نصری: احمدینژاد صلاحیت نظریهپردازی در سیاست خارجی را ندارد
رضا نصری کارشناس سیاست خارجی و حقوقدان بین الملل در یادداشتی نوشت که کارنامهٔ آقای احمدینژاد به ایشان صلاحت نظریهپردازی در حوزه سیاست خارجی و مذاکرات هستهای را نمیدهد.
نصری در ادامه نوشت: اگر ترامپ کشور را در دولت روحانی مجدداً در چاه تحریم هول داد، این چاه در زمان زمامداری آقای احمدینژاد - و بعضاً بخاطر درک و تحلیل غلط ایشان از وضعیت - حفر شده بود.
از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۵ - یعنی از زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران تا زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد - کنگرهٔ آمریکا در طی ۲۵ سال در مجموع ۳ قانون قابل ملاحظه علیه ایران به تصویب رسانده بود. حال اینکه در حدفاصل سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲، یعنی صرفاً در عرض هفت سال زمامداری ایشان، بیش از ۸ قانون تحریمی - بعضاً با تاثیر فراسرزمینی - علیه ایران به تصوب رسید. ایضاً، در طی ۲۵ سال اول انقلاب، ۸ قانون اجرایی علیه ایران در سطح قوه مقننه آمریکا علیه ایران صادر شد؛ حال اینکه در هفت سال بعد، برابرِ ۲۵ سال قبل، همین تعداد فرمان اجرایی علیه ایران تصویب و به اجرا گذاشته شد.
در سطح بینالمللی نیز همین الگو قابل مشاهده است. از زمان تاسیس سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ تا زمان ریاستجمهوری احمدینژاد، شورای امنیت سه قطعنامه به نفع ایران (برای خروج شوروی از خاک ایران) و چند قطعنامه غالباً غیرالزامآور در مورد «جنگ ایران و عراق» صادر کرده بود. در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، شورای امنیت فقط ۶ قطعنامه تحت فصل هفتم منشور - نه درباره ایران که - «علیه» ایران به تصویب رساند.
یعنی حتی در اوج مبارزه ایران با دولتهای استعماری در زمان مصدق و در اوج هجمهٔٔ جهانی علیه ایران در دوران جنگ ۸ ساله نیز هیچ قدرتی نتوانسته بود - اینگونه که در زمان احمدینژاد میسر شد -شورای امنیت و سازوکارهای بینالمللی را علیه ایران بسیج کند!
امروز هم تمام تلاش برجام مهار آسیبهایی است که ساختار آن در زمان آقای احمدینژاد - با اجماع بینالمللی کامل - علیه ایران پایهریزی شد.
حال، مدتی است آقای احمدینژاد - با همان برداشت و تحلیل زیانباری که از مناسبات بینالمللی و مناسبات داخلی آمریکا دارد - علیه مذاکرات وین و دستگاه دیپلماسی کشور موضعگیری میکند. شاید بهتر باشد ایشان ابتدا به افکار عمومی در مورد کارنامهٔ خود توضیح دهد.
از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۵ - یعنی از زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران تا زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد - کنگرهٔ آمریکا در طی ۲۵ سال در مجموع ۳ قانون قابل ملاحظه علیه ایران به تصویب رسانده بود. حال اینکه در حدفاصل سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲، یعنی صرفاً در عرض هفت سال زمامداری ایشان، بیش از ۸ قانون تحریمی - بعضاً با تاثیر فراسرزمینی - علیه ایران به تصوب رسید. ایضاً، در طی ۲۵ سال اول انقلاب، ۸ قانون اجرایی علیه ایران در سطح قوه مقننه آمریکا علیه ایران صادر شد؛ حال اینکه در هفت سال بعد، برابرِ ۲۵ سال قبل، همین تعداد فرمان اجرایی علیه ایران تصویب و به اجرا گذاشته شد.
در سطح بینالمللی نیز همین الگو قابل مشاهده است. از زمان تاسیس سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ تا زمان ریاستجمهوری احمدینژاد، شورای امنیت سه قطعنامه به نفع ایران (برای خروج شوروی از خاک ایران) و چند قطعنامه غالباً غیرالزامآور در مورد «جنگ ایران و عراق» صادر کرده بود. در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، شورای امنیت فقط ۶ قطعنامه تحت فصل هفتم منشور - نه درباره ایران که - «علیه» ایران به تصویب رساند.
یعنی حتی در اوج مبارزه ایران با دولتهای استعماری در زمان مصدق و در اوج هجمهٔٔ جهانی علیه ایران در دوران جنگ ۸ ساله نیز هیچ قدرتی نتوانسته بود - اینگونه که در زمان احمدینژاد میسر شد -شورای امنیت و سازوکارهای بینالمللی را علیه ایران بسیج کند!
امروز هم تمام تلاش برجام مهار آسیبهایی است که ساختار آن در زمان آقای احمدینژاد - با اجماع بینالمللی کامل - علیه ایران پایهریزی شد.
حال، مدتی است آقای احمدینژاد - با همان برداشت و تحلیل زیانباری که از مناسبات بینالمللی و مناسبات داخلی آمریکا دارد - علیه مذاکرات وین و دستگاه دیپلماسی کشور موضعگیری میکند. شاید بهتر باشد ایشان ابتدا به افکار عمومی در مورد کارنامهٔ خود توضیح دهد.