ما اصلاحطلبان صاحب عزای خودمان هستیم نه جمهور
مدیر یک روزنامه اصلاحطلب میگوید: ما اصلاحطلبان همه اعتبار خود را خرج کردیم اما عیار اقبال مردم به ما آشکار شد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت: انتخابات امسال حرفهای زیادی دارد. باید با واقعیتهای این انتخابات روبهرو شویم. شاید چون همچنان خود را عزادار جمهوریت نشان میدهیم همه شرم میکنند به ما بگویند که کجای ماجرا هستیم!
ما اگر از پشت عزای جمهوریت بیرون بیاییم، واقعیتهای زیادی منتظرند تا با ما حریف شوند. همه ظرفیت ما خرج همتی شد، سقف رای او مشخص شد. حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریانترین شکل برای همتی شدیم اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فرو افتاده است. ادباری که به لیست جمهور شد (با همه اعتباری که به پایش خرج شد)، نشان داد که ما صاحبِ مجلسِ عزایِ جمهوریت نیستیم! تعارف را کنار بگذاریم.
وی با ادعای اینکه نامزدهای دیگر هم شعارهای(اصلاحطلبانه) دادند مینویسد: با این وجود، مردم به کاندیدای اصلاحطلب اقبال نشان ندادند. حیثیت اکثر احزاب و نمایندگان رسمی اصلاحطلب به پای همتی آورده شد اما افاقه نکرد. این یعنی نهادهای رسمی جریان اصلاحطلب، نمیتواند نماینده مطالبات اصلاحطلبانه باشد. اگر برای ریاست جمهوری بهانه رد صلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانهای داریم. سخن این نیست که ردصلاحیتها، حذفها و تبعیض های سیاسی واقعی نیست؛ اما چرا این همه بهانه را میآوریم تا با واقعیت روبهرو نشویم؟ مردم، شعارهای اصلاح طلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما. این واقعیت را نباید به هیچ امر دیگری فروکاست. اگر رفوزه شدنِ احزاب را نبینیم، حتماً درسهای این انتخابات را فرا نگرفتهایم.
در انتخابات مجلس، ناکارآمدی نهادهای رسمی اصلاحطلبی و افول تاریخی پروژه اصلاحات را بر سر لیست امید کوبیدند. هرچه گفتیم اگر کاستی داریم، از مشک خالیِ ساقی است، نشنیدند. در طول دوران مجلس دهم، هیچ طرح پیشنهادی از طرف احزاب اصلاحطلب به فراکسیون امید نیامد. هرچه گفتیم این میخانه، ساقیِ صاحب نظر ندارد، کسی حاضر نشد ببیند. اینها را اگر باز نبینیم، بعید میدانم چشماندازی از احیای جریان اصلاحطلبی بتوان تصور کرد.
اصلاحطلبی قطعاً ادامه خواهد داشت، چه با این اصلاحطلبان و یا با کسان دیگر. اما اگر این جریان میخواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیمبودگیاش را به تبعیضهای شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودیها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کردهاند که اصلاحطلبی را بر دوش دیگران بگذارند.
ما اگر از پشت عزای جمهوریت بیرون بیاییم، واقعیتهای زیادی منتظرند تا با ما حریف شوند. همه ظرفیت ما خرج همتی شد، سقف رای او مشخص شد. حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریانترین شکل برای همتی شدیم اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فرو افتاده است. ادباری که به لیست جمهور شد (با همه اعتباری که به پایش خرج شد)، نشان داد که ما صاحبِ مجلسِ عزایِ جمهوریت نیستیم! تعارف را کنار بگذاریم.
وی با ادعای اینکه نامزدهای دیگر هم شعارهای(اصلاحطلبانه) دادند مینویسد: با این وجود، مردم به کاندیدای اصلاحطلب اقبال نشان ندادند. حیثیت اکثر احزاب و نمایندگان رسمی اصلاحطلب به پای همتی آورده شد اما افاقه نکرد. این یعنی نهادهای رسمی جریان اصلاحطلب، نمیتواند نماینده مطالبات اصلاحطلبانه باشد. اگر برای ریاست جمهوری بهانه رد صلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانهای داریم. سخن این نیست که ردصلاحیتها، حذفها و تبعیض های سیاسی واقعی نیست؛ اما چرا این همه بهانه را میآوریم تا با واقعیت روبهرو نشویم؟ مردم، شعارهای اصلاح طلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما. این واقعیت را نباید به هیچ امر دیگری فروکاست. اگر رفوزه شدنِ احزاب را نبینیم، حتماً درسهای این انتخابات را فرا نگرفتهایم.
در انتخابات مجلس، ناکارآمدی نهادهای رسمی اصلاحطلبی و افول تاریخی پروژه اصلاحات را بر سر لیست امید کوبیدند. هرچه گفتیم اگر کاستی داریم، از مشک خالیِ ساقی است، نشنیدند. در طول دوران مجلس دهم، هیچ طرح پیشنهادی از طرف احزاب اصلاحطلب به فراکسیون امید نیامد. هرچه گفتیم این میخانه، ساقیِ صاحب نظر ندارد، کسی حاضر نشد ببیند. اینها را اگر باز نبینیم، بعید میدانم چشماندازی از احیای جریان اصلاحطلبی بتوان تصور کرد.
اصلاحطلبی قطعاً ادامه خواهد داشت، چه با این اصلاحطلبان و یا با کسان دیگر. اما اگر این جریان میخواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیمبودگیاش را به تبعیضهای شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودیها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کردهاند که اصلاحطلبی را بر دوش دیگران بگذارند.