جستجو
رویداد ایران > رویداد > مرعشی: شکست خورده ایم، هیچ اشکالی هم ندارد /اصلاح طلبی نمی‌میرد

مرعشی: شکست خورده ایم، هیچ اشکالی هم ندارد /اصلاح طلبی نمی‌میرد

مرعشی: شکست خورده ایم، هیچ اشکالی هم ندارد /اصلاح طلبی نمی‌میرد
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران می گوید ما در تهران قادر بودیم مجددا یک رای از مردم بگیریم که آقای قالیباف اصلا به مجلس نرود. ما اینجا خودمان دچار یک اشتباه استراتژیک شدیم و مشارکت در صندوق را همراه با مردم زیر سؤال بردیم.
«احتمال دور دوم را می دادیم»،‌«دوستان آقای رئیسی و شخص رئیسی از رأی ۱۶ میلیون حفاظت کردند»،‌«ردصلاحیت آیت الله هاشمی، سرمایه ای برای اصلاح طلبان شد»،‌«برای جبهه اصلاحات چه فرقی داشت که بگوییم آقای همتی یا آقای شریعتمداری»،«اصلاح طلبی نمی‌میرد» و ...این بخشی از اظهارات حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین است.
او که چند روز بعد از اعلام نتایج سیزدهمین دوره انتخابات مهمان خبرآنلاین شده بود، با تاکید براینکه اصلاح طلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خورده ایم و هیچ اشکالی هم ندارد، از حمایت حزب متبوعش از همتی در این دور از انتخابات دفاع کرد.
مرعشی درباره توئیت سعید حجاریان که گفته بود اصلاحات صندوق محور مرد، می گوید؛«اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.»او در این گفتگو از برنامه ریزی حزب کارگزاران برای انتخابات ۱۴۰۲ هم روایت کرد.
مشروح بخش اول از مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران را می خوانید؛بخش دوم این گفتگو طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.
*************

*آقای مرعشی!  آیا ارزیابی شما واقعا این بود که همتی می برد؟

ما احتمال دور دوم را می دادیم،‌ یعنی فکر می کردیم آقای رئیسی ۴۷ الی ۴۸ درصد، آقای همتی ۲۰ تا ۲۵ درصد،آقای رضایی ۲۰ درصد، ۵ درصد هم آقای قاضی زاده  رأی می آورد. ما برای قاضی زاده ۱ میلیون رای پیش بینی کرده بودیم که درست از آب درآمد.

*طبق نظرسنجی ها چطور؟

در نظرسنجی‌هایی که خود ما گرفته بودیم آقای همتی تا ۱۶ درصد رسیده بود و رای ایشان فزاینده بود. در این انتخابات یک بررسی آماری را در ذهنم دارم که خدمتتان می گویم. دوستانی که در مورد سطح مشارکت تحلیل می کنند، آن ۵۹ میلیون و دویست هزار نفر طبق گفته وزارت کشور که واجدان شرایط بودند را مبنای تحلیل می گیرند که این اشکال دارد چون هیچ وقت در هیچ کشوری حتی در کشورهای غربی نُرم مشارکت را ۱۰۰ از ۱۰۰ نمی گیرند یعنی کل ظرفیت واجدان شرایط را لحاظ نمی کنند و بالاخره باید به اتکای آمارهای گذشته این را تعیین کنند.

اگر ما متوسطه دوازده دوره قبل را مبنا بگیریم ۶۸ درصد متوسط مشارکت در دوازده دوره گذشته بوده است، ‌۶۸ درصد ۴۰ میلیون نفر شرکت کننده می شود (من این ۴۰ میلیون را از ۶۰ میلیون واجد شرایط عرض کردم و این آمار را رُند کردم).

انتخابات ۷۶ انتخابات حداکثری بود

اگر حداکثر مشارکت را در نظر بگیریم، به لحاظ آماری مشارکت حداکثری مشارکت سال ۸۸ است که ۸۵ درصد است، اما ما آن را قبول نداریم چون در بعضی از شهرهای ایران بالای ۱۰۰ درصد رای داده بودند، یعنی آمار رسمی در سال ۸۸ آمار مشارکت ۸۵ درصدی است و ۱۳۰ شهرستان ایران بالای ۱۰۰ درصد رای دادند.

انتخاباتی که همه آن را قبول داشتند و چه بازنده و چه برنده انتخابات با دیده احترام به آن نگاه کردند چون یک انتخابات حداکثری بود، انتخابات ۷۶ است که آقای خاتمی برنده شدند.

پس از نظر من یک متوسط داریم که ۶۸ درصد است و حدود ۴۰ میلیون نفر باید منطقا شرکت می کردند که اگر شرکت می کردند عدد بسیار خوبی بود . اگر سقف را در نظر بگیریم ظرفیت انتخابات، ۸۰ درصد بوده که ۴۸ میلیون را شامل می شود که اگر این را مبنا بگیریم در این انتخابات ‌۲۹ میلیون نفر شرکت کردند و با لحاظ متوسط ۱۱ میلیون نفر نیامدند و با لحاظ حداکثر، ۱۹ میلیون نفر نیامدند.

دوستان آقای رئیسی و شخص رئیسی از رأی ۱۶ میلیون حفاظت کردند

پس اینکه عده ای می گویند تحریم یا نیامدن مردم! باید بین ۱۱ تا ۱۹ میلیون نفر دنبال عدد باشیم (که بر اساس متوسط دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۱ میلیون نفر نیامدند و بر اساس حداکثر دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۹ میلیون نفر نیامدند که این در مقابل ۲۹ میلیونی که شرکت کردند یعنی اکثریت شرکت کرده اند). از جهت آمارها، آقای رئیسی در دوره قبل ۱۶ میلیون را داشت و این دفعه ۱۲درصد رای آقای رئیسی افزایش پیدا کرده است که این نشان می دهد آقای رئیسی و دوستانشان از رای دوره قبلشان به خوبی حفاظت کردند و در این ۴ سال اخیر پایمردی کردند و تمام اشکالات کشور را گردن دولت آقای روحانی و جناح رقیبشان انداختند و خودشان را کاملا از همه مسؤلیتهای کشور مبرا کردند و رای خودشان را حفظ کردند و ۱۲ درصد هم آن را افزایش  دادند و از ۱۶ میلیون به ۱۸ میلیون رسید.


راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد


در سال ۹۶ هم به رای آقای روحانی ۴ ، ۵ میلیون اضافه شد و هم لیست شورای شهر تهران و اصفهان و مشهد را قاطعانه بردیم. در انتخابات ۹۴ کف رای ما که آقای هاشم زایی بود با رأس رقیب ما که آقای حداد بود ۴۰ هزار تفاوت داشت. در شورای شهر سال ۹۶ کف رای ما یک میلیون بود و رای آقای چمران ۶۰۰ هزارتا بود یعنی ۴۰۰ هزار اختلاف بین نفر آخر ما و نفر اول لیست رقیب بود، تا اینجا کار بسیار طبیعی و نرمال داشت پیش می رفت، از ۹۶ چند اتفاق افتاد که این اتفاقات پشت سر هم جبهه اصلاحات را از جهت انتخاب راهبرد، دچار بحران کرد، یعنی بحران راهبرد ایجاد کرد.

اولین بحران حوادث بهمن ۹۶ است، بهمن ۹۶ که از مشهد شروع شد و بعد به ۱۰۰ شهر ایران کشید، ٰاصلاح طلبان نتوانستند یک موضع روشنی در مقابل آن حوادث بگیرند چون یک بخش آن دولت بود و یک بخش دیگر آن مردم بودند و و سخت ترین بحرانها برای سال ۹۸ است، یعنی کاری که دولت آقای روحانی در آستانه مجلس یازدهم انجام داد و به قیمت بنزین دست زد و بعد هم نتوانست فضای بعد از آن را مدیریت کند و منجر به شلوغی در شهرها و کشته شدن چند صد نفر شد، این اشتباه بزرگ دولت آقای روحانی  بود و اینکه اصلاح طلبان نتوانستند با یک راهبرد روشنی به تقابل با این بپردازند و از یک سو مساله امنیت کشور مطرح بود . از سویی دیگر مردم مطرح بودند و این خطای راهبردی منجر به این علامت سؤال شد که ما در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم، اصلاح طلبی منهای انتخابات که راهبردی نمی‌تواند داشته باشد و راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد و اگر بخواهد از این خارج شود و به اعتراضات اجتماعی کف خیابان چشم بدوزد که دیگر اصلاح طلبی نیست و معنی و مفهوم دیگری دارد.


اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم دچار گسست راهبردی شدند

*در نهادهای انتصابی هم که جایگاهی ندارید...

بله. پس راه ما به جای اعتراضات مردمی، راه میانه و کم هزینه یعنی انتخابات است. اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم دچار گسست راهبردی شدند. در انتخابات مجلس دهم زمانی که لیست مورد تایید شورای نگهبان بیرون آمد، من مصاحبه کردم و گفتم ۹۰ درصد کاندیدای ما را رد کردند، یعنی در لیست تهران فقط ۳ نفر باقی مانده بودند که من آنها را می شناختم ولی چون راهبرد جبهه این بود که حتما در انتخابات شرکت کنیم، رفتیم و گشتیم و در بین باقی مانده ها کاندیدا پیدا کردیم.

مثلا خانم سیاوشی، خانم سلحشوری، هاشم زایی، دکتر صادقی، دکتر فتحی، فرید موسوی، مرحوم مهندس نجفی، ‌آقای مازنی و .. که نمایندگان خیلی خوبی هم بودند و توانستیم لیست خوبی را برای تهران ببندیم چون اراده ما این بود که در انتخابات شرکت کنیم. در مجلس یازدهم عینا این فرصت را داشتیم ولی راهبرد غالبمان این شده بود که با اعتراضات مردم همراهی کنیم، یعنی یک چیزی درست شد که ما اصلا نفهمیدیم مبنای منطق سیاسی آن چیست که چون مردم معترض هستند و ناراضی هستند و در انتخابات شرکت نمی کنند پس ما با مردم همراهی کنیم.

در آینده مردم ممکن است متوجه شوند نیامدنشان به نفعشان نبود

اگر ما با مردم همراهی کنیم پس تکلیف سیاست چه می شود؟ الان چه کسی به خاطر دارد که آقای قالیباف در مجلس چقدر رای داشته است؟ ما در تهران قادر بودیم  مجددا یک رای از مردم بگیریم که آقای قالیباف اصلا به مجلس نرود، اگر این اتفاق می افتاد شرایط برای رقیب و برای ما  بسیار متفاوت می شد. ما اینجا خودمان دچار یک اشتباه استراتژیک شدیم و مشارکت در صندوق را همراه با مردم زیر سؤال بردیم. اشکال نداشت که ما می آمدیم و حتی مردم نمی آمدند که حتی در انتخابات شوراهای این دوره همه احزاب ما بودند و آقای خاتمی هم آمدند و مردم نیامدند که اشکالی هم ندارد، بالاخره یک اتفاق سیاسی قابل نقد و بررسی است و در آینده ممکن است مردم متوجه شوند که نیامدنشان خیلی به نفع کشور و به نفع خودشان نبوده است.


ریشه مشکلات اقتصادی مردم ترامپ بود

*نقدی که همفکران شما به حزب کارگزاران دارند این است که شما از آقای همتی حمایت و دعوت کردید  نتیجه ای هم به دست نیاوردید....

این را هم توضیح می دهم. در این انتخابات اولین مساله ای که وجود دارد شرایط اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی مردم است، فشار اقتصادی روی مردم سنگین است و بدون توجه به اینکه ریشه این مشکل در خارج از ایران است، ریشه این مشکل ترامپ بوده که از برجام خارج شده و تصمیم گرفته که فشار حداکثری را روی ایران بگذارد و عدم پایبندی اروپا که حتی نتوانستند اینستکس را عملیاتی کنند، یعنی هیچ کس فکر نمی کرد که اروپا در مقابل امریکا انقدر ضعیف باشد و حتی چین و روسیه که هر دو دوستان ایران تلقی می شوند کوچکترین همراهی را با اقتصاد ایران نکردند.

 بعضی چیزها را هم نمی شود گفت که کشور چقدر در فشار قرار گرفت؛ این مشکلات که بود و همه هم مسؤلیت آن را متوجه دولت دانستند و مسؤل دولت را هم اصلاح طلبان دانستند پس تمام این مشکلات، مشکلات اصلاح طلبی تلقی شد و از طرفی ما با این علامت سؤال مواجه بودیم که در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم؟ هرچند این که سؤال ندارد چون اگر بخواهیم شرکت نکنیم باید دلیل بیاوریم.

برای جبهه اصلاحات چه فرقی داشت که بگوییم آقای همتی یا آقای شریعتمداری

در مورد کاندیداها هم که موضوع روشن است؛ مثلا آقای همتی از آقای محمد شریعتمداری اصلاح طلب تر بود یا نبود؟ آقای محمد شریعتمداری که سابقه اصولگراییش موجود است و در انتخابات گذشته هم با آقای ری شهری همیشه بوده است؛ آقای آخوندی رئیس ستاد اصولگرایان حامی مهندس موسوی بود و ایشان هیچ وقت خودشان ادعای اردوگاه سیاسی اصلاح طلبان را نداشتند، اما آقای همتی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران برای ۱۵ سال بوده و رئیس واحد مرکزی خبر در زمان امام بود و سابقه همکاری ایشان با چپ که خیلی بیشتر از آقای آخوندی و آقای شریعتمداری بوده است.

برای جبهه اصلاحات چه فرقی داشت که بگوییم آقای همتی یا آقای شریعتمداری یا آقای... پس این، مشکل شخص نبود. درست است که کارگزاران از آقای همتی حمایت کردند ولی مشکل ما شخص نبود، مشکل این بود که یک جمعی از دوستان می گفتند چون مردم نمی آیند ما نباید در انتخابات شرکت کنیم و ما این راهبرد را قبول نداشتیم.


اصلاح طلبی نمی‌میرد

* آقای حجاریان در توییتی نوشته که« اصلاحات صندوق محور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا می توان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟» منظور از اصلاحات صندوق محور مُرد، کارگزاران است؟ آیا واقعا اصلاح طلبی مُرده است؟

اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.

*یعنی باید بهزاد نبوی را مقصر دانست؟

مقصودش بهزاد نبوی است.

*خاتمی چطور؟

آنها خاتمی را در این حد نمی دانند.

*حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس در ۱۴۰۲، برنامه ریزی کرده است؟

هنوز که تازه از انتخابات فارغ شدیم بازسازی تشکیلاتی انجام می دهیم و در حال کادرسازی برای آینده هستیم به گونه ای که انتخابات محور باشد هنوز برای ۱۴۰۲ برنامه نداریم ولی در حال بررسی هستیم.


برچسب ها
نسخه اصل مطلب