آقایانِ تا ابد اپوزيسیون!
«ژست اپوزيسیون»، این برازنده ترین لقبی است که میتوان به محمد دادکان و امثال او داد. رییس پیشین سازمان تربیت بدنی که در هر شرایطی انتقاد را سرلوحه کار خود قرار داده و ترجیح می دهد ایراد بگیرد. بزرگترین مشکل او به احتمال زیاد همین است؛ انتقاد کردن و ایراد گرفتن برای او در اولویت است و خود وارد کارزار نمی شود. البته دادکان برخلاف برخی از مدیران منتقد، عملکرد قابل قبولی در زمان تصدی گری خود داشته اما اینکه چرا خود هرگز وارد میدان نمی شود، سوالی است که هیچکس پاسخی برای آن ندارد. محمد دادکان مدت هاست که به حکم محمد علی آبادی و با دخالت محمود احمدی نژاد مجبور به استعفا شد و هرگز پستی نگرفت. او پیشنهاد ریاست بر وزارت ورزش و باشگاه پرسپولیس را نیز رد کرده و به نظر می رسد تصمیمی برای مسئولیت پذیری ندارد حال آنکه بسیاری از کارشناسان معتقدند انتقاد درست همواره باید همراه با پیشنهاد باشد. به هر ترتیب دادکان پیشنهاداتش را یکی پس از دیگری رد می کند تا ژست اپوزيسیون خود را حفظ کند اما تا به حال هرگز پاسخی منطقی به دلیل رد پیشنهاد برای بازگشت و تلاش برای اصلاح امور نداده است. او ترجیح می دهد در گوشه ای بنشیند و ایرادات را در مصاحبههای خود بیان کند. اما چرا دادکان هرگز به ورزش بازنگشت؟
اول عذرخواهی کنند
جز ریاست بر سازمان تربیت بدنی دانشگاه آزاد که در رقابت های باشگاهی مختلف از جمله هندبال، بسکتبال، فوتسال و والیبال درخشان ظاهر شد، دادکان پس از کنارهگیری هرگز پست مهمی در ورزش کشور نداشته است. او یک پاسخ به دلیل عدم بازگشت خود دارد:«مسئولان دولتی مرا برکنار کردند؛ بنابراین ابتدا باید به صورت رسمی عذرخواهی و سپس زمینه بازگشتم را فراهم کنند». اتفاقی که با توجه به رویکرد مسئولان دولتی کمی بعید به نظر میرسد و به این ترتیب باید قید حضور دادکان را در ورزش بزنیم. رییس پیشین سازمان تربیت بدنی در حالی منفعت شخصی اش را به منافع عمومی ترجیح داده که ممکن است با بازگشتش، اتفاقی نو را رقم بزند. پس از استعفای دادکان و کناره گیری از سازمان تربیت بدنی او قید فعالیت ورزشی را نیز زد و این روزها در قالب نقش منتقدانه خود فرو رفته است. دادکان از هر دری می گوید و هیچکس از انتقاداتش در امان نیست، او روز گذشته وزیر ورزش و جوانان و علی پروین را از دم تیغ گذراند و گفت: « پروین برای همه ما قابل احترام است ولی شما هرجور یک طرف قضیه بروید، آقای پروین هست. او میگوید ما میخواهیم بخریم. «ما» چه کسانی هستند؟ «ما» همانهایی هستند که یک زمان در پرسپولیس مدیر بودند و نمیتوانستند باشگاه را بچرخانند. مدیرانی بودند که الان با هم جمع شدند و میگویند ما میخواهیم باشگاه را بخریم. آنها میخواهند جنجال و سروصدا در جامعه درست کنند. شما آقای پروین را روی خط بیاورید و بپرسید آنهایی که میخواهند پرسپولیس را بخرند، چه کسانی هستند. آنها همان مدیران قبلی هستند که در باشگاه بودند و باشگاه را به حال و روز بدی انداختند و حالا هم میخواهند باشگاه را بخرند. سوال بزرگ در این مساله این است که باید از مسئولان وزارت ورزش و جوانان پرسید. زمانی که این دو باشگاه فروخته شد، تضمینش چیست که این پرسپولیس و استقلال کوچک نشود و مشکلاتشان اضافه نشود؟». او عادل فردوسی پور را نیز بی نصیب نگذاشت و گفت: « برنامه نود بلندگوی خوبی است. البته الان کمی ضعیف شده است. دلیل این موضوع این است که مجریان این برنامه در اختیار هستند. هرکس از آنجا رد میشود به او میگویند بیا و در برنامه حرف بزن اما من یک بار به این برنامه دعوت شدم تا صحبت کنم. کسی که بتواند حرف تاثیرگذار بزند، به این برنامه دعوت نمیشود. این برنامه، این هفته این موضوع را مطرح کرد اما هفته بعد این موضوع را رها میکند. فقط این مسائل گفته میشود اما سرانجامی ندارد. مجری آن ۳۰ بار هم قهر کرده و دوباره برگشته است. به دلیل اینکه اختیاراتی را از او گرفتند و یک کارهایی را از او میخواهند تا انجام دهد. آنها در برنامه نود از افرادی استقبال میکنند که حرفی را که باب میلشان هست، میزنند. مگر حرفی که من میزنم برخلاف دینم است؟ قوام یک کشور به دو چیز است؛ آزادی و عدالت. اگر من در جهت آزادی و عدالت حرف بزنم، بدانید که کشور قوام دارد وگرنه وقتی بخواهید آزادی و عدالت را از من بگیرید تا حرفی که شما میخواهید بزنم، قطعا این کار را نمیکنم چون از یک چیز ترس دارم، آن هم خداست. از پدر و مادرم که آموزش دینی به من دادند میترسم. شما را مجبور میکنند که به یک سمتی بروید که به خاطر بودنتان، دروغ بگویید و عدالت و آزادی را زیر پا بگذارید. در جامعه ما مردم دینشان را دوست دارند. شاید مردم شماها را دوست ندارند. لطفا همهچیز را به دین گره نزنیم. وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده که ۱۷۰ هزار مدرسه مشکلات ایمنی دارند. در این بین ۲۵ هزار مدرسه در آستانه انفجار است. بگذارید این مسائل را مردم بدانند. شما در رادیو بیایید و با همکاری هنرمندان و ورزشکاران بزرگ برای بچههایی که در این مدرسههای ناایمن تحصیل میکنند، قدم بردارید. خصوصیسازی چیست؟».
باید بازگردد
«گر تو بهتر می زنی، بستان بزن»، دادکان هر روز باید این ضرب المثل را تکرار کند و سرلوحه خود قرار بدهد. او مدیر توانمندی است که می تواند با بازگشتش به فوتبال، زمینه حذف بسیاری از افراد نالایق را فراهم کند اما او تصمیمی برای بازگشت ندارد. گویی از ژست اپوزيسیون خود راضی است و ترجیح می دهد در همین نقش به فعالیت خود ادامه بدهد. او در حال حاضر در دانشگاه شهید بهشتی به فعالیت خود ادامه می دهد و گاه با گفت و گوهایش به اتفاقات روز ورزش ایران واکنش نشان می دهد. دادکان همیشه يك منتقد ناراضی است، شخصیتی شبیه به مسعود فراستی و حسن روشن دارد که عملکردش در دوره ریاست بر سازمان تربیت بدنی، قابل قبول و تاریخی است اما انتقاد نمیتواند گره گشای وضعیتی باشد که بر ورزش کشور حاکم شده است. دادکان باید بازگردد و در راه اصلاح قدمی بردارد. ساختار ورزش کشور به مدیرانی کاربلد نیاز دارد که فنون حرفهای شدن را بدانند. تماشای بوکس از بیرون رینگ ساده است اما هنر آن است که خود نیز بوکسور قهاری باشید و پابه میدان بگذارید.