کنشگران اجتماعی؛ ناجیان جوامع کنونی
مراد ثقفی، پژوهشگر اجتماعی: لازمه عبور از تکثر جامعه گفتمان آزاد و یارگیریهای آزاد اجتماعی است
10سالگی انجمن پویش با همایشی همراه بود که در آن صاحبنظران، به مسائل روز و مهم اجتماعی پرداختند. جامعهشناسان و فعالان اجتماعی گرد هم آمدند تا کنشگری اجتماعی و فعالیت مدنی در جامعه ما را به بحث بگذارند. در واقع میتوان گفت فعالیت مدنی در جامعه ما حلقه مفقودهای است که خیلی از مسائل و آسیبهای اجتماعی را دامن میزند. در این همایش برخی جامعهشناسان معتقد بودند، کنشگری و فعالیت مدنی در جامعه ما مسیر رو به پیشرفتی دارد که دانشجویان و فعالان مدنی پرچمدار آن هستند. بهزعم این کارشناسان، کنشگری اجتماعی یک تیپ جدید اجتماعی است که تنها با گفتوگو با ظرفیتهای سنتی خود میتواند پایدار باشد و در این صورت میتواند تغییرات مثبتی در جامعه رقم بزند. برخی فعالان اجتماعی هم در مورد فقر حقوقی در جامعه ما و ارتباط آن با برخی از مسائل کوچک اجتماعی سخن گفتند که بحرانها و مشکلات بزرگ را برای افراد جامعه درپی دارد.
شاهد ظهور تیپ جدیدی از کنشگران اجتماعی هستیم
در این همایش سارا شریعتی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در ابتدای سخنان خود به واقعیت دوگانه دانشگاهها اشاره کرد و گفت: «استادان بسیاری که کتاب مینویسند، کتاب میخوانند، نظریهپرداز هستند، از جامعه دورند و وقتشان را در دانشگاه و کلاسهای درس سپری میکنند. این سؤال پیش میآید که چه زمانی این افراد که بهترینهای ما هستند به مسائل جامعه ورود میکنند؟ از سوی دیگر ما با عدهای مواجهیم که در اجتماع حضور دارند و فعال هستند، اما سرکلاس درس آنها را نمیبینیم. این افراد در کلاس درس حاضر نمیشوند تا به فعالیتهای اجتماعی بپردازند. بنابراین بهنظر میرسد ما در این مورد با دوگانگی مواجهیم؛ دوگانگی بین فعالان اجتماعی(غایبان کلاس درس) و نظریهپردازان ذهنی (استادان برتر دانشگاهی).»
او در ادامه تأکید کرد که این دوگانگی به فضای دانشگاه آسیب میرساند و به ناکارآمد جلوه دادن آن دامن میزند: « این دوگانگی جدا از دانشگاه برای رشته جامعهشناسی مضر است چراکه نخستین سؤالی که یک جامعهشناس باید به آن پاسخ بدهد این است؛ جامعه ایران چگونه جامعهای است؟ جامعهشناسی که تمام 7روز هفتهاش در دانشگاه سپری میشود بهطور حتم نمیتواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد.»
این جامعهشناس با بیان اینکه استادان جامعهشناس به یمن فعالان اجتماعی پا به پستوها و تاریک و روشنهای جامعه میگذارند، گفت: «بهعنوان جامعهشناس باید اعتراف کنم که اگر اصرار و دعوت برخی از فعالان اجتماعی نبود، بخشهای مهم و بزرگی از جامعه را نمیدیدم. من به دعوت آنها مباحثی مانند فقر، نابرابری، تضادهای طبقاتی، قومیتی، جنسیتی و... را به شکل ملموس و زنده شاهد بودم.»
شریعتی، ظهور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی امروزی را یک تیپ جدید اجتماعی خواند و گفت: «تیپ اجتماعی بهمعنای مجموعه ویژگیهایی است که یک گروه اجتماعی را به شکل یک مدل و شبیه به یکدیگر میسازد. تیپ جدید اجتماعی در حالی به شکل فعال مدنی و کنشگر اجتماعی ظهور پیدا کرده که 10سال پیش برای ما این اصطلاحات ناآشنا بود. ظهور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی در جامعه ما با ادبیات جدیدی مانند شهروندی، مسئولیت، جامعه مدنی و... همزمان شد. در واقع این نوع ادبیات ابتدا در سخنرانیها شنیده شد و بعد بهصورت تئوری و کتاب درآمد. متأسفانه عدهای که این ادبیات را وارد کردند هنوز موقعیت اقلیتی دارند.»
او ادامه داد: «در گذشته - یعنی 20 یا 30سال پیش - در کشور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی بهصورت چهرههای مبارزان سیاسی و روشنفکران متعهد ظاهر میشدند. مبارز سیاسی کسی بود که قدرت سیاسی را هدف قرار میداد و با قدرت سیاسی گفتوگو میکرد. این تیپ اجتماعی یا از قدرت سیاسی مطالبه داشت یا اینکه در پی براندازی آن بود. مبارز سیاسی در بیشتر مواقع بهعلت عدمپاسخگویی به مبارز مسلح تبدیل میشد. با این همه محور اصلی این نوع فعالان، مسائل سیاسی بود نه اجتماعی. روشنفکران متعهد نیز در همان دورهای که مبارز سیاسی ظهور کرد، پدیدار شدند. این افراد نیز میدان فعالیتشان قدرت سیاسی بود منتها بهصورت غیرمستقیم. آنها در نهایت به قدرت سیاسی میرسیدند اما زمینه کارشان فکری بود. این قشر با کتاب، کلمه، سخنرانی و کلاس درس درپی آگاهیبخشی بودند. بنابراین مخاطب آنها بخشی از قشر فرهیخته بود و تعهدشان به جامعه.»
شریعتی با بیان اینکه تیپ جدید اجتماعی با وجود اینکه همپوشانیها و شباهتهایی با تیپهای گذشته دارد اما نه لزوما مبارز سیاسی است و نه روشنفکر متعهد، ادامه داد: «مبارز سیاسی نیست چون طبق فعالیت و دغدغهها مخاطب آن قدرت سیاسی نیست، مخاطب آن متن جامعه است. روشنفکر متعهد نیست چون مخاطبش قشر فرهیخته، کتابخوان و تحصیلکرده نیست. مخاطب آن مردمان عادی هستند. بنابراین از یک سو به لحاظ مخاطب با مبارزان سیاسی و روشنفکران متعهد تفاوت دارند و از سوی دیگر این کنشگران اجتماعی بهنحوی به لایههای عمیق جامعه نزدیکتر هستند.»
بهعقیده این جامعهشناس، این تیپ جدید با توجه به اینکه با لایههای پایین جامعه ارتباط برقرار میکند پس تأثیر مستقیم از جامعه میگیرد و دغدغههای جامعه دغدغهها و مسائل آن میشود، افزود: «دانشجویان کنشگر در تلاش هستند بین کنشگری اجتماعی و فعالیت دانشگاهی نسبت برابری برقرار کنند، اما همیشه کفه کنشگری در جامعه سنگینتر است؛ تا حدی که دانشجوی کنشگر اجتماعی را دیگر در دانشگاه نمیتوان جست بلکه باید برای ملاقات با آنها به متن جامعه رفت و به آنها یادآوری کرد که دوره دفاع از پایاننامه رو به اتمام است.»
شریعتی تأکید کرد که این تیپ جدید عملگراتر است اما در عین حال تلاش میکند که اثبات کند تئوری بدون عمل توخالی است. در عین حال ضرورت دارد که عمل پشتوانه نظری داشته باشد: «تیپ اجتماعی جدید در اندیشه توانمندسازی جامعه است. کنشگران اجتماعی بهدنبال تشکیل تشکلها و حزبهای فعال اجتماعی هستند و ظهور این تیپ در جامعه کنونی غنیمت و ضرورت است.»
این استاد دانشگاه در پایان اینطور نتیجهگیری کرد که اگر نقطهچینهایی که ما را از گذشته دور میکند و نقطهچینهایی که مدرنیته کال و ناپخته ما را میسازد را به هم پیوند بزنیم، میتوانیم از یک جنبش اجتماعی امیدبخش و پایدار برخوردار باشیم: «کنشگری اجتماعی امروز ما در گفتوگو با ظرفیتهای سنتی خود میتواند پایدار باشد و میتواند تغییرات بزرگی را در جامعه رقم بزند.»
جامعه از فقر حقوقی رنج میبرد
در ادامه این برنامه مراد ثقفی، پژوهشگر و فعال اجتماعی نیز از تاسیس انجمنی در رابطه با کنشگری سخن گفت؛ انجمن 4سالهای تحت عنوان «انجمن دیدهبان مدنی یک شهر». او گفت: «ما در این انجمن در حال رسیدگی به مسئله فقر هستیم. در واقع بیتردید تمام کنشگران مدنی با نوع یا انواعی از مسائل فقر مواجه هستند. آن چیزی که در انجمن بهعنوان هدف و نشانه قرار گرفته، فقر حقوقی است. در آغاز کار این نوع فقر چندان آشکار و روشن نبود اما رفته رفته مشخص شد که این نوع فقر یکی از انواع عمومی فقر اجتماعی است.» ثقفی در ادامه در مورد فقر حقوقی اینطور توضیح داد: «اگر تک تک افراد جامعه اندکی به حافظه خود رجوع کنند متوجه خواهند شد که بزنگاههایی دچار فقر حقوقی هستند. مراد از فقر حقوقی تنها حوزههای جنسیتی، قومیتی، طبقاتی، مالی و... نیست.
بهعنوان مثال همین مسائل مربوط به وامهای ازدواج. به کسانی که شرایط آن را دارا هستند تعلق میگیرد، اما آنهایی که تا بهحال با این مسئله درگیر بوده و تلاش کردهاند، برای اخذ این نوع تسهیلات، در میانه راه متوجه مشکلات حقوقی و فقر حقوقی شدهاند. مثلا فرض کنید زوجی برای گرفتن تسهیلات ازدواج به یک شعبه بانک معرفی میشوند. بانک به آنها اعلام میکند که اعتبار ندارد و آنقدر این زوج معطل اعتبار میمانند که زمان تعیین شده برای اخذ وام تمام میشود. به همین سادگی آنها با وجود کوشش و تلاش از گرفتن تسهیلات محروم میمانند. در اینگونه مواقع چهکسی پاسخگوست؟ قضاوت در اینگونه موارد بهعهده کیست؟ آنها باید برای طرح شکایت به کجا مراجعه کنند؟ این مسائل یک نوع فقر حقوقی در جامعه ما محسوب میشود.»
ثقفی اینطور تحلیل کرد: «اگر فردی در جامعه ما یک شب به موضوعاتی شبیه به مثال تسهیلات وام ازدواج که ارائه شد، فکر کند متوجه خواهد شد که دائما در طول روز با اینگونه مسائل مواجه است. همه این عوامل ناشی از فقر حقوقی در کشور ماست. فقر حقوقی مانند باقی فقرها در چرخه فقر قرار میگیرد؛ یعنی اگر فردی با فقر مالی دستوپنجه نرم میکند فقر حقوقی در کنار آن وجود دارد و در اغلب مواقع مزید بر علت میشود چراکه اگر امکانات مالی وجود داشته باشد، افراد یا مشاوران حقوقی و وکیل استخدام میکنند یا دستکم زمان بیشتری را برای پیگیری و کسب اطلاعات حقوقی در اختیار دارند.»
این فعال اجتماعی با اشاره به اینکه تا به حال تحقیق و تفحصهای بسیاری در زمینه فقر حقوقی در جامعه انجام دادهایم، گفت: «یکی از مسائل مهمی که بیش از همه روی آن متمرکز شدیم مسئله فقدان هویت حقوقی برای کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی است. ما به این موضوع از 2 چشمانداز نگاه میکنیم؛ چشمانداز اول برابری جنسیتی است؛ اگر مرد میتواند تابعیت را به فرزندش انتقال دهد پس چرا زنان نتوانند؟ فقر حقوقی در این مسئله شاید نزدیکترین نوع کنشگری مدنی به کنشگری سیاسی است؛ به این دلیل که به هرحال دولت مخاطب قرار میگیرد چراکه مستقیما با قوانین در ارتباط است. در واقع در کنشگری و مطالبهگری وجه مهم آن دولتها و قدرتها هستند. کنشگری در اینگونه موارد نیاز به یارگیری دارد و این موضوع چشمانداز دوم کنشگری است. افراد مختلفی میتوانند همراه یا مخالف شوند. در اینگونه کنشگری با توجه به موضوع مطالبه نمیتوان انتظار داشت افرادی که دیدگاههای زنستیزانه یا نژادپرستانه دارند همراهی کنند.»
ثقفی در پایان اینطور نتیجهگیری کرد که در کنشگری گسستی بین سنت و مدرنیته وجود دارد و جامعه ما جامعه متکثری است و متکثر باقی خواهد ماند: «این ویژگی تنها مختص جامعه ما نیست بلکه تمام جوامع این مسیر را طی خواهند کرد. تنها راه ممکن این است که تکثر را شناسایی کنیم تا بتوان در مسیر بهبود جامعه گام برداشت. لازمه این امر گفتمان آزاد و یارگیریهای آزاد اجتماعی است.»
شاهد ظهور تیپ جدیدی از کنشگران اجتماعی هستیم
در این همایش سارا شریعتی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در ابتدای سخنان خود به واقعیت دوگانه دانشگاهها اشاره کرد و گفت: «استادان بسیاری که کتاب مینویسند، کتاب میخوانند، نظریهپرداز هستند، از جامعه دورند و وقتشان را در دانشگاه و کلاسهای درس سپری میکنند. این سؤال پیش میآید که چه زمانی این افراد که بهترینهای ما هستند به مسائل جامعه ورود میکنند؟ از سوی دیگر ما با عدهای مواجهیم که در اجتماع حضور دارند و فعال هستند، اما سرکلاس درس آنها را نمیبینیم. این افراد در کلاس درس حاضر نمیشوند تا به فعالیتهای اجتماعی بپردازند. بنابراین بهنظر میرسد ما در این مورد با دوگانگی مواجهیم؛ دوگانگی بین فعالان اجتماعی(غایبان کلاس درس) و نظریهپردازان ذهنی (استادان برتر دانشگاهی).»
او در ادامه تأکید کرد که این دوگانگی به فضای دانشگاه آسیب میرساند و به ناکارآمد جلوه دادن آن دامن میزند: « این دوگانگی جدا از دانشگاه برای رشته جامعهشناسی مضر است چراکه نخستین سؤالی که یک جامعهشناس باید به آن پاسخ بدهد این است؛ جامعه ایران چگونه جامعهای است؟ جامعهشناسی که تمام 7روز هفتهاش در دانشگاه سپری میشود بهطور حتم نمیتواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد.»
این جامعهشناس با بیان اینکه استادان جامعهشناس به یمن فعالان اجتماعی پا به پستوها و تاریک و روشنهای جامعه میگذارند، گفت: «بهعنوان جامعهشناس باید اعتراف کنم که اگر اصرار و دعوت برخی از فعالان اجتماعی نبود، بخشهای مهم و بزرگی از جامعه را نمیدیدم. من به دعوت آنها مباحثی مانند فقر، نابرابری، تضادهای طبقاتی، قومیتی، جنسیتی و... را به شکل ملموس و زنده شاهد بودم.»
شریعتی، ظهور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی امروزی را یک تیپ جدید اجتماعی خواند و گفت: «تیپ اجتماعی بهمعنای مجموعه ویژگیهایی است که یک گروه اجتماعی را به شکل یک مدل و شبیه به یکدیگر میسازد. تیپ جدید اجتماعی در حالی به شکل فعال مدنی و کنشگر اجتماعی ظهور پیدا کرده که 10سال پیش برای ما این اصطلاحات ناآشنا بود. ظهور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی در جامعه ما با ادبیات جدیدی مانند شهروندی، مسئولیت، جامعه مدنی و... همزمان شد. در واقع این نوع ادبیات ابتدا در سخنرانیها شنیده شد و بعد بهصورت تئوری و کتاب درآمد. متأسفانه عدهای که این ادبیات را وارد کردند هنوز موقعیت اقلیتی دارند.»
او ادامه داد: «در گذشته - یعنی 20 یا 30سال پیش - در کشور فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی بهصورت چهرههای مبارزان سیاسی و روشنفکران متعهد ظاهر میشدند. مبارز سیاسی کسی بود که قدرت سیاسی را هدف قرار میداد و با قدرت سیاسی گفتوگو میکرد. این تیپ اجتماعی یا از قدرت سیاسی مطالبه داشت یا اینکه در پی براندازی آن بود. مبارز سیاسی در بیشتر مواقع بهعلت عدمپاسخگویی به مبارز مسلح تبدیل میشد. با این همه محور اصلی این نوع فعالان، مسائل سیاسی بود نه اجتماعی. روشنفکران متعهد نیز در همان دورهای که مبارز سیاسی ظهور کرد، پدیدار شدند. این افراد نیز میدان فعالیتشان قدرت سیاسی بود منتها بهصورت غیرمستقیم. آنها در نهایت به قدرت سیاسی میرسیدند اما زمینه کارشان فکری بود. این قشر با کتاب، کلمه، سخنرانی و کلاس درس درپی آگاهیبخشی بودند. بنابراین مخاطب آنها بخشی از قشر فرهیخته بود و تعهدشان به جامعه.»
شریعتی با بیان اینکه تیپ جدید اجتماعی با وجود اینکه همپوشانیها و شباهتهایی با تیپهای گذشته دارد اما نه لزوما مبارز سیاسی است و نه روشنفکر متعهد، ادامه داد: «مبارز سیاسی نیست چون طبق فعالیت و دغدغهها مخاطب آن قدرت سیاسی نیست، مخاطب آن متن جامعه است. روشنفکر متعهد نیست چون مخاطبش قشر فرهیخته، کتابخوان و تحصیلکرده نیست. مخاطب آن مردمان عادی هستند. بنابراین از یک سو به لحاظ مخاطب با مبارزان سیاسی و روشنفکران متعهد تفاوت دارند و از سوی دیگر این کنشگران اجتماعی بهنحوی به لایههای عمیق جامعه نزدیکتر هستند.»
بهعقیده این جامعهشناس، این تیپ جدید با توجه به اینکه با لایههای پایین جامعه ارتباط برقرار میکند پس تأثیر مستقیم از جامعه میگیرد و دغدغههای جامعه دغدغهها و مسائل آن میشود، افزود: «دانشجویان کنشگر در تلاش هستند بین کنشگری اجتماعی و فعالیت دانشگاهی نسبت برابری برقرار کنند، اما همیشه کفه کنشگری در جامعه سنگینتر است؛ تا حدی که دانشجوی کنشگر اجتماعی را دیگر در دانشگاه نمیتوان جست بلکه باید برای ملاقات با آنها به متن جامعه رفت و به آنها یادآوری کرد که دوره دفاع از پایاننامه رو به اتمام است.»
شریعتی تأکید کرد که این تیپ جدید عملگراتر است اما در عین حال تلاش میکند که اثبات کند تئوری بدون عمل توخالی است. در عین حال ضرورت دارد که عمل پشتوانه نظری داشته باشد: «تیپ اجتماعی جدید در اندیشه توانمندسازی جامعه است. کنشگران اجتماعی بهدنبال تشکیل تشکلها و حزبهای فعال اجتماعی هستند و ظهور این تیپ در جامعه کنونی غنیمت و ضرورت است.»
این استاد دانشگاه در پایان اینطور نتیجهگیری کرد که اگر نقطهچینهایی که ما را از گذشته دور میکند و نقطهچینهایی که مدرنیته کال و ناپخته ما را میسازد را به هم پیوند بزنیم، میتوانیم از یک جنبش اجتماعی امیدبخش و پایدار برخوردار باشیم: «کنشگری اجتماعی امروز ما در گفتوگو با ظرفیتهای سنتی خود میتواند پایدار باشد و میتواند تغییرات بزرگی را در جامعه رقم بزند.»
جامعه از فقر حقوقی رنج میبرد
در ادامه این برنامه مراد ثقفی، پژوهشگر و فعال اجتماعی نیز از تاسیس انجمنی در رابطه با کنشگری سخن گفت؛ انجمن 4سالهای تحت عنوان «انجمن دیدهبان مدنی یک شهر». او گفت: «ما در این انجمن در حال رسیدگی به مسئله فقر هستیم. در واقع بیتردید تمام کنشگران مدنی با نوع یا انواعی از مسائل فقر مواجه هستند. آن چیزی که در انجمن بهعنوان هدف و نشانه قرار گرفته، فقر حقوقی است. در آغاز کار این نوع فقر چندان آشکار و روشن نبود اما رفته رفته مشخص شد که این نوع فقر یکی از انواع عمومی فقر اجتماعی است.» ثقفی در ادامه در مورد فقر حقوقی اینطور توضیح داد: «اگر تک تک افراد جامعه اندکی به حافظه خود رجوع کنند متوجه خواهند شد که بزنگاههایی دچار فقر حقوقی هستند. مراد از فقر حقوقی تنها حوزههای جنسیتی، قومیتی، طبقاتی، مالی و... نیست.
بهعنوان مثال همین مسائل مربوط به وامهای ازدواج. به کسانی که شرایط آن را دارا هستند تعلق میگیرد، اما آنهایی که تا بهحال با این مسئله درگیر بوده و تلاش کردهاند، برای اخذ این نوع تسهیلات، در میانه راه متوجه مشکلات حقوقی و فقر حقوقی شدهاند. مثلا فرض کنید زوجی برای گرفتن تسهیلات ازدواج به یک شعبه بانک معرفی میشوند. بانک به آنها اعلام میکند که اعتبار ندارد و آنقدر این زوج معطل اعتبار میمانند که زمان تعیین شده برای اخذ وام تمام میشود. به همین سادگی آنها با وجود کوشش و تلاش از گرفتن تسهیلات محروم میمانند. در اینگونه مواقع چهکسی پاسخگوست؟ قضاوت در اینگونه موارد بهعهده کیست؟ آنها باید برای طرح شکایت به کجا مراجعه کنند؟ این مسائل یک نوع فقر حقوقی در جامعه ما محسوب میشود.»
ثقفی اینطور تحلیل کرد: «اگر فردی در جامعه ما یک شب به موضوعاتی شبیه به مثال تسهیلات وام ازدواج که ارائه شد، فکر کند متوجه خواهد شد که دائما در طول روز با اینگونه مسائل مواجه است. همه این عوامل ناشی از فقر حقوقی در کشور ماست. فقر حقوقی مانند باقی فقرها در چرخه فقر قرار میگیرد؛ یعنی اگر فردی با فقر مالی دستوپنجه نرم میکند فقر حقوقی در کنار آن وجود دارد و در اغلب مواقع مزید بر علت میشود چراکه اگر امکانات مالی وجود داشته باشد، افراد یا مشاوران حقوقی و وکیل استخدام میکنند یا دستکم زمان بیشتری را برای پیگیری و کسب اطلاعات حقوقی در اختیار دارند.»
این فعال اجتماعی با اشاره به اینکه تا به حال تحقیق و تفحصهای بسیاری در زمینه فقر حقوقی در جامعه انجام دادهایم، گفت: «یکی از مسائل مهمی که بیش از همه روی آن متمرکز شدیم مسئله فقدان هویت حقوقی برای کودکان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی است. ما به این موضوع از 2 چشمانداز نگاه میکنیم؛ چشمانداز اول برابری جنسیتی است؛ اگر مرد میتواند تابعیت را به فرزندش انتقال دهد پس چرا زنان نتوانند؟ فقر حقوقی در این مسئله شاید نزدیکترین نوع کنشگری مدنی به کنشگری سیاسی است؛ به این دلیل که به هرحال دولت مخاطب قرار میگیرد چراکه مستقیما با قوانین در ارتباط است. در واقع در کنشگری و مطالبهگری وجه مهم آن دولتها و قدرتها هستند. کنشگری در اینگونه موارد نیاز به یارگیری دارد و این موضوع چشمانداز دوم کنشگری است. افراد مختلفی میتوانند همراه یا مخالف شوند. در اینگونه کنشگری با توجه به موضوع مطالبه نمیتوان انتظار داشت افرادی که دیدگاههای زنستیزانه یا نژادپرستانه دارند همراهی کنند.»
ثقفی در پایان اینطور نتیجهگیری کرد که در کنشگری گسستی بین سنت و مدرنیته وجود دارد و جامعه ما جامعه متکثری است و متکثر باقی خواهد ماند: «این ویژگی تنها مختص جامعه ما نیست بلکه تمام جوامع این مسیر را طی خواهند کرد. تنها راه ممکن این است که تکثر را شناسایی کنیم تا بتوان در مسیر بهبود جامعه گام برداشت. لازمه این امر گفتمان آزاد و یارگیریهای آزاد اجتماعی است.»