«رانت» مبناي رشد اصولگرايان
پس از گذشت یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری 96 هنوز جناح مخالف جبهه اصلاحات با توجه به عملکرد دولت، جناح اصلاحطلب را مورد هجمه قرار میدهد و اینگونه وانمود میکند که مردم دیگر به اصلاحطلبان اعتماد نخواهند کرد.
سعید حجاریان به تسنیم در این باره گفت: ما با دکتر روحانی عقدی بهصورت ائتلاف، نبسته بودیم. ایشان وعدههایی به مردم دادند و مردم هم بهدلیل همان وعدهها پای صندوق رأی رفتند. دفاع ما، براساس همین وعدهها بود و نه خواستههای حداکثری خودمان. اما ایشان به بسیاری از وعدههایش یا نخواست یا نتوانست عمل کند و فیالواقع زمانی که از خود عبور کرد، طبعا بخشی از اصلاحطلبان هم ناگزیر با ایشان زاویه پیدا کردند.
درکنار جویهای رانت
سعید حجاریان با بیان این که اصلاحطلبان با روحانی عقدی بهصورت ائتلاف، نبسته بودند، ادامه داد: ایشان وعدههایی به مردم دادند و مردم هم بهدلیل همان وعدهها پای صندوق رأی رفتند. دفاع ما، براساس همین وعدهها بود و نه خواستههای حداکثری خودمان. اما ایشان به بسیاری از وعدههایش یا نخواست یا نتوانست عمل کند و فیالواقع زمانی که از خود عبور کرد، طبعا بخشی از اصلاحطلبان هم ناگزیر با ایشان زاویه پیدا کردند. او با بیان این که اصلاحطلبان افراد پاکدست و مجرب فراوانی دارند، ادامه داد: هر یک از آنها بهتنهایی یک سر و گردن بالاتر از رئیس کابینه دولت معجزه هستند. عملکرد آن رئیس کاری کرد تا سالها جریان راست به محاق برود و ده جمنا دیگر نمیتواند جمعنا شود. جریان اصلاحات سختیهای فراوان کشیده و توان تحمل هر باری را دارد اما بسیاری از اصولگرایان در کنار جویهای رانت و در شرایط گلخانهای رشد کردهاند و باید ببینیم در یک روز طوفانی از خود جنمی نشان خواهند داد یا خیر. او در پاسخ به سوالی مبنی بر این که اصلاحطلبان به جهت اختلافات درون جناحی و فقر اجرا به مشکل خوردهاند، اظهارکرد: برای بررسی شورای اول، شما را به کتاب خانم دکتر وسمقی بهنام «حتما راهی هست» ارجاع میدهم و فعلا به مسائل آن سالها وارد نمیشوم. من پیشتر گفتهام، اصلاحطلبان هر یک بهتنهایی اهل ایدهپردازی هستند. اصلاحطلبان در میان خود مکانیزمهای حل اختلاف را پیدا کردهاند. از آن گذشته، فرض کنید اصلاحطلبان نتوانند و اساسا از صحنه روزگار حذف شوند. آیا جریان راست بهتنهایی میتواند کشور را اداره کند؟ زمانی که روزنامههای اصلاحطلب بهطور فلهای توقیف شدند، توضیح دادیم، با بستن روزنامههای ما کسی به سمت جناح راست میل نمیکند بلکه به سمت گزینههای دیگر میروند. بهقول سعدی، «کس نیاید به زیر سایه بوم/ ور همای از جهان شود معدوم» اما درباره فقر اجرا؛ شما کارنامه رئیس دولت اصلاحات را ملاحظه کنید. بهگواهی آمار، شکوفاترین دوره مربوط به دوره اصلاحات است بهرغم آنکه ایشان شعار زیر و زبر کردن اقتصاد سر نداد. در زمانهای گذشته هم با همه مشکلات کشور اداره شد، لذا فقر اجرا گزارهای بیمعناست یا درباره جریان اصلاحات مصداق ندارد. لازم به توضیح است، انتخابات شورای شهر هم بیمشکل نبوده و رد صلاحیت در آنجا هم برقرار بوده و نیروهای غیرمسئول نقشآفرینی کرده و افراد زیادی به علت سابقه سیاسی تایید صلاحیت نشدند. واقعیت این است، عدهای در ایران به خود قپه و سردوشی میدهند و اصلاحطلبان را از دم ستارهدار کردهاند. از این گذشته، من معتقدم اگر ترازنامه کار شهردار دوازدهساله تهران روزی روشن شود، همه خواهند دید، چه بلایی سر شهر آمده است. حول و حوش قائممقام وی حرف و حدیث بسیار و تحقیق و تفحص از آن دوره درخشان معلق مانده است! حجاریان در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان با کنار گذاشتن کاندیدای اصلاحطلب یعنی آقای عارف و حمایت از آقای روحانی که سابقه اصلاحطلبی نداشت، به هویت خود صدمه زدند، گفت: من قبلا توضیح دادهام، اصلاحطلبان بعد از وقایع 88 نمیتوانستند شعارهای حداکثری خود را مطرح کنند لذا به حداقلها تن دادند و به پروژه برجام که پروژه اعتدالی بود روی آوردند. به امید آنکه این پروژه، شرایط را عادی کند. اما، بعضی از دوستان اصلاحطلب ما، کماکان معتقدند اصلاحطلبان نباید در آن مقطع سرنوشت خود را به اعتدالیون گره میزدند و باید هویت خود را حفظ میکردند. من تا آنجا که برجام به پروژه عادیسازی کمک کرد، مدافع دولت آقای دکتر روحانی بودم و در کنار آن انتقادهایم را مطرح کرده و میکنم. این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که حد یقف این پراگماتیسم در دولت روحانی کجاست و آیا به آقای علی لاریجانی و دیگرانی از این دست هم خواهد رسید، تصریح کرد: من اساسا مخالفتی با پراگماتیسم ندارم و آن را صد مرتبه شرافتمندانهتر از اپورتونیسم میدانم. پراگماتیسم یعنی عمل به مقتضیات زمان و سیاستورزی در دایره ممکنات. من درباره سال 1400 فکر نمیکنم زیرا در ایران، برنامه بلندمدت ششماهه است! لذا معتقدم تا 1400 راه درازی در پیش داریم. فرض کنیم، طی این مدت ائتلافی علیه ایران شکل بگیرد و خدای ناکرده به ما حمله نظامی بشود. آنگاه قاعدتا اصلاحطلبان مانند هر فرد میهندوست دیگری تحت لوای بهترین فرمانده نظامی که بتواند بقای این سرزمین را حفظ کند خواهند رفت.
پاستوریزه در پاستور
او تصریح کرد: با این توضیح که تحلیلگران میگویند اصلاحطلبان نمیتوانند گزینه مورد دلخواه خود را در انتخابات داشته باشند و همین دوستان در عین حال معتقدند رئیس دولت اصلاحات کاملا گزینهی اصلی اصلاحطلبان در سال 76 بود و به همین دلیل تنها دولتی است که میتوانند مسئولیت تمام کارهایش را برعهده بگیرند. پس قاعدتا باید بگویند رئیس دولت اصلاحات هم گزینه اصلی آنها در سال 76 نبوده و اضطرارا با ایشان هم پیمان شدهاند. ببینید! هر کسی میخواهد به پاستور برود، باید پاستوریزه شود. من هیچ یک از رؤسای جمهور ایران را از این قاعده مستثنی نمیکنم. اما در دل محدودیتهای جاری، گشایش هم صورت میگیرد. در پایان بگویم، من قائل به انسداد نیستم و معتقدم روزنههای زیادی پیش روی جریان اصلاحات است و اطمینان دارم، راه نجات کشور از طریق اصلاحات میگذرد. منتهی اصلاحات با تعریفی که بهکرات توضیحاش داده و اجزایش را تبیین کردهام.