جستجو
رویداد ایران > رویداد > مهرعلیزاده: اگر کسی با عدد و رقم وعده دهد،شاید رأی بیاورد/عارف یکی از گزینه های مطرح برای کاندیداتوری است

مهرعلیزاده: اگر کسی با عدد و رقم وعده دهد،شاید رأی بیاورد/عارف یکی از گزینه های مطرح برای کاندیداتوری است

مهرعلیزاده: اگر کسی با عدد و رقم وعده دهد،شاید رأی بیاورد/عارف یکی از گزینه های مطرح برای کاندیداتوری است
محسن مهرعلیزاده گفت: یارانه ها حتما باید ادامه داشته باشند و حتی برای دهکهای پایین باید چند برابر پرداخت شود چرا که فقر فاحش را به عینه می بینیم.
«می گوید از منتقدان اجرا کردن یارانه نقدی با آن روشی که شروع شد بوده است اما این روزها معتقد است فقر آنقدر ریشه ای و جدی شده است که نه تنها نباید یارانه ها را قطع کرد بلکه باید چندین برابر کرد.» این را محسن مهرعلیزاده، کاندیدای انتخابات 1400 می گوید. چهره اصلاح طلبی که در رزومه سیاسی خود هم معاونت سیدمحمد خاتمی را ثبت کرده هم استانداری دولت روحانی را. 
او که سال 84 هم کاندیدا شده و البته با حکم حکومتی مجوز ورود به عرصه رقابت را گرفته بود اینبار هم عزمش را جزم کرده تا با یک گفتمان اقتصادی و توسعه محور وارد گود رقابت شود.
محسن مهرعلیزاده که میهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود محتاطانه و محافظه کارانه به سوالات پاسخ می دهد و وقتی سوالات به شورای نگهبان می رسد امیدوار است که با تاکیدات رهبری درباره مشارکت حداکثری فضا برای رقابت همه سلایق باز شود.
او تاکید دارد مشکلات را باید حل کرد چه با مذاکره چه با اقدامات توسعه ای یا....
آنچه می خوانید مشروح گپ و گفت خبرگزاری خبرآنلاین با محسن مهرعلیزاده، کاندیدای انتخابات 1400 است؛
********
*آقای مهرعلیزاده! آرایش انتخاباتی را در انتخابات ۱۴۰۰ چطور می بینید؟ از یک طرف رخوت و یأس بین مردم می بینیم از طرف دیگر یک موج زیاد کاندیداها را هم داریم که همه شوق رئیس جمهور شدن پیدا کردند ولی آن چهره ای که بخواهد این دلسردی را از بین ببرد از این لیست نزدیک به ۶۰ نفر کدام یک می تواند باشد؟ یکسری چهره ها تکراری هستند و یکسری ناشناخته، چهره ای که بتواند مردم را به هیجان بیاورد تا الان در این لیست دیده نمی شود.
به عنوان فردی که در ۴۳ سال گذشته با حضور در تمام عرصه های انقلاب، جبهه، جنگ و مدیریت های میانی و کلان و فعالیت های گسترده ای که داشتم ، همواره سرافرازی ایران و حفظ تمامیت ارضی ایران و منافع ملی کشور برای بنده یک اصل بوده و امروز هم به عنوان یک فعال نظری و عملی درعرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و فعال در این عرصه ها با گرایش اصلاح طلبی عرض می کنم که مشی اصلاح طلبی ایجاب می کند که هر صدا و هر شعاری را بشنویم و سلایق مختلف را در جامعه ببینیم و راه دهیم و قبل از اینکه به این شعار که  "اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و موارد مشابه" ، بپردازیم باید بپذیریم که بخش بزرگی از جامعه ایران امروز از فقدان کارآمدی گفتمان ها، وجود تبعیض، باند سالاری، رانت محوری، خویشاوند سالاری، فساد و طبیعتا تنگدستی و فقر به ستوه آمده و به همین دلیل واکنش های متفاوتی را نشان می دهد.

مردم عصبانی هستند و شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» می دهند

طبیعی است زمانی که مردم از کاستی ها عصبانی باشند عکس العمل نشان می دهند و بخشی از این عکس العمل ممکن است در قالب یک شعاری که در یک مقطعی عنوان شد تحت عنوان "اصولگرا اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا" مطرح شود، اعتقاد دارم تمام ایرانی ها از جمله همین شعار دهنده ها به اعتلای ایران و ایرانی و ترقی ایران بیشتر از من پایبند هستند و اگر یک گفتمان شفاف، کارآمد، دلسوز و با عناصر صادق و پاکدست و پاسخگو به مردم که با دروغ و ریا مخالف باشند و مبارزه کنند در جرگه سازندگان ایران گرد هم می آیند و فعال می شوند بنابراین نباید این شعار را به عنوان یک شعاری که نا امیدمان کند به آن بپردازیم. 
*آقای مهرعلیزاده ولی نکته ای که مردم عنوان می کنند این است که سیاسیون و اتفاقا سران اصلاحات که شاید مخاطب این شعارها بیشتر آنها بودند، این شعار را نشنیدند و در این ۲ الی  ۳ سالی که این شعار مطرح شد عملا اقدامی برای اینکه بدنه اجتماعی را دوباره امیدوار کنند و به سمت خودشان بکشانند دیده نشد (حداقل در این ۲ سال بعد از اعتراضات چنین چیزی دیده نشد)، واقعا فکر می کنید این جامعه ای که دارد به سمت اعتراض پیش می رود این نکته هایی که شما گفتید ممکن است هنوز هم وجود داشته باشد یعنی شما قبل از اعتراضات همین نگاه را داشتید و الان هم که دارد به فاصله کوتاهی اعتراضات خیابانی می شود هنوز هم همین نگاه را دارید؟
همانطور که عرض کردم مردم اگر در مقاطعی عکس العمل نشان دادند، عکس العمل آنها روی یک منطق ابراز نارضایتی در خصوص برخی کاستی ها و سوء مدیریت و سوء تدبیرها بوده و با آن عکس العملها خواستار رفع آن کاستیها و جایگزینی کارآمدی و کفایت به جای ناکارآمدی ها بوده و هست، لیکن این اعتراضات و عکس العمل ها را نمی توان به عنوان یک فاصله گرفتن از ایران و ایرانی بودنشان و نظام و حکومتشان تلقی کرد لیکن مردم منتظر یک اقدام عملی هستند که آن اقدام برای آنها راضی کننده باشد تا احتمال دهند این مسائل برطرف خواهد شد. و آنچه که شایسته آن هستند برایشان فراهم خواهد شد.
*اقدام عملی جریان شما چیست؟
در این انتخابات اگر یک گفتمان شفاف، متکی بر منافع مردم، منافع ملی، خرد ورزی، احترام به نظرات مردم با عناصر صادق و پاسخگو مطرح شود و مردم ببینند که در برنامه، حرف و حتی شخصیت آن فردی که به عنوان کاندیدا مطرح شده، این ویژگی های موجود است. مردم میتوانند تا اندازه ای راضی شوند و اعتماد کنند که احتمال بهبودی شرایط وجود دارد.

دولت فراگیر باید اهل تعامل و خردجمعی باشد

*مثلا آقای تاجیک یا آقای حجاریان می گویند اصلاح طلبان تغییر کردند چون چسبندگی، میل و قدرتشان خیلی بیشتر شده و این چسبندگی را می خواهند به هر صورتی حفظ کنند حتی اینکه کاندیدای جریانات دیگر را به وسط بیاورند.
از ۷۶ ، ۸۰ ، و حتی ۹۲ و ۹۶ به اینطرف دیدگاه ها و اظهار نظرات افراد هم عوض می شود. این ها هم اظهار نظرهائی هستند که ارائه شده اند. به نظر من ماخذ و مبنای اصلاح طلبی اندیشه ای است که در اعماق جان ایرانیان و تاریخ ایران وجود دارد، از عباس میرزا گرفته تا امیر همیشه جاویدان «امیر کبیر»، تا نهضت مشروطه، تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و سوابق گذشته آن و موفقیت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، به نظر من همیشه در تاریخ ایران اصلاح طلبی به عنوان یک خواست برجسته و تفکری سازنده میان ملت ما بوده و خودنمایی می کرده و البته فراز و فرودهای زیادی هم داشته اما به نظر من اینگونه نیست که مردم این روحیه و سامان فرهنگی شان را کنار بگذارند.
لیکن در شرایط فعلی شاهد سرخوردگی جامعه و حتی سرخوردگی نخبگان هستیم همین است که عرض می کنم باید فارغ از اظهار نظرهای افراد مختلف، برای اصلاح طلبی به عنوان یک اندیشه، یک گفتمان کارآمدی تعریف کنیم چرا که این اظهار نظرها اظهار نظرهای در صحنه عمل و اجرا هستند و طبعاً بر روی سلایق و عملکرد افراد صورت میگیرند ولی یک گفتمان کارآمد و اقدامات منتهی بر صلاح جامعه این سرخوردگی ها را درمان و مرتفع میکند. یاس، نومیدی و سرخوردگی حتی یک نفر از آحاد مردم برای هر نظامی نباید مورد پذیرش و تحمل باشد چه برسد به سرخوردگی یک جامعه ازیک حاکمیت یک دولت و حتی یک حزب ویا جریانی  که مدعی اصلاح امور مردم است. اگر یک دولت فراگیر کارآمد که اهل تعامل باشد، تنش زدا باشد، به خرد جمعی تکیه داشته باشد و به مردم اعتماد دهد که به هر حال خواسته های آنان برای یک زندگی شایسته ایرانی در انطباق با خواست  تاریخی آنها را تامین خواهد کرد، می تواند سرخوردگی ها را به امید، نشاط، مشارکت و شادابی تبدیل کند.
*بحث بازیگرانی که گفتید تغییر می کند، مثلا می توان اینگونه برداشت کرد که جایگاه آقای خاتمی به عنوان بازیگردان اصلی جریان اصلاحات در این چند سال دستخوش تغییر شده؟ من این را به عنوان یک مخاطب بیرونی می گویم، این تغییر نگاه نسبت به جایگاه آقای خاتمی را به وضوح داریم می بینیم یعنی در بدنه اجتماعی شما این تغییر به وجود آمده، این تغییر بازیگران را می شود به آقای خاتمی...
منظورتان از تغییر نگاه چیست؟
*مثلا اینکه انتظار بدنه از آقای خاتمی آن چیزی نبود که در این چند سال دیدند. مثلا اگر شما یکسری آدم را به مجلس می فرستید و پشتوانه شما مردم رای می دهند، انتظارشان از مجلس چیزی نبود که داشتند یا مثلا اگر ما داریم ازآقای روحانی حمایت می کنیم انتظاری نیست که شما یک گوشه بنشینید و سال آخر انتقاد کنید، شما می توانستید کنار دولت بایستید و مطالبات را مطرح کنید. منظورم این است که این نگاه از آقای خاتمی شروع می شود و این انتقادهایی که وجود دارد به کل تشکیلات شما می رسد. آقای خاتمی الان می گوید من اگر تکرار کنم واقعا تاثیر قبل را ندارد و این جمله معنی داری برای کل جریان شما می باشد. 
عرض کردم که گذر زمان روی خیلی از موارد اثر می گذارد چه در مورد میزان نفوذ اشخاص چه در مورد نحوه اظهار نظر اشخاص و چه در مورد پختگی آن گروه فکری و چه در مورد جا به جایی افراد مؤثرو ضریب تاثیر آنان.

خاتمی از احترام خاصی بین مردم برخوردار است

*من جواب صریح نگرفتم که جایگاه آقای خاتمی در این چند سال تغییر کرده یا نکرده یا اصلا نیاز است لیدری جریان اصلاحات به مرحله اصلاح برسد یا خیر؟
آقای خاتمی فردی است که به دلیل ویژگی های خاص، اصالت خانواده، سوابقشان در انقلاب و  عملکرد موفق دو دوره ریاست جمهوری از احترام خاصی در میان مردم برخوردارند. در مقاطع مختلف وارد عرصه های مختلف تصمیم گیری شدند و اثر گذارهم بودند.

در تربیت نیروهای جدید و جوان کوتاهی شد

به نظر می رسد آفتی که اصلاح طلبان با آن مواجه هستند عدم بازتولید نیروهای جدید به منظور تامین کادر رهبری در اصلاح طلبان است. این را قبول ندارید؟
یکی از مشکلات امروز کشور این است که در ساختن نیروهای جدید و جوان چه در عرصه های سیاسی، چه در عرصه های اقتصادی و اجتماعی متاسفانه به دلیل گرفتاری های خاصی که در این چند دهه مشخصا دهه ۶۰ و ۷۰ بوده کوتاهی شده است البته شاید نشود همه اینها را به گردن گرفتاری ها انداخت قطعاً عدم توجه هایی به هر دلیلی بوده، و درهر حال متاسفانه نیروهای جایگزین متناسب با آنچه که نیاز جامعه است در دسترس نیستند.
چرا؟
چرای آن شاید در حوصله این بحث نگنجد و دلایل متعددی دارد. کارشناسی به این قضیه نگاه کنید یکی از آن ها می تواند گرفتاری های بیش از اندازه ای دوران جنگ و دهه های ۶۰ و ۷۰ باشد که فرصت تربیت نیرو نبوده. یکی دیگر از آنها می تواند این باشد که خیلی از مدیرها خودشان از بُعد تن به کار دادن با علاقه مندی کامل تن به کار دادند ولی از نظر اطلاع و آگاهی از اصول مدیریتی که وظیفه هر مدیر برای تربیت نیرو برای آینده است را شاید فراموش کردند. عدم امکان فعالیت های جدّی احزاب و NGO ها، برنامه محور نبودن دولت ها و توسعه محور نبودن تصمیمات و ... می توانند از جمله دلایل این اهمال باشند.

در دوره احمدی نژاد ستون فقرات مدیریت کاملا شکسته شد

۸ سال دولت آقای احمدی نژاد را شما اصلاح طلبان کاملا کنار بودید و فرصت ۸ ساله فرصت کمی برای تربیت نیرو نبود. آیا بود؟
در آن ۸ سال ستون فقرات مدیریت کاملاً شکسته شد. حتی اگر به محوریتی غیر علمی و برنامه ریزی نشده به شکل سنتی تجربی انتقال مهارت های مدیریتی از نسل قبلی به نسل منتقل میشد در آن دوره کاملاً از بین رفت، لیکن در آن دوره ۸ سال اصولا مدیران اصلاح طلب هیچ جا نبودند، هیچ کاری به آنها داده نشده بود و به قول شما کاملا کنار بودند یا بایستی می رفتند و کلاس های آموزشی برقرار می کردند که حتی این امکان حداقلی هم به آنها داده نمیشد و یا اینکه علی القاعده بایستی تربیت نیرو در خود دستگاه انجام می گرفت. لذا اگر خرده ای است، خرده بر این است که ما یک قطع جریان رشد مدیریتی از سال ۸۴ به بعد داشتیم آن هم به مدت ۸ سال که خسارات جبران ناپذیری در پی داشت.
*در جریان اصلاحات شورای عالی سیاست گذاری را داشتیم که با همه کارکردهای مثبت و منفی منحل شد و نهاد اجماع ساز را تشکیل دادید که البته این نهاد از لحاظ ساختاری تفاوت چندانی با شورایعالی ندارد، تفاوت اصلی که دیده می شود لیدر و هِد این نهاد بود که از آقای عارف به آقای بهزاد نبوی رسید. الان هم منتقدانی مثل آقای خرازی که دارند در مورد نهاد اجماع ساز صحبت می کنند امیدشان به آقای نبوی است و معتقد هستند نقطه قوت این نهاد، آقای بهزاد نبوی است. فکر می کنید الان به صحنه آمدن آقای نبوی و حضورشان در این نهاد چقدر می تواند تاثیر گذار باشد که این طیف وسیع کاندیداهای اصلاحات را بتواند در لحظه آخر به ۱ کاندیدا برساند و اینکه آقای بهزاد نبوی چقدر نفوذ حاکمیتی می تواند داشته باشد که مثلا اگر لحظه آخر نیاز به رایزنی و نهادهای حاکمیتی شد از جایگاه آقای نبوی استفاده کنید. 

نشنیده ام که عارف سازوکار نهاد اجماع ساز را قبول نکرده باشد

در هر تشکیلاتی به جای نگاه به فرد، باید عناصر تشکیل دهنده آن تشکیلات را ببینیم. پتانسیل عناصر تشکیل دهنده را بسنجیم و توان هم افزائی آنان را ملاحضه کنیم . نهاد اجماع ساز به عنوان جانشین شورای عالی اصلاح طلبان مجموعه ای از چندین حزب و چندین نفر شخص حقیقی از افراد شناخته شده جریان اصلاح طلبی است. باید این توقع را داشته باشیم که این جمع بتواند در جهت ایجاد یک اتحاد درون جریانی و از آن طرف هم  ایجاد یک گرما و نشاط در فضای عمومی جامعه و گرایش در مردم برای حضور در انتخابات که امروز جزء ضروریتهای این نظام و جزء تاکیدات رهبری است، کار کنند. این امر فارغ از آمدن یا رفتن فردی در مدیریت این تشکیلات می باشد.

مردم گرایش به گفتمان اقتصادمحور دارند

*آقای مهرعلیزاده با همین تحلیلی که از مردم دارید فکر می کنید آن گفتمانی که برای انتخابات می آید اگر گفتمان اقتصاد محور باشد بیشتر خریدار دارد یا گفتمان هایی مثل توسعه داخلی یا گفتمان های دیپلماتیک باشد؟ شما فکر می کنید مثلا کاندیدای اصلاح طلب باید روی کدام یک از این گفتمان ها سوار شوند؟
من فکر می کنم امروز به لحاظ شرایط اقتصادی موجود و فقر و تنگدستی و مشکلات معیشتی مردم گفتمان اقتصاد محور گفتمانی است که مردم بیشتر به آن می گروند، منتهی باید این را در نظر بگیریم که نبایستی گفتمان اقتصاد محور هم فقط به یک سری وعده های زودگذر و کم عمق  تامین معیشت روزمره  مردم محدود شود بلکه باید به عزت مردم، زندگی درخور و شایسته ایرانی مردم حضور مردم در عرصه های تولید و اقتصاد به ویژه اشتغال و ایجاد روند پایدار رشد اقتصادی و سطح برخورداری مردم و نیز مشارکت مردم در همه عرصه های اجتماعی و سیاسی و همینطور مشخصا مبارزه با بعضی از پدیده های زشتی مثل دروغ و تملق و ریا و حاکم کردن شرایطی که گردش نخبگان و به ویژه دانشگاهیان در عرصه های تصمیم سازی؛ توجه جدی داشته باشد.

فسادستیزی و رانت ستیزی بدون برنامه عملیاتی بر معیشت تاثیری نمی گذارد

چرا که این امور باید به عنوان عوامل پشتیبان عملی و تضمینی آن گفتمان اقتصادی باشد، وگرنه اگر گفتمان اقتصادی به عنوان توزیع فقر مطرح باشد. همانند مواد مخدّری است که جامعه را بیش از پیش به انحطاط اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی می کشاند چه بسا عده ای بخواهند با دو شعار جامعه پسند فساد ستیزی و رانت ستیزی گوی سبقت را از رقیب بربایند ولی مردم این موضوع را خوب درک میکنند که این دو شعار زیبا به دور از داشتن برنامه های عملیاتی توسعه نمیتوانند برای اقتصاد و معیشت مردم آینده بسازند امروز جامعه ما بیشتر نیاز به داشتن یکسری برنامه ها و حرکتهای دارای پتانسیل توسعه پایدار و طراحی و عملیاتی نمودن مسیر توسعه پایدار دارد که اگر اینها را داشته باشیم یک رویکرد اقتصادی همراه با یک تضمین توسعه پایدار برای مردم خواهیم داشت. 
*فکر می کنید اگر الان به مردم بگوییم که ما در مسیر توسعه پایدار باید یارانه هایتان را قطع کنیم و یکسری جراحی های اقتصادی را شروع کنیم، آیا این جامعه پذیرا هست یا به سمت اعتراض پیش می رود؟
خیر پذیرا نیست و نباید هم باشد و در گفتمانی که بنده اشاره می کنم نیز چنین مطلبی عنوان نخواهد شد من به عنوان فردی که هم کار اقتصادی کرده ام و هم رشته ام مهندسی اقتصاد بوده، یک زمانی با این روش توزیع یارانه های نقدی مخالف بودم  چرا که اعتقاد داشتم هم عزّت مردم از آنها گرفته می شود و هم اینکه این کار نوعی خدعه است که پول مردم را به مقدار زیادی به صورت غیر مستقیم از آنان بگیرند و بخش کمی از آن را با صف  و... منّت به خودشان بدهند.
چون می دانستم همین وضعیت پیش می آید که ۴۵ هزارتومان به حساب مردم واریز می شود ولی ۴۵۰ هزار تومان از جیب مردم بیرون کشیده می شود.  یک روزی ۴۵ هزارتومان شاید می توانست نه یک ماه بلکه فقط  یک روز معیشت یک فرد را تامین کند، الان ۴۵ هزارتومان یک وعده غذای یک نفر را هم نمی تواند تامین کند، میدانید که در حال حاضر بیش از ۴۲ هزار میلیارد تومان در سال یارانه نقدی پرداخت می شود اگر در این بیش از سه دوره ریاست جمهوری که این مبالغ پرداخت میشود اگر این پول صرف ایجاد اشتغال میشد، چند میلیون نفر از جوانان مشغول به کار شده بودند و الان دستشان به طرف دولت دراز نبود؟ و عزت شان حفظ می شد؟

یارانه نقدی باید چند برابر شود

ولی الان در اثر بی برنامه گی های اقتصادی از جمله آن اقدام به شرایطی رسیده ایم که علی رغم این معایب یارانه ها حتما باید ادامه داشته باشند و حتی برای دهکهای پایین باید  چند برابر پرداخت شود چرا که فقر فاحش را به عینه می بینیم، بعضی ها می گویند ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند و بعضی ها می گویند ۷۰ درصد یا ۷ دهک زیر خط فقر هستند. من برای اینکه بتوانم عدد صحیحی بگویم بر اساس مطالعات خودم باید بگویم که اقلا ۵۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند.

قطع یارانه ها اصلاح به صلاح نیست

در این شرایط قطع یارانه ها اصلا به صلاح نیست و ما تا زمانی که بتوانیم به یک روند مثبت رشد اقتصادی برسیم و اشتغالی برای جوانان فراهم کنیم، تولید را احیا و تقویت کنیم و وضعیت معیشتی را بهبود ببخشیم، تا آن زمان باید یارانه ها را به دهک های پایین چند برابر بدهیم، آنچه که در قانون بودجه ۱۴۰۰ آمده، خود مجلسی ها در بحثی که داشتند می گفتند بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار میلیارد تومان کسری داریم عدد و رقم های ظاهری گذاشته اند تا درآمد و هزینه را بالانس کنند، اما مطالعات من و تجربه عدد و رقم سالهای ۱۳۹۹ و مقایسه آن با امروز (از نظر درآمدهای دولت)، نشان می دهد که اقلا حدودا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان یعنی( از هزار و بیست هزار میلیارد تومانی که کل بودجه کشور در سال ۱۴۰۰ ) یعنی نصف بودجه از همین ابتدا کسری است الان چقدر یارانه داده می شود؟ در سال ۴۲ هزار میلیارد تومان با فرض اینکه پرداخت یارانه به سه دهک های بالا حذف شوند و به مبلغ یارانه دهک های پایین اضافه شود، ما ناگزیر هستیم که سه یا چهار تای دیگر از این ۴۲ هزار میلیارد را بگذاریم و از هرکجایی که می خواهیم آن ۵۰۰ هزار میلیارد کسری بودجه را تامین کنیم، این سه چهار  تا ۴۲ هزار میلیارد دیگر را هم تامین کنیم و  در دهک های پایین این میزان یارانه را سه چهار برابر کنیم تا مردم حداقلی از درآمد را داشته باشند و از گرسنگی نمیرند همزمان باید تمام تلاشمان را بکنیم که راه تولید و صادرات را باز کنیم و کار ایجاد کنیم تا وضع معیشت مردم به طور طبیعی و به صورت ماندگار بهبود پیدا کند.  
همین شعاری که امسال مقام معظم رهبری برای سال معین کردند «تولید، پشتیبانی و مانع زدایی» مانع زدایی راه حل های مشخصی دارد. با آن راه حل ها در ۱ سال اول، حداقل تولیدات و ظرفیت ها متوقف راه اندازی مجدد میشوند  و اشتغالهای از دست رفته دوباره احیا می شوند و از سال بعد تولیدات جدید و بازارهای جدید و افتادن روی غلطک صحیح اقتصادی به نحوی که درآمدهای کشور در کلان و خرد پاسخگوی هزینه ها باشد. تولید تنها کلید رفع مشکلات معیشتی، بیکاری ها، تنگ دستی ها و حفظ ارزش پول ملی است و بتوانیم صادرات به کشورهای همسایه مان را داشته باشیم.
یارانه‌ باید چند برابر شود/مردمِ عصبانی شعار «دیگه تمومه ماجرا» می‌دهند

مشکلات را باید حل کرد، چه با مذاکره چه با اقدامات توسعه ای

مسئله بعدی اینست که برای  تامین کسری بودجه راه حل های مشخص موجود است منتهی متاسفانه چون با مطلب،  تخصصی برخورد نشده است در محافل مختلف چه آنجاهایی که تصمیم سازی می کنند و چه آنجاهایی که تصمیم گیری می کنند هیجان و ناآگاهی باعث اتخاذ سیاست های غلط شده است. اگر با برنامه و براساس منطق و علم حرکت شود هم جلوی رانت و فساد گرفته میشود و هم می شود تامین کسری بودجه ۵۰۰ هزار میلیاردی را داشت. بنابراین  یک گفتمان اقتصادی صحیح و عقلانی و منطبق با واقعیت های جامعه نه گفتمان فریب کارانه، شرایط را برای یک توسعه پایدار از بُعد اقتصادی و خلاص کردن مردم از این وضعیت اسفبار فراهم خواهد کرد. 
*آقای دکتر یک راه حل آن می تواند رابطه با امریکا باشد؟
مشکلات را بایستی حل کرد؛ به هر نحوی اعم از اقدامات توسعه ای در داخل و به جریان انداختن پتانسیل ها و ظرفیت های تولید کشور و مذاکره و یا هر اقدام دیگری تا زندگی عزت مند و شرافتمندانه شایسته ایران و ایرانی برای مردم فراهم شود.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب