گفتوگوی جذاب با بازیگر نقش کشور در سریال زیرخاکی
گیتی قاسمی، بازیگر نقش «کشور» در مجموعه «زیر خاکی»، معتقد است که این سریال، یکی از بهترین تولیدات دوسال اخیر تلویزیون است.
این روزها «زیر خاکی» با کارگردانی جلیل سامان، روی آنتن شبکه یک سیما میرود؛ سریالی طنز که گیتی قاسمی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، ایفاگر یکی از نقشهای اصلی آن است. این شخصیت سریال، از همه لحاظ در تقابل با «پریچهر» با بازی ژاله صامتی قرار دارد و استفاده از لهجه لری، باعث شده تا قاسمی، نظر مخاطبان را بیشتر به خود جذب کند.
گفتوگویی با این بازیگر داشتهایم که درادامه میخوانید.
شما در چند سریال، با لهجههای متفاوتی صحبت کردهاید، این مهارت را چگونه کسب میکنید؟
با تمرین و معاشرت با افرادی که به یک لهجه یا زبان دیگر صحبت میکنند، میتوانم آن را یاد بگیرم و تا کنون در فیلمهایم، بهجز ترکی، تقریبا با تمام زبانها و لهجهها صحبت کردهام. کما اینکه در «زیر خاکی» با زبان لری، زبان مادریام صحبت کردم.
صحبت کردن با یک لهجه دیگر، این نگرانی را در شما ایجاد نکرد که نتوانید آن را به درستی بیان کنید و نسبت به شما انتقاداتی مطرح شود؟
چرا این موضوع را با جدیت تمام بررسی کردیم و سعی داشتیم تا هنگام ایفای این نقش و بیان کلمات، هیچ توهین و یا اغراقی در کلام وجود نداشته باشد، حتی این شخصیت را یک فرد باهوش در نظر گرفتیم که میگوید میتوانم فارسی صحبت کنم، اما نمیخواهم اصالتم را از دست دهم. ضمن اینکه معتقدم در هر قومی، هر نوع آدمی میتوانیم پیدا کنیم.
داستان در شهر تهران رخ میدهد که همه به زبان فارسی صحبت میکنند، پس وجود یک زبان و یک لهجه دیگر ضرورت چندانی نداشت، وجود زبان لری برای شخصیت کشور در سریال را میتوانیم بگذاریم به پای این هدف که کارگردان قصد داشته جذابیت بیشتری در سریال ایجاد کند و مخاطب را پای تلویزیون بنشاند؟
فکر میکنم «زیر خاکی» پیش از این، مخاطب خود را به عنوان یک سریال طنزِ مستقل، جذب کرده بود و نیازی به روش جدید برای جذب بیننده نداشت. با اینحال فکر میکنم برای شیرینتر شدن کار و معرفی یک خطه جغرافیایی ایران، از زبان لری استفاده شد تا همه مردم با یکسری از اصطلاحات یک منطقه خاص آشنا شوند؛ مثل اصطلاح دو گِل یعنی دو همسر. حتی به آقای سامان هم این پیشنهاد را دادم که خودم میتوانم به این زبان صحبت کنم و ترجمه آنها را هم همزمان بگویم.
در همان قسمتی که صحبت از دو همسر شد، به نظر میرسید که آقای سامان میخواهد بگوید اگر فردی دو زن هم بگیرد، هیچ ایرادی ندارد، چنین رویکردی در سریال وجود دارد؟
خیر، سوتفاهم ایجاد شده است، زن اول فوت شده، بعد آقای مروتپور با کشور خانم ازدواج کرده است. آقای سامان نمیخواست بگوید همزمان چند همسر داشته باشید، ما چند همسری را تبلیغ نکردیم، چه بسا که من بسیار مخالف این موضوع هستم. ما میخواستیم بگوییم اگر فردی طلاق گرفت و یا همسرش فوت کرد، هیچ ایرادی ندارد که دوباره ازدواج کند.
روشنفکری کشور خانم و حساسیت بیش از اندازه شخصیت پریچهر، یک تضاد جالبی را به وجود آورده است. میتوانیم بگوییم که ویژگی کاراکتر شما به حساسیت نقشی که خانم ژاله صامتی بازی میکند، دامن زده است؟
پریچهر این حساسیت را داشت اما چون الان یکسری موارد را به صورت عینی میبیند، این موضوع برایش نگران کنندهتر شده است. یکی از دلایلی که از شخصیت کشور استقبال کردم، این بود که میخواستم اثبات کنم، شعور، یک مسئله ذاتی است و فرقی ندارد که در کدام شهر، روستا و یا قومیت زندگی میکنیم، مهم این است که درک اجتماعی و شخصی داشته باشیم و بتوانیم فرهنگسازی کنیم.
با توجه به بازخوردهایی که از پخش «زیرخاکی» گرفتهاید، این سریال را موفق میدانید؟
با اینکه سریال پس از ماه رمضان روی آنتن رفت، اما باز هم مخاطب خود را دارد و این اتفاق هم به خاطر آقای سامان است که روی یک داستان و موضوع خوب دست گذاشته و آن را پرورش داده است.
انتخاب، تعریف و شاد بودن یک قصه و زمان روایت آن، در میزان محبوبیت سریال بسیار تاثیر گذار است، ضمن اینکه من معتقدم «زیر خاکی» از تمام سریالهایی که من در دو سال اخیر دیدهام، بهتر است. در واقع باور دارم «زیرخاکی» تافته جدابافته تلویزیون است، چون یک سریال آپارتمانی متکی بر کلیشههای جامعه نیست، مخاطب باهوش هم این تفاوت را درک میکند.
«نون .خ» و «پایتخت» هم از سریالهایی بودند که در یکی دو سال اخیر ساخته شدهاند؛ آیا فضا، ایدهپردازی و داستان «زیر خاکی»، با این دو سریال قابل مقایسه است؟
«نون. خ» را کامل ندیدم اما دیدگاه متفاوت کارگردانش، استقبال بینظیری را برای این سریال به ارمغان آورد، سریال «پایتخت» هم با همان فصل اول مردم را جذب خودش کرد و جذابیتهای زیادی برای مردم داشت.
فکر میکنم این اتفاق برای «زیرخاکی» هم رخ داده و همان روند موفقیت آمیزی را که «پایتخت» طی کرده است، دنبال میکند. به عقیده من، سریالی موفق است که هر فصل آن حرفی برای گفتن داشته باشد.
عقیدهای وجود دارد که ساخت فصلهای بیشتر از یک سریال، باعث کاهش جذابیت آن میشود. نظر شما چیست؟
اتفاقا من معتقدم که ساخت چنین سریالهایی کاملا مناسب فضای تلویزیون است و فکر میکنم سریالهای چند فصلی شاید برای شبکه نمایش خانگی پاسخگو نباشد. اما تلویزیون تعداد بسیار زیادی مخاطب دارد که از این موضوع استقبال میکنند. فکر میکنم نباید صرفا به افرادی که در کلان شهرها زندگی میکنند و به همه پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی دسترسی دارند، نگاه کنیم، ما در برابر تمام افرادی که در شهرها و روستاها زندگی میکنند و تعدادشان هم کم نیست، مسئول هستیم.
خود شما مدتی کم کار شده بودید، این کمکاری به کیفیت ساخت سریالها ارتباط داشت؟
کار خوب به من پیشنهاد نمیشد و تصمیم هم نداشتم در سریالی ایفای نقش کنم، اما «زیرخاکی»، یکی از دلایلی بود که من را به تلویزیون برگرداند. سریالها و نقشهایی که به من پیشنهاد میشد کاملا تکراری بود و من دنبال ایفای یک نقش جدید بودم.
به حضور پژمان جمشیدی در سینما و تلویزیون، انتقادات زیادی وارد شده، آیا کسی در عرصه دیگری فعالیت داشته است، نمیتواند وارد بازیگری شود؟
همه ما از عرصه دیگری، به نام عرصه زندگی وارد هنر شدیم. حالا مهم نیست که پیش از این، حرفه ایشان چه بوده است. این فضا نیاز به آموزش و بلدی دارد، اگر کسی آن مهارتها را پیدا کند و جلوی دوربین حاضر شود، قطعا ماندگار میشود.
گفتوگویی با این بازیگر داشتهایم که درادامه میخوانید.
شما در چند سریال، با لهجههای متفاوتی صحبت کردهاید، این مهارت را چگونه کسب میکنید؟
با تمرین و معاشرت با افرادی که به یک لهجه یا زبان دیگر صحبت میکنند، میتوانم آن را یاد بگیرم و تا کنون در فیلمهایم، بهجز ترکی، تقریبا با تمام زبانها و لهجهها صحبت کردهام. کما اینکه در «زیر خاکی» با زبان لری، زبان مادریام صحبت کردم.
صحبت کردن با یک لهجه دیگر، این نگرانی را در شما ایجاد نکرد که نتوانید آن را به درستی بیان کنید و نسبت به شما انتقاداتی مطرح شود؟
چرا این موضوع را با جدیت تمام بررسی کردیم و سعی داشتیم تا هنگام ایفای این نقش و بیان کلمات، هیچ توهین و یا اغراقی در کلام وجود نداشته باشد، حتی این شخصیت را یک فرد باهوش در نظر گرفتیم که میگوید میتوانم فارسی صحبت کنم، اما نمیخواهم اصالتم را از دست دهم. ضمن اینکه معتقدم در هر قومی، هر نوع آدمی میتوانیم پیدا کنیم.
داستان در شهر تهران رخ میدهد که همه به زبان فارسی صحبت میکنند، پس وجود یک زبان و یک لهجه دیگر ضرورت چندانی نداشت، وجود زبان لری برای شخصیت کشور در سریال را میتوانیم بگذاریم به پای این هدف که کارگردان قصد داشته جذابیت بیشتری در سریال ایجاد کند و مخاطب را پای تلویزیون بنشاند؟
فکر میکنم «زیر خاکی» پیش از این، مخاطب خود را به عنوان یک سریال طنزِ مستقل، جذب کرده بود و نیازی به روش جدید برای جذب بیننده نداشت. با اینحال فکر میکنم برای شیرینتر شدن کار و معرفی یک خطه جغرافیایی ایران، از زبان لری استفاده شد تا همه مردم با یکسری از اصطلاحات یک منطقه خاص آشنا شوند؛ مثل اصطلاح دو گِل یعنی دو همسر. حتی به آقای سامان هم این پیشنهاد را دادم که خودم میتوانم به این زبان صحبت کنم و ترجمه آنها را هم همزمان بگویم.
در همان قسمتی که صحبت از دو همسر شد، به نظر میرسید که آقای سامان میخواهد بگوید اگر فردی دو زن هم بگیرد، هیچ ایرادی ندارد، چنین رویکردی در سریال وجود دارد؟
خیر، سوتفاهم ایجاد شده است، زن اول فوت شده، بعد آقای مروتپور با کشور خانم ازدواج کرده است. آقای سامان نمیخواست بگوید همزمان چند همسر داشته باشید، ما چند همسری را تبلیغ نکردیم، چه بسا که من بسیار مخالف این موضوع هستم. ما میخواستیم بگوییم اگر فردی طلاق گرفت و یا همسرش فوت کرد، هیچ ایرادی ندارد که دوباره ازدواج کند.
روشنفکری کشور خانم و حساسیت بیش از اندازه شخصیت پریچهر، یک تضاد جالبی را به وجود آورده است. میتوانیم بگوییم که ویژگی کاراکتر شما به حساسیت نقشی که خانم ژاله صامتی بازی میکند، دامن زده است؟
پریچهر این حساسیت را داشت اما چون الان یکسری موارد را به صورت عینی میبیند، این موضوع برایش نگران کنندهتر شده است. یکی از دلایلی که از شخصیت کشور استقبال کردم، این بود که میخواستم اثبات کنم، شعور، یک مسئله ذاتی است و فرقی ندارد که در کدام شهر، روستا و یا قومیت زندگی میکنیم، مهم این است که درک اجتماعی و شخصی داشته باشیم و بتوانیم فرهنگسازی کنیم.
با توجه به بازخوردهایی که از پخش «زیرخاکی» گرفتهاید، این سریال را موفق میدانید؟
با اینکه سریال پس از ماه رمضان روی آنتن رفت، اما باز هم مخاطب خود را دارد و این اتفاق هم به خاطر آقای سامان است که روی یک داستان و موضوع خوب دست گذاشته و آن را پرورش داده است.
انتخاب، تعریف و شاد بودن یک قصه و زمان روایت آن، در میزان محبوبیت سریال بسیار تاثیر گذار است، ضمن اینکه من معتقدم «زیر خاکی» از تمام سریالهایی که من در دو سال اخیر دیدهام، بهتر است. در واقع باور دارم «زیرخاکی» تافته جدابافته تلویزیون است، چون یک سریال آپارتمانی متکی بر کلیشههای جامعه نیست، مخاطب باهوش هم این تفاوت را درک میکند.
«نون .خ» و «پایتخت» هم از سریالهایی بودند که در یکی دو سال اخیر ساخته شدهاند؛ آیا فضا، ایدهپردازی و داستان «زیر خاکی»، با این دو سریال قابل مقایسه است؟
«نون. خ» را کامل ندیدم اما دیدگاه متفاوت کارگردانش، استقبال بینظیری را برای این سریال به ارمغان آورد، سریال «پایتخت» هم با همان فصل اول مردم را جذب خودش کرد و جذابیتهای زیادی برای مردم داشت.
فکر میکنم این اتفاق برای «زیرخاکی» هم رخ داده و همان روند موفقیت آمیزی را که «پایتخت» طی کرده است، دنبال میکند. به عقیده من، سریالی موفق است که هر فصل آن حرفی برای گفتن داشته باشد.
عقیدهای وجود دارد که ساخت فصلهای بیشتر از یک سریال، باعث کاهش جذابیت آن میشود. نظر شما چیست؟
اتفاقا من معتقدم که ساخت چنین سریالهایی کاملا مناسب فضای تلویزیون است و فکر میکنم سریالهای چند فصلی شاید برای شبکه نمایش خانگی پاسخگو نباشد. اما تلویزیون تعداد بسیار زیادی مخاطب دارد که از این موضوع استقبال میکنند. فکر میکنم نباید صرفا به افرادی که در کلان شهرها زندگی میکنند و به همه پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی دسترسی دارند، نگاه کنیم، ما در برابر تمام افرادی که در شهرها و روستاها زندگی میکنند و تعدادشان هم کم نیست، مسئول هستیم.
خود شما مدتی کم کار شده بودید، این کمکاری به کیفیت ساخت سریالها ارتباط داشت؟
کار خوب به من پیشنهاد نمیشد و تصمیم هم نداشتم در سریالی ایفای نقش کنم، اما «زیرخاکی»، یکی از دلایلی بود که من را به تلویزیون برگرداند. سریالها و نقشهایی که به من پیشنهاد میشد کاملا تکراری بود و من دنبال ایفای یک نقش جدید بودم.
به حضور پژمان جمشیدی در سینما و تلویزیون، انتقادات زیادی وارد شده، آیا کسی در عرصه دیگری فعالیت داشته است، نمیتواند وارد بازیگری شود؟
همه ما از عرصه دیگری، به نام عرصه زندگی وارد هنر شدیم. حالا مهم نیست که پیش از این، حرفه ایشان چه بوده است. این فضا نیاز به آموزش و بلدی دارد، اگر کسی آن مهارتها را پیدا کند و جلوی دوربین حاضر شود، قطعا ماندگار میشود.