جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > نظافتچی افغان اسرار قتل زن تهرانی را فاش کرد

نظافتچی افغان اسرار قتل زن تهرانی را فاش کرد

نظافتچی افغان اسرار قتل زن تهرانی را فاش کرد
«با دیدن طلاهای زن جوان وسوسه شدم و برای سرقت آنها او را به قتل رساندم.»‌ این بخشی از تازه‌ترین اعترافات نظافتچی افغان است که مدتی قبل به اتهام قتل زنی جوان دستگیر شد، اما جنایت را انکار می‌کرد و مدعی بود بی‌گناه است.
راز این جنایت پنجم اردیبهشت‌ماه امسال فاش شد. آن روز زنی با پلیس تماس گرفت و گفت نگران وضعیت خاله‌اش است. او می‌گفت که پشت در خانه خاله‌اش است، اما هر چه زنگ می‌زند، او جواب نمی‌دهد و این در حالی است که صدای گریه فرزند کوچک خاله‌اش از پشت در به گوش می‌رسد.

ماموران پلیس که پس از تماس این زن خود را مقابل خانه مورد نظر رسانده بودند پس از شکستن قفل در، وارد آنجا شده و با جسد زنی مواجه شدند که در چند قدمی او کودک خردسالش نشسته و گریه می‌کرد. زن 44ساله بر اثر ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده و خانه‌اش به‌شدت به هم ریخته بود.
به دستور قاضی حبیب‌الله صادقی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد. مقتول به همراه همسر و کودکش زندگی می‌کرد و شوهر وی نگهبان یک شرکت بود و از شب قبل در محل کارش حضور داشت. او می‌گفت آخرین بار که با همسرش تلفنی صحبت کرده حالش خوب بوده و نمی‌داند چه‌کسی وی را به قتل رسانده است. به‌گفته این مرد همه طلاهای همسرش سرقت شده و احتمالا انگیزه قاتل سرقت طلاهای همسر او بوده است.
به هم ریختگی خانه، فرضیه جنایت با انگیزه سرقت را تأیید می‌کرد و سالم بودن قفل در ورودی آپارتمان نشان می‌داد که قاتل فردی آشنا بوده است.
جوان نظافتچی
تیم جنایی برای کشف اسرار این جنایت به بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته اطراف خانه مقتول پرداخت و در ادامه، چهره قاتل شناسایی شد. وی کارگر خدماتی بود که برای انجام نظافت به خانه مقتول می‌رفت. بررسی مکالمات تلفنی مقتول نشان می‌داد که کارگر خدماتی آخرین بار با مقتول در تماس بوده تا ساعت حضور در ساختمان و انجام کارهای نظافت را اعلام کند.
با این سرنخ مرد جوان که تبعه افغانستان است در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت شد. وی اما در بازجویی‌ها منکر جنایت شد و هرچند در ابتدا مدعی شد که چند هفته است که برای نظافت به خانه مقتول نرفته با دیدن شواهد به‌دست آمده از سوی پلیس، گفت که روز حادثه برای نظافت به ساختمان و خانه مقتول رفته و مانند روزهای قبل کارش که تمام‌شده پولش را گرفته و از ساختمان خارج شده است.
اعتراف به جنایت
همه شواهد و مدارک علیه کارگر افغان بود و تحقیقات از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره او تصمیم گرفت قفل سکوتش را بشکند و حقایق را بیان کند. وی گفت: مدت‌ها بود که برای انجام نظافت راه‌پله‌ها به ساختمانی که مقتول در آنجا زندگی می‌کرد می‌رفتم. فکر می‌کنم مقتول مدیر ساختمان بود و همیشه هوایم را داشت. من هم برای حضور در ساختمان و انجام کارهای نظافت همیشه با او تماس گرفته و هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دادم.
او ادامه داد: روز حادثه به آنجا رفتم و در حال انجام نظافت بودم که زن جوان در را باز کرد و برایم آب و آبمیوه آورد. در یک لحظه برق طلاهایش وسوسه سرقت به جانم انداخت. وقتی فهمیدم که او و فرزند کوچکش در خانه تنها هستند تصمیم گرفتم نقشه‌ام را عملی کنم. مقابل آپارتمان زن جوان رفتم و زنگ زدم.
وقتی در را باز کرد لیوان‌ها را تحویلش دادم و در یک لحظه او را هل دادم و وارد خانه‌اش شدم. در را بستم و زن جوان شروع کرد به جیغ کشیدن. برای اینکه همسایه‌ها صدایش را نشنوند گلدانی را که در پذیرایی بود، برداشتم و به سرش ضرباتی زدم. او از هوش رفت و نقش زمین شد. من هم تمام طلاهایش را سرقت کردم و از خانه خارج شدم.
وی گفت: چون کسی مرا هنگام ورود و خروج به خانه مقتول ندیده بود فکر نمی‌کردم لو بروم. سعی کردم تا لحظه آخر همه‌‌چیز را انکار کنم و چون فکر می‌کردم ردی از من نیست آزاد خواهم شد، اما در نهایت به‌خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم. با اعتراف متهم به قتل، او با قرار قانونی بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب