تختی و اشکهای علی دایی
1- امروز اگر سری به گورستان قدیمی «ابن بابویه» در شهرری بزنید، باز هم جای سوزن انداختن نیست. 51 سال گذشته اما انگار نه انگار. دوستداران جهان پهلوان باز هم بر سر مزار او حاضر شده اند تا یاد و خاطره اش را زنده کنند. از پهلوانها، پیشکسوتان، گوش شکستهها، ورزشکاران، ملیپوشان و ستارهها گرفته تا چهرههای اجتماعی، سیاسی و هنری. همه هفدهم دی ماه که میشود خود را آماده میکنند تا یاد و خاطره آقا تختی را زنده کنند. اسطوره ای که مرام پهلوانی و جوانمردیاش، هنوز که هنوز است، به عنوان یک الگوی اخلاقی توسط ورزشکاران ایرانی یاد میشود.
1- امروز اگر سری به گورستان قدیمی «ابن بابویه» در شهرری بزنید، باز هم جای سوزن انداختن نیست. 51 سال گذشته اما انگار نه انگار. دوستداران جهان پهلوان باز هم بر سر مزار او حاضر شده اند تا یاد و خاطره اش را زنده کنند. از پهلوانها، پیشکسوتان، گوش شکستهها، ورزشکاران، ملیپوشان و ستارهها گرفته تا چهرههای اجتماعی، سیاسی و هنری. همه هفدهم دی ماه که میشود خود را آماده میکنند تا یاد و خاطره آقا تختی را زنده کنند. اسطوره ای که مرام پهلوانی و جوانمردیاش، هنوز که هنوز است، به عنوان یک الگوی اخلاقی توسط ورزشکاران ایرانی یاد میشود.
2- غلامرضا تختی علاوه بر اینکه در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن در کنار امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران را در بازیهای المپیک کسب کرد و به غیر از آن هم 2 مدال نقره المپیک،
2 مدال طلا و 2 نقره مسابقات جهانی و یک مدال طلای بازیهای آسیایی را در کارنامه خود دارد و همه این عناوین از او، یکی از پر افتخارترین ورزشکاران تاریخ ایران را ساخته، چهرهای اجتماعی و سیاسی هم بوده که فعالیتهایش در عمر 37 ساله و کوتاهی که داشت، کم سابقه بوده و هنوز هم بسیاری علت فوت مشکوک او را ناشی از همین فعالیتها میدانند.
3- تختی از سال ۱۳۳۰ وارد فعالیتهای سیاسی شد. او ابتدا در حزب «زحمتکشان ملت ایران» عضویت داشت و سپس به حزب «نیروی سوم» پیوست و پس از تأسیس «حزب سوسیالیست» به عنوان قائم مقام دبیرکل حزب انتخاب شد و در سازمان ورزش این حزب هم فعالیت میکرد. تختی پس از کودتای ۲۸ مرداد 1332 در کمیته ورزشکاران «نهضت مقاومت ملی» نیز علاوه بر حزب سوسیالیست فعالیت داشت و پس از تشکیل «جبهه ملی ایران» در سال ۱۳۳۹ به این سازمان وارد شد و به شورای مرکزی آن راه یافت.
4- روزی که هواداران دکتر محمد مصدق برای دیدن او به احمدآباد رفتند، تختی پیشاپیش آنها با عکس بزرگی که از مصدق در دست داشت، جلودار کاروان بود. رفتوآمدها به جبهه ملی باعث شد تا از سوی ساواک به عنوان یک «ناراضی» شناخته شود. از این رو، دستگاه ورزشی بنا به تصمیم سازمان امنیت و اطلاعات کشور، از تمرینهای تختی جلوگیری میکرد و به هر شکل میکوشید تا از حضور او در مجامع ورزشی بینالمللی که با استقبال کنفدراسیون دانشجویان ایرانی روبهرو میشد، جلوگیری کند. هنگام درگذشت مصدق در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۴۵، تختی به تهدید مأموران نظامی و امنیتی مبنی بر خودداری از سفر به احمدآباد گوش فرا نداد و به افسران میگفت «دستگیرم کنید.»
5- براساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش (شهلا توکلی) خودکشی کرد. با این حال این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده، بین مردم وجود داشته و دارد.
6- با این حال، این فعالیتها و حتی نوع مرگ او هم هیچ گاه از میزان محبوبیت تختی کم نکرد. اسطورهای که مرام پهلوانی او در فعالیتهای اجتماعیاش وجود داشت. ۱۰ شهریور۱۳۴۱ زلزله مهیبی به قدرت ۷٫۲ ریشتر، به ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و روستاهای دشت قزوین منجر شد. بر اثر این زمینلرزه حدود 20 هزار نفر کشته و هزاران خانواده بیخانمان شدند. به پیشنهاد روزنامههای معتبر آن زمان همچون کیهان ورزشی، قرار شد او برای زلزلهزدگان کمک جمع کند. او مسیر پارک ساعی در خیابان ولیعصر تا تالار کیهان در خیابان فردوسی را پیاده پیمود و با بلندگو از مردم میخواست تا هر چه در توان دارند، به هموطنان زلزلهزدهشان کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را به صندوق آویزان از گردن تختی میانداختند که این موضوع باعث شد تا کمکهای زیادی جمع شود. روحیه و مرامی که به دیگر ورزشکاران ایرانی هم منتقل شد و علی دایی نمونه بارز آن است. اشکهای شهریار فوتبال ایران که پس از توضیح درباره فعالیتهایش برای کمک به زلزله زدگان کرمانشاه، روی گونههایش جاری شده بود، در ماه اخیر و 51 سال بعد از درگذشت جهان پهلوان، بازتاب زیادی داشت.
2- غلامرضا تختی علاوه بر اینکه در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن در کنار امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران را در بازیهای المپیک کسب کرد و به غیر از آن هم 2 مدال نقره المپیک،
2 مدال طلا و 2 نقره مسابقات جهانی و یک مدال طلای بازیهای آسیایی را در کارنامه خود دارد و همه این عناوین از او، یکی از پر افتخارترین ورزشکاران تاریخ ایران را ساخته، چهرهای اجتماعی و سیاسی هم بوده که فعالیتهایش در عمر 37 ساله و کوتاهی که داشت، کم سابقه بوده و هنوز هم بسیاری علت فوت مشکوک او را ناشی از همین فعالیتها میدانند.
3- تختی از سال ۱۳۳۰ وارد فعالیتهای سیاسی شد. او ابتدا در حزب «زحمتکشان ملت ایران» عضویت داشت و سپس به حزب «نیروی سوم» پیوست و پس از تأسیس «حزب سوسیالیست» به عنوان قائم مقام دبیرکل حزب انتخاب شد و در سازمان ورزش این حزب هم فعالیت میکرد. تختی پس از کودتای ۲۸ مرداد 1332 در کمیته ورزشکاران «نهضت مقاومت ملی» نیز علاوه بر حزب سوسیالیست فعالیت داشت و پس از تشکیل «جبهه ملی ایران» در سال ۱۳۳۹ به این سازمان وارد شد و به شورای مرکزی آن راه یافت.
4- روزی که هواداران دکتر محمد مصدق برای دیدن او به احمدآباد رفتند، تختی پیشاپیش آنها با عکس بزرگی که از مصدق در دست داشت، جلودار کاروان بود. رفتوآمدها به جبهه ملی باعث شد تا از سوی ساواک به عنوان یک «ناراضی» شناخته شود. از این رو، دستگاه ورزشی بنا به تصمیم سازمان امنیت و اطلاعات کشور، از تمرینهای تختی جلوگیری میکرد و به هر شکل میکوشید تا از حضور او در مجامع ورزشی بینالمللی که با استقبال کنفدراسیون دانشجویان ایرانی روبهرو میشد، جلوگیری کند. هنگام درگذشت مصدق در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۴۵، تختی به تهدید مأموران نظامی و امنیتی مبنی بر خودداری از سفر به احمدآباد گوش فرا نداد و به افسران میگفت «دستگیرم کنید.»
5- براساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان ۱۸ دی ۱۳۴۶ غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش (شهلا توکلی) خودکشی کرد. با این حال این عقیده که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده، بین مردم وجود داشته و دارد.
6- با این حال، این فعالیتها و حتی نوع مرگ او هم هیچ گاه از میزان محبوبیت تختی کم نکرد. اسطورهای که مرام پهلوانی او در فعالیتهای اجتماعیاش وجود داشت. ۱۰ شهریور۱۳۴۱ زلزله مهیبی به قدرت ۷٫۲ ریشتر، به ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و روستاهای دشت قزوین منجر شد. بر اثر این زمینلرزه حدود 20 هزار نفر کشته و هزاران خانواده بیخانمان شدند. به پیشنهاد روزنامههای معتبر آن زمان همچون کیهان ورزشی، قرار شد او برای زلزلهزدگان کمک جمع کند. او مسیر پارک ساعی در خیابان ولیعصر تا تالار کیهان در خیابان فردوسی را پیاده پیمود و با بلندگو از مردم میخواست تا هر چه در توان دارند، به هموطنان زلزلهزدهشان کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را به صندوق آویزان از گردن تختی میانداختند که این موضوع باعث شد تا کمکهای زیادی جمع شود. روحیه و مرامی که به دیگر ورزشکاران ایرانی هم منتقل شد و علی دایی نمونه بارز آن است. اشکهای شهریار فوتبال ایران که پس از توضیح درباره فعالیتهایش برای کمک به زلزله زدگان کرمانشاه، روی گونههایش جاری شده بود، در ماه اخیر و 51 سال بعد از درگذشت جهان پهلوان، بازتاب زیادی داشت.