حاشیه زدگی دیوانهوار
بدون شک جذابترین و سرگرم کننده ترین ورزش بازی پا با توپ در یک زمین چمنی وسبزرنگ است. غیرقابل پیش بینی بودن تمام لحظات این بازی در طول 90دقیقه باعث شده فوتبال، امروز پر مخاطبترین رشته ورزشی در سراسر این کره خاکی باشد. تنوع حرکات تکنیکی بازیکنان در کنار تنوع برنامههای تاکتیکی مربیان، صحنهها و اتفاقات بسیار دیدنی را در مستطیل سبز رقم میزنند که هر بینندهای را به سمت هیجان و شگفتی هل میدهد.
یک تماشاگر فوتبال میداند که در طول 90 دقیقه حوصلهاش سر نخواهد رفت. او می داند با یک فیلم عاشقانه یا فلسفی روبهرو نیست که روی یک خط حرکت کند و در انتها طبق پیشی بینی به پایان برسد. تماشاگر فوتبال در هر لحظه منتظر یک اتفاق جذاب است و به همین خاطر لیگ قهرمانان اروپا یا لیگ برتر انگلستان به عنوان جذابترین تورنمنتهای فوتبالی جهان شناخته میشوند. با اینکه فوتبال اروپا سرشار از سوژههای مختلف برای جنجال و حاشیهسازی هستند اما چیزی که در دنیا دیده میشود، بازیهای تماشاگر پسند در این بازیهاست. فوتبالیستهای خارجی به راحتی در فضای مجازی با هم شوخی می کنند و حتی گاهی اوقات با القاب و الفاظ مختلف یکدیگر را مسخره می کنند اما چرا از آنها خاطرهای جز یک شوت زیبا یا یک گل زیبا در ذهن مردم دنیا وجود ندارد؟ چرا مردم دنیا در مورد نوع زندگی رونالدو و بچههای بی مادر او صحبت نمیکنند؟ چرا بازی لیونل مسی بیشتر از دعا کردن او در کنار دیوار مقدس صهیونیستها دیده میشود؟ چرا فوتبال اروپا به جای رنگ زرد، سبز سبز است و همیشه مردم کشورهای مختلف را مجبور به نشستن پای قاب جادویی میکند؟
به دنبالکارشناس نگردیم!
جواب این سوال سخت نیست. نیازی به برگزاری مناظره و مباحثه در سیمای ملی نیست. لازم نیست کارشناسان مختلف که شاید شناخت چندانی از مسائل غیرفنی فوتبال ندارند در مورد حاشیهها و مصیبتهای فوتبال صحبت کنند تا نتیجهای به دست نیاید! این مساله نیاز به کمی تفکر بین اهالی فوتبال دارد. واقعا چندبار به طور جدی از خودمان پرسیدهایم که تفاوت فوتبال ایران با اروپا در چیست؟ شاید این سوالی باشد که به اندازه 100سال بین اهالی فوتبال ایران مطرح شده اما آیا یکبار به طور جدی و معقول به این مساله پرداخته شده است؟ آیا کسی می پرسد که واقعا ایراد ریشهای این فاصله کجاست و آیا فقط با کنار رفتن مدیران کار نابلد همه چیز درست میشود؟فوتبال اروپا، مثال و نمونه قابل قبولی برای درک سطح حرفهای فوتبال است. در فوتبال اروپا مانند همه حوزههای ورزشی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز، پاپاراتزیها و خبرنگاران زرد یا به قول خودمان حاشیهپرداز وجود دارند. عکاسانی که ساعتها و روزها مقابل محل سکونت یک فوتبالیست انتظار میکشند تا مورد غیرمتعارفی را از او ثبت کنند. کسی منکر این مساله نیست اما در حیقت این بخش از رسانههای اروپایی در اقلیت هستند و شما هیچگاه در یک روز نمیبینید که تمام رسانهها از قلیان کشیدن یک فوتبالیست صحبت کنند. شاید عکسی از زیدان هنگام سیگار کشیدن پخش شود اما در پایان آن روز، دیگر هیچ رسانهای در مورد این عکس صحبت نخواهد کرد در عوض، هنوز هم که هنوز است از تاکتیکهای گواردیولا در بارسلونا صحبت میکنند و با تحلیل آنها سعی در کشف راز قدرت تیمهای پپ دارند. در واقع رسانههای ویترین فوتبال حرفهای به طور حرفهای به عملکرد فوتبالیستها میپردازند و خیلی وارد جزيیات زندگی آنها نمیشوند. در برنامههای کارشناسی اروپایی بیشتر از آنکه از پرچم کاتالان در بازیهای ملی اسپانیا صحبت شود، از برنامههای تاکتیکی مربی جدید این تیم صحبت میکنند. روزنامهها اگر به شایعات نقل و انتقالات می پردازند در کنار آن به طور مفصل در مورد نوع بازی تیم ها و کارهای گروهی و انفرادی بازیکنانشان صحبت میکنند. تاکتیكها نقد میشوند و در مورد نقاط ضعف و قوت برنامههای مربیان شاید هفتهها بنویسند. به همین دلیل میبینیم که فوتبال قاره سبز، هرسال متفاوتتر و پیشرفتهتر میشود. اگر برنامهای برای نقد داوری در تلویزیون به نمایش در میآید، برنامهای هم برای تحلیل اشتباهات بازیکنان درون زمین، تعویضهای مربیان و سایر مسائل فنی مربوط به هر مسابقه دارند.
تکرار تکراریها در فوتبال ایران
اما در فوتبال ایران تنها چیزی که وجود ندارد، پرداختن به عملکرد تیم ها درون زمین است. همیشه دم دستیترین سوالها و کوتاهترین جوابها مربوط به عملکرد تیمها و بازیکنان است اما در عوض هواداران یک تیم به خوبی با تمام مدیران باشگاه محبوبشان آشنا هستند. متاسفانه در فوتبال ایران، هواداران هر تیمی که به آن فکر کنید حتی با مدیران دور از صحنه هم به خوبی آشنا هستند در صورتیکه شاید 90درصد آنها اطلاعی از پای تخصصی بازیکنان تیم محبوبشان نداشته باشند!
حاشیه زدگی، درد اول فوتبال ایران است. تمایل شدید و دیوانه وار مخاطبان و رسانهها به مسائل حاشیهای، موردی است که اجازه پیشرفت را به فوتبال ایران نخواهد داد. بعد از هر بازی مربیان و بازیکنان بیشتر در مورد داوری، تماشاگران حریف و اینگونه مسائل صحبت میکنند تا به بازی بعدی برسند و دوباره همان سوالهای تکراری را مانند سالهای پیش پاسخ بدهند اما به عنوان مثال کسی در یک کنفرانس خبری از کی روش سوال نمیکند شما چند پلن برای مقابله با تیم عراق دارید؟ زمانی در مصاحبهها از آشنایی مربیان با نقاط ضعف و قوت حریفان پرسیده میشد اما امروز همین سوال ساده را هم نمیبینیم. چند نفر از هواداران پرسپولیس به دنبال تشریح برنامههای برانکو درون زمین هستند یا چند نفر از هواداران استقلال از مدیرانشان می پرسند که جذب فلان بازیکن بر اساس کدام نیاز فنی تیم بوده است؟! در واقع ما با یک خلأ یا شاید سیاهچاله در فوتبالمان مواجه هستیم که روز به روز، کیفیت فوتبال ایران را در خودش فرو میبرد.
در روزهای اخیر به شدت در مورد وجود پرچم ژاپن در ورزشگاه ها و در مورد نارنجک و فحاشی در ورزشگاهها صحبت می شود اما آیا کمی هم در مورد تقابل تاکتیکی تیمها بحث شده است؟ آیا کسی در مورد اینکه چرا پرسپولیس توانست در خانه سپاهان فوتبال برتری را ارائه بدهد صحبت میکند؟ آیا کسی سوال میکند چگونه هافبکهای سپاهان در بازی هافبکهای پرسپولیس از کار افتادند؟
سلیقه زرد، ریشه خراب فوتبال
متاسفانه سلیقه مخاطب فوتبال در ایران، سلیقه فنی نیست. به همین دلیل آدم های فنی این رشته به کار در مدرسه فوتبال خودشان مشغولند و افرادی که بیشتر در حاشیهها جولان بدهند، در حلقههای نزدیکتر فوتبال قرار میگیرند. به جرات میتوان گفت، ریشه خراب فوتبال که مانع پیشرفت و قد کشیدن آن میشود، زرد شدن سلیقه مخاطبان این رشته است. مقایسه نوع فوتبال در دهه70 و کمی هم در دهه80 نشان می دهد فوتبال ایران به شدت افت کرده است. امروز تفاوت های فنی زیادی بین بازیکنان تیم ملی فعلی و بازیکنان تیم ملی در 20سال پیش می بینیم و ریشه این مساله در این است که ما از 20سال پیش به جای ارتقاي فنی فوتبال به جزيیات فنی توجه کردیم و امروز میبینیم که حتی با حریفان دست و پا بسته آسیایی هم فاصله زیادی نداریم!
شاید بهتر باشد که کار هواداران را به خودشان و نیروهای انتظامی سپرده شود. شاید بهتر باشد کمی به تاکتیکها و مباحث فنی فوتبال توجه کنیم. از مربیان و بازیکنان بخواهیم در مورد عملکردشان در زمین صحبت کنند نه در مورد پرچم ژاپن! بازیکنان را به تفکر در مورد نوع بازی خودشان هل بدهیم نه به سمت مقابله و جوابدهی به بازیکنان و مربیان حریف. از سرمربی یا مربی تیم ملی در مورد ترکیب ها و همکاری های بازیکنان تیم بپرسیم نه در مورد فلان تیم باشگاهی! حلقه گم شده فوتبال ایران همین جاست. اینکه به جای پرداختن به مباحث اصلی، یک سال در مورد حاشیهها صحبت کنیم و سالهای بعد به افشاگری در مورد آنها بپردازیم هیچ چیزی به کیفیت فوتبال اضافه نمیکند. کیفیت فوتبال با کارفنی بالا میرود نه با افشاگری در مورد فلان مدیر یا پرداختن بیش از حد به درگیری تماشاگران. باید از خودمان بپرسیم به عنوان یک مخاطب فوتبال چقدر با مسائل فنی تیم محبوبمان درگیر هستیم؟ چقدر از زیبایی بازیها درون زمین لذت میبریم؟ چه چیز چشم نوازی درون زمین میبینیم؟ طبیعی است وقتی هیچ چیز زیبایی درون زمین دیده نشود، اخبار زرد و شایعات رشد میکنند و مانند قارچ زیاد میشوند. در واقع نگاه فنی در فوتبال ایران مرده است به همین خاطر صحبت فنی در هیچ محفل فوتبالی دیده نمیشود. تماشاگران مدام به دنبال واکنش بازیکن در قبال اشتباه داور هستند اما کسی از بازیکن نمی پرسد چرا تعداد پاسهای سالم شما کمتر شده یا از سرمربی سوال نمیشود که چرا به جز ارسال توپ از کنارهها برنامه دیگری ندارید!
حالا میتوان راحتتر در مورد تفاوت فوتبال ایران و اروپا صحبت کرد. در فوتبال ایران نگاه حرفهای وجود ندارد و به همین دلیل مخاطبان نیز حرفهای نیستند. آنها عاشق جنگ و دعواهای فوتبال شدهاند در حالیکه باید عاشق هنرنمایی بازیکنان درون زمین باشند. بازیکن نیز به همین خاطر درون زمین بیشتر به فکر انجام حرکات مقابل دوربینهاست و مربی نیز در طول 90دقیقه به این فکر میکند که در کنفرانس پس از بازی چگونه داور و حریف را با هم محکوم کند! فوتبال ایران با این شرایط همچنان به سقوط ادامه خواهد داد و با این وضعیت نه تنها کیروش بلکه گواردیولا نیز نمیتواند کار خاصی برای فوتبال ما انجام دهد. سلیقه مخاطب فوتبال چیز دیگری است. سلیقه ها فنی نیستند بنابراین اولین گام باید تغییر دیدگاه و انتظار ما در مورد ورزش فوتبال و بازی فوتبال باشد.
به دنبالکارشناس نگردیم!
جواب این سوال سخت نیست. نیازی به برگزاری مناظره و مباحثه در سیمای ملی نیست. لازم نیست کارشناسان مختلف که شاید شناخت چندانی از مسائل غیرفنی فوتبال ندارند در مورد حاشیهها و مصیبتهای فوتبال صحبت کنند تا نتیجهای به دست نیاید! این مساله نیاز به کمی تفکر بین اهالی فوتبال دارد. واقعا چندبار به طور جدی از خودمان پرسیدهایم که تفاوت فوتبال ایران با اروپا در چیست؟ شاید این سوالی باشد که به اندازه 100سال بین اهالی فوتبال ایران مطرح شده اما آیا یکبار به طور جدی و معقول به این مساله پرداخته شده است؟ آیا کسی می پرسد که واقعا ایراد ریشهای این فاصله کجاست و آیا فقط با کنار رفتن مدیران کار نابلد همه چیز درست میشود؟فوتبال اروپا، مثال و نمونه قابل قبولی برای درک سطح حرفهای فوتبال است. در فوتبال اروپا مانند همه حوزههای ورزشی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز، پاپاراتزیها و خبرنگاران زرد یا به قول خودمان حاشیهپرداز وجود دارند. عکاسانی که ساعتها و روزها مقابل محل سکونت یک فوتبالیست انتظار میکشند تا مورد غیرمتعارفی را از او ثبت کنند. کسی منکر این مساله نیست اما در حیقت این بخش از رسانههای اروپایی در اقلیت هستند و شما هیچگاه در یک روز نمیبینید که تمام رسانهها از قلیان کشیدن یک فوتبالیست صحبت کنند. شاید عکسی از زیدان هنگام سیگار کشیدن پخش شود اما در پایان آن روز، دیگر هیچ رسانهای در مورد این عکس صحبت نخواهد کرد در عوض، هنوز هم که هنوز است از تاکتیکهای گواردیولا در بارسلونا صحبت میکنند و با تحلیل آنها سعی در کشف راز قدرت تیمهای پپ دارند. در واقع رسانههای ویترین فوتبال حرفهای به طور حرفهای به عملکرد فوتبالیستها میپردازند و خیلی وارد جزيیات زندگی آنها نمیشوند. در برنامههای کارشناسی اروپایی بیشتر از آنکه از پرچم کاتالان در بازیهای ملی اسپانیا صحبت شود، از برنامههای تاکتیکی مربی جدید این تیم صحبت میکنند. روزنامهها اگر به شایعات نقل و انتقالات می پردازند در کنار آن به طور مفصل در مورد نوع بازی تیم ها و کارهای گروهی و انفرادی بازیکنانشان صحبت میکنند. تاکتیكها نقد میشوند و در مورد نقاط ضعف و قوت برنامههای مربیان شاید هفتهها بنویسند. به همین دلیل میبینیم که فوتبال قاره سبز، هرسال متفاوتتر و پیشرفتهتر میشود. اگر برنامهای برای نقد داوری در تلویزیون به نمایش در میآید، برنامهای هم برای تحلیل اشتباهات بازیکنان درون زمین، تعویضهای مربیان و سایر مسائل فنی مربوط به هر مسابقه دارند.
تکرار تکراریها در فوتبال ایران
اما در فوتبال ایران تنها چیزی که وجود ندارد، پرداختن به عملکرد تیم ها درون زمین است. همیشه دم دستیترین سوالها و کوتاهترین جوابها مربوط به عملکرد تیمها و بازیکنان است اما در عوض هواداران یک تیم به خوبی با تمام مدیران باشگاه محبوبشان آشنا هستند. متاسفانه در فوتبال ایران، هواداران هر تیمی که به آن فکر کنید حتی با مدیران دور از صحنه هم به خوبی آشنا هستند در صورتیکه شاید 90درصد آنها اطلاعی از پای تخصصی بازیکنان تیم محبوبشان نداشته باشند!
حاشیه زدگی، درد اول فوتبال ایران است. تمایل شدید و دیوانه وار مخاطبان و رسانهها به مسائل حاشیهای، موردی است که اجازه پیشرفت را به فوتبال ایران نخواهد داد. بعد از هر بازی مربیان و بازیکنان بیشتر در مورد داوری، تماشاگران حریف و اینگونه مسائل صحبت میکنند تا به بازی بعدی برسند و دوباره همان سوالهای تکراری را مانند سالهای پیش پاسخ بدهند اما به عنوان مثال کسی در یک کنفرانس خبری از کی روش سوال نمیکند شما چند پلن برای مقابله با تیم عراق دارید؟ زمانی در مصاحبهها از آشنایی مربیان با نقاط ضعف و قوت حریفان پرسیده میشد اما امروز همین سوال ساده را هم نمیبینیم. چند نفر از هواداران پرسپولیس به دنبال تشریح برنامههای برانکو درون زمین هستند یا چند نفر از هواداران استقلال از مدیرانشان می پرسند که جذب فلان بازیکن بر اساس کدام نیاز فنی تیم بوده است؟! در واقع ما با یک خلأ یا شاید سیاهچاله در فوتبالمان مواجه هستیم که روز به روز، کیفیت فوتبال ایران را در خودش فرو میبرد.
در روزهای اخیر به شدت در مورد وجود پرچم ژاپن در ورزشگاه ها و در مورد نارنجک و فحاشی در ورزشگاهها صحبت می شود اما آیا کمی هم در مورد تقابل تاکتیکی تیمها بحث شده است؟ آیا کسی در مورد اینکه چرا پرسپولیس توانست در خانه سپاهان فوتبال برتری را ارائه بدهد صحبت میکند؟ آیا کسی سوال میکند چگونه هافبکهای سپاهان در بازی هافبکهای پرسپولیس از کار افتادند؟
سلیقه زرد، ریشه خراب فوتبال
متاسفانه سلیقه مخاطب فوتبال در ایران، سلیقه فنی نیست. به همین دلیل آدم های فنی این رشته به کار در مدرسه فوتبال خودشان مشغولند و افرادی که بیشتر در حاشیهها جولان بدهند، در حلقههای نزدیکتر فوتبال قرار میگیرند. به جرات میتوان گفت، ریشه خراب فوتبال که مانع پیشرفت و قد کشیدن آن میشود، زرد شدن سلیقه مخاطبان این رشته است. مقایسه نوع فوتبال در دهه70 و کمی هم در دهه80 نشان می دهد فوتبال ایران به شدت افت کرده است. امروز تفاوت های فنی زیادی بین بازیکنان تیم ملی فعلی و بازیکنان تیم ملی در 20سال پیش می بینیم و ریشه این مساله در این است که ما از 20سال پیش به جای ارتقاي فنی فوتبال به جزيیات فنی توجه کردیم و امروز میبینیم که حتی با حریفان دست و پا بسته آسیایی هم فاصله زیادی نداریم!
شاید بهتر باشد که کار هواداران را به خودشان و نیروهای انتظامی سپرده شود. شاید بهتر باشد کمی به تاکتیکها و مباحث فنی فوتبال توجه کنیم. از مربیان و بازیکنان بخواهیم در مورد عملکردشان در زمین صحبت کنند نه در مورد پرچم ژاپن! بازیکنان را به تفکر در مورد نوع بازی خودشان هل بدهیم نه به سمت مقابله و جوابدهی به بازیکنان و مربیان حریف. از سرمربی یا مربی تیم ملی در مورد ترکیب ها و همکاری های بازیکنان تیم بپرسیم نه در مورد فلان تیم باشگاهی! حلقه گم شده فوتبال ایران همین جاست. اینکه به جای پرداختن به مباحث اصلی، یک سال در مورد حاشیهها صحبت کنیم و سالهای بعد به افشاگری در مورد آنها بپردازیم هیچ چیزی به کیفیت فوتبال اضافه نمیکند. کیفیت فوتبال با کارفنی بالا میرود نه با افشاگری در مورد فلان مدیر یا پرداختن بیش از حد به درگیری تماشاگران. باید از خودمان بپرسیم به عنوان یک مخاطب فوتبال چقدر با مسائل فنی تیم محبوبمان درگیر هستیم؟ چقدر از زیبایی بازیها درون زمین لذت میبریم؟ چه چیز چشم نوازی درون زمین میبینیم؟ طبیعی است وقتی هیچ چیز زیبایی درون زمین دیده نشود، اخبار زرد و شایعات رشد میکنند و مانند قارچ زیاد میشوند. در واقع نگاه فنی در فوتبال ایران مرده است به همین خاطر صحبت فنی در هیچ محفل فوتبالی دیده نمیشود. تماشاگران مدام به دنبال واکنش بازیکن در قبال اشتباه داور هستند اما کسی از بازیکن نمی پرسد چرا تعداد پاسهای سالم شما کمتر شده یا از سرمربی سوال نمیشود که چرا به جز ارسال توپ از کنارهها برنامه دیگری ندارید!
حالا میتوان راحتتر در مورد تفاوت فوتبال ایران و اروپا صحبت کرد. در فوتبال ایران نگاه حرفهای وجود ندارد و به همین دلیل مخاطبان نیز حرفهای نیستند. آنها عاشق جنگ و دعواهای فوتبال شدهاند در حالیکه باید عاشق هنرنمایی بازیکنان درون زمین باشند. بازیکن نیز به همین خاطر درون زمین بیشتر به فکر انجام حرکات مقابل دوربینهاست و مربی نیز در طول 90دقیقه به این فکر میکند که در کنفرانس پس از بازی چگونه داور و حریف را با هم محکوم کند! فوتبال ایران با این شرایط همچنان به سقوط ادامه خواهد داد و با این وضعیت نه تنها کیروش بلکه گواردیولا نیز نمیتواند کار خاصی برای فوتبال ما انجام دهد. سلیقه مخاطب فوتبال چیز دیگری است. سلیقه ها فنی نیستند بنابراین اولین گام باید تغییر دیدگاه و انتظار ما در مورد ورزش فوتبال و بازی فوتبال باشد.