نصیریان: لهجه و لحن از ابعاد کار بازیگرست
علی نصیریان معتقد است تصویر در سینما شاید به تنهایی کاملا رسا نباشد، اما صدا و گفتار خیلی کمک میکند.
علی نصیریان معتقد است تصویر در سینما شاید به تنهایی کاملا رسا نباشد، اما صدا و گفتار خیلی کمک میکند.
علی نصیریان بازیگر پیشکسوت، شامگاه جمعه ۱۸ تیرماه مهمان برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش بود و توضیحاتی را درباره ماندگاری گویشها و لهجههای شخصیتهای سینمایی و تلویزیونیاش مطرح کرد. این برنامه با احترام به سینمای رضا میرکریمی با عنوان «یهحبه قند» به مردم سیستان و بلوچستان تقدیم شد.
در ابتدای این گفتگو مجید واشقانی مجری برنامه به اوضاع نامناسب سیستان و بلوچستان در این روزها اشاره و علی نصیریان خاطرنشان کرد: ما هم نگران هستیم، انشاءالله که خدا و کادر درمان به آنها کمک کنند تا گرفتاری پیش آمده برای هموطنان در آن ناحیه برطرف شود.
مجید واشقانی در ادامه به بازی علی نصیریان در آثاری با جغرافیا و گویشهای مختلف اشاره کرد که نصیریان ضمن تشکر از او توضیح داد: وقتی میخواهید یک شخصیت را به تصویر بکشید، جدای از امور ظاهری و باطنی، زبان و گفتار یکی از ابعاد بسیار مهم کار ماست که چه لحن و چه لهجهای را در کجا و چطور میبایست ادا کرد. البته باید طوری باشد که برای همه مردمی که از هر نقطهای آن را میبینند تا حدودی مفهوم شود.
واشقانی با در میان گذاشتن پرسش این برنامه مبنی بر اینکه در بین نقشهایی که با گویشها و لهجههای مختلف ایفا کردید، کدامیک برای شما سختترین نقش بود؟ منتظر پاسخ علی نصیریان شد.
نصیریان در پاسخ گفت: فیلم «شیرسنگی» که در آن لحن و لهجه محلی، ایلیاتی و لری و بختیاری داشتم مقداری برایم دشوار بود ولی تمرین کردیم و مسعود جعفری جوزانی آن را خیلی خوب هدایت و اداره کرد.
در ادامه علیرضا بهرامی یکی از کارشناسان «پرانتز باز» به مطالبی درباره باورپذیری بازی و نقش محوری علی نصیریان در فیلمهای مختلف اشاره کرد و در ادامه این پرسش را طرح کرد که برخی از این فیلمها برای نسلها مبلغ یک فرهنگ یا جغرافیا هم بودند، برای مثال نسل ما درباره دیالوگ معروف فیلم «شیرسنگی» جستجو میکرد تا فلسفه شیرسنگی را متوجه شود. آن عَرضهها و ارایهها فقط یک فیلم سینمایی نبود بلکه یک محصول هنری بود که جنبه ملی داشت و میتوانست مبلغ بخشی از فرهنگ ما باشد. آیا برداشت من درست است؟
نصیریان پاسخ داد: بله، کاملا درست است. البته در حال حاضر دیگر چنین نیست ولی سابق که این افراد در ایل کارهای درخشان و برجستهای داشتند و فداکاری و ایثارگری میکردند، بر قبرشان یک شیر سنگی میگذاشتند؛ درواقع شیر مردی یا شیر زنی را اینگونه نشان میدادند. این موارد جزییاتی در خودِ کار، ساختار یک فیلم و مساله آن لوکیشن و محل اتفاق است که شما هم اشاره درستی کردید. برای مثال درباره فیلم «آقای هالو» که بازی کردم، شخصی به من گفت که کاری به بازیگری ندارم، اما شما یک شخصیت ایرانی را در این فیلم ثبت کردید که الان دیگر پیدا نمیشود! یعنی آدمی که آنقدر ساده و بیشیله پیله باشد؛ درواقع جدای از مساله سینما و فیلم جنبههای اینچنینی هم وجود دارد.
تکیه سینما بیشتر بر تصویر است
او ادامه داد: برای مثال بعضی لوکیشنها مثل آن بازار قدیمی در «هزاردستان» و یا لوکیشنهایی که در «سربداران» بود خیلی جذاب هستند. اینها مواردیست که به دورانهای تاریخی مربوط میشوند و آن را بازسازی و درست کردهاند حتی اخیرا لوکیشن محل زندگی و کبوترهای هاشم در فیلم «خورشید» مجید مجیدی را مثال میزنم که در بازار سد اسمال (سید اسماعیل) و روی پشتبام مغازهها اتاقی درست کرده و نزدیک به چهل، پنجاه عدد قفس کبوتر در آنجا گذاشته بودند، وقتی که من وارد شدم، فکر کردم که پیش از این در این مکان چنین چیزی وجود داشته است، اما گفتند که خیر، ما آن را ساختهایم. درنتیجه بازسازی و درست کردن لوکیشنهایی که در حال حاضر تقریبا وجود ندارند و از بین رفتهاند و نشان دادن و نگهداری آنها در فیلمها و عکسها از آن دیدگاهی که شما نگاه کردید، بسیار جذاب است.
در ادامه بهرامی کارشناس برنامه به گویش تهرانی اشاره کرد و این بازیگر عنوان کرد: اصولا لهجه و لحن بازیگر یکی از ابعاد کارش است، یعنی صدا و تصویر بُعد خیلی مهمی است. تصویر شاید به تنهایی کاملا رسا نباشد اما صدا و گفتار خیلی کمک میکند. گرچه تکیه سینما بیشتر بر تصویر است.
نغمه دانش آشتیانی دیگر کارشناس برنامه «پرانتز باز» هم در بخشی از برنامه به هنر علی نصیریان در آثار مرتبط با مساله قومیت، لهجه و گویش به بهترین نحو و بدون ایجاد هیچگونه حساسیتی اشاره کرد، چراکه این موضوع، بسیار لب خطی و خطرناک است.
علی نصیریان در پاسخ به این اظهارنظر تاکید کرد: یادآوری میکنم که این وظیفه سینما نیست و مواردی از این دست فرع کار سینماست. درواقع وظیفه اصلی سینما کار دیگری است، اما این نکته که شما میگویید یعنی به لحاظ حفظ و حراست یا مساله لحن و لهجه جزو حواشی است.
دانش آشتیانی در ادامه به سابقه کار علی نصیریان و علی حاتمی و مطرح بودن لهجه و گویش در آن کارها اشاره و عنوان کرد که نسلی از هنرمندان با ادبیات لهجهدار بزرگ شده بودند و بسیار وامدار ادبیات هستند. او در ادامه پرسشی را با این مضمون مطرح کرد که علی حاتمی چقدر شخصیتها را هدایت میکرد و چقدر خود شما و بازیگران در شکلگیری صداها و لحنها و شخصیتها نقش داشتید؟
علی نصیریان در پاسخ به این پرسش گفت: علی حاتمی بسیار متکی و علاقمند به دوبلوری بود. البته آن زمان هم صدابرداری سر صحنه خیلی مطرح نبود و هنوز راه نیفتاده بود، اگر هم میخواستند که خود هنرپیشه حرف بزند باید بعد از اینکه فیلم آماده میشد به استودیوی صدا میرفت و خودش به جای خودش حرف میزد. علی حاتمی برخلاف ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی که معتقد بودند بهتر است خود بازیگر حرف بزند، معتقد بود که بهتر است دوبلور به جای هنرپیشهها حرف بزند به این دلیل که خود بازیگر احساسات، عواطف، لهجه، لحن و حس آن کلامی که اجرا کرده را کامل به یاد دارد و میداند که چطور بگوید. البته دوبلورها ممکن است که صداهای یک مقدار لوکستر، شیکتر و شسته رفتهتری داشته باشند، اما احساسی که خود هنرپیشه در آن لحظات دارد، شاید کمتر بتوان پیدا کرد.
ناصر طهماسب در «هزاردستان» به جای من حرف زد
نصیریان تصریح کرد: برای مثال چه کسی میتوانست به جای خود من در «آقای هالو» حرف بزند؟ چه کسی میتوانست به جای خود من در «سربداران» حرف بزند؟ در فیلم «ناخدا خورشید» من نرسیدم بروم و شخص دیگری به جای من حرف زد و من خیلی آن را نپسندیدم و با صدای خودم فرق میکرد. نمیگویم بد کار کردند، دوبلورهای ما بسیار کارآمد و خیلی خوب هستند، کمااینکه ناصر طهماسب در «هزاردستان» به جای من حرف زد و بسیار خوب این کار را کرد، یعنی من جای هیچ نوع گله و شکی نداشتم. البته ناصر طهماسب آنقدر وسواس داشت که سر صحنه میآمد و کارهای ما را نگاه میکرد، چراکه من سر صحنه لهجه را یاد گرفته بودم و با آن کار میکردم، اما چون حاتمی معتقد بود که دوبلور باید بگوید، ناصر طهماسب را جای من گذاشتند و خیلی خوب کار کرد. سلیقه حاتمی اینطور بود، اما من سر صحنه که بازی میکردم جملات را با همان لهجهای که به من یاد داده بودند کار و اجرا کردم.
دانش آشتیانی در ادامه به دقت نظر علی حاتمی حتی در طراحی صحنه اشاره کرد که علی نصیریان درباره این اظهارنظر خاطرنشان کرد: بله، او بسیار وسواس داشت و خیلی با دقت کار میکرد، البته فیلم همین است و با همین ریزهکاریها و موارد اینچنینی یک فیلم خوب ساخته میشود.
در پایان این برنامه علی نصیریان با پرسش دیگری از سوی دانش آشتیانی مواجه شد مبنی بر اینکه ادبیات لهجهداری که در دهه سی و چهل وجود داشت برای این نسل که اهل مطالعه بودند از ابتدا ذهنیتی را ایجاد میکرد.
علی نصیریان اظهار کرد: یکی از مواردی که یک هنرمند، هنرپیشه و بازیگر باید داشته باشد فرهنگ خواندن کتاب، رمان و قصه است. ما کار ایرانی میکنیم اما دلیل نمیشود که کتابهای فرنگی و ترجمهها را نخوانیم. ترجمهها به ما مواردی از جمله شخصیتپردازی و شخصیتسازی را نشان و یاد میدهند. من در نوجوانی قصههای هدایت و جمالزاده را خیلی دوست داشتم که در قصههای آنها لحن و لهجههای مختلف دیده میشد.
در این برنامه کارشناسانی چون نغمه دانش آشتیانی، مریم نراقی و علیرضا بهرامی، مجید واشقانی را همراهی کردند. «پرانتزباز» به سردبیری و تهیهکنندگی مارال دوستی از گروه برنامههای مستند و ترکیبی نمایشی رادیو نمایش از موزه سینما روی آنتن میرود.
علی نصیریان بازیگر پیشکسوت، شامگاه جمعه ۱۸ تیرماه مهمان برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش بود و توضیحاتی را درباره ماندگاری گویشها و لهجههای شخصیتهای سینمایی و تلویزیونیاش مطرح کرد. این برنامه با احترام به سینمای رضا میرکریمی با عنوان «یهحبه قند» به مردم سیستان و بلوچستان تقدیم شد.
در ابتدای این گفتگو مجید واشقانی مجری برنامه به اوضاع نامناسب سیستان و بلوچستان در این روزها اشاره و علی نصیریان خاطرنشان کرد: ما هم نگران هستیم، انشاءالله که خدا و کادر درمان به آنها کمک کنند تا گرفتاری پیش آمده برای هموطنان در آن ناحیه برطرف شود.
مجید واشقانی در ادامه به بازی علی نصیریان در آثاری با جغرافیا و گویشهای مختلف اشاره کرد که نصیریان ضمن تشکر از او توضیح داد: وقتی میخواهید یک شخصیت را به تصویر بکشید، جدای از امور ظاهری و باطنی، زبان و گفتار یکی از ابعاد بسیار مهم کار ماست که چه لحن و چه لهجهای را در کجا و چطور میبایست ادا کرد. البته باید طوری باشد که برای همه مردمی که از هر نقطهای آن را میبینند تا حدودی مفهوم شود.
واشقانی با در میان گذاشتن پرسش این برنامه مبنی بر اینکه در بین نقشهایی که با گویشها و لهجههای مختلف ایفا کردید، کدامیک برای شما سختترین نقش بود؟ منتظر پاسخ علی نصیریان شد.
نصیریان در پاسخ گفت: فیلم «شیرسنگی» که در آن لحن و لهجه محلی، ایلیاتی و لری و بختیاری داشتم مقداری برایم دشوار بود ولی تمرین کردیم و مسعود جعفری جوزانی آن را خیلی خوب هدایت و اداره کرد.
در ادامه علیرضا بهرامی یکی از کارشناسان «پرانتز باز» به مطالبی درباره باورپذیری بازی و نقش محوری علی نصیریان در فیلمهای مختلف اشاره کرد و در ادامه این پرسش را طرح کرد که برخی از این فیلمها برای نسلها مبلغ یک فرهنگ یا جغرافیا هم بودند، برای مثال نسل ما درباره دیالوگ معروف فیلم «شیرسنگی» جستجو میکرد تا فلسفه شیرسنگی را متوجه شود. آن عَرضهها و ارایهها فقط یک فیلم سینمایی نبود بلکه یک محصول هنری بود که جنبه ملی داشت و میتوانست مبلغ بخشی از فرهنگ ما باشد. آیا برداشت من درست است؟
نصیریان پاسخ داد: بله، کاملا درست است. البته در حال حاضر دیگر چنین نیست ولی سابق که این افراد در ایل کارهای درخشان و برجستهای داشتند و فداکاری و ایثارگری میکردند، بر قبرشان یک شیر سنگی میگذاشتند؛ درواقع شیر مردی یا شیر زنی را اینگونه نشان میدادند. این موارد جزییاتی در خودِ کار، ساختار یک فیلم و مساله آن لوکیشن و محل اتفاق است که شما هم اشاره درستی کردید. برای مثال درباره فیلم «آقای هالو» که بازی کردم، شخصی به من گفت که کاری به بازیگری ندارم، اما شما یک شخصیت ایرانی را در این فیلم ثبت کردید که الان دیگر پیدا نمیشود! یعنی آدمی که آنقدر ساده و بیشیله پیله باشد؛ درواقع جدای از مساله سینما و فیلم جنبههای اینچنینی هم وجود دارد.
تکیه سینما بیشتر بر تصویر است
او ادامه داد: برای مثال بعضی لوکیشنها مثل آن بازار قدیمی در «هزاردستان» و یا لوکیشنهایی که در «سربداران» بود خیلی جذاب هستند. اینها مواردیست که به دورانهای تاریخی مربوط میشوند و آن را بازسازی و درست کردهاند حتی اخیرا لوکیشن محل زندگی و کبوترهای هاشم در فیلم «خورشید» مجید مجیدی را مثال میزنم که در بازار سد اسمال (سید اسماعیل) و روی پشتبام مغازهها اتاقی درست کرده و نزدیک به چهل، پنجاه عدد قفس کبوتر در آنجا گذاشته بودند، وقتی که من وارد شدم، فکر کردم که پیش از این در این مکان چنین چیزی وجود داشته است، اما گفتند که خیر، ما آن را ساختهایم. درنتیجه بازسازی و درست کردن لوکیشنهایی که در حال حاضر تقریبا وجود ندارند و از بین رفتهاند و نشان دادن و نگهداری آنها در فیلمها و عکسها از آن دیدگاهی که شما نگاه کردید، بسیار جذاب است.
در ادامه بهرامی کارشناس برنامه به گویش تهرانی اشاره کرد و این بازیگر عنوان کرد: اصولا لهجه و لحن بازیگر یکی از ابعاد کارش است، یعنی صدا و تصویر بُعد خیلی مهمی است. تصویر شاید به تنهایی کاملا رسا نباشد اما صدا و گفتار خیلی کمک میکند. گرچه تکیه سینما بیشتر بر تصویر است.
نغمه دانش آشتیانی دیگر کارشناس برنامه «پرانتز باز» هم در بخشی از برنامه به هنر علی نصیریان در آثار مرتبط با مساله قومیت، لهجه و گویش به بهترین نحو و بدون ایجاد هیچگونه حساسیتی اشاره کرد، چراکه این موضوع، بسیار لب خطی و خطرناک است.
علی نصیریان در پاسخ به این اظهارنظر تاکید کرد: یادآوری میکنم که این وظیفه سینما نیست و مواردی از این دست فرع کار سینماست. درواقع وظیفه اصلی سینما کار دیگری است، اما این نکته که شما میگویید یعنی به لحاظ حفظ و حراست یا مساله لحن و لهجه جزو حواشی است.
دانش آشتیانی در ادامه به سابقه کار علی نصیریان و علی حاتمی و مطرح بودن لهجه و گویش در آن کارها اشاره و عنوان کرد که نسلی از هنرمندان با ادبیات لهجهدار بزرگ شده بودند و بسیار وامدار ادبیات هستند. او در ادامه پرسشی را با این مضمون مطرح کرد که علی حاتمی چقدر شخصیتها را هدایت میکرد و چقدر خود شما و بازیگران در شکلگیری صداها و لحنها و شخصیتها نقش داشتید؟
علی نصیریان در پاسخ به این پرسش گفت: علی حاتمی بسیار متکی و علاقمند به دوبلوری بود. البته آن زمان هم صدابرداری سر صحنه خیلی مطرح نبود و هنوز راه نیفتاده بود، اگر هم میخواستند که خود هنرپیشه حرف بزند باید بعد از اینکه فیلم آماده میشد به استودیوی صدا میرفت و خودش به جای خودش حرف میزد. علی حاتمی برخلاف ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی که معتقد بودند بهتر است خود بازیگر حرف بزند، معتقد بود که بهتر است دوبلور به جای هنرپیشهها حرف بزند به این دلیل که خود بازیگر احساسات، عواطف، لهجه، لحن و حس آن کلامی که اجرا کرده را کامل به یاد دارد و میداند که چطور بگوید. البته دوبلورها ممکن است که صداهای یک مقدار لوکستر، شیکتر و شسته رفتهتری داشته باشند، اما احساسی که خود هنرپیشه در آن لحظات دارد، شاید کمتر بتوان پیدا کرد.
ناصر طهماسب در «هزاردستان» به جای من حرف زد
نصیریان تصریح کرد: برای مثال چه کسی میتوانست به جای خود من در «آقای هالو» حرف بزند؟ چه کسی میتوانست به جای خود من در «سربداران» حرف بزند؟ در فیلم «ناخدا خورشید» من نرسیدم بروم و شخص دیگری به جای من حرف زد و من خیلی آن را نپسندیدم و با صدای خودم فرق میکرد. نمیگویم بد کار کردند، دوبلورهای ما بسیار کارآمد و خیلی خوب هستند، کمااینکه ناصر طهماسب در «هزاردستان» به جای من حرف زد و بسیار خوب این کار را کرد، یعنی من جای هیچ نوع گله و شکی نداشتم. البته ناصر طهماسب آنقدر وسواس داشت که سر صحنه میآمد و کارهای ما را نگاه میکرد، چراکه من سر صحنه لهجه را یاد گرفته بودم و با آن کار میکردم، اما چون حاتمی معتقد بود که دوبلور باید بگوید، ناصر طهماسب را جای من گذاشتند و خیلی خوب کار کرد. سلیقه حاتمی اینطور بود، اما من سر صحنه که بازی میکردم جملات را با همان لهجهای که به من یاد داده بودند کار و اجرا کردم.
دانش آشتیانی در ادامه به دقت نظر علی حاتمی حتی در طراحی صحنه اشاره کرد که علی نصیریان درباره این اظهارنظر خاطرنشان کرد: بله، او بسیار وسواس داشت و خیلی با دقت کار میکرد، البته فیلم همین است و با همین ریزهکاریها و موارد اینچنینی یک فیلم خوب ساخته میشود.
در پایان این برنامه علی نصیریان با پرسش دیگری از سوی دانش آشتیانی مواجه شد مبنی بر اینکه ادبیات لهجهداری که در دهه سی و چهل وجود داشت برای این نسل که اهل مطالعه بودند از ابتدا ذهنیتی را ایجاد میکرد.
علی نصیریان اظهار کرد: یکی از مواردی که یک هنرمند، هنرپیشه و بازیگر باید داشته باشد فرهنگ خواندن کتاب، رمان و قصه است. ما کار ایرانی میکنیم اما دلیل نمیشود که کتابهای فرنگی و ترجمهها را نخوانیم. ترجمهها به ما مواردی از جمله شخصیتپردازی و شخصیتسازی را نشان و یاد میدهند. من در نوجوانی قصههای هدایت و جمالزاده را خیلی دوست داشتم که در قصههای آنها لحن و لهجههای مختلف دیده میشد.
در این برنامه کارشناسانی چون نغمه دانش آشتیانی، مریم نراقی و علیرضا بهرامی، مجید واشقانی را همراهی کردند. «پرانتزباز» به سردبیری و تهیهکنندگی مارال دوستی از گروه برنامههای مستند و ترکیبی نمایشی رادیو نمایش از موزه سینما روی آنتن میرود.