چرا عمو پورنگ به VODها نمیرود؟
فضای مجازی خیلی جلوتر از خانوادهها و هر سیستمی در این کشور حرکت میکند و مانور میدهد. اگر خیلی نگران این ماجرا هستید باید بچههایمان را یک جورایی کنترل کنیم و به نوعی همراه و کنار آنها باشیم.
داریوش فرضیایی یا همان "عموپورنگ" چند سالی است از آن برنامههای زنده استودیویی تلویزیون به سمت کارهای نمایشی رفته و با تِم جدیدی از برنامهسازی و یا سریالسازی نمایشی، دغدغههایش در حوزه کودک و نوجوان را پیش میبرد. عمویی که خودش از قدیمالایام بالا و پایین میپرید، شادمانی میکرد و بچهها را هم در برنامههایش به میدان میآورد.
نوع جدید برنامهسازی و کارهای نمایشی عمو پورنگ و دوستانش به سمتِ دیگری رفته اما هنوز همان نگرانیها و دغدغهها را نسبت به کودکان و نوجوانان این سرزمین دارد. واقعاً اگر تاریخِ کارهای کودک تلویزیون را مرور کنیم سهم زیادی از نوستالژیها را به خودش اختصاص میدهد.
ترانههایی مثل "اردک تک تک" یا "لب خندون، در قندون" که با ریتم شاد و کودکانه خوانده شدند و احتمالاً شمار زیادی از طرفداران عمو پورنگ آنها را حفظاند و البته امروز او و همکارانش سعی کردهاند از بازیگران سرشناس دیگری در این راه بهره بگیرند و تنوعی در حوزه ساخت کار کودک و نوجوان و البته خانواده ایجاد شود. فرضیایی سه فصل با "محله گل و بلبل" و چندین قسمت "بچه محل" و نهایتاً امروز با "کلبه عمو پورنگ" در میان رمضانیهای تلویزیون دیده میشود.
نمایی از کلبه عمو پورنگ
به همین بهانه به سراغ داریوش فرضیایی رفتیم و با او لحظاتی کوتاه به گفتوگو نشستیم:
به اتفاق تیم همکار به این نتیجه رسیدم که در سری جدید مجموعه "کلبه عمو پورنگ" در پوشش همین شخصیت (عمو پورنگ) اما با تغییراتی مثل لباس اقوام وارد شویم. آموزش و بالا بردن شناخت بچهها نسبت به لباس و فرهنگ اقوام ایرانی برای ما اهمیت داشت و این هدف را نشانه گرفتیم.
تصمیم بر این شد هر قسمت را با یک لباس اجرا کنم و به نظرمن خیلی خوب است آیندهسازان این مرز و بوم، فرهنگهای مختلف کشورشان را بشناسند. هرچند توضیح درباره این مقوله در بطن مجموعه نمایشی کوتاه است اما وقتی مخاطبان ما از اقوام مختلف، این مجموعه نمایشی را میبینند عمو پورنگ را متعلق به شهر و فرهنگ خودشان میدانند؛ اینکه عمو پورنگ فقط برای تهران و تهرانیها نیست.
لباس خوزستانی، کُردی، گلیکی و خیلی از اقوام دیگر را میپوشم تا بگویم همه ایران سرای من است و همه در یک خاک زندگی میکنیم و به نوعی باید با همدیگر دوست و متحد باشیم.
اگر صرفاً درباره کارهای خودمان خصوصاً همین "کلبه عمو پورنگ" صحبت کنیم، این مجموعه در گروه اجتماعی شبکه دو تهیه میشود و صرفاً کار کودک نیست بلکه بارها به انواعِ مختلف از خانوادهها دعوت کردهایم این مجموعه را در کنار هم تماشا کنند که تأثیرات بیشتری هم دارد. از طرفی به همین درکِ کودک هم کمک میکند و مفاهیم و محتوای کار بهتر جا میافتد.
بارها گفتهایم این کارها صرفاً کودک نیست و خانواده مورد هدف ما بوده تا بتوانند بهتر مفاهیم را برای بچهها توضیح بدهند؛ اصلاً هدف از بیان این موضوعات، خانواده است تا آنها برای تربیت نسل امروز، راه بهتری را انتخاب کنند و اصطلاحاً کودک هم با شنیدن آن دیالوگ و دیدن آن موقعیتهای نمایشی، دچار سوء تفاهم نشود.
ما کاری خارج از این نداریم؛ تلویزیون یک رسانه جمعی و وسیلهای است که الان در هر خانهای میتواند وجود داشته باشد. شاید خیلی از مردم، امکان خرید اشتراک و فیلمهای پلتفرمها یا به تعبیری تماشای VODها را نداشته باشند اما تلویزیون این بستر را به صورت گسترده فراهم میکند، ارزانتر و کمتر به لحاظ مالی متحمل هزینه بشوند.
به همین خاطر سعی کردیم این فضا را بیشتر مدنظر داشته باشیم. فعلاً در این فضا حضور دارم در قامت مجری بازیگر یا بازیگر مجری؛ این دو حالت را در این مجموعه به کار میگیرم طبق نوشتههای نویسنده و آنچه شما میبینید. برخی اوقات با دوربین صحبت میکنم و برخی مواقع دیگر، در قالب نقش به عنوان یک بازیگر ظاهر میشوم.
نوع جدید برنامهسازی و کارهای نمایشی عمو پورنگ و دوستانش به سمتِ دیگری رفته اما هنوز همان نگرانیها و دغدغهها را نسبت به کودکان و نوجوانان این سرزمین دارد. واقعاً اگر تاریخِ کارهای کودک تلویزیون را مرور کنیم سهم زیادی از نوستالژیها را به خودش اختصاص میدهد.
ترانههایی مثل "اردک تک تک" یا "لب خندون، در قندون" که با ریتم شاد و کودکانه خوانده شدند و احتمالاً شمار زیادی از طرفداران عمو پورنگ آنها را حفظاند و البته امروز او و همکارانش سعی کردهاند از بازیگران سرشناس دیگری در این راه بهره بگیرند و تنوعی در حوزه ساخت کار کودک و نوجوان و البته خانواده ایجاد شود. فرضیایی سه فصل با "محله گل و بلبل" و چندین قسمت "بچه محل" و نهایتاً امروز با "کلبه عمو پورنگ" در میان رمضانیهای تلویزیون دیده میشود.
نمایی از کلبه عمو پورنگ
به همین بهانه به سراغ داریوش فرضیایی رفتیم و با او لحظاتی کوتاه به گفتوگو نشستیم:
دلیل انتخاب لباس اقوام برای عمو پورنگ* یکی از نکاتی که خیلی قابل توجه است و البته تحسینبرانگیز، بحثِ توجه مجموعه نمایشی جدید "کلبه عمو پورنگ" در عینِ پرداختن به خیلی از مفاهیم، لباس و فرهنگِ اقوام است. این کار را محور اصلی یعنی خود شما انجام میدهید و لباس اقوام را به تن کردید. از این فضای جدید بگویید و اهدافی که این مجموعه تلویزیونی دنبال میکند؟
به اتفاق تیم همکار به این نتیجه رسیدم که در سری جدید مجموعه "کلبه عمو پورنگ" در پوشش همین شخصیت (عمو پورنگ) اما با تغییراتی مثل لباس اقوام وارد شویم. آموزش و بالا بردن شناخت بچهها نسبت به لباس و فرهنگ اقوام ایرانی برای ما اهمیت داشت و این هدف را نشانه گرفتیم.
تصمیم بر این شد هر قسمت را با یک لباس اجرا کنم و به نظرمن خیلی خوب است آیندهسازان این مرز و بوم، فرهنگهای مختلف کشورشان را بشناسند. هرچند توضیح درباره این مقوله در بطن مجموعه نمایشی کوتاه است اما وقتی مخاطبان ما از اقوام مختلف، این مجموعه نمایشی را میبینند عمو پورنگ را متعلق به شهر و فرهنگ خودشان میدانند؛ اینکه عمو پورنگ فقط برای تهران و تهرانیها نیست.
لباس خوزستانی، کُردی، گلیکی و خیلی از اقوام دیگر را میپوشم تا بگویم همه ایران سرای من است و همه در یک خاک زندگی میکنیم و به نوعی باید با همدیگر دوست و متحد باشیم.
این کار صرفاً کودکانه نیست؛ خانواده باید با هم ببینند* خیلی این مطلب گفته و نوشته میشود که برخی از آثار کودکانه چه در تلویزیون و چه در سینما، طوری ساخته و پرداخته میشوند که خارج از درک کودک است؛ آیا نباید برخی از فرهنگها برای کودک و نوجوان گفته شود که برخی از دمدستیهای شبکههای بیگانه، نتوانند این ذهن را به سمت انحراف بکشانند؟
اگر صرفاً درباره کارهای خودمان خصوصاً همین "کلبه عمو پورنگ" صحبت کنیم، این مجموعه در گروه اجتماعی شبکه دو تهیه میشود و صرفاً کار کودک نیست بلکه بارها به انواعِ مختلف از خانوادهها دعوت کردهایم این مجموعه را در کنار هم تماشا کنند که تأثیرات بیشتری هم دارد. از طرفی به همین درکِ کودک هم کمک میکند و مفاهیم و محتوای کار بهتر جا میافتد.
تلهتئاتری که از فیلتر کارشناسان تربیتی رد میشوداین مجموعه کاملاً یک اثر تلهتئاترگونه است؛ اما گفتارهایی که نویسنده مینویسد تا بازیگر و هنرمند به عنوان دیالوگ مطرح کند از فیلتر نویسنده و کارشناسان تربیتی و کودک رد میشود و ما آن را اجرا میکنیم. نکات جامع و خوبی مطرح میشود و اگر بزرگترها کمک کنند بهتر فرهنگسازی میشود.
بارها گفتهایم این کارها صرفاً کودک نیست و خانواده مورد هدف ما بوده تا بتوانند بهتر مفاهیم را برای بچهها توضیح بدهند؛ اصلاً هدف از بیان این موضوعات، خانواده است تا آنها برای تربیت نسل امروز، راه بهتری را انتخاب کنند و اصطلاحاً کودک هم با شنیدن آن دیالوگ و دیدن آن موقعیتهای نمایشی، دچار سوء تفاهم نشود.
نباید کودکان را با فضایمجازی تنها بگذاریمهمه ساعتها که عمو پورنگ نیست که رصد و بچهها را راهنمایی کند و شبههها و تناقضها و مشکلات را برایشان توضیح دهد . پدر و مادرها میتوانند مطالبی را در فضای مجازی انتخاب کنند که به سن و سال و آگاهی بچهها بخورد و مورد رشد و تعالیشان بشود نه اینکه آنها را با فضایمجازی تنها بگذارند و با فضایی روبرو شوند که بیشتر در معرض ایجاد شبهه و سوء تفاهم و تناقض قرار بگیرند.
مثل گذشته کودکان اولویت نیستنددر مجموع فضای رسانه این روزها میبینیم بیشتر برنامههای بزرگسال مدنظر است و مثل گذشته کودکان اولویت نیستند. خوشبختانه برنامه ما از سوی مسئولین محترم مورد توجه و عنایت قرار گرفته و در حد توانمان سعی میکنیم در این روزهای سخت کرونایی بچههایمان را سرگرم کنیم.
سعی کردیم در تلویزیون باشیم چون همه مردم نمیتوانند "وی او دی" ببینند* قرار است در سریال یا برنامهای خارج از این کارها حاضر شوید و به عبارتی دوباره به سراغ آن برنامههای زنده استودیویی میروید و یا مثل خیلی از دوستان دیگر کارهای متفاوتی از شما در سینما و تلویزیون در قامت یک بازیگر خواهیم دید؟
ما کاری خارج از این نداریم؛ تلویزیون یک رسانه جمعی و وسیلهای است که الان در هر خانهای میتواند وجود داشته باشد. شاید خیلی از مردم، امکان خرید اشتراک و فیلمهای پلتفرمها یا به تعبیری تماشای VODها را نداشته باشند اما تلویزیون این بستر را به صورت گسترده فراهم میکند، ارزانتر و کمتر به لحاظ مالی متحمل هزینه بشوند.
به همین خاطر سعی کردیم این فضا را بیشتر مدنظر داشته باشیم. فعلاً در این فضا حضور دارم در قامت مجری بازیگر یا بازیگر مجری؛ این دو حالت را در این مجموعه به کار میگیرم طبق نوشتههای نویسنده و آنچه شما میبینید. برخی اوقات با دوربین صحبت میکنم و برخی مواقع دیگر، در قالب نقش به عنوان یک بازیگر ظاهر میشوم.