مهمانپرست: هیچ ارتباطی با احمدینژاد ندارم/برجام یک سراب بود
در قسمت دهم سیاستنامه به سراغ رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه کشورمان رفتیم.
کمتر از یک ماه به یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی کشورمان باقی مانده؛ انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در پیش است. با نزدیکشدن به این رویداد، هر روز گمانهزنیها درباره حضور افراد مختلف برای رسیدن به پاستور بیشتر و بیشتر میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان در راستای کمک به شناخت فضای انتخاباتی و انتخاب فرد اصلح، با نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری یا افرادی که رسماً نامزدی خود را اعلام کردهاند و یا تحلیلگران مسائل سیاسی گفتوگوهایی انجام داده که در قالب سلسله گفتوگوهایی با عنوان «سیاستنامه» منتشر میشود.
در دهمین گفتوگو از سلسله گفتوگوهای سیاستنامه به سراغ رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه کشورمان داوطلب این روزهای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم رفتیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان اولین سوال؛ این روزهای رامین مهمانپرست چگونه میگذرد؟
مهمانپرست : باتوجه به اینکه در ایام انتخابات ریاست جمهوری هستیم بیشترین زمان من با رسانهها میگذرد و به شیوههای مختلف در تلاشیم تا دیدگاهها و طرحهایی که داریم به اطلاع مردم برسد و رسانههای مختلف هم علاقه بسیاری نشان میدهند؛ معتقدم که باید بیشترین زمان را در این زمینه بگذاریم. علاوه بر این من رابطه قدیمی با رسانهها دارم؛ از زمان سخنگویی هم ارتباط خوبی با آنها داشتم که همین امر هم باعث شده که این شوق و تمایل دو سویه باشد.
باشگاه خبرنگاران جوان: عده ای معتقدند که حواشی ایجاد شده حول اسم شما باعث رد صلاحیت شما خواهد شد. مثلا همین موضوع که برادر شما به دلیل فساد مالی به کانادا پناهنده شد. نظر خود شما چیست؟
مهمانپرست : من رد صلاحیت نشدهام، در سال ۹۲ هم برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردم، اما چند روز قبل از اینکه شورای نگهبان بخواهد اسامی نهایی را اعلام کند، انصراف دادم. بعید می دانم که به سبب برادرم تایید نشوم.
باشگاه خبرنگاران جوان: خود را به عنوان فردی اصولگرا می شناسید یا اصلاح طلب؟
مهمانپرست :معمولا افراد گرایشات اعتقادی و سیاسی خود را میتوانند داشته باشند، بستگی دارد که ما اصلاح طلب و اصولگرایی را چگونه تعریف کنیم؟ بنده خودم را یک فردی می دانم که از ابتدای پیروزی انقلاب پای کار آن بوده ام؛ من از سال ۵۵ دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بودم و در جریانات سیاسی حضور داشتم و از ابتدای انقلاب همراه همه موضوعاتی که باید انجام می شد فعالیت داشتیم؛ بنابراین اعتقاد به نظام و چارچوبهای آن جزو اصول کار ما بوده است. من اعتقادات مذهبی خودم را داشته و به چارچوبها اعتقاد دارم، اما به خاطر رفتار سیاسی هرگز جناحی رفتار نکردم و تعلق به یک جریان خاص داشتن به خاطر اینکه ما متعلق به آن جریان باشیم نتوانسته من را از منافع ملی منحرف کند و هرگز در منش من نبوده است.
من حدود ۳۵ سال سابقه مدیریت در وزارت خارجه را دارم و در آنجا هم مبنا منافع ملی بوده است و همه دوستان باید بر اساس منافع ملی عمل کنند و به هیچ وجه نباید گرایشات سیاسی خود را در رفتار دخالت دهند.
البته ممکن است که برخی این اقدام را انجام داده باشند؛ اما ما به آن اعتقادی نداریم و معتقدیم که نباید به صورت حذفی برخورد کرد و در صحنه های مختلف به این خاطر که ما گرایش سیاسی خاصی داریم از سایر دوستانی که می توانند مفید باشند و دلسوزند و برای کشور مفیدند فقط به این دلیل که به یک جریان سیاسی خاص تعلق دارند حذف شوند. الان هم که با تشکیلات ائتلاف وحدت ملی در حال همکاری هستیم، دلیل اصلی آن این است که همه ما براین اصل اتحاد نظر داریم که شرایط کشور به گونه ای است که باید همه نیروهایی که در سطح کشور از یک نوع دلسوزی و تعلق خاطر و انگیزه و خلاقیت و سلامت نفس برخوردارند باید به هم کمک کنند که جریان مقتدری ایجاد شود و بتوانیم از همه ظرفیت های کشور برای پیشرفت و توسعه کشور استفاده کنیم.
مهمانپرست: این سوال اشتباه است و اصلا چنین موضوعی وجود ندارد و نه درخواست پناهندگی داده بودم و نه فکر رفتن به کانادا را داشتم. قبل از اینکه بحث سخنگویی پیش بیاید در آن زمان بحث ادامه تحصیل برای خودم و فرزندانم مطرح بود که اقدام هم نکردیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: در نظر میگیریم که شما توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدید. کدام قشر از جامعه را بیشتر حامی خود میدانید!؟
مهمانپرست: من معتقدم که باید بیشترین مخاطب ما جوان ها باشند، زیرا ما در کشور خود حدود چهل میلیون جوان حدود ۱۵ ساله تا رده سنی حدود چهل ساله داریم و از همین رو نیز همه کشور باید بسیج شود تا برای رفع نیازهای این قشر از جامعه تلاش کند. حتی خانواده هایی که افرادشان از سن بیشتری برخوردارند دغدغه شان جوان هایشان هستند، یعنی اگر مساله بیکاری به یک بحران برای جوان ها تبدیل شده باشد و ازدواج و مسکن و آینده فرزندانشان دغدغه آنها باشد معنیاش این است که همه باید برای زندگی بهتر این جوانان طراحی داشته باشیم. جوانان ما پنج نیاز اساسی دارند که دولت بعدی حتما باید به این نیازها توجه جدی کند.
نخستین نیاز آنها در ردههای سنی پایین تر تحصیلات تکمیلی آنها است و این موضوع رقابت های سخت کنکوری که حتی باعث شده تا برخی از خانواده ها از سنین دبستان برای بچه های خود به فکر مدارس تست زنی کنکور باشند و ایام فراغت خود را برای دروس اضافه می گذرانند، از همین رو نیز معتقدم که باید برای تحصیلات تکمیلی یک فکر اساسی شود و این دغدغه کنکور و سیستم آموزشی دچار یک تحول جدی شود.
مساله بعدی اشتغال جوانهاست؛ با توجه به اینکه خیلی از جوانان ما از بیکاری رنج می برند و بسیاری از فارغ التحصیلان ما بیکارند و این آسیب زاست هم برای آنها و هم برای خانواده شان. زمانی که شغل نداشته باشند مشکل ازدواج جدی تر می شود و بعد از ازدواج هم مشکل مسکن یک مشکل بسیار بزرگ برای جوان ها و خانواده هایی است که قدرت مالی بالایی ندارند.
مساله بعدی هم موضوع اوقات فراغت و تفریح جوان هاست؛ ما باید برای آن برنامه داشته باشیم وقتی که ما نتوانیم برای اوقات فراغت آنها برنامه داشته باشیم خود به خود به سراغ برنامه های آسیب زا می روند. بنابراین مهم ترین مخاطب ما جوانان هستند، اما درباره بقیه اقشار هم باید برنامه ریزی کرد، بسیاری از کارمندان و کارگران ما مشکلات معیشتی دارند. بازنشسته های ما هم با یک بحران روبه رو هستند. هم از این نظر که تعداد بازنشسته هایی که در سن پایین بازنشسته می کنیم و هم بحرانی که به زودی صندوق ها بازنشستگی را در بر می گیرد و کفاف زندگی آنها را حقوق هایشان نمی دهد، بنابراین قشر جوان و خانواده های ضعیف که از طریق کارگری و کارمندی درآمد دارند و افرادی که در رده های بازنشستگی هستند و فشار زندگی باعث خم شدن کمر آنها شده است در معرض فشار قرار می گیرند.
مهمانپرست: در کشورهای پیشرفته معمولا بحث این است که خانمها در سن ۶۳ سالگی بازنشسته شوند و آقایان در ۶۵ سالگی. در واقع حدود متوسط در کشورهایی که توانسته اند از این مساله عبور کنند و رفتار سنجیدهای برای کارمندان در نظر گرفته اند حدود ۶۵ سال است. وقتی شما مبنا را بر ۳۰ سال خدمت می گذارید یعنی یک نفر در سن ۵۰ و خوردهای بازنشسته شود، در حالی که هنوز خیلی نیرو دارد برای اینکه از معلومات و تجربیاتش در کار استفاده کند؛ به خصوص اینکه در کشور ما وقتی فردی زود بازنشسته می شود یک حس افسردگی به او دست میدهد و احساس ناکارآمدی داشته و یا دیگران به این چشم به او نگاه کنند، در حالی که خود آنها هم علاقه دارند در مدت زمان بیشتری به کار مشغول باشند و هم درآمد بالا و هم روحیه بهتری برای کار داشته باشند.
در کشور ما حدود ۴ و نیم میلیون بازنشسته وجود دارد، یعنی ۴ میلیون کارمند و ۴ و نیم میلیون بازنشسته که این خود نکته مهمی است و تعداد بازنشستهها در کشور ما از تعداد کارمندان بیشتر است و مجموع کارمندان و بازنشستگان ما به نسبت جمعیت ما ده برابر از نُرم بین المللی بیشتر است و اصلا ما نباید این تعداد کارمند داشته باشیم. وقتی که شما کارمند و بازنشستگان دولتی زیادی دارید به این معنی است که یک دولت پرهزینه دارید که برای تامین هزینههای خود مجبور است درآمد نفتی را صرف هزینههای جاری کند که این خودش می شود یک آسیب پذیری در بودجه ریزی کشور؛ همین الان از این ۸ و نیم میلیون نفری که شاغل هستند یا بازنشسته و از دولت حقوق میگیرند و اگر هر کدام از اینها یک خانواده ۳ یا ۴ نفره داشته باشند یعنی ۴۰ درصد جمعیت کشور که سر برج بخواهند از دولت حقوق بگیرند, به همین دلیل هم یک فاجعه در بودجه وجود دارد. در سال ۹۸ بودجه مصوب مجلس دو ردیف اصلی داشت که ردیف بودجه عمومی دولت ۵۲۰ هزار میلیارد تومان است و بودجه شرکتها دولتی و بانکها و بیمهها ۱ میلیون و ۲۷۰ هزار میلیارد تومان که یعنی ۲ و نیم برابر بودجه عمومی دولت است و این در سال ۹۹ کم شده است، یعنی بودجه عمومی دولت کم شده و حدود ۴۸۰ هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتهای دولتی سه برابر شده است یعنی ۱ میلیون ۴۸۰ هزار میلیارد تومان.
در بودجه نفتی ما روزانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه فروش نفت پیش بینی شده که این موضوع عملیاتی نیست و ما در وزارت خارجه به شرایط واقف هستیم و تحریمها و رویکرد کشورهای مختلف را در مخالفت با نظام میدانیم، خیلی خوش بینانه است که ما فکر کنیم همه مشکلاتمان حل و همه تحریمها رفع خواهند شد و روزانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه میتوانیم بفروشیم، پس این قطعا عملیاتی نخواهد شد
مرحله بعد هم به چاپ اسکناس می رسد که می شود اسمش را گذاشت اوراق مشارکت و یا پیش فروش کالاها و یا طرح معروف فروش سلفهای نفتی که می گفتند مردم بیایند نفت بخرند و همه اش هم در کاغذ بود و بعد از چند سالی سود بگیرند که باز هم دولت بعد باید هزینه آن را میداد.
مهمانپرست: بنده هیچ ارتباطی با احمدی نژاد ندارم و من در زمان احمدی نژاد صرفا سخنگوی وزارت خارجه بودم که وزیر خارجه او من را پیشنهاد داده بود. همانطور که می دانید سیاست خارجی دو مبنا دارد؛ یک مبنای تصمیم سازی و تصمیم گیری دارد. در مرحله تصمیم سازی معمولا اعضای شورای عالی امنیت ملی که یکی از آنها هم وزارت خارجه است بر روی موضوعات مختلف نظر می دهند و در تصمیمات مختلف مشارکت می کنند، ولی در نهایت در شورای امنیت ملی وقتی یک تصمیمی گرفته میشود و به تایید رئیس جمهور می رسد و در نهایت باید به تایید مقام معظم رهبری برسد، زیرا چارچوب سیاست های کلان خارجی را رهبری تعیین می کند. در این صورت وزارت خارجه صرفا می شود مجری سیاستهای کلان در عرصه خارجی؛ اتفاقا در دوره احمدی نژاد معمولا یک اختلاف نظری بین سیاست خارجی با دیدگاه های کلان نظام وجود داشت و همین درگیری ها هم در نهایت منجر به برکناری آقای متکی شد.
من نقشم در دولت احمدی نژاد صرفا سخنگوی وزارت خارجه در زمان دو وزیر خارجه یعنی آقای متکی و آقای صالحی بود و خیلی کم فرصت پیش می آمد که ما در مسائل سیاست خارجی فرصتی برای دیدار با رئیس جمهور داشته باشیم و اصلا امکان این هم نبود که ما در چار چوبهای کلی که نظام به آن اعتقاد داشت در آن چارچوبها موضع گیری کنیم، اما در عین حال همه ما در جلسات هفتگی به سبب مسئولیتمان شرکت می کردیم و آن شورای اطلاع رسانی بود. من به عنوان سخنگو و معاون وزارت خارجه باید در آن جلسات شرکت و مواضع را اعلام می کردم و آخرین مسائل سیاست خارجی را میگفتم و سایر اعضا مسائل سیاست داخلی را توضیح میدادند و بعد از ریاست جمهوری احمدی نژاد هم با او هیچ ارتباطی نداشتم و چند سالی در لهستان و لیتوانی سفیر بودم و بعد هم که برگشتم ارتباطی با او نداشتم.
باشگاه خبرنگاران جوان: عدهای معتقدند که رابطه شما با علی یعقوبی سرحلقه جریان انحراف باعث شد سخنگوی وزارت خارجه احمدینژاد شوید.
مهمانپرست: این مسالهای که اشاره کردید صحت ندارد، زیرا علی یعقوبی برادر همسر سابق من بود و نقطه نظرات و دیدگاههایی داشت که من با آنها مخالف بودم و بیشترین بحثها را هم ما مطرح می کردیم و حتی در جلساتی که برخی از افراد تصمیم گیر هم در آن حضور داشتند اساسا من با آن طرز تفکر مخالف بودم و به همان دلیل با طرز تفکر افرادی که ادعا میکردند ارتباطات معنوی ویژه دارند از جمله آقای مشایی به شدت مخالف بودم و ارتباطی هم نداشتم و الان هم حدود ۳ سال است که بعد از اینکه همسرم مرحوم شد همان اندک ارتباط را هم ندارم. ضمن اینکه به لحاظ اخلاقی و انسانی آنها را افراد خوبی می دانم و مشکلی با رفتارشان ندارم، اما از نظر تفکر معتقدم که دچار مشکل شدند و به همان دلیل هم با آنها خیلی بحث می کردم و در مجموع من نه ایدههای آنها را قبول داشتم و نه افرادی که شبیه آنها بودند و با مشایی هم نه ارتباطی داشتم و نه افکارش را قبول داشتم.
مهمانپرست: ما باید جامعه را به گونهای اداره کنیم که مردم در یک چارچوبی خودشان رفتارشان را اصلاح کنند، متاسفانه ما ضعفهایی در بخش رسانهای مان داریم که چون نمی توانیم آن ضعفها را برطرف کنیم؛ برخی از جوانها سراغ فضاهای جایگزین می روند.
در درجه اول رسانه ملی مان به آن جایگاه اصلی برسد، ما باید بپذیریم که رسانه ملی مان به دلایل مختلف نتوانسته قدرتمند عمل کند و یکی از مشکلات جدی رسانه ملیمان بحث بودجه است و معمولا زمانی که می خواهد وارد تولیدات کیفی شود با مشکل کمبود بودجه روبه رو میشود. دلیل اصلی کمبود بودجه هم تعداد کارکنان صدا و سیماست و همان مشکل دولت بزرگ در صدا و سیما هم وجود دارد. تعداد کارکنان صدا و سیما ده برابر وزارت خارجه است و این اصلا درست نیست و هیچ جای دنیا هیچ رسانه این تعداد نیرو ندارد، وقتی ما تعداد زیادی نیروی انسانی داشته باشیم یعنی بیشتر بودجه ما صرف هزینههای جاری می شود و دیگر برای کارهای کیفی امکانات پیدا نمی کنیم.
ما باید جهت گیری بودجه خود را به شکلی مدیریت کنیم که بسیاری از اعضای شاغل در سازمان صداوسیما از تواناییهای بسیار خود استفاده کنند؛ ما می توانیم آنها را جزو گروههای تولیدی با دید کسانی که می خواهند در بخش خصوصی فعالیت کنند قرار دهیم و امکانات ویژهای به آنها اعطا کنیم و مطمئن باشند که می توانند خودشان در تولید شرکت کنند و بودجههایی که قرار است داده شود به عنوان حقوق همه در بخشهای تولیدات داده شود.
باشگاه خبرنگاران جوان: با توجه به اینکه شما در دولت های آقایان احمدی نژاد و روحانی حضور داشتید، استراتژی سیاست خارجی کدام یک را قبول دارید؟ به نظر شما کدام یک در سیاست خارجی موفق تر بودند؟
مهمانپرست: در هر دو دولت مشکلات سیاست خارجی داشته ایم. در دولت احمدی نژاد چون او بحث های جهانی بودن، اداره جهانی و بحث های آرمانی را مطرح می کرد برخی از این بحث ها می توانست مشکلاتی را هم برای ما درست کند. در عرصه سیاست خارجی در هر صورت باید واقع گرایانه برخورد کرد، باید حضور منطقهای جدی داشته و با همسایگان روابط خوبی داشته باشیم، در بحث های اقتصادی باید روابط سیاسی ما یک شاخص اصلی باشد و منافع کشورها را در روابط سیاسی به صورت دوجانبه ببینیم تا یک رابطه پایدار به وجود بیاید. البته این موضوع یک ضعف است که به روابط خارجی باز میگردد که شاید در طراحی ها، هدف گیری ها و برنامه ریزی ها احتیاج به بازنگری جدی داشته باشیم. ولی مقداری اختلاف زاویه بین سیاست های کلان نظام در عرصه سیاست خارجی با دیدگاه های شخص رئیس جمهور و برخی از همراهان و اطرافیان وی وجود داشت که برای ما مشکل درست می کرد و در صحنه عمل بعضی وقت ها دچار ناهماهنگی و وجود جریانات موازی می شدیم. آخر این مشکلات هم به برکناری منوچهر متکی وزیر امور خارجه و مسائلی که نباید رخ می داد ختم شد.
البته در دولت روحانی سیاست خارجی ما از همان ابتدا روی بحث برجام متمرکز شد و تصور دولت و تصور کسانی که در این دولت فعالیت می کردند این بود که اگر بتوانیم این مشکل را با آمریکا حل کنیم و در برجام به توافق برسیم همه مسائل حل می شود، وزارت خانه ها در ریل درست خود قرار می گیرند، مشکلات مردم حل می شود و نوعی شکوفایی به وجود می آید.
یک امیدواری غلط در این موضوع که اگر با غرب یک روابط بهتر داشته باشیم همه مسائل ممکن است حل شود پدید آمد و شاید به همین دلیل بی توجهی به کشورهای دیگر و شرق شد. وابستگی به غرب و شرق، تمایل زیاد به غرب و شرق هر دو مشکل دارد. آن چیزی که باید دنبال آن باشیم منافع ملی است؛ در روابط خارجی باید به دنبال رابطه با تمام کشورها باشیم.
این حادثه را ما در کشورهای مختلف داشتهایم، اما اگر این رابطه سیاسی با یک همکاری قابل توجه اقتصادی گره خورده باشد اگر اتفاقات سیاسی در عرصه بینالمللی بیفتد آن کشورها به راحتی موضع شان را تغییر نمی دهند و به دنبال منافع خود هستند حتی در فشارهای تحریمی برخی کشورها از آمریکا درخواست استثنا شدن در روابط را داشتند، چون منافعی در ایران داشتند.
تجربه کشورهای دیگر نشان می دهد وقتی به هر دلیل ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند می توان از این وضعیت به عنوان یک فرصت برای صادرات استفاده کرد. در این وضعیت قیمت تمام شده یک کالا با کالاهای خارجی رقابت می کند. هم اکنون به صادرکننده خود میگوییم که چرا کالاهای خود را صادر نمی کنید؟ و آنها دلایلی برای صادر نکردن مطرح می کنند. اکنون که ارز خارجی گران شده وقتی که کالا به قیمت ریالی تولید شود قیمت تمام شده به ارز خارجی پایین می آید، اما تولید کننده در دلایل خود مطرح می کند که وقتی وارد بازار رقابت می شود دو مشکل جدی دارد.
مشکل اول این است که رقبای آنها توسط دولت هایشان حمایت می شوند، مثلاً ۲۰ درصد ارزش آن کالا را دولت به صورت یارانه به آنها کمک می کند تا قیمت برای آنها پایین بیاید. مشکل دیگر این است که رقیب با تعرفه ترجیحی وارد می شود به این صورت که دولت آنها با دولت و بازار صادراتی تعرفه ترجیحی امضا کرده و در مقابل چون برای کالای ایرانی قرارداد امضا نشده با تعرفه بالاتر وارد بازار میشود. مثلاً یک جنس توسط واردکننده ایرانی به عنوان مثال ۵ میلیون یورو تمام میشود؛ اما این کالا توسط رقیب خارجی چهار یورو تمام میشود و طبیعتاً آن در بازار میتواند موفق باشد چون قیمت تمام شده کم تر است.
همه نهادها و دستگاههای مشغول در کشور که به شکلی در مسائل سیاسی دخیل هستند باید در دیپلماسی اقتصادی نقش داشته و هماهنگ با وزارت خارجه باشند و وزارت خارجه باید فرماندهی کند، باید بازارهای خارجی را شناسایی کرده به داخل منعکس کند، باید کالاهای داخلی خودمان و خدماتی که میتوانیم انجام دهیم را خوب به یاد داشته داشته باشیم و آن را به بازار خارجی معرفی کنیم. مهم تر از همه در دستگاه سیاست خارجی باید برای روابط با همه کشورها برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت داشته باشیم.
ما باید بدانیم این کشورها چه نیازی به ما دارند و ما چه نیازی به آنها داریم؟ کجا می توانیم بیشترین منافع یکدیگر را تامین کنیم؟ طبیعتاً با همه کشورهایی که هم اکنون با آنها ارتباط مستقیم داریم ۲۰ تا ۳۰ کشور از سایر کشورها مهم تر هستند و قدرت بیشتری دارند ما باید با این ۲۰ تا ۳۰ کشور برنامههای استراتژیک بلند مدت، کوتاه مدت و میان مدت مشخصی داشته باشیم. اگر این کار را دستگاه سیاست خارجی انجام دهد و یک سیستم در کشور حاکم باشد با تغییر دولتها برنامه ها تغییر نمی کند و همه مسیر را ادامه میدهند. اینگونه نیست که تا صحبت رابطه ۲۵ ساله ایران و چین مطرح میشود یک عده چشم بسته بگویند که این یعنی فروختن کشور و یک عده هم چشم بسته آن را تامین منافع به بهترین شکل ممکن بدانند.
بالاخره رابطه با کشورهای قدرتمند یک چارچوبی دارد و باید آن چارچوب را طراحی کنیم و وقتی آن را طراحی کردیم تازه در اجرا هر کدام از آنها نیاز به قراردادهای جدا داریم که در آن قراردادها حتماً باید با دقت و حضور کارشناسان متخصص و با بررسی همه ابعادی که منافع ما را در نظر می گیرد عمل کنیم. همین مسائل ضعف هایی هستند که هم اکنون با آنها رو به رو هستیم.
مهمانپرست: در روابط خارجی نباید یک بخش را حذف کرد. در روابط خارجی باید سعی کنیم از هر کشوری در حد توان منافع ملی را تامین کنیم. ممکن است در یک جایی برای یک مقطع زمانی یک کشور آفریقایی، یک کشور آسیایی، کشوری اروپایی یا شرق اروپا توانمندی لازم را تامین کند.
ما نباید هیچ منطقه ای را در سیاست خارجی خود حذف کنیم و یا فقط یک کشور را انتخاب کنیم. عده ای معتقدند باید نگاه به شرق داشته باشیم و به غرب توجه نکنیم و برخی معتقدند نگاه به غرب باید داشته باشیم و به شرق توجه نکنیم. تمام خسارتهایی که به ما وارد می شود به خاطر این است که دیدگاه ما به سیاست خارجی جناحی است. یعنی با همان دید حذفی در سیاست خارجی هم وارد میشویم، یعنی یک جناح وقتی جایگاه دارد غرب را حذف می کند و جناحی دیگر شرق را حذف می کند که اصلا معنی ندارد. اصلا حذف کردن در سیاست خارجی معنی ندارد. باید به این نکته در سیاست خارجی توجه کرد که از کدام کشور و در کدام مقطع زمانی می شود به منافع خود رسید.
مهمانپرست: در جریان ائتلاف وحدت ملی سه مشکل را در وضعیت موجود می بینیم. در این ائتلاف اعتقاد داریم که تقسیم دولت بین فقط دو جریان اصولگرا یا اصلاح طلب دیگر خیلی جواب نمی دهد و مردم هم خیلی این موضوع را نمی پسندند. هم اکنون در مقطعی هستیم که باید از همه نیروهای خوب و با انگیزه استفاده کنیم که این موضوع یک رویکرد ملی است. با این رویکرد از افراد متخصص از میان اصولگرایان و از افراد خوب و با تجربه از جریان اصلاح طلب استفاده می کنیم. حتی اگر کسی بود که به این دو جریان اعتقادی نداشت ولی دلسوز کشورش بود و واقعا تخصص و انگیزه و صلاحیت داشت و آدم سالمی بود باید استفاده کنیم.
ما یک جریانی را که سعی می کند فراجناحی عمل کند و منافع ملی برای آن مهم باشد را تقویت نمی کنیم. این جریان به این نتیجه رسیده است که سه مشکل در اداره کشور جود دارد. اولین مشکل ساختارهای غلط اقتصادی و اداری است. یعنی دولت بزرگ، فساد دولتی، ضعیف بودن بخش خصوصی و فسادی که طبیعتا در اقتصاد دولتی شکل می گیرد. با این شرایط باید ساختارها تغییر کند و برای تغییر ساختار طراحی هایی را انجام داده ایم. دومین مشکل این است که حس می کنیم افراد و تشکل های سیاسی که وارد رقابت ریاست جمهوری می شوند معمولا طرح و برنامه جامع برای اداره کشور ندارند. برخی فقط مشکلات اقتصادی را مطرح می کنند که این کافی نیست و باید مجموعه ای از طرح های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی را در اختیار داشته باشند. مجموع این طرح می تواند شرایط را برای فعالیت اقتصادی خوب و رفع مشکلات مردم آماده کند.
این اتفاق به این دلیل است که هیچ کس روی طرح و برنامه کار نکرده است. ما طرح و برنامه را با استفاده از نیروهای متخصص ائتلاف ملی آماده کردهایم. حدود ۲۰ هزار نیروی ستادی در سراسر کشور در ائتلاف ملی که اکثرا متخصص، دارای مدارک دانشگاهی معتبر و جایگاه اجتماعی خوب دور هم جمع شده اند. بیش از ۱۰۰ کارگروه تخصصی در ائتلاف ملی تشکیل شده که حدود ۳۰ تا ۴۰ مورد از این کارگروهها فعالانه در حال کار هستند. در واقع برای حل مشکل دوم با این اقدامات طرحهای لازم را برای حل آن فراهم کرده ایم.
مشکل سوم بانک اطلاعاتی مدیران است که در ائتلاف وحدت ملی سعی کرده ایم بانک اطلاعاتی از همه مدیرانی که در دولت بعدی در زمینه های تخصصی ملاک های مورد نظر ما را دارند تشکیل دهیم. ترکیب کابینه از این مدیران متخصص و افرادی که در تدوین این طرح و برنامه ها نقش داشتند، خواهد بود. در بین این افراد اصولگرا و اصلاح طلب وجود دارد. اگر موقعیت ریاست جمهوری به ائتلاف وحدت ملی برسد ممکن است از اعضای کابینه فعلی در آن حضور داشته باشند، ولی خیلی سخت انتخاب می شوند، چون در بین اعضای کابینه فعلی و قبلی باید افرادی را انتخاب کرد که شاخصه های مورد نظر ما را داشته باشند. اگر این شاخصه ها در بین این افراد وجود داشته باشد دعوت به همکاری می شوند و اگر این شاخصه ها وجود نداشته باشد باید از بین افراد دیگری که در بین مردم وجود دارند، روحیه جوان گرایی دارند و متخصص هستند استفاده کرد.
هنوز نمی توانیم اسامی انتخاب شده را اعلام کنیم، به این دلیل که در جمع بندی نهایی در حال بررسی هستیم و حاضر نیستیم به دلیل معروفیت اسامی یک نفر و یا نفوذشان در مجموعه ای آنها را انتخاب کنیم. با این وجود از بین افرادی که تاکنون بررسی شده اند روی سه تا چهار نفر از بین افرادی که در دولت فعلی و دولت قبلی حضور داشتند اشتراک نظری وجود دارد.
مهمانپرست: چون انگیزه ورود ما به صحنه انتخابات این است که فکر می کنیم باید یک سلیقه و جریان جدید وجود داشته باشد تا مردمی که احساس می کنند از تبادل قدرت بین دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب خسته شده اند و دنبال یک فکر جدید، چهره جدید، جریان فراجناحی و ملی هستند به سمت آن بیایند یک جریان فراجناحی با رویکرد منافع ملی را ایجاد کردیم. چون با تمرکز روی یک هدف مشخص آمده ایم و به این طریق یک مشارکت بیشتر در انتخابات خواهیم داشت تا افراد بیشتری که سلیقه آنها فقط در دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست، حتما در انتخابات نماینده داشته باشند و انگیزه برای مشارکت این گروه به وجود بیاید. چون با این انگیزه وارد شده ایم قرار نیست به نفع کسی کنار برویم. علاوه بر این تاکنون کسی را پیدا نکرده ایم که برای تمام اشکالات موجود طرح و برنامه داشته باشد. چون احساس می کنیم این کمبود وجود دارد و تلاش کردیم برای مشکلات ریشه ای آمادگی لازم را به وجود بیاوریم به همین دلیل به نفع کسی کنار نخواهم رفت و تا آخر ادامه می دهم.
باشگاه خبرنگاران جوان: برای تبلیغات هزینههای انتخاباتی خود چه فکری کرده اید؟ هزینه تبلیغات بسیار سنگین است. حامی مالی دارید؟
مهمانپرست: یکی از مشکلات تشکلات ائتلاف ملی همین بحث مالی است. جریانات سیاسی موجود به خاطر اینکه هر کدام به منابع قدرت و ثروت وصل هستند باعث یک نوع رقابت نابرابر میشود. هم اکنون هم به دلیل شیوع کرونا خیلی نمیشود در صحنههای اجتماعی حضور داشت و معمولا همه روی فضای مجازی متمرکز میشوند. فضای وحشتناکی شکل گرفته است؛ به عنوان مثال یک کاندیدا فقط ۱۵۰ میلیارد تومان برای اقدامات رسانهای خود اختصاص داده است. کسی که منابع نامحدود مالی داشته باشد میتواند قرارداد ببندد تا یک موضوع ۱۰ میلیون بار نشر داده شود.
البته شاید برخی افراد وجود داشته باشند که حاضر به کمک مالی باشند و در مقابل انتظاراتی هم داشته باشند، اما تاکنون ائتلاف وحدت ملی زیر بار این جور مسائل نرفته و تا مطمئن نشود که چه کسی قرار است کمک کند و علت حمایت مالی اعتقاد به فکر و روش ائتلاف وحدت ملی است نه سهم خواهی اقدامی نمی کنیم.
هم اکنون اخبار خوبی دریافت نمی کنیم و متاسفانه کسانی که وارد این رقابت ها شده اند در حال هزینه کرد بودجه های هنگفتی هستند و معتقدم دستگاه های نظارتی باید وارد شوند. رقم های بالای هزار میلیارد برای هزینه های انتخاباتی در حال هزینه شدن است. ما این توانایی را نداریم و به همه اعضای ستاد در استان ها گفتیم که خودشان سعی کنند هزینه خود را تامین کنند و برنامه های چند صد میلیونی را به دلیل اینکه توان تامین آن را نداریم به تعویق انداخته ایم.
مهمانپرست: سیستم سهمیه بندی سوخت به شکل فعلی را به هیچ وجه قبول ندارم. یارانههایی که به هم اکنون به مردم داده میشود هیچ ارزشی ندارد و ۴۵ هزار تومان پول یک اسنپ هم نمیشود. وضعیت موجود پرداخت یارانه هیچ خاصیتی ندارد. نوع پرداخت یارانه به اتومبیلهای سواری هم منطق ندارد و اگر فردی ۵ خودرو داشته باشد میتواند برای هر کدام یک سهیمه سوخت بگیرد و یک خانواده که اصلا اتومبیل ندارد و یا به میزان کمی استفاده میکند، در واقع از این یارانه استفاده نمیکند.
یک جوان ۱۸ ساله که هنوز وارد جامعه نشده است و امکان خرید ماشین ندارد نمیتواند از سهمیه سوخت اعطایی استفاده کند، پس این طرح ناعادلانه است. طرحی که در ائتلاف وحدت ملی آماده کردیم به این صورت است که برای هر فرد بالای ۱۸ سال در کشور یک سهمیه سوخت به صورت رایگان روی کارت ملی فرد در نظر گرفته میشود که این سهمیه شامل ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل در ماه است. یعنی مجموعا هر فرد بالای ۱۸ سال ماهیانه ۳۰ لیتر سوخت دریافت میکند.
علت تخصیص گازوئیل این است که مشکلاتی که هم اکنون به خاطر قیمت پایین سوخت در کشور وجود دارد منجر به قاچاق عمده ثروت ملی شده است. یک نفر میتواند در پمپ بنزین، بنزین آزاد ۳ هزار تومانی را به مقدار ۲ هزار و ۵۰۰ لیتر سوخت گیری کند و یک ساعت بعد در آن سوی مرز لیتری ۱۹ هزار تومان بفروشد؛ یعنی به صورت قانونی بنزین زده و یک ساعت بعد ۵۰ میلیون سود کرده است. به همین دلیل هزار خودرو پشت سر هم در حال سوخت گیری برای قاچاق هستند و اگر هم قرار باشد با آنها مقابله شود درگیری و مشکل امنیتی به وجود میآید؛ بنابراین این طرز قیمت گذاری، نظارت و مدیریت اصلا درست نیست.
اگر بخواهیم به چهار و نیم میلیون نفر کشاورز کشور برسیم، سیستم آنها را مکانیزه کنیم، خرید تضمینی کالاهای اساسی و تولیدات زراعی را بالا ببریم، برای صادرات محصولات کشاورزی مشوق گذاشته شود که ۲۰ میلیون صادر کنند و ۱۰ میلیون دلار ارز برگردد، فقط حدود ۱۰۰ میلیارد تومان باید هزینه کنیم. فقط یک میلیون میلیارد تومان دلار از محل جلوگیری از قاچاق بنزین و گازوئیل به قیمت واقعی درآمد پیدا میکنیم. یعنی با این روش مشکل ترافیک حل میشود؛ وقتی بنزین اضافه از سهمیه را بخواهید از جایگاههای سوخت تهیه کنید و ببینید که ۲۰ هزار تومان است مقداری تامل میشود. این کار در صورتی انجام میشود که سیستم حمل و نقل عمومی به کلی تغییر میکند. یعنی برای چند سال اول سالیانه ۵۰۰ هزار تاکسی برای تاکسیرانی و یا برای اسنپ و تپسی و ... در اختیار شاغلان این بخش و یا کسانی که تمایل به مشغول شدن در این بخش دارند با تسهیلات بلند مدت و بهره کم واگذار میشود.
از ماشینهای سوخت هیبریدی که کاهش دهنده آلودگی هوا هستند استفاده خواهد شد. سالیانه ۸۰ هزار دستگاه ون جدید با تسهیلات بلند مدت به بخش خصوصی واگذار میشود. سالیانه ۲۰ هزار دستگاه اتوبوس نو با استانداردهای مشخص به سیستم حمل و نقل عمومی اضافه میشود. سالیانه ۵ هزار واگن و سیستم حمل و نقل جدید اضافه میشود. یعنی سیستم حمل و نقل عمومی یک باره از محل یک میلیون میلیاردی که درآمد بیشتر کسب میکنیم، احیا میشود و سیستم حمل و نقل عمومی را افزایش میدهیم و به افرادی که سالیانه از این وسایل استفاده میکنند کارت تردد اعطا می شود.
به جای اینکه اجازه دهیم در مرزها قاچاق بشود و یا اینکه به مرزنشینان سهمیه سوخت بدهیم که آزاد بفروشند و درآمد کسب کنند که کار اشتباهی است باید سوخت را که ثروت ملی است به قیمت بین المللی بفروشیم و با درآمد آن کار مفید برای مردم ایجاد کنیم. این طرح کاملا اجرایی است و از محل درآمدهای اضافهای که دولت پیدا میکند میتواند حداقل یک و نیم میلیون شغل از این محل درآمد در بخشهای مختلف ایجاد کند. ما باید جراحی بزرگ را انجام دهیم. ساختارها را باید با تصمیمات بزرگ تغییر بدهیم.
دولتهایی که روی کار میآیند یا بیماری که به آن دچار هستیم را تشخیص نمیدهند و یا در صورت تشخیص جرات جراحی آن را ندارند و سعی میکنند با مسکن دوره خود را سپری کنند و نتیجه این شده که بعد از ۴۲ سال یک دولت بزرگ، سنگین وزن و با اقتصاد دولتی، بستر را برای فساد، تبعیض و رانت آماده کرده است. مثلا در بورس مردم معمولی زندگی خود را فروختند و به امید رشد وارد شدند و به یک باره تمام چراغ هایش قرمز شد و مردم بیچاره شدند و بعد کسانی که از طریق دولت آمار داشتند و خبر داشتند قرار است چه اتفاقی در بورس بیفتد ظرف چند ماه هزار و ۶۰۰ میلیارد سود کردند؛ این امر نتیجه اقتصاد دولتیِ مریض است.
سردار سلیمانی: سردار سلیمانی اسوه ملت و نماد وحدت ملی
سپاه پاسداران: اصل انکار ناپذیر دفاع از تمامیت ارضی و وجود کشوری که آرمان های بزرگ دارد
محمود احمدی نژاد: آقای احمدی نژاد ظرفیت خوب مردمی داشت و حرف های مردم را می زد و توانست موقعیت خوبی به دست بیاورد و حتی توانست حلقه های بسته مدیریتی را بشکند، ولی از ظرفیتی که در اختیارش قرار گرفت نتوانست به خوبی استفاده کند و به راه اشتباه رفت
اسحاق جهانگیری: نتوانست کارآمدی خاصی در دولت روحانی داشته باشد
محمدباقر قالیباف: به نظر می رسد قالیباف در مجلس جا افتاده و خوب است که مجلس ما یک رئیس مقتدر داشته باشد
شهید رجایی: نشان دهنده دولت مردمی که درد مردم را فهمیده بود
اورانیوم ۶۰ درصد: نشان دهنده این که برای پیشرفت در کشور باید از دانش روز برای صنایع مختلف در جهت اهداف صلح آمیز استفاده کرد
سفارت ایران در لیبی: لیبی شرایط مناسبی ندارد و در برخی کشورهایی که مشکلات امنیتی دارند حضور داریم ولی این حضور در خیلی از مواقع به دلیل شرایط ناامن و عدم وجود زمینه ای برای ثبات نمی تواند تعیین کننده باشد.
سردار سعید محمد: آقای سعید محمد باید مشخص شود که همچنان نظامی است یا خیر؟ اگر نظامی باشد بر اساس مقررات سپاه نباید فعالیت سیاسی و انتخاباتی داشته باشند و اگر کاملا منفک شده و سپاهی نباشد فردی هستند که در زمینه های مختلف مدیریتی قابلیت اجرایی دارد و در همان زمینه ها هم می توان از او استفاده خوبی کرد.
سعید جلیلی: آقای جلیلی یکی از دوستان خوب و بچه های آرمانی همکار ما در وزارت خارجه بود و ایشان فردی آرمانی است که پای آرمان های خودش ایستاده، اما فراموش نکنیم که اگر فردی به نمایندگی از کشور بتواند یک جایگاه پیدا کند نمی تواند ۸۲ میلیون نفر را با افکار آرمانی جلو ببرد. مردم از اقشار مختلف هستند و بخشی از آنها می توانند آرمانی باشند ولی نمی توانیم یک دیدگاه را به همه مردم تعمیم دهیم.
برجام: برجام نشان داد که ما اهداف صلح آمیز داریم و توانستیم در فضای دیپلماسی عمومی حقانیت خود را ثابت کنیم، ولی هیچ دستاورد اقتصادی در بهترین زمان خودش یعنی ریاست جمهوری اوباما نداشت و یک سرابی بود برای کسانی که فکر می کردند با برجام می توانند همه مشکلات را حل کنند.
علی لاریجانی: لاریجانی یکی از مدیران برجسته کشور است و تجربیات مختلفی در جایگاه های مختلف کشور دارد و فکر می کنم همچنان می تواند در خیلی از زمینه ها فرد موثری باشند.
سید ابراهیم رئیسی: آقای رئیسی یکی از شخصیت های برجسته کشور هستند و قوه قضائیه با حضور او به خوبی پیش می رود و امیدواری در بین مردم ایجاد شده و معتقدم حیف است که او در قوه قضائیه از دست بدهیم.
مریم کاویانی: خانم کاویانی بازیگری محبوب و بی حاشیه است و فکر می کنم در جامعه هنری امثال ایشان می توانند نقش خوبی داشته باشند تا فرهنگ کشور را توسعه دهند و مردم هم از هنرمندی آنها لذت ببرند.
برجام موشکی: ما با هر محدودیتی برای فعالیت های موشکی، دفاعی که جنبه بازدارندگی در کشور دارد مخالفیم و هیچ کس حق ندارد در این زمینه وارد شود.
باشگاه خبرنگاران جوان در راستای کمک به شناخت فضای انتخاباتی و انتخاب فرد اصلح، با نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری یا افرادی که رسماً نامزدی خود را اعلام کردهاند و یا تحلیلگران مسائل سیاسی گفتوگوهایی انجام داده که در قالب سلسله گفتوگوهایی با عنوان «سیاستنامه» منتشر میشود.
در دهمین گفتوگو از سلسله گفتوگوهای سیاستنامه به سراغ رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه کشورمان داوطلب این روزهای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم رفتیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان اولین سوال؛ این روزهای رامین مهمانپرست چگونه میگذرد؟
مهمانپرست : باتوجه به اینکه در ایام انتخابات ریاست جمهوری هستیم بیشترین زمان من با رسانهها میگذرد و به شیوههای مختلف در تلاشیم تا دیدگاهها و طرحهایی که داریم به اطلاع مردم برسد و رسانههای مختلف هم علاقه بسیاری نشان میدهند؛ معتقدم که باید بیشترین زمان را در این زمینه بگذاریم. علاوه بر این من رابطه قدیمی با رسانهها دارم؛ از زمان سخنگویی هم ارتباط خوبی با آنها داشتم که همین امر هم باعث شده که این شوق و تمایل دو سویه باشد.
باشگاه خبرنگاران جوان: عده ای معتقدند که حواشی ایجاد شده حول اسم شما باعث رد صلاحیت شما خواهد شد. مثلا همین موضوع که برادر شما به دلیل فساد مالی به کانادا پناهنده شد. نظر خود شما چیست؟
مهمانپرست : من رد صلاحیت نشدهام، در سال ۹۲ هم برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردم، اما چند روز قبل از اینکه شورای نگهبان بخواهد اسامی نهایی را اعلام کند، انصراف دادم. بعید می دانم که به سبب برادرم تایید نشوم.
باشگاه خبرنگاران جوان: خود را به عنوان فردی اصولگرا می شناسید یا اصلاح طلب؟
مهمانپرست :معمولا افراد گرایشات اعتقادی و سیاسی خود را میتوانند داشته باشند، بستگی دارد که ما اصلاح طلب و اصولگرایی را چگونه تعریف کنیم؟ بنده خودم را یک فردی می دانم که از ابتدای پیروزی انقلاب پای کار آن بوده ام؛ من از سال ۵۵ دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بودم و در جریانات سیاسی حضور داشتم و از ابتدای انقلاب همراه همه موضوعاتی که باید انجام می شد فعالیت داشتیم؛ بنابراین اعتقاد به نظام و چارچوبهای آن جزو اصول کار ما بوده است. من اعتقادات مذهبی خودم را داشته و به چارچوبها اعتقاد دارم، اما به خاطر رفتار سیاسی هرگز جناحی رفتار نکردم و تعلق به یک جریان خاص داشتن به خاطر اینکه ما متعلق به آن جریان باشیم نتوانسته من را از منافع ملی منحرف کند و هرگز در منش من نبوده است.
من حدود ۳۵ سال سابقه مدیریت در وزارت خارجه را دارم و در آنجا هم مبنا منافع ملی بوده است و همه دوستان باید بر اساس منافع ملی عمل کنند و به هیچ وجه نباید گرایشات سیاسی خود را در رفتار دخالت دهند.
البته ممکن است که برخی این اقدام را انجام داده باشند؛ اما ما به آن اعتقادی نداریم و معتقدیم که نباید به صورت حذفی برخورد کرد و در صحنه های مختلف به این خاطر که ما گرایش سیاسی خاصی داریم از سایر دوستانی که می توانند مفید باشند و دلسوزند و برای کشور مفیدند فقط به این دلیل که به یک جریان سیاسی خاص تعلق دارند حذف شوند. الان هم که با تشکیلات ائتلاف وحدت ملی در حال همکاری هستیم، دلیل اصلی آن این است که همه ما براین اصل اتحاد نظر داریم که شرایط کشور به گونه ای است که باید همه نیروهایی که در سطح کشور از یک نوع دلسوزی و تعلق خاطر و انگیزه و خلاقیت و سلامت نفس برخوردارند باید به هم کمک کنند که جریان مقتدری ایجاد شود و بتوانیم از همه ظرفیت های کشور برای پیشرفت و توسعه کشور استفاده کنیم.
جوانان ما پنج نیاز اساسی دارند که دولت بعدی حتما باید به آنها توجه جدی کند
باشگاه خبرنگاران جوان: چرا زمانی که سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور بودید به کشور کانادا درخواست پناهندگی دادید؟مهمانپرست: این سوال اشتباه است و اصلا چنین موضوعی وجود ندارد و نه درخواست پناهندگی داده بودم و نه فکر رفتن به کانادا را داشتم. قبل از اینکه بحث سخنگویی پیش بیاید در آن زمان بحث ادامه تحصیل برای خودم و فرزندانم مطرح بود که اقدام هم نکردیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: در نظر میگیریم که شما توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدید. کدام قشر از جامعه را بیشتر حامی خود میدانید!؟
مهمانپرست: من معتقدم که باید بیشترین مخاطب ما جوان ها باشند، زیرا ما در کشور خود حدود چهل میلیون جوان حدود ۱۵ ساله تا رده سنی حدود چهل ساله داریم و از همین رو نیز همه کشور باید بسیج شود تا برای رفع نیازهای این قشر از جامعه تلاش کند. حتی خانواده هایی که افرادشان از سن بیشتری برخوردارند دغدغه شان جوان هایشان هستند، یعنی اگر مساله بیکاری به یک بحران برای جوان ها تبدیل شده باشد و ازدواج و مسکن و آینده فرزندانشان دغدغه آنها باشد معنیاش این است که همه باید برای زندگی بهتر این جوانان طراحی داشته باشیم. جوانان ما پنج نیاز اساسی دارند که دولت بعدی حتما باید به این نیازها توجه جدی کند.
نخستین نیاز آنها در ردههای سنی پایین تر تحصیلات تکمیلی آنها است و این موضوع رقابت های سخت کنکوری که حتی باعث شده تا برخی از خانواده ها از سنین دبستان برای بچه های خود به فکر مدارس تست زنی کنکور باشند و ایام فراغت خود را برای دروس اضافه می گذرانند، از همین رو نیز معتقدم که باید برای تحصیلات تکمیلی یک فکر اساسی شود و این دغدغه کنکور و سیستم آموزشی دچار یک تحول جدی شود.
مساله بعدی اشتغال جوانهاست؛ با توجه به اینکه خیلی از جوانان ما از بیکاری رنج می برند و بسیاری از فارغ التحصیلان ما بیکارند و این آسیب زاست هم برای آنها و هم برای خانواده شان. زمانی که شغل نداشته باشند مشکل ازدواج جدی تر می شود و بعد از ازدواج هم مشکل مسکن یک مشکل بسیار بزرگ برای جوان ها و خانواده هایی است که قدرت مالی بالایی ندارند.
مساله بعدی هم موضوع اوقات فراغت و تفریح جوان هاست؛ ما باید برای آن برنامه داشته باشیم وقتی که ما نتوانیم برای اوقات فراغت آنها برنامه داشته باشیم خود به خود به سراغ برنامه های آسیب زا می روند. بنابراین مهم ترین مخاطب ما جوانان هستند، اما درباره بقیه اقشار هم باید برنامه ریزی کرد، بسیاری از کارمندان و کارگران ما مشکلات معیشتی دارند. بازنشسته های ما هم با یک بحران روبه رو هستند. هم از این نظر که تعداد بازنشسته هایی که در سن پایین بازنشسته می کنیم و هم بحرانی که به زودی صندوق ها بازنشستگی را در بر می گیرد و کفاف زندگی آنها را حقوق هایشان نمی دهد، بنابراین قشر جوان و خانواده های ضعیف که از طریق کارگری و کارمندی درآمد دارند و افرادی که در رده های بازنشستگی هستند و فشار زندگی باعث خم شدن کمر آنها شده است در معرض فشار قرار می گیرند.
در کشور ما کارمندان زود بازنشسته میشوند
باشگاه خبرنگاران جوان: به نظر شما سن بازنشستگی چقدر باید باشد؟مهمانپرست: در کشورهای پیشرفته معمولا بحث این است که خانمها در سن ۶۳ سالگی بازنشسته شوند و آقایان در ۶۵ سالگی. در واقع حدود متوسط در کشورهایی که توانسته اند از این مساله عبور کنند و رفتار سنجیدهای برای کارمندان در نظر گرفته اند حدود ۶۵ سال است. وقتی شما مبنا را بر ۳۰ سال خدمت می گذارید یعنی یک نفر در سن ۵۰ و خوردهای بازنشسته شود، در حالی که هنوز خیلی نیرو دارد برای اینکه از معلومات و تجربیاتش در کار استفاده کند؛ به خصوص اینکه در کشور ما وقتی فردی زود بازنشسته می شود یک حس افسردگی به او دست میدهد و احساس ناکارآمدی داشته و یا دیگران به این چشم به او نگاه کنند، در حالی که خود آنها هم علاقه دارند در مدت زمان بیشتری به کار مشغول باشند و هم درآمد بالا و هم روحیه بهتری برای کار داشته باشند.
در کشور ما حدود ۴ و نیم میلیون بازنشسته وجود دارد، یعنی ۴ میلیون کارمند و ۴ و نیم میلیون بازنشسته که این خود نکته مهمی است و تعداد بازنشستهها در کشور ما از تعداد کارمندان بیشتر است و مجموع کارمندان و بازنشستگان ما به نسبت جمعیت ما ده برابر از نُرم بین المللی بیشتر است و اصلا ما نباید این تعداد کارمند داشته باشیم. وقتی که شما کارمند و بازنشستگان دولتی زیادی دارید به این معنی است که یک دولت پرهزینه دارید که برای تامین هزینههای خود مجبور است درآمد نفتی را صرف هزینههای جاری کند که این خودش می شود یک آسیب پذیری در بودجه ریزی کشور؛ همین الان از این ۸ و نیم میلیون نفری که شاغل هستند یا بازنشسته و از دولت حقوق میگیرند و اگر هر کدام از اینها یک خانواده ۳ یا ۴ نفره داشته باشند یعنی ۴۰ درصد جمعیت کشور که سر برج بخواهند از دولت حقوق بگیرند, به همین دلیل هم یک فاجعه در بودجه وجود دارد. در سال ۹۸ بودجه مصوب مجلس دو ردیف اصلی داشت که ردیف بودجه عمومی دولت ۵۲۰ هزار میلیارد تومان است و بودجه شرکتها دولتی و بانکها و بیمهها ۱ میلیون و ۲۷۰ هزار میلیارد تومان که یعنی ۲ و نیم برابر بودجه عمومی دولت است و این در سال ۹۹ کم شده است، یعنی بودجه عمومی دولت کم شده و حدود ۴۸۰ هزار میلیارد تومان و بودجه شرکتهای دولتی سه برابر شده است یعنی ۱ میلیون ۴۸۰ هزار میلیارد تومان.
کشور سه منبع درآمدی بیشتر ندارد
در سال ۱۴۰۰ که سعی بر این بود که بودجه عمومی دولت را افزایش دهند که در این زمینه هم ما حرف داریم و شده ۸۰۰ هزار میلیارد تومان، ولی باز بودجه شرکتهای دولتی یک میلیون و پانصد هزار میلیارد تومان شده و این یعنی نزدیک به دو برابر آن و این خیلی ضعف بزرگی بوده است و نباید شرکتهای دولتی دو برابر بودجه عمومی دولت به خود بودجه اختصاص دهند، کما اینکه این بودجه محقق هم نمیشود؛ الان همین بودجه ۱۴۰۰ بر روی درآمدهای نفتی برنامه ریزی شده است. زیرا ما سه منبع بیشتر نداریم یا درآمدهای ارزی است که بیشتر آن مربوط به نفت است و یا بحث مالیات و یا راه سوم آن اسمش هرچه که باشد می شود چاپ اسکناس بدون پشتوانه.در بودجه نفتی ما روزانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه فروش نفت پیش بینی شده که این موضوع عملیاتی نیست و ما در وزارت خارجه به شرایط واقف هستیم و تحریمها و رویکرد کشورهای مختلف را در مخالفت با نظام میدانیم، خیلی خوش بینانه است که ما فکر کنیم همه مشکلاتمان حل و همه تحریمها رفع خواهند شد و روزانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه میتوانیم بفروشیم، پس این قطعا عملیاتی نخواهد شد
مرحله بعد هم به چاپ اسکناس می رسد که می شود اسمش را گذاشت اوراق مشارکت و یا پیش فروش کالاها و یا طرح معروف فروش سلفهای نفتی که می گفتند مردم بیایند نفت بخرند و همه اش هم در کاغذ بود و بعد از چند سالی سود بگیرند که باز هم دولت بعد باید هزینه آن را میداد.
دولت بعدی حدود ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است
همین الان طبق پیش بینیها دولت بعدی در حدود ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است و ۶۷۰ هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام بر روی زمین مانده است و وقتی اینها محقق نشود معنی اش این است که شما هی اسکناس چاپ می کنید و اگر یک تحول بزرگ در کشور شکل نگیرد و اگر دولتی روی کار نیاید که بتواند بلافاصله تغییرات بزرگ در ساختارهای اداری و اجتماعی ایجاد کند و طرح و برنامه آماده نداشته باشد در خوشبینانهترین حالت در ۱۴۰۰ نسبت به سالهای قبل ما ۶۰ درصد تورم داریم؛ یعنی مثلا الان مرغ را مردم می خرند ۴۰ هزار تومان که این خیلی سخت است، زیرا حقوق کارگر میشود ۵۰ کیلو مرغ در ماه تازه اگر هیچ خرج دیگری نداشته باشد و همین قیمت باز هم به ۶۰ هزار تومان افزایش مییابد، بنابراین باید این ساختار تغییر کند و ما باید حرکت قطار بودجه ریزی کشور و برنامههای اقتصادی کشور را بر روی ریل درست بگذاریم وگرنه نارضایتیها بیشتر خواهد شد.در دوره احمدی نژاد یک اختلاف نظری بین سیاست خارجی با دیدگاه های کلان نظام وجود داشت
باشگاه خبرنگاران جوان: آیا با محمود احمدی نژاد رابطه دارید؟ چقدر فکر میکنید مورد حمایت او قرار بگیرید؟مهمانپرست: بنده هیچ ارتباطی با احمدی نژاد ندارم و من در زمان احمدی نژاد صرفا سخنگوی وزارت خارجه بودم که وزیر خارجه او من را پیشنهاد داده بود. همانطور که می دانید سیاست خارجی دو مبنا دارد؛ یک مبنای تصمیم سازی و تصمیم گیری دارد. در مرحله تصمیم سازی معمولا اعضای شورای عالی امنیت ملی که یکی از آنها هم وزارت خارجه است بر روی موضوعات مختلف نظر می دهند و در تصمیمات مختلف مشارکت می کنند، ولی در نهایت در شورای امنیت ملی وقتی یک تصمیمی گرفته میشود و به تایید رئیس جمهور می رسد و در نهایت باید به تایید مقام معظم رهبری برسد، زیرا چارچوب سیاست های کلان خارجی را رهبری تعیین می کند. در این صورت وزارت خارجه صرفا می شود مجری سیاستهای کلان در عرصه خارجی؛ اتفاقا در دوره احمدی نژاد معمولا یک اختلاف نظری بین سیاست خارجی با دیدگاه های کلان نظام وجود داشت و همین درگیری ها هم در نهایت منجر به برکناری آقای متکی شد.
من نقشم در دولت احمدی نژاد صرفا سخنگوی وزارت خارجه در زمان دو وزیر خارجه یعنی آقای متکی و آقای صالحی بود و خیلی کم فرصت پیش می آمد که ما در مسائل سیاست خارجی فرصتی برای دیدار با رئیس جمهور داشته باشیم و اصلا امکان این هم نبود که ما در چار چوبهای کلی که نظام به آن اعتقاد داشت در آن چارچوبها موضع گیری کنیم، اما در عین حال همه ما در جلسات هفتگی به سبب مسئولیتمان شرکت می کردیم و آن شورای اطلاع رسانی بود. من به عنوان سخنگو و معاون وزارت خارجه باید در آن جلسات شرکت و مواضع را اعلام می کردم و آخرین مسائل سیاست خارجی را میگفتم و سایر اعضا مسائل سیاست داخلی را توضیح میدادند و بعد از ریاست جمهوری احمدی نژاد هم با او هیچ ارتباطی نداشتم و چند سالی در لهستان و لیتوانی سفیر بودم و بعد هم که برگشتم ارتباطی با او نداشتم.
جزو هیچ دسته و گروه و جریانی نیستم
من هم شنیدم که در برخی از رسانهها عنوان می شود که مهمانپرست ممکن است نماینده احمدی نژاد در انتخابات باشد و برخی هم من را در لیست اصلاح طلبان یا اصولگرایان میگذارند و همین که دیدگاههای مختلف مطرح میشود نشان می دهد که ما روحیه کار ملی داریم و برای ما منافع ملی مهم است و هیچ تعلق خاطری به هیچ جریان سیاسی خاص نداشته و نداریم، بلکه برای کشورمان فعالیت میکنیم.باشگاه خبرنگاران جوان: عدهای معتقدند که رابطه شما با علی یعقوبی سرحلقه جریان انحراف باعث شد سخنگوی وزارت خارجه احمدینژاد شوید.
مهمانپرست: این مسالهای که اشاره کردید صحت ندارد، زیرا علی یعقوبی برادر همسر سابق من بود و نقطه نظرات و دیدگاههایی داشت که من با آنها مخالف بودم و بیشترین بحثها را هم ما مطرح می کردیم و حتی در جلساتی که برخی از افراد تصمیم گیر هم در آن حضور داشتند اساسا من با آن طرز تفکر مخالف بودم و به همان دلیل با طرز تفکر افرادی که ادعا میکردند ارتباطات معنوی ویژه دارند از جمله آقای مشایی به شدت مخالف بودم و ارتباطی هم نداشتم و الان هم حدود ۳ سال است که بعد از اینکه همسرم مرحوم شد همان اندک ارتباط را هم ندارم. ضمن اینکه به لحاظ اخلاقی و انسانی آنها را افراد خوبی می دانم و مشکلی با رفتارشان ندارم، اما از نظر تفکر معتقدم که دچار مشکل شدند و به همان دلیل هم با آنها خیلی بحث می کردم و در مجموع من نه ایدههای آنها را قبول داشتم و نه افرادی که شبیه آنها بودند و با مشایی هم نه ارتباطی داشتم و نه افکارش را قبول داشتم.
یکی از مشکلات جدی رسانه ملی بحث بودجه است
باشگاه خبرنگاران جوان: با توجه به اینکه اخیرا رهبر انقلاب از رهاسازی فضای مجازی گلایهمند بودند، به جز فیلترینگ آیا برنامهای برای مدیریت فضای مجازی دارید؟مهمانپرست: ما باید جامعه را به گونهای اداره کنیم که مردم در یک چارچوبی خودشان رفتارشان را اصلاح کنند، متاسفانه ما ضعفهایی در بخش رسانهای مان داریم که چون نمی توانیم آن ضعفها را برطرف کنیم؛ برخی از جوانها سراغ فضاهای جایگزین می روند.
در درجه اول رسانه ملی مان به آن جایگاه اصلی برسد، ما باید بپذیریم که رسانه ملی مان به دلایل مختلف نتوانسته قدرتمند عمل کند و یکی از مشکلات جدی رسانه ملیمان بحث بودجه است و معمولا زمانی که می خواهد وارد تولیدات کیفی شود با مشکل کمبود بودجه روبه رو میشود. دلیل اصلی کمبود بودجه هم تعداد کارکنان صدا و سیماست و همان مشکل دولت بزرگ در صدا و سیما هم وجود دارد. تعداد کارکنان صدا و سیما ده برابر وزارت خارجه است و این اصلا درست نیست و هیچ جای دنیا هیچ رسانه این تعداد نیرو ندارد، وقتی ما تعداد زیادی نیروی انسانی داشته باشیم یعنی بیشتر بودجه ما صرف هزینههای جاری می شود و دیگر برای کارهای کیفی امکانات پیدا نمی کنیم.
ما باید جهت گیری بودجه خود را به شکلی مدیریت کنیم که بسیاری از اعضای شاغل در سازمان صداوسیما از تواناییهای بسیار خود استفاده کنند؛ ما می توانیم آنها را جزو گروههای تولیدی با دید کسانی که می خواهند در بخش خصوصی فعالیت کنند قرار دهیم و امکانات ویژهای به آنها اعطا کنیم و مطمئن باشند که می توانند خودشان در تولید شرکت کنند و بودجههایی که قرار است داده شود به عنوان حقوق همه در بخشهای تولیدات داده شود.
صدا و سیما مشکلات را بگوید تا کار به فضای مجازی نکشد
به شبکههای صدا و سیما یا سایر بخشهای دولتی اجازه دهیم که راحتتر مشکلات را بگویند و ارتباطشان با مسئولان راحتتر شود. اگر اجازه ندهیم که مسائل و مشکلات بیان شود در فضای مجازی مطرح می شود، بنابراین من فکر می کنم باید چارچوب جوری طراحی شود که این انتقادات به شکل مناسب گفته شود تا شکل خصومت نشود.باشگاه خبرنگاران جوان: با توجه به اینکه شما در دولت های آقایان احمدی نژاد و روحانی حضور داشتید، استراتژی سیاست خارجی کدام یک را قبول دارید؟ به نظر شما کدام یک در سیاست خارجی موفق تر بودند؟
مهمانپرست: در هر دو دولت مشکلات سیاست خارجی داشته ایم. در دولت احمدی نژاد چون او بحث های جهانی بودن، اداره جهانی و بحث های آرمانی را مطرح می کرد برخی از این بحث ها می توانست مشکلاتی را هم برای ما درست کند. در عرصه سیاست خارجی در هر صورت باید واقع گرایانه برخورد کرد، باید حضور منطقهای جدی داشته و با همسایگان روابط خوبی داشته باشیم، در بحث های اقتصادی باید روابط سیاسی ما یک شاخص اصلی باشد و منافع کشورها را در روابط سیاسی به صورت دوجانبه ببینیم تا یک رابطه پایدار به وجود بیاید. البته این موضوع یک ضعف است که به روابط خارجی باز میگردد که شاید در طراحی ها، هدف گیری ها و برنامه ریزی ها احتیاج به بازنگری جدی داشته باشیم. ولی مقداری اختلاف زاویه بین سیاست های کلان نظام در عرصه سیاست خارجی با دیدگاه های شخص رئیس جمهور و برخی از همراهان و اطرافیان وی وجود داشت که برای ما مشکل درست می کرد و در صحنه عمل بعضی وقت ها دچار ناهماهنگی و وجود جریانات موازی می شدیم. آخر این مشکلات هم به برکناری منوچهر متکی وزیر امور خارجه و مسائلی که نباید رخ می داد ختم شد.
البته در دولت روحانی سیاست خارجی ما از همان ابتدا روی بحث برجام متمرکز شد و تصور دولت و تصور کسانی که در این دولت فعالیت می کردند این بود که اگر بتوانیم این مشکل را با آمریکا حل کنیم و در برجام به توافق برسیم همه مسائل حل می شود، وزارت خانه ها در ریل درست خود قرار می گیرند، مشکلات مردم حل می شود و نوعی شکوفایی به وجود می آید.
یک امیدواری غلط در این موضوع که اگر با غرب یک روابط بهتر داشته باشیم همه مسائل ممکن است حل شود پدید آمد و شاید به همین دلیل بی توجهی به کشورهای دیگر و شرق شد. وابستگی به غرب و شرق، تمایل زیاد به غرب و شرق هر دو مشکل دارد. آن چیزی که باید دنبال آن باشیم منافع ملی است؛ در روابط خارجی باید به دنبال رابطه با تمام کشورها باشیم.
با یک موضع گیری تمام روابط سیاسی تغییر میکند
در روابط خارجی دو استثنا داریم، برای رژیم صهیونیستی مشروعیت قائل نیستیم و از دایره بحث خارج است. بحث بعدی آمریکا است که به خاطر خصومت هایی که به ما داشته تا زمانی که در عمل ثابت نکند که از رفتارش پشیمان شده است و میخواهد یک جبران در عمل انجام دهد و دست از دشمنی بردارد همچنان در دایره همکاری های مستقیم با ایران نخواهد بود، اما با سایر کشورها ما باید بهترین روابط را داشته باشیم و سعی کنیم دیپلماسی اقتصادی در دستگاه سیاست خارجی اولویت اول باشد. هنوز برخی فکر میکنند که داشتن روابط سیاسی یک موضوع جدا از داشتن روابط اقتصادی با کشورها است. اگر در روابط سیاسی، روابط اقتصادی را پیش بینی نکرده باشید نمی توانید روی مستمر بودن و پایدار بودن روابط خیلی فکر کنید، چون وقتی کشوری با شما رابطه سیاسی خیلی خوبی دارد و رابطه اقتصادی ندارد به محض اینکه یک اتفاق در یک گوشه دنیا بیفتد آن کشور احساس میکند که بهتر است روابطش را قطع کند، در واقع با یک موضع گیری تمام روابط سیاسی تغییر میکند.این حادثه را ما در کشورهای مختلف داشتهایم، اما اگر این رابطه سیاسی با یک همکاری قابل توجه اقتصادی گره خورده باشد اگر اتفاقات سیاسی در عرصه بینالمللی بیفتد آن کشورها به راحتی موضع شان را تغییر نمی دهند و به دنبال منافع خود هستند حتی در فشارهای تحریمی برخی کشورها از آمریکا درخواست استثنا شدن در روابط را داشتند، چون منافعی در ایران داشتند.
تولیدکنندگان خارجی توسط دولتهایشان حمایت می شوند
اما اگر داشتن رابطه اقتصادی در روابط دوجانبه را اصل قرار دهیم خود به خود این فشارها کم میشود، ضمن اینکه یک بخش مهم دیگر باید در همکاریهای چندجانبه وجود داشته باشد. ما از طریق ورود به همکاریهای چندجانبه، فضایی در داخل کشور برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایجاد میکنیم. اکنون یک تولیدکننده که قصد صادرات کالای خود را داشته باشد به دلیل کاهش ارزش پول ملی این تلاش کاهش پیدا میکند که اتفاق خوبی نیست، یعنی حتما باید یک فکری به حال ارزش پول ملی کرد تا جایگاه ارزش پول ملی بار دیگر بالا برود.تجربه کشورهای دیگر نشان می دهد وقتی به هر دلیل ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند می توان از این وضعیت به عنوان یک فرصت برای صادرات استفاده کرد. در این وضعیت قیمت تمام شده یک کالا با کالاهای خارجی رقابت می کند. هم اکنون به صادرکننده خود میگوییم که چرا کالاهای خود را صادر نمی کنید؟ و آنها دلایلی برای صادر نکردن مطرح می کنند. اکنون که ارز خارجی گران شده وقتی که کالا به قیمت ریالی تولید شود قیمت تمام شده به ارز خارجی پایین می آید، اما تولید کننده در دلایل خود مطرح می کند که وقتی وارد بازار رقابت می شود دو مشکل جدی دارد.
مشکل اول این است که رقبای آنها توسط دولت هایشان حمایت می شوند، مثلاً ۲۰ درصد ارزش آن کالا را دولت به صورت یارانه به آنها کمک می کند تا قیمت برای آنها پایین بیاید. مشکل دیگر این است که رقیب با تعرفه ترجیحی وارد می شود به این صورت که دولت آنها با دولت و بازار صادراتی تعرفه ترجیحی امضا کرده و در مقابل چون برای کالای ایرانی قرارداد امضا نشده با تعرفه بالاتر وارد بازار میشود. مثلاً یک جنس توسط واردکننده ایرانی به عنوان مثال ۵ میلیون یورو تمام میشود؛ اما این کالا توسط رقیب خارجی چهار یورو تمام میشود و طبیعتاً آن در بازار میتواند موفق باشد چون قیمت تمام شده کم تر است.
سیاست خارجی کشور نیاز به تغییرات بزرگ دارد
ما در سیاست خارجی تغییرات بزرگی را باید انجام دهیم. جدا از اینکه دولتها چه دولتی هستند زمانی کشور یک جهش بزرگ پیدا میکند که هر سازمانی جایگاه و شرح وظایف خودش رو داشته باشد و سعی کند در شرایط جدید بهترین استفاده را بکند؛ در سیاست خارجی ما اشکالات متعددی داریم و باید دستگاه سیاست خارجی به فرمانده دیپلماسی اقتصادی در کشور تبدیل شود.همه نهادها و دستگاههای مشغول در کشور که به شکلی در مسائل سیاسی دخیل هستند باید در دیپلماسی اقتصادی نقش داشته و هماهنگ با وزارت خارجه باشند و وزارت خارجه باید فرماندهی کند، باید بازارهای خارجی را شناسایی کرده به داخل منعکس کند، باید کالاهای داخلی خودمان و خدماتی که میتوانیم انجام دهیم را خوب به یاد داشته داشته باشیم و آن را به بازار خارجی معرفی کنیم. مهم تر از همه در دستگاه سیاست خارجی باید برای روابط با همه کشورها برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت داشته باشیم.
ما باید بدانیم این کشورها چه نیازی به ما دارند و ما چه نیازی به آنها داریم؟ کجا می توانیم بیشترین منافع یکدیگر را تامین کنیم؟ طبیعتاً با همه کشورهایی که هم اکنون با آنها ارتباط مستقیم داریم ۲۰ تا ۳۰ کشور از سایر کشورها مهم تر هستند و قدرت بیشتری دارند ما باید با این ۲۰ تا ۳۰ کشور برنامههای استراتژیک بلند مدت، کوتاه مدت و میان مدت مشخصی داشته باشیم. اگر این کار را دستگاه سیاست خارجی انجام دهد و یک سیستم در کشور حاکم باشد با تغییر دولتها برنامه ها تغییر نمی کند و همه مسیر را ادامه میدهند. اینگونه نیست که تا صحبت رابطه ۲۵ ساله ایران و چین مطرح میشود یک عده چشم بسته بگویند که این یعنی فروختن کشور و یک عده هم چشم بسته آن را تامین منافع به بهترین شکل ممکن بدانند.
بالاخره رابطه با کشورهای قدرتمند یک چارچوبی دارد و باید آن چارچوب را طراحی کنیم و وقتی آن را طراحی کردیم تازه در اجرا هر کدام از آنها نیاز به قراردادهای جدا داریم که در آن قراردادها حتماً باید با دقت و حضور کارشناسان متخصص و با بررسی همه ابعادی که منافع ما را در نظر می گیرد عمل کنیم. همین مسائل ضعف هایی هستند که هم اکنون با آنها رو به رو هستیم.
حذف کردن در سیاست خارجی معنی ندارد
باشگاه خبرنگاران جوان: شما هم در اروپا و هم در آسیا سفیر بودید؛ کدام قاره را برای برقراری روابط دوستانه انتخاب می کنید؟ کدام گروه از افراد برای برقراری رابطه دوستانه برای کشور موثرتر هستند؟مهمانپرست: در روابط خارجی نباید یک بخش را حذف کرد. در روابط خارجی باید سعی کنیم از هر کشوری در حد توان منافع ملی را تامین کنیم. ممکن است در یک جایی برای یک مقطع زمانی یک کشور آفریقایی، یک کشور آسیایی، کشوری اروپایی یا شرق اروپا توانمندی لازم را تامین کند.
ما نباید هیچ منطقه ای را در سیاست خارجی خود حذف کنیم و یا فقط یک کشور را انتخاب کنیم. عده ای معتقدند باید نگاه به شرق داشته باشیم و به غرب توجه نکنیم و برخی معتقدند نگاه به غرب باید داشته باشیم و به شرق توجه نکنیم. تمام خسارتهایی که به ما وارد می شود به خاطر این است که دیدگاه ما به سیاست خارجی جناحی است. یعنی با همان دید حذفی در سیاست خارجی هم وارد میشویم، یعنی یک جناح وقتی جایگاه دارد غرب را حذف می کند و جناحی دیگر شرق را حذف می کند که اصلا معنی ندارد. اصلا حذف کردن در سیاست خارجی معنی ندارد. باید به این نکته در سیاست خارجی توجه کرد که از کدام کشور و در کدام مقطع زمانی می شود به منافع خود رسید.
تقسیم دولت بین فقط دو جریان اصولگرا یا اصلاح طلب دیگر جواب نمی دهد
باشگاه خبرنگاران جوان: ترکیب کابینه خود را چیده اید؟ اولویت شما برای این چینش چه بود؟ از کدام جریان و جناح در این چینش بیشتر استفاده کردید؟ آیا از وزرای فعلی در کابینه شما حضور خواهند داشت؟مهمانپرست: در جریان ائتلاف وحدت ملی سه مشکل را در وضعیت موجود می بینیم. در این ائتلاف اعتقاد داریم که تقسیم دولت بین فقط دو جریان اصولگرا یا اصلاح طلب دیگر خیلی جواب نمی دهد و مردم هم خیلی این موضوع را نمی پسندند. هم اکنون در مقطعی هستیم که باید از همه نیروهای خوب و با انگیزه استفاده کنیم که این موضوع یک رویکرد ملی است. با این رویکرد از افراد متخصص از میان اصولگرایان و از افراد خوب و با تجربه از جریان اصلاح طلب استفاده می کنیم. حتی اگر کسی بود که به این دو جریان اعتقادی نداشت ولی دلسوز کشورش بود و واقعا تخصص و انگیزه و صلاحیت داشت و آدم سالمی بود باید استفاده کنیم.
ما یک جریانی را که سعی می کند فراجناحی عمل کند و منافع ملی برای آن مهم باشد را تقویت نمی کنیم. این جریان به این نتیجه رسیده است که سه مشکل در اداره کشور جود دارد. اولین مشکل ساختارهای غلط اقتصادی و اداری است. یعنی دولت بزرگ، فساد دولتی، ضعیف بودن بخش خصوصی و فسادی که طبیعتا در اقتصاد دولتی شکل می گیرد. با این شرایط باید ساختارها تغییر کند و برای تغییر ساختار طراحی هایی را انجام داده ایم. دومین مشکل این است که حس می کنیم افراد و تشکل های سیاسی که وارد رقابت ریاست جمهوری می شوند معمولا طرح و برنامه جامع برای اداره کشور ندارند. برخی فقط مشکلات اقتصادی را مطرح می کنند که این کافی نیست و باید مجموعه ای از طرح های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی را در اختیار داشته باشند. مجموع این طرح می تواند شرایط را برای فعالیت اقتصادی خوب و رفع مشکلات مردم آماده کند.
مردم باید با رفتارشان کاندیداها را مجبور کنند با طرح و برنامه وارد شوند نه با شعار
بعضی از دوستان ما شعار می دهند و به صورت تک بُعدی یک موضوعی را مطرح می کنند. مثلا مطرح می کنند که اگر روی کار بیایند پنج میلیون شغل ایجاد می کنند. ایجاد پنج میلیون شغل باید فکر شده باشد و مشخص شود که این شغل ها قرار است در کدام بخش، در چه زمینه ای و با چه برآورد هزینه ای ایجاد شود. اگر مردم به یک نقطه ای از نظر فکری برسند که افرادی که کاندیدا می شوند و یا تشکل های سیاسی که وارد صحنه می شوند را با طرح و برنامه ها قضاوت کنند، کاندیداها هم مجبور می شوند با طرح و برنامه وارد شوند نه با شعار. وقتی فردی با شعار انتخاب می شود بعد از اینکه روی کار می آید تازه به فکر می افتد که باید چه کارهایی انجام دهد و یا اینکه به کلی فراموش می کند که چه شعارهایی داده بود و مردم هم با مطالبه گری به نتیجه نمی رسند. به عنوان مثال فردی روی کار می آید و می گوید در ۱۰۰ روز اول فلان کارها را انجام می دهم و بعد که رئیس جمهور می شود این حرف را تکذیب می کند.این اتفاق به این دلیل است که هیچ کس روی طرح و برنامه کار نکرده است. ما طرح و برنامه را با استفاده از نیروهای متخصص ائتلاف ملی آماده کردهایم. حدود ۲۰ هزار نیروی ستادی در سراسر کشور در ائتلاف ملی که اکثرا متخصص، دارای مدارک دانشگاهی معتبر و جایگاه اجتماعی خوب دور هم جمع شده اند. بیش از ۱۰۰ کارگروه تخصصی در ائتلاف ملی تشکیل شده که حدود ۳۰ تا ۴۰ مورد از این کارگروهها فعالانه در حال کار هستند. در واقع برای حل مشکل دوم با این اقدامات طرحهای لازم را برای حل آن فراهم کرده ایم.
مشکل سوم بانک اطلاعاتی مدیران است که در ائتلاف وحدت ملی سعی کرده ایم بانک اطلاعاتی از همه مدیرانی که در دولت بعدی در زمینه های تخصصی ملاک های مورد نظر ما را دارند تشکیل دهیم. ترکیب کابینه از این مدیران متخصص و افرادی که در تدوین این طرح و برنامه ها نقش داشتند، خواهد بود. در بین این افراد اصولگرا و اصلاح طلب وجود دارد. اگر موقعیت ریاست جمهوری به ائتلاف وحدت ملی برسد ممکن است از اعضای کابینه فعلی در آن حضور داشته باشند، ولی خیلی سخت انتخاب می شوند، چون در بین اعضای کابینه فعلی و قبلی باید افرادی را انتخاب کرد که شاخصه های مورد نظر ما را داشته باشند. اگر این شاخصه ها در بین این افراد وجود داشته باشد دعوت به همکاری می شوند و اگر این شاخصه ها وجود نداشته باشد باید از بین افراد دیگری که در بین مردم وجود دارند، روحیه جوان گرایی دارند و متخصص هستند استفاده کرد.
هنوز نمی توانیم اسامی انتخاب شده را اعلام کنیم، به این دلیل که در جمع بندی نهایی در حال بررسی هستیم و حاضر نیستیم به دلیل معروفیت اسامی یک نفر و یا نفوذشان در مجموعه ای آنها را انتخاب کنیم. با این وجود از بین افرادی که تاکنون بررسی شده اند روی سه تا چهار نفر از بین افرادی که در دولت فعلی و دولت قبلی حضور داشتند اشتراک نظری وجود دارد.
چون با این انگیزه وارد شده ایم قرار نیست به نفع کسی کنار برویم
باشگاه خبرنگاران جوان: حاضرید به خاطر یک یا چند نفر از نامزدهای احتمالی از حضور در انتخابات کنار بکشید؟ این فرد چه کسی است؟ تا انتها حضور خواهید داشت؟ نامزد پوششی که نیستید؟مهمانپرست: چون انگیزه ورود ما به صحنه انتخابات این است که فکر می کنیم باید یک سلیقه و جریان جدید وجود داشته باشد تا مردمی که احساس می کنند از تبادل قدرت بین دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب خسته شده اند و دنبال یک فکر جدید، چهره جدید، جریان فراجناحی و ملی هستند به سمت آن بیایند یک جریان فراجناحی با رویکرد منافع ملی را ایجاد کردیم. چون با تمرکز روی یک هدف مشخص آمده ایم و به این طریق یک مشارکت بیشتر در انتخابات خواهیم داشت تا افراد بیشتری که سلیقه آنها فقط در دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست، حتما در انتخابات نماینده داشته باشند و انگیزه برای مشارکت این گروه به وجود بیاید. چون با این انگیزه وارد شده ایم قرار نیست به نفع کسی کنار برویم. علاوه بر این تاکنون کسی را پیدا نکرده ایم که برای تمام اشکالات موجود طرح و برنامه داشته باشد. چون احساس می کنیم این کمبود وجود دارد و تلاش کردیم برای مشکلات ریشه ای آمادگی لازم را به وجود بیاوریم به همین دلیل به نفع کسی کنار نخواهم رفت و تا آخر ادامه می دهم.
باشگاه خبرنگاران جوان: برای تبلیغات هزینههای انتخاباتی خود چه فکری کرده اید؟ هزینه تبلیغات بسیار سنگین است. حامی مالی دارید؟
مهمانپرست: یکی از مشکلات تشکلات ائتلاف ملی همین بحث مالی است. جریانات سیاسی موجود به خاطر اینکه هر کدام به منابع قدرت و ثروت وصل هستند باعث یک نوع رقابت نابرابر میشود. هم اکنون هم به دلیل شیوع کرونا خیلی نمیشود در صحنههای اجتماعی حضور داشت و معمولا همه روی فضای مجازی متمرکز میشوند. فضای وحشتناکی شکل گرفته است؛ به عنوان مثال یک کاندیدا فقط ۱۵۰ میلیارد تومان برای اقدامات رسانهای خود اختصاص داده است. کسی که منابع نامحدود مالی داشته باشد میتواند قرارداد ببندد تا یک موضوع ۱۰ میلیون بار نشر داده شود.
البته شاید برخی افراد وجود داشته باشند که حاضر به کمک مالی باشند و در مقابل انتظاراتی هم داشته باشند، اما تاکنون ائتلاف وحدت ملی زیر بار این جور مسائل نرفته و تا مطمئن نشود که چه کسی قرار است کمک کند و علت حمایت مالی اعتقاد به فکر و روش ائتلاف وحدت ملی است نه سهم خواهی اقدامی نمی کنیم.
هم اکنون اخبار خوبی دریافت نمی کنیم و متاسفانه کسانی که وارد این رقابت ها شده اند در حال هزینه کرد بودجه های هنگفتی هستند و معتقدم دستگاه های نظارتی باید وارد شوند. رقم های بالای هزار میلیارد برای هزینه های انتخاباتی در حال هزینه شدن است. ما این توانایی را نداریم و به همه اعضای ستاد در استان ها گفتیم که خودشان سعی کنند هزینه خود را تامین کنند و برنامه های چند صد میلیونی را به دلیل اینکه توان تامین آن را نداریم به تعویق انداخته ایم.
سیستم سهمیه بندی سوخت به شکل فعلی ناعادلانه است
باشگاه خبرنگاران جوان: اظهار نظری داشتید مبنی بر اعطای یارانه ۶۰۰ هزار تومانی. پس موافق ادامه روند سیستم یارانه هستید. آیا واقعا یارانه ۶۰۰ هزار تومانی شدنی است؟ فکر نمیکنید افزایش این میزان یارانه باعث افزایش افسارگسیخته نرخ تورم شود؟مهمانپرست: سیستم سهمیه بندی سوخت به شکل فعلی را به هیچ وجه قبول ندارم. یارانههایی که به هم اکنون به مردم داده میشود هیچ ارزشی ندارد و ۴۵ هزار تومان پول یک اسنپ هم نمیشود. وضعیت موجود پرداخت یارانه هیچ خاصیتی ندارد. نوع پرداخت یارانه به اتومبیلهای سواری هم منطق ندارد و اگر فردی ۵ خودرو داشته باشد میتواند برای هر کدام یک سهیمه سوخت بگیرد و یک خانواده که اصلا اتومبیل ندارد و یا به میزان کمی استفاده میکند، در واقع از این یارانه استفاده نمیکند.
یک جوان ۱۸ ساله که هنوز وارد جامعه نشده است و امکان خرید ماشین ندارد نمیتواند از سهمیه سوخت اعطایی استفاده کند، پس این طرح ناعادلانه است. طرحی که در ائتلاف وحدت ملی آماده کردیم به این صورت است که برای هر فرد بالای ۱۸ سال در کشور یک سهمیه سوخت به صورت رایگان روی کارت ملی فرد در نظر گرفته میشود که این سهمیه شامل ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل در ماه است. یعنی مجموعا هر فرد بالای ۱۸ سال ماهیانه ۳۰ لیتر سوخت دریافت میکند.
علت تخصیص گازوئیل این است که مشکلاتی که هم اکنون به خاطر قیمت پایین سوخت در کشور وجود دارد منجر به قاچاق عمده ثروت ملی شده است. یک نفر میتواند در پمپ بنزین، بنزین آزاد ۳ هزار تومانی را به مقدار ۲ هزار و ۵۰۰ لیتر سوخت گیری کند و یک ساعت بعد در آن سوی مرز لیتری ۱۹ هزار تومان بفروشد؛ یعنی به صورت قانونی بنزین زده و یک ساعت بعد ۵۰ میلیون سود کرده است. به همین دلیل هزار خودرو پشت سر هم در حال سوخت گیری برای قاچاق هستند و اگر هم قرار باشد با آنها مقابله شود درگیری و مشکل امنیتی به وجود میآید؛ بنابراین این طرز قیمت گذاری، نظارت و مدیریت اصلا درست نیست.
یارانه ۶۰۰هزار تومانی به هر ایرانی شدنی است
البته در بحث گازوئیل وضعیت بدتر است. در خارج از کشور قیمت بنزین و گازوئیل خیلی تفاوتی ندارد و حتی گازوئیل خیلی گرانتر است. وقتی یک سهمیه به هر فردی داده شود آن فرد میتواند استفاده شخصی داشته باشد و یا اینکه دولت هر لیتر بنزین را در صورت نیاز نداشتن ۲۰ هزار تومان از او خریداری میکند. هر فرد میتواند این سهمیه را در کارت ملی خودش پس انداز کند و یا میتواند با آن کالا بخرد. با این طرح در واقع به هر فرد ماهانه ۶۰۰ هزار تومان پرداخت میشود که فرد میتواند با آن کالا بخرد، خرید کند، پس انداز کند و یا پولش را بگیرد، ولی هر کسی که اضافهتر این میزان سوخت استفاده کند باید با قیمت آزاد سوخت را تهیه کند.درآمد یک میلیون میلیارد تومان از محل جلوگیری از قاچاق بنزین و گازوئیل
ممکن است برخی بگویند که تخصیص این یارانه ممکن است روی نرخ حمل و نقل و اجناس تاثیر بگذارد، در حالی که تمام یارانهای که به شبکه حمل و نقل، آژانس ها، اسنپ و تپسی، واحدهای اتوبوسرانی و حمل و نقل بین شهری، کارخانجات و نیروگاهها پرداخت میشود با همین قیمت است و هیچ کس حق ندارد قیمتی را بالا ببرد. نقدینگی هم افزایش پیدا نمیکند به این دلیل که اولا مصرف پایین میآید و ثانیا با این مبلغ روی کارت ملی میتوان کالا خریداری کرد به جای اینکه پول رد و بدل شود.اگر بخواهیم به چهار و نیم میلیون نفر کشاورز کشور برسیم، سیستم آنها را مکانیزه کنیم، خرید تضمینی کالاهای اساسی و تولیدات زراعی را بالا ببریم، برای صادرات محصولات کشاورزی مشوق گذاشته شود که ۲۰ میلیون صادر کنند و ۱۰ میلیون دلار ارز برگردد، فقط حدود ۱۰۰ میلیارد تومان باید هزینه کنیم. فقط یک میلیون میلیارد تومان دلار از محل جلوگیری از قاچاق بنزین و گازوئیل به قیمت واقعی درآمد پیدا میکنیم. یعنی با این روش مشکل ترافیک حل میشود؛ وقتی بنزین اضافه از سهمیه را بخواهید از جایگاههای سوخت تهیه کنید و ببینید که ۲۰ هزار تومان است مقداری تامل میشود. این کار در صورتی انجام میشود که سیستم حمل و نقل عمومی به کلی تغییر میکند. یعنی برای چند سال اول سالیانه ۵۰۰ هزار تاکسی برای تاکسیرانی و یا برای اسنپ و تپسی و ... در اختیار شاغلان این بخش و یا کسانی که تمایل به مشغول شدن در این بخش دارند با تسهیلات بلند مدت و بهره کم واگذار میشود.
از ماشینهای سوخت هیبریدی که کاهش دهنده آلودگی هوا هستند استفاده خواهد شد. سالیانه ۸۰ هزار دستگاه ون جدید با تسهیلات بلند مدت به بخش خصوصی واگذار میشود. سالیانه ۲۰ هزار دستگاه اتوبوس نو با استانداردهای مشخص به سیستم حمل و نقل عمومی اضافه میشود. سالیانه ۵ هزار واگن و سیستم حمل و نقل جدید اضافه میشود. یعنی سیستم حمل و نقل عمومی یک باره از محل یک میلیون میلیاردی که درآمد بیشتر کسب میکنیم، احیا میشود و سیستم حمل و نقل عمومی را افزایش میدهیم و به افرادی که سالیانه از این وسایل استفاده میکنند کارت تردد اعطا می شود.
به جای اینکه اجازه دهیم در مرزها قاچاق بشود و یا اینکه به مرزنشینان سهمیه سوخت بدهیم که آزاد بفروشند و درآمد کسب کنند که کار اشتباهی است باید سوخت را که ثروت ملی است به قیمت بین المللی بفروشیم و با درآمد آن کار مفید برای مردم ایجاد کنیم. این طرح کاملا اجرایی است و از محل درآمدهای اضافهای که دولت پیدا میکند میتواند حداقل یک و نیم میلیون شغل از این محل درآمد در بخشهای مختلف ایجاد کند. ما باید جراحی بزرگ را انجام دهیم. ساختارها را باید با تصمیمات بزرگ تغییر بدهیم.
دولتهایی که روی کار میآیند یا بیماری که به آن دچار هستیم را تشخیص نمیدهند و یا در صورت تشخیص جرات جراحی آن را ندارند و سعی میکنند با مسکن دوره خود را سپری کنند و نتیجه این شده که بعد از ۴۲ سال یک دولت بزرگ، سنگین وزن و با اقتصاد دولتی، بستر را برای فساد، تبعیض و رانت آماده کرده است. مثلا در بورس مردم معمولی زندگی خود را فروختند و به امید رشد وارد شدند و به یک باره تمام چراغ هایش قرمز شد و مردم بیچاره شدند و بعد کسانی که از طریق دولت آمار داشتند و خبر داشتند قرار است چه اتفاقی در بورس بیفتد ظرف چند ماه هزار و ۶۰۰ میلیارد سود کردند؛ این امر نتیجه اقتصاد دولتیِ مریض است.
برجام یک سراب بود
باشگاه خبرنگاران جوان: نظرتان در مورد اسامی زیر را بگویید.سردار سلیمانی: سردار سلیمانی اسوه ملت و نماد وحدت ملی
سپاه پاسداران: اصل انکار ناپذیر دفاع از تمامیت ارضی و وجود کشوری که آرمان های بزرگ دارد
محمود احمدی نژاد: آقای احمدی نژاد ظرفیت خوب مردمی داشت و حرف های مردم را می زد و توانست موقعیت خوبی به دست بیاورد و حتی توانست حلقه های بسته مدیریتی را بشکند، ولی از ظرفیتی که در اختیارش قرار گرفت نتوانست به خوبی استفاده کند و به راه اشتباه رفت
اسحاق جهانگیری: نتوانست کارآمدی خاصی در دولت روحانی داشته باشد
محمدباقر قالیباف: به نظر می رسد قالیباف در مجلس جا افتاده و خوب است که مجلس ما یک رئیس مقتدر داشته باشد
شهید رجایی: نشان دهنده دولت مردمی که درد مردم را فهمیده بود
اورانیوم ۶۰ درصد: نشان دهنده این که برای پیشرفت در کشور باید از دانش روز برای صنایع مختلف در جهت اهداف صلح آمیز استفاده کرد
سفارت ایران در لیبی: لیبی شرایط مناسبی ندارد و در برخی کشورهایی که مشکلات امنیتی دارند حضور داریم ولی این حضور در خیلی از مواقع به دلیل شرایط ناامن و عدم وجود زمینه ای برای ثبات نمی تواند تعیین کننده باشد.
سردار سعید محمد: آقای سعید محمد باید مشخص شود که همچنان نظامی است یا خیر؟ اگر نظامی باشد بر اساس مقررات سپاه نباید فعالیت سیاسی و انتخاباتی داشته باشند و اگر کاملا منفک شده و سپاهی نباشد فردی هستند که در زمینه های مختلف مدیریتی قابلیت اجرایی دارد و در همان زمینه ها هم می توان از او استفاده خوبی کرد.
سعید جلیلی: آقای جلیلی یکی از دوستان خوب و بچه های آرمانی همکار ما در وزارت خارجه بود و ایشان فردی آرمانی است که پای آرمان های خودش ایستاده، اما فراموش نکنیم که اگر فردی به نمایندگی از کشور بتواند یک جایگاه پیدا کند نمی تواند ۸۲ میلیون نفر را با افکار آرمانی جلو ببرد. مردم از اقشار مختلف هستند و بخشی از آنها می توانند آرمانی باشند ولی نمی توانیم یک دیدگاه را به همه مردم تعمیم دهیم.
برجام: برجام نشان داد که ما اهداف صلح آمیز داریم و توانستیم در فضای دیپلماسی عمومی حقانیت خود را ثابت کنیم، ولی هیچ دستاورد اقتصادی در بهترین زمان خودش یعنی ریاست جمهوری اوباما نداشت و یک سرابی بود برای کسانی که فکر می کردند با برجام می توانند همه مشکلات را حل کنند.
علی لاریجانی: لاریجانی یکی از مدیران برجسته کشور است و تجربیات مختلفی در جایگاه های مختلف کشور دارد و فکر می کنم همچنان می تواند در خیلی از زمینه ها فرد موثری باشند.
سید ابراهیم رئیسی: آقای رئیسی یکی از شخصیت های برجسته کشور هستند و قوه قضائیه با حضور او به خوبی پیش می رود و امیدواری در بین مردم ایجاد شده و معتقدم حیف است که او در قوه قضائیه از دست بدهیم.
مریم کاویانی: خانم کاویانی بازیگری محبوب و بی حاشیه است و فکر می کنم در جامعه هنری امثال ایشان می توانند نقش خوبی داشته باشند تا فرهنگ کشور را توسعه دهند و مردم هم از هنرمندی آنها لذت ببرند.
برجام موشکی: ما با هر محدودیتی برای فعالیت های موشکی، دفاعی که جنبه بازدارندگی در کشور دارد مخالفیم و هیچ کس حق ندارد در این زمینه وارد شود.