهن تداعی میکند. در نقطهای که حادثه رخ داد، فضا غمانگیزتر است اما پیچ تند 90درجه دانشجویان مضطرب و پریشان را به سلام و صلوات وامیدارد. ترس و وحشت در این نقطه چند برابر دیگر نقاط میشود. یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه آزاد که در طول این 2سال دهها بار این مسیر را طی کرده، میگوید: «موضوع برای الان نیست. حتی قبل از این حادثه وحشتناک هم از این مسیر هراس داشتم. اغلب دانشجویان با دلواپسی این مسیر را طی میکنند. قبلا با اتوبوسهای فرسوده واقعا حادثه را بیخ گوشمان احساس میکردیم. بارها سر این موضوع بحث کردیم با مسئولان دانشگاه. حتی چندبار هم اعتراض کردیم تا شاید فکری به حال ایمنسازی این مسیر کنند اما بیفایده بود. آنقدر دستدست کردند که 10 انسان بیگناه قربانی شدند.»
جان اتوبوس به لبش رسیده، موتور آن در حال زوزهکشیدن است. اتوبوس با اینکه خالی است، این مسیر سربالایی را آرام و نیمهجان میپیماید و پیش میرود. در این سربالایی، صدا به صدا نمیرسد؛ صدای موتور میچربد به همه اصوات. دانشجویی با دست به دوستش اشاره میکند و با ایما و اشاره میگوید آن بالا که رسیدم حرف میزنیم. کل مسیر 7دقیقه است، اما انگار زمان در این 7دقیقه منجمد شده، جاده خیلی ناشیانه کوه را شکافته و بالا رفته. حتی باوجود حادثه رخداده، هنوز هم در طول مسیر خبری از نردهها و گاردریلهای ایمنی نیست. وقتی به مقصد یعنی دانشکده فنی میرسیم، یکی از دانشجویان علوم انسانی میگوید: «بعد از اعتراضات قرار شد این جاده را ایمنسازی کنند، اما ابتدا ناوگان حملونقل را نوسازی کردند. این اقدام معقولی بود. بهنظرم اتوبوسها واجبتر بودند. البته یکسری محموله آهنآلات وارد دانشگاه شده که احتمالا برای آغاز پروژه ایمنسازی این مسیر است. به هر حال، دانشگاه قرار شده هر چه زودتر چارهای برای این مسیر بیندیشد. ما دانشجویان هم با جدیت تمام پیگیر این مسئله هستیم.»
یکی از دانشجویان علوم پایه نیز از کمرنگکردن کاربرد و کارکرد ساختمانهایی که در ارتفاع این دانشگاه قرار دارند، خبر میدهد: «ساختمان فنی و حرفهای و چند ساختمان دیگر در ارتفاعات این دانشگاه و این مسیر پر پیچ و خم ساخته شدهاند. علاوه بر نوسازی ناوگان حملونقل و همچنین ایمنسازی این مسیر، قرار است کارکرد این ساختمانها کمتر شود. نمایندگان دانشجویی در مذاکره با مسئولان دانشگاه به این نتیجه رسیدهاند که از این ساختمانها بهرهبرداری کمتری شود. قرار است کلاسهای روزمره در ساختمان علوم انسانی و علوم پایه که در پایین این گردنه قرار دارد، برگزار شود. اینجا هم به امور تحقیقاتی سپرده میشود. با این روش رفتوآمد دانشجویان نسبت به قبل که مجبور بودند برای کلاسهای روزمره مراجعه کنند، کمتر میشود.»
در انتظار شورای صنفی
دانشجوی سال سوم علوم انسانی به یکی از مطالبات اصلی دانشجویان در روزهای اعتراضات دانشجویی اشاره میکند و میگوید: «یکی از خواستههای اصلی ما تشکیل شورای صنفی در دانشگاه است. مدیریت و مسئولان این دانشگاه با این موضوع موافقت کردهاند. قرار شده بعد از پایان یافتن فصل امتحانات و در اسرع وقت این شورا تاسیس شود.»
با وجود این هنوز دانشجویان دانشگاه آزاد ابراز نارضایتی میکنند. آنها تأکید میکنند و میگویند:« اعتراضات ما از سر احساسات و هیجان نبود. ما در مورد آن همکلاسیها و همدانشگاهیهایی که از بین ما رفتند هنوز داغدار و بسیار رنجیدهخاطر هستیم. هنوز آن حادثه مقابل چشمان مان است و آن اتوبوس تکه و پاره را از خاطر نبردهایم. آن اعتراضات از منظر ما دو بعد داشت؛ بعد اول مربوط میشد به کوتاهی و قصور مسئولان دانشگاهآزاد در رابطه با مسئولیتی که در قبال دانشجویان دارند و از همه مهمتر عملکرد آنها بعد از آن حادثه. آنها هنوز خود را مقصر اصلی این حادثه نمیدانند و مدعی هستند که مسئولان پیشین که این مسیر و این دانشگاه را ساختند مقصرند! یعنی با این منطق که مؤسسان ابتدایی اشتباه کردند از مسئولیت خود شانه خالی میکنند. بعد دوم اعتراضات مربوط میشود به سازوکارهای مبهم این دانشگاه. مسئولان دانشگاه برای ایمنسازی و نوسازی ناوگان حملونقل و سطح رفاه و آسایش دانشجویان کوتاهی میکنند این در حالی است که در قراردادهای مالی این دانشگاه مسائل غیرشفاف دیده میشود. در واقع شهریههایی که باید برای دانشجویان و ارتقای آموزش عالی خرج شود، در جای دیگر و در مجرای غیرقانونی دیگر خرج میشود. سکوت امروز این دانشجویان فقط به این خاطر است که دادستانی محترم و برخی از مسئولان دانشگاه وعده شفافسازی دادهاند و ما در انتظار فرارسیدن آن روز هستیم.»
خانم محمدی دانشجو دکترای این دانشگاه تعبیر معناداری از اقدامات امروز مسئولان دارد. او این اقدمات را نوشدارو پس از مرگ سهراب میخواند و میگوید: «نمیگویم جلوی دوربین و در مقابل رسانهها، اما مسئولان دانشگاه آزاد در خلوت خودشان به این حادثه برای یکبار که شده فکر کنند. آنوقت وجدان خودشان را به قضاوت بنشانند. ببینند واقعا بانیان و مقصران اصلی این حادثه چه کسانی بودند!؟ آیا در خلوت هم دیگران را مقصر میدانند؟ مطمئنا اینطور نخواهد بود.»
آقای ایمانی دانشجوی ترم 7علوم انسانی با ابراز تأسف درخصوص اتفاقاتی که در این دانشگاه شاهد بوده، میگوید: «چه بخواهند چه نخواهند مسئولان دانشگاه الگوهای دانشجویان هستند. من در دانشگاه از الگوهای خودم چیزهای بسیاری یادگرفتم. مثلا یاد گرفتم که تنها به فکر خودم باشم. همزیستی و همنوع بودن و انسانیت بیاهمیت است. من یاد گرفتم وقتی اشتباه میکنم به هیچ عنوان خودم را مقصر ندانم و هیچوقت زیر بار فشارها برای عذر خواهی نروم. من یاد گرفتم که حرفهای خوب فقط در کتابها نوشته میشود و در عمل هیچکس برای آن اهمیتی قائل نیست؛ حتی مولفان و نویسندگانش.»