نقد حاکمیت از وظایف رسانههاست
در آخرین همایش «تد» (همایش موفقیت) در تهران که چند هفته پیش برگزار شد، افشین والینژاد، یکی از سخنرانان، با نشاندادن فیلم کوتاهی از یک مسئول ژاپنی که بهدلیل خطای خود از مردم معذرتخواهی میکند، گفت: در فرهنگ سرزمین آفتاب تابان واژهای وجود دارد تحت عنوان «هانسی» که از کودکی به افراد بهعنوان یک فرهنگ آموزش داده میشود و همین موضوع است که منجر به معذرتخواهی و پذیرش خطاها از سوی مسئولان دولتی و غیردولتی، نمایندگان مجلس و... در این کشور میشود.
او گفت که «هانسی» یعنی فکرکردن عمیق، بررسی اتفاقات گذشته و پیداکردن اشتباهات، یافتن اشکالات، پذیرش خطاهای احتمالی، اعتراف به آنها، تلاش برای جبران و در نهایت اطمیناندادن نسبت به عدمتکرار آن. نگاهی به همین مفهوم فرهنگ ژاپنی داشته باشیم و به این فکر کنیم که چرا اصلا این موضوع در کشور ما آموزش داده نمیشود، چرا نماینده سراوان بعد از رفتار خود با کارمندان گمرک معذرتخواهی نمیکند و مسئولیت کار خود را حاضر نیست بپذیرد و حتی در مقابل، افراد را تهدید هم میکند؟
علاوه بر اینکه فرهنگ پذیرش خطا در کشور ما وجود ندارد، در سالهای گذشته بهدلیل فشار بر رسانهها شاهدیم نقش نظارتی آنها بر عملکرد مسئولان و رفتارهایشان کمرنگتر شده و متأسفانه بسیاری از مقامات تصورشان از رسانه، ابزاری تنها در خدمت آنهاست! اتفاق بسیار مثبتی که در موضوع رفتار نماینده سراوان رخ داد و از سوی شبکههای اجتماعی فیلم آن منتشر شد، تأکید دوباره بسیاری از کارشناسان بر نقش نظارتی رسانهها بود؛ اینکه اگر رسانهها در جامعه فعال عمل کنند و مسئولان همیشه به این فکر کنند که زیر ذرهبین نگاه رسانهها و نقد سازنده آنها هستند، در بسیاری از رفتارها و عملکردشان تجدیدنظر خواهند کرد. درباره نقش نظارتی رسانهها با 2نفر از کارشناسان حوزه رسانه گفتوگو کردهایم:
آزادی، لازمه کار روزنامهنگاران است
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از ویژگیهای مطبوعات، نظارت بر عملکرد حوزه قدرت و حاکمیت است، گفت: این مهم از طریق تصویب قوانین تامینکننده حقوق و آزادیهای حرفهای روزنامهنگاران قابل تحقق است. محمدمهدی فرقانی به همشهری گفت: روزنامهنگاران باید از استقلال حرفهای لازم و حقوق و آزادیهای لازم برای اعمال نظارت بر حوزه قدرت برخوردار باشند. البته در طرف دیگر نیز باید نسبت به عملکرد خود مسئول و پاسخگو باشند؛ یعنی باید دقت، انصاف، توازن و بیطرفی را در کنار اخلاق حرفهای در انجام مسئولیتهای اجتماعی مدنظر قرار دهند و البته عدول از این مسئله میتواند مسئولیتهای خاصی را برای روزنامهنگاران ایجاد کند. وی گفت: نظارت و نقد قدرت حاکمه، یکی از وظایف و مسئولیتهای روزنامهنگاری و رسانههاست و در قبال برخورداری از این حق مسئولان روزنامه باید پاسخگوی اعمال خود نیز باشند، ضمن اینکه رعایت دقت، صحت و امانتداری باید سرلوحه کار روزنامهنگاران باشد.
فرقانی تصریح کرد: مطبوعات با نقد عملکرد دولت - حاکمیت - و با نظارت بر جریان قدرت در جامعه میتوانند به استقرار دمکراسی کمک کنند به همین علت است که گفته میشود یکی از وظایف به رسمیت شناختهشده مطبوعات، ایفای نقش نظارتی بهوسیله آنهاست. این استاد دانشگاه با بیان اینکه مطبوعات رکن چهارم دمکراسی هستند، گفت: زمانی حقوق و آزادیهای مردم تامین میشود که مردم حقوق خود و حدود دولت را بهدرستی بشناسند. در زمان حال نیز هیچ وسیله دیگری به جز رسانه نمیتواند مردم را با این حقوق آشنا کرده و زمینه مطالبهگری آنها را فراهم کند. رسانهها میتوانند در ارائه راهکار درست، آموزش غیرمستقیم مردم در مطالبه حقوق فردی و اجتماعیشان نقش مهمی ایفا کنند.
فرقانی تصریح کرد: رسانهها باید نیازها و خواستهها و پرسشهای مردم از حکومت را در قالب گزارش، مقاله، نقد، تفسیر و... با دولتمردان در میان بگذارند و پاسخ دولتمردان را برای مردم منتشر کنند؛ در عین اینکه نقش نظارتی خود را بر رفتار و عملکرد مسئولان حاکمیت بهخوبی باید ایفا کنند.
این استاد دانشگاه با انتقاد از اینکه رسانهها در کشور ما بهصورت خیلی کمرنگ نقش نظارتی خود بر حاکمیت را اعمال میکنند، گفت: در برخی موارد رسانهها برای ورود به موارد فساد و سوءاستفادههایی که انجام میشود، در نیمه راه با مشکلات و موانعی روبهرو میشوند. این در حالی است که دولت میتواند از رسانهها بهعنوان یک بازوی نظارتی قوی استفاده کند. حاکمیت از طریق تامین آزادی رسانهها نیازی به هزینههای هنگفت برای کشف موارد فساد در بدنه خود نخواهد داشت اما متأسفانه با محدودیتهایی که بر مطبوعات اعمال شده، این کار سخت شده است. به گفته فرقانی، زمانی میتوانیم مطبوعات را بهعنوان رکن چهارم دمکراسی قبول داشته باشیم که قبول کنیم رسانهها ابزار کارآمدی برای محققشدن حق نظارت عمومی بر عملکرد دولت هستند. این حق متعلق به عموم مردم است که توسط رسانهها اعمال میشود.
گفتار
مجید رضاییان/ استاد و پژوهشگر روزنامهنگاری
نقش مهم شبکههای اجتماعی و رسانهها در «شفافسازی»
در رابطه با نقش شبکههای اجتماعی در رویارویی مردم با مسئولان از یکسو و عملکرد رسانههای جمعی و رسمی در اینگونه مواقع چند نکته حائز اهمیت است.
نکته اول: در شبکههای اجتماعی اتفاقاتی رخ میدهد که وقتی آنها را پیگیری کنیم، درمییابیم که اغلب آنها کل واقعه را روایت نمیکنند؛ یعنی بخشی از واقعه تبدیل به فیلم شده و منتشر میشود. این برش عامدانه از واقعیت، در نگاه اول و عامیانه مورد پذیرش قرار میگیرد. اما اگر یک خبرنگار در مورد این وقایع بهصورت حرفهای تحقیق کند، حقیقت این رویداد بهصورت کامل و جامع، کشف خواهد شد. از اینرو نباید فضای وب و شبکههای مجازی منبع اصلی تلقی شود و رسانهها با اتکا به آن از جستوجو و تحقیق در مورد صحت و سقم رویدادها و عملکرد حرفهایشان در این زمینه شانه خالی کنند.
نکته دوم: در اغلب موارد در شبکههای اجتماعی به دلایل مختلف بخشی از حقایق سانسور میشود اما با درنظرگرفتن این ضعف نیز نمیتوان نقش اساسی شبکههای اجتماعی را در شفافسازی نادیده گرفت. برای افزایش تأثیرگذاری رسانههای حرفهای میتوان از ظرفیت شبکههای اجتماعی استفاده کرد. در واقع شبکههای اجتماعی حلقه تکمیلکننده رسانهها هستند. از اینرو رسانهها برای بازنشر و توسعه تولیدات خود میتوانند از آن استفاده کرده و از طرفی میتوانند بازخوردهای لازم را از طریق همین شبکهها دریافت کنند؛ چراکه تعامل بین رسانهها و شبکههای اجتماعی دوسویه است.
نکته سوم: رسانههای ما نباید منفعل باشند و باید بهعنوان رکن چهارم دمکراسی عمل کنند و بر عملکرد مسئولان نظارت داشته باشند. انفعال در اینجا به معنی در انتظار نشستن است. رسانهای که خبرنگاران آن در انتظار مینشینند تا در فضای مجازی اتفاقی رخ دهد و بعد از آن برای جریانسازی وارد میدان میشوند و در نهایت ماجرا را با چند گپوگفت و مصاحبه به سرانجام میرسانند، منفعل است. بهعنوان مثال، در ماجرای خاشقجی که دنیا درگیر آن شده بود، عملکرد واشنگتنپست چگونه بود؟ در آن ماجرا شبکههای اجتماعی لحظه به لحظه وقایع را بازتاب میدادند اما واشنگتنپست با کار تحقیقی و حرفهای، وظیفه رسانهای خود را در این ماجرا بهخوبی انجام و دنیا را تحتتأثیر قرار داد. پس وظیفه اصلی رسانه و خبرنگاران آن در اتفاقاتی که در فضای مجازی جریانساز میشود، حضور فعال و حرفهای در محل و نظارت است. نتیجه این حضور، تولیدات دقیق و مبتکرانه توسط خبرنگاران بوده و مطمئنا اعتماد مخاطبان را در پی دارد.
نکته چهارم: لفظ «شهروندخبرنگار» برای هیچ شهروندی جایز و شایسته نبوده، نیست و نخواهد بود. خبرنگار، خبرنگار است و شهروند، شهروند. شهروندان مانند خبرنگاران کار حرفهای انجام نمیدهند و قرار هم نیست اینطور باشد. آنها در عصر جدید، نقش خود را بازی میکنند و خبرنگاران نیز وظیفه حرفهای خود را دارند. پس لفظ «شهروندخبرنگار» بیمعناست و این نقش قابل تعریف نیست. در این رابطه تنها میتوانیم به تعبیر«مانوئل کاستلز» مراجعه کنیم. بنا به تعریف کاستلز؛ افراد- شهروندان امروزی- از User (کاربر) تبدیل شدهاند به Self-communication (خودارتباطگر). در واقع میتوان اینطور بیان کرد که شهروندان در شبکههای اجتماعی میتوانند بهراحتی حضور پیدا کنند و عملا از Receiver (دریافتکننده) تبدیل به یک Sender (فرستنده) و Self-communicatin (خودارتباطگر) شوند.
علاوه بر اینکه فرهنگ پذیرش خطا در کشور ما وجود ندارد، در سالهای گذشته بهدلیل فشار بر رسانهها شاهدیم نقش نظارتی آنها بر عملکرد مسئولان و رفتارهایشان کمرنگتر شده و متأسفانه بسیاری از مقامات تصورشان از رسانه، ابزاری تنها در خدمت آنهاست! اتفاق بسیار مثبتی که در موضوع رفتار نماینده سراوان رخ داد و از سوی شبکههای اجتماعی فیلم آن منتشر شد، تأکید دوباره بسیاری از کارشناسان بر نقش نظارتی رسانهها بود؛ اینکه اگر رسانهها در جامعه فعال عمل کنند و مسئولان همیشه به این فکر کنند که زیر ذرهبین نگاه رسانهها و نقد سازنده آنها هستند، در بسیاری از رفتارها و عملکردشان تجدیدنظر خواهند کرد. درباره نقش نظارتی رسانهها با 2نفر از کارشناسان حوزه رسانه گفتوگو کردهایم:
آزادی، لازمه کار روزنامهنگاران است
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از ویژگیهای مطبوعات، نظارت بر عملکرد حوزه قدرت و حاکمیت است، گفت: این مهم از طریق تصویب قوانین تامینکننده حقوق و آزادیهای حرفهای روزنامهنگاران قابل تحقق است. محمدمهدی فرقانی به همشهری گفت: روزنامهنگاران باید از استقلال حرفهای لازم و حقوق و آزادیهای لازم برای اعمال نظارت بر حوزه قدرت برخوردار باشند. البته در طرف دیگر نیز باید نسبت به عملکرد خود مسئول و پاسخگو باشند؛ یعنی باید دقت، انصاف، توازن و بیطرفی را در کنار اخلاق حرفهای در انجام مسئولیتهای اجتماعی مدنظر قرار دهند و البته عدول از این مسئله میتواند مسئولیتهای خاصی را برای روزنامهنگاران ایجاد کند. وی گفت: نظارت و نقد قدرت حاکمه، یکی از وظایف و مسئولیتهای روزنامهنگاری و رسانههاست و در قبال برخورداری از این حق مسئولان روزنامه باید پاسخگوی اعمال خود نیز باشند، ضمن اینکه رعایت دقت، صحت و امانتداری باید سرلوحه کار روزنامهنگاران باشد.
فرقانی تصریح کرد: مطبوعات با نقد عملکرد دولت - حاکمیت - و با نظارت بر جریان قدرت در جامعه میتوانند به استقرار دمکراسی کمک کنند به همین علت است که گفته میشود یکی از وظایف به رسمیت شناختهشده مطبوعات، ایفای نقش نظارتی بهوسیله آنهاست. این استاد دانشگاه با بیان اینکه مطبوعات رکن چهارم دمکراسی هستند، گفت: زمانی حقوق و آزادیهای مردم تامین میشود که مردم حقوق خود و حدود دولت را بهدرستی بشناسند. در زمان حال نیز هیچ وسیله دیگری به جز رسانه نمیتواند مردم را با این حقوق آشنا کرده و زمینه مطالبهگری آنها را فراهم کند. رسانهها میتوانند در ارائه راهکار درست، آموزش غیرمستقیم مردم در مطالبه حقوق فردی و اجتماعیشان نقش مهمی ایفا کنند.
فرقانی تصریح کرد: رسانهها باید نیازها و خواستهها و پرسشهای مردم از حکومت را در قالب گزارش، مقاله، نقد، تفسیر و... با دولتمردان در میان بگذارند و پاسخ دولتمردان را برای مردم منتشر کنند؛ در عین اینکه نقش نظارتی خود را بر رفتار و عملکرد مسئولان حاکمیت بهخوبی باید ایفا کنند.
این استاد دانشگاه با انتقاد از اینکه رسانهها در کشور ما بهصورت خیلی کمرنگ نقش نظارتی خود بر حاکمیت را اعمال میکنند، گفت: در برخی موارد رسانهها برای ورود به موارد فساد و سوءاستفادههایی که انجام میشود، در نیمه راه با مشکلات و موانعی روبهرو میشوند. این در حالی است که دولت میتواند از رسانهها بهعنوان یک بازوی نظارتی قوی استفاده کند. حاکمیت از طریق تامین آزادی رسانهها نیازی به هزینههای هنگفت برای کشف موارد فساد در بدنه خود نخواهد داشت اما متأسفانه با محدودیتهایی که بر مطبوعات اعمال شده، این کار سخت شده است. به گفته فرقانی، زمانی میتوانیم مطبوعات را بهعنوان رکن چهارم دمکراسی قبول داشته باشیم که قبول کنیم رسانهها ابزار کارآمدی برای محققشدن حق نظارت عمومی بر عملکرد دولت هستند. این حق متعلق به عموم مردم است که توسط رسانهها اعمال میشود.
گفتار
مجید رضاییان/ استاد و پژوهشگر روزنامهنگاری
نقش مهم شبکههای اجتماعی و رسانهها در «شفافسازی»
در رابطه با نقش شبکههای اجتماعی در رویارویی مردم با مسئولان از یکسو و عملکرد رسانههای جمعی و رسمی در اینگونه مواقع چند نکته حائز اهمیت است.
نکته اول: در شبکههای اجتماعی اتفاقاتی رخ میدهد که وقتی آنها را پیگیری کنیم، درمییابیم که اغلب آنها کل واقعه را روایت نمیکنند؛ یعنی بخشی از واقعه تبدیل به فیلم شده و منتشر میشود. این برش عامدانه از واقعیت، در نگاه اول و عامیانه مورد پذیرش قرار میگیرد. اما اگر یک خبرنگار در مورد این وقایع بهصورت حرفهای تحقیق کند، حقیقت این رویداد بهصورت کامل و جامع، کشف خواهد شد. از اینرو نباید فضای وب و شبکههای مجازی منبع اصلی تلقی شود و رسانهها با اتکا به آن از جستوجو و تحقیق در مورد صحت و سقم رویدادها و عملکرد حرفهایشان در این زمینه شانه خالی کنند.
نکته دوم: در اغلب موارد در شبکههای اجتماعی به دلایل مختلف بخشی از حقایق سانسور میشود اما با درنظرگرفتن این ضعف نیز نمیتوان نقش اساسی شبکههای اجتماعی را در شفافسازی نادیده گرفت. برای افزایش تأثیرگذاری رسانههای حرفهای میتوان از ظرفیت شبکههای اجتماعی استفاده کرد. در واقع شبکههای اجتماعی حلقه تکمیلکننده رسانهها هستند. از اینرو رسانهها برای بازنشر و توسعه تولیدات خود میتوانند از آن استفاده کرده و از طرفی میتوانند بازخوردهای لازم را از طریق همین شبکهها دریافت کنند؛ چراکه تعامل بین رسانهها و شبکههای اجتماعی دوسویه است.
نکته سوم: رسانههای ما نباید منفعل باشند و باید بهعنوان رکن چهارم دمکراسی عمل کنند و بر عملکرد مسئولان نظارت داشته باشند. انفعال در اینجا به معنی در انتظار نشستن است. رسانهای که خبرنگاران آن در انتظار مینشینند تا در فضای مجازی اتفاقی رخ دهد و بعد از آن برای جریانسازی وارد میدان میشوند و در نهایت ماجرا را با چند گپوگفت و مصاحبه به سرانجام میرسانند، منفعل است. بهعنوان مثال، در ماجرای خاشقجی که دنیا درگیر آن شده بود، عملکرد واشنگتنپست چگونه بود؟ در آن ماجرا شبکههای اجتماعی لحظه به لحظه وقایع را بازتاب میدادند اما واشنگتنپست با کار تحقیقی و حرفهای، وظیفه رسانهای خود را در این ماجرا بهخوبی انجام و دنیا را تحتتأثیر قرار داد. پس وظیفه اصلی رسانه و خبرنگاران آن در اتفاقاتی که در فضای مجازی جریانساز میشود، حضور فعال و حرفهای در محل و نظارت است. نتیجه این حضور، تولیدات دقیق و مبتکرانه توسط خبرنگاران بوده و مطمئنا اعتماد مخاطبان را در پی دارد.
نکته چهارم: لفظ «شهروندخبرنگار» برای هیچ شهروندی جایز و شایسته نبوده، نیست و نخواهد بود. خبرنگار، خبرنگار است و شهروند، شهروند. شهروندان مانند خبرنگاران کار حرفهای انجام نمیدهند و قرار هم نیست اینطور باشد. آنها در عصر جدید، نقش خود را بازی میکنند و خبرنگاران نیز وظیفه حرفهای خود را دارند. پس لفظ «شهروندخبرنگار» بیمعناست و این نقش قابل تعریف نیست. در این رابطه تنها میتوانیم به تعبیر«مانوئل کاستلز» مراجعه کنیم. بنا به تعریف کاستلز؛ افراد- شهروندان امروزی- از User (کاربر) تبدیل شدهاند به Self-communication (خودارتباطگر). در واقع میتوان اینطور بیان کرد که شهروندان در شبکههای اجتماعی میتوانند بهراحتی حضور پیدا کنند و عملا از Receiver (دریافتکننده) تبدیل به یک Sender (فرستنده) و Self-communicatin (خودارتباطگر) شوند.