شهری که تدارکی برای مادران و دختران ندیده است!
شهری که فضای عمومی آن فاقد اتاقهای «مادر و کودکی» است تا مادران بتوانند در آن به نوزاد خود به راحتی و با احساس امنیت شیر بدهند یا پوشک کودکشان را تعویض کنند؛ شهری که مادران در آن نمیتوانند کالسکه کودک خود را به راحتی سوار اتوبوس شهری کند و ...
همواره مسئله «زنان» در عرصه «مدیریت شهری» یکی از چالشهایی است که صرفاً از جنبه شعاری بدان توجه میشود، به همین جهت شاهد حضور زنان در لیستهایِ رنگارنگِ جناحهایِ مختلف سیاسی هستیم اما دریغ از حل مسائل زنان در عرصه طراحی شهری!
تجربه نشان داده است، اغلب زنان راه یافته به لیستهای انتخاباتی به صرف جنسیت و وابستگی جریانی وارد عرصه انتخابات میشوند و کمتر دغدغه مسائل و مشکلات زنان در این عرصه را دارند؛ بنابراین تغییر چندانی در عرصه مدیریت شهری در حوزه مسائل و نیازمندیهای زنان ایجاد نمیشود؛ برونداد این گونه لیست بستنها و انتخاب کردنها، شهری است که درکی از نیازمندیهای دخترانه، زنانه و مادرانه بر اساس خصوصیات جسمی، روحی و روانی آنان در احداث مبلمان و فضای بصری شهری ندارد.
شهری که دخترانش محیطی امن و سالم جهت گذران اوقات فراغت، ورزش و دورهمی دوستانه همراه با احساس عزت، کرامت و امنیت را به قدر نیاز، در اختیار ندارند، شهری که نیازمندیهای مادران در عرصه طراحی مبلمان شهری، حمل نقل، اوقات فراغت خود و فرزندان را نادیده میگیرد.
شهری که فضای عمومی آن فاقد اتاقهای «مادر و کودکی» است تا مادران بتوانند در آن به نوزاد خود به راحتی و با احساس امنیت شیر بدهند یا پوشک کودکشان را تعویض کنند؛ شهری که مادران در آن نمیتوانند کالسکه کودک خود را به راحتی سوار اتوبوس شهری کند چرا که اساساً کسی به آن فکر نکرده است.
شهری که نورپردازیهای پیادهروهای آن مناسب نیست و نمیتواند احساس امنیت زنان را تامین کند؛ شهری که پلهای عابر پیادهاش آنچنان از تبلیغات رنگانگ، احاطه شده است که گویی قرار نیست هیچ زنی از آن استفاده کند و امنیتش حفظ شود و...
مدیران شهری فراموش میکنند که زنان برای پاسخ به نیازمندیهایی که آنان فهم نکردند، معطل نمیمانند و به دنبال پاسخهای فردی به این نیازمندیها هستند؛ شاید موج دوچرخهسواری دختران در فضای عمومی جامعه، کم رنگ شدن ارزش مادری و فرزندآوری و محیطهای مختلط تفریحی نمونهای از پاسخ به این نیازمندیهای احصاء نشده باشد!
شهر برای آنکه نیازمندیها و نقشهای زنان را به رسمیت بشناسد، نیازمند داشتن دغدغه واقعی کاندیداها و منتخبین عرصه مدیریت شهری در این موضوع است، فارغ از اینکه زن باشی یا مرد! و بیش از آن که نیازمند «سهم زنانه و یا مردانه در عرصه مدیریت شهری» باشد، نیازمندِ «پیوست خانواده» در همه طرحها و برنامههای خود است.
زهرا عباسپور؛ پژوهشگر و فعال حوزه زن و خانواده
تجربه نشان داده است، اغلب زنان راه یافته به لیستهای انتخاباتی به صرف جنسیت و وابستگی جریانی وارد عرصه انتخابات میشوند و کمتر دغدغه مسائل و مشکلات زنان در این عرصه را دارند؛ بنابراین تغییر چندانی در عرصه مدیریت شهری در حوزه مسائل و نیازمندیهای زنان ایجاد نمیشود؛ برونداد این گونه لیست بستنها و انتخاب کردنها، شهری است که درکی از نیازمندیهای دخترانه، زنانه و مادرانه بر اساس خصوصیات جسمی، روحی و روانی آنان در احداث مبلمان و فضای بصری شهری ندارد.
شهری که دخترانش محیطی امن و سالم جهت گذران اوقات فراغت، ورزش و دورهمی دوستانه همراه با احساس عزت، کرامت و امنیت را به قدر نیاز، در اختیار ندارند، شهری که نیازمندیهای مادران در عرصه طراحی مبلمان شهری، حمل نقل، اوقات فراغت خود و فرزندان را نادیده میگیرد.
شهری که فضای عمومی آن فاقد اتاقهای «مادر و کودکی» است تا مادران بتوانند در آن به نوزاد خود به راحتی و با احساس امنیت شیر بدهند یا پوشک کودکشان را تعویض کنند؛ شهری که مادران در آن نمیتوانند کالسکه کودک خود را به راحتی سوار اتوبوس شهری کند چرا که اساساً کسی به آن فکر نکرده است.
شهری که نورپردازیهای پیادهروهای آن مناسب نیست و نمیتواند احساس امنیت زنان را تامین کند؛ شهری که پلهای عابر پیادهاش آنچنان از تبلیغات رنگانگ، احاطه شده است که گویی قرار نیست هیچ زنی از آن استفاده کند و امنیتش حفظ شود و...
مدیران شهری فراموش میکنند که زنان برای پاسخ به نیازمندیهایی که آنان فهم نکردند، معطل نمیمانند و به دنبال پاسخهای فردی به این نیازمندیها هستند؛ شاید موج دوچرخهسواری دختران در فضای عمومی جامعه، کم رنگ شدن ارزش مادری و فرزندآوری و محیطهای مختلط تفریحی نمونهای از پاسخ به این نیازمندیهای احصاء نشده باشد!
شهر برای آنکه نیازمندیها و نقشهای زنان را به رسمیت بشناسد، نیازمند داشتن دغدغه واقعی کاندیداها و منتخبین عرصه مدیریت شهری در این موضوع است، فارغ از اینکه زن باشی یا مرد! و بیش از آن که نیازمند «سهم زنانه و یا مردانه در عرصه مدیریت شهری» باشد، نیازمندِ «پیوست خانواده» در همه طرحها و برنامههای خود است.
زهرا عباسپور؛ پژوهشگر و فعال حوزه زن و خانواده