چانهزنی اصلاحطلبان برای کاندیدای نهایی
احزاب و گروههای اصلاحطلبی بحث درباره تعیین مصداق برای کاندیدای مطلوب در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو را آغاز کردهاند. آنان میخواهند کاندیدایی را به میدان بفرستند که هم بتواند مورد توجه و اقبال مردم باشد و هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کند.
این روزها اصلاحطلبان دو دغدغه مشارکت مردم در انتخابات و تصمیمات شورای نگهبان را دارند. به همین خاطر نیز تصمیمگیری درباره نامزد نهایی کمی برایشان پیچیده و دشوار شده است. البته همین پیچیدگیها هم هست که موجب شده تا اختلافات کمتر باشد؛ چنانکه برخی پیشبینی میکنند اصلاحطلبان برخلاف اصولگرایان در نهایت میتوانند به اجماع کامل رسیده و با کاندیدایی واحد وارد گود انتخابات شوند.
بههرحال تاکنون افراد مختلفی با برچسب اصلاحطلبی وارد میدان شدهاند، اما اینان همان کاندیداهای مطلوب و نهایی اصلاحطلبان نیستند و هنوز چهرههای شاخص تصمیم نهایی خود را اعلام نکردهاند. گویا فعلا مرحله رایزنی همچنان ادامه دارد.
فعلا چهرههایی متعددی مطرح هستند، اما ظاهرا سیدحسن خمینی تا حدودی بیش از دیگران توانسته مورداجماع طیفهای مختلف اصلاحطلب باشد. هرچند هم او و هم اغلب گزینههای جدی، چون اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف تاکنون حاضر به اعلام کاندیداتوری نشده و هر کدام بهنحوی یا از پاسخگویی صریح طفره رفتهاند یا همچون ظریف به صراحت کاندیداتوری خود را رد کردهاند.
ساختار نهایی این جبهه روزهای پایانی سال گذشته شکل گرفت ولی هنوز نتوانسته تکلیف اصلاحطلبان را در حوزه کاندیداهای ریاستجمهوری روشن کند و این در حالی است که برخی ناظران میگویند این تعلل به ضرر اصلاحطلبان است.
در این باره رسولی در مصاحبه دیروزش با ایلنا گفته است: «علت تامل و تاخیری که در این مرحله شاهد هستیم، ناشی از اهمیت این نقطه است؛ یعنی در مقایسه با سایر مراحل انتخابات، نامزد واحد مورد اجماع اکثریت بالای ظرفیتهای اصلاحطلبی است که میتواند صحنه و آرایش انتخاباتی ریاستجمهوری را به نفع جریان اصلاحات رقم بزند؛ بنابراین به مولفه دقت و هوشمندی باید توجه کنیم و در عین حال از آفت تاخیر نیز غافل نباشیم. روز ۲۱ اردیبهشت ماه روز ثبتنام داوطلبین انتخابات ریاستجمهوری است که به نظر میرسد فرصت مناسب برای رسیدن به نامزد واحد را دراختیار داریم.»
در این بین برخی تاکید دارند، چون نظر شورای نگهبان مهم است، اعلام کاندیدای نهایی پیش از زمان نامنویسی کاندیداها کار بیهودهای است؛ چراکه ممکن است آن گزینه رد صلاحیت شود؛ در نتیجه بهتر است که چهرههای موردنظر نامنویسی کنند و بعد از اعلام تایید صلاحیتها ازسوی شورای نگهبان کاندیدای نهایی معرفی شود.
به تازگی برخی منابع نیز اعلام کردهاند که محمدرضا عارف تصمیم خود را برای کاندیداتوری گرفته، اما او هم فارغ از برخی انتقادها به عملکردش در سالهای اخیر، طی یک سال گذشته ارتباطات سازمانی و حزبی خود را با اصلاحطلبان و مشخصا نهاد اجماعساز این جریان که با عنوان «جبهه اصلاحات ایران» فعال شده، کاهش داده و این شرایط ممکن است در تصمیمگیری نهایی اصلاحطلبان تاثیر بگذارد. البته شرایط زمانی دشوارتر میشود که عارف بدون توجه به نظر جبهه اصلاحات به کاندیداتوری خود ادامه دهد و چنانچه او کاندیدای نهایی نباشد، میدان را ترک نکند.
سخنان برخی اصلاحطلبان هم نشان میدهد که گویا قرار نیست حمایتی از عارف انجام شود. دیروز حسین کمالی از اعضای «جبهه اصلاحات ایران» به ایلنا گفته است: «کسانی که از خود چهره موفقی نشان ندادهاند در مجلس قبل یا در شورای شهر دیگر نباید توقع داشته باشند که اصلاحطلبان مجددا آنها را مورد تایید قرار دهند. البته همه حق دارند خود را در معرض نظرسنجی اصلاحطلبان و جامعه قرار بدهند، اما اصلاحطلبان و جامعه نیز حق دارند بررسی و اتخاذ تصمیم کنند.» وضع و حال جهانگیری، اما شاید تاحدودی بهتر باشد.
او اگرچه بهواسطه ۸ سال حضور در دولت تدبیر و امید، آنهم در مقام کلیدی و تاثیرگذار معاون اول رییسجمهوری با انتقاد افکار عمومی مواجه است و برخلاف ۴ سال پیش در چنین روزهایی، دیگر چندان ازسوی بدنه اجتماعی حامی جریان اصلاحات مورد حمایت قرار ندارد، اما دستکم طیفی خاص از احزاب اصلاحطلب ازجمله کارگزارانیها به همان میزان که از عارف فاصله گرفته و به او انتقاد میکنند، به جهانگیری نزدیکند و هنوز هم او را گزینهای مطلوب برای ریاستجمهوری آینده کشور معرفی میکنند.
سیدحسن خمینی از سال پیش تاکنون در پاسخ به پرسشهای گاه و بیگاه اصحاب رسانه و خبرنگاران و درخواستهای مکرر چهرهها و تشکلهای اصلاحطلب برای حضور در صحنه و اعلام کاندیداتوری همواره یک پاسخ داشته و آن اینکه هنوز به تصمیمی درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نرسیده و به تعبیری نفیا و ایجابا در این باره اظهارنظر نکرده است. اما هرچه به روز سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم، زمزمه کاندیداتوری او نیز میان محافل سیاسی افزایش مییابد.
هرچند همزمان طیفی از اصلاحطلبان معتقدند که سیدحسن خمینی به دلایل متعدد گزینه مناسبی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری، دستکم در شرایط خاص کنونی نیست، چراکه به باور آنان در کارنامه سیاسی سدحسن خمینی، تجربه کلان مدیریتی به چشم نمیخورد. جواد امام، اما در واکنش به این انتقادها گفته است: «فکر میکنم ایشان اگر وارد عرصه شوند، برنامهای که جبهه اصلاحات ارایه خواهد کرد و باتوجه تیم توانمند و با تجربهای که کنار ایشان هستند، این بحثها منتفی است. ضمن اینکه درست است که خود ایشان به صورت مستقیم مسوولیتی نداشتهاند، اما من فکر میکنم که ۳۰ سال است با تمام دستگاههای اجرایی، سیاستگذاری و قانونگذاری نظام در سطح روسای سه قوه در تعامل بودند و نشست و برخاست داشتند.»
با این حال هنوز سیدحسن خمینی رسما در این باره اظهارنظری نکرده و اگرچه بنابر شواهد و قرائن احتمال حضور او در دقیقه ۹۰ نه تنها دور از انتظار نیست، بلکه محتمل نیز هست، برخی از مخالفان کاندیداتوری او نیز میگویند باتوجه به آنکه او بازمانده و یادگار خاندان بنیانگذار انقلاب اسلامی است، بهتر است به این شکل وارد جدالهای سیاسی نشود؛ نکتهای که به نظر میرسد سیدحسن خمینی نیز به آن میاندیشد و قاعدتا در تصمیمگیریاش موثر خواهد بود.
حسن رسولی هم گفته است: «اگر این وضعیت ادامه داشته باشد، انتخابات پرشور و شادابی نخواهیم داشت، اما اگر شاهد تغییراتی در جامعه باشیم تا موجبات دگرگونی صحنه سیاسی اجتماعی را فراهم کند، میتوان امیدواری بیشتری به مشارکت بالا داشت و در مشارکت بالا عمدتا حسب تجربه سالهای اخیر، اصلاحطلبان دست بالاتری خواهند داشت.»
آنچه، اما از مجموع گفتههای اصلاحطلبان قابل استنتاج و نتیجهگیری است، آن است که آنها نحوه بررسی صلاحیت کاندیداها و چگونگی برخورد شورای نگهبان با تعبیر «نظارت استصوابی» در مسیر بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات پیشرو را عاملی تعیینکننده در بحث مشارکت میدانند و معتقدند درصورت تایید صلاحیت کاندیداهای متنوع که از سلایق مختلف نمایندگی کنند و متعاقبا درصورت حضور کاندیدای اصلی این جریان سیاسی نهتنها مشارکت افزایش خواهد یافت بلکه احتمال پیروزی آنها نیز اگر بیش از رقیب نباشد، کمتر نیست.
فعلا چهرههایی متعددی مطرح هستند، اما ظاهرا سیدحسن خمینی تا حدودی بیش از دیگران توانسته مورداجماع طیفهای مختلف اصلاحطلب باشد. هرچند هم او و هم اغلب گزینههای جدی، چون اسحاق جهانگیری و محمدجواد ظریف تاکنون حاضر به اعلام کاندیداتوری نشده و هر کدام بهنحوی یا از پاسخگویی صریح طفره رفتهاند یا همچون ظریف به صراحت کاندیداتوری خود را رد کردهاند.
گام نخست برای معرفی کاندیدا
دیروز حسن رسولی، ازجمله اعضای «جبهه اصلاحات ایران» در تحلیل شرایط کشور در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ گفته است: «انتخاب نامزد واحد مورد اجماع جریان اصلاحات، مهمترین مرحله انتخابات آینده است که مقدمات و زمینههای رسیدن به این نامزد واحد در جبهه اصلاحات در دست پیگیری و اقدام است. به نظر من تا امروز اگر تعداد متنوع نامزدهایی که در جریان اصولگرا اعلام آمادگی برای حضور کردند را با جریان اصلاحطلب مقایسه کنیم قطعا انسجام و هماهنگی بیشتری بین اصلاحطلبان در مقایسه با جریان اصولگرا جاری و ساری است.» بسیاری از احزاب اصلاحطلب با یاری جبهه اصلاحات ایران اعلام کردهاند که برای انتخابات ۱۴۰۰ تابع تصمیمات این شورا هستند. حتی مجمع روحانیون مبارز نیز اعلام کرده که از تصمیمات این جبهه حمایت میکند.ساختار نهایی این جبهه روزهای پایانی سال گذشته شکل گرفت ولی هنوز نتوانسته تکلیف اصلاحطلبان را در حوزه کاندیداهای ریاستجمهوری روشن کند و این در حالی است که برخی ناظران میگویند این تعلل به ضرر اصلاحطلبان است.
در این باره رسولی در مصاحبه دیروزش با ایلنا گفته است: «علت تامل و تاخیری که در این مرحله شاهد هستیم، ناشی از اهمیت این نقطه است؛ یعنی در مقایسه با سایر مراحل انتخابات، نامزد واحد مورد اجماع اکثریت بالای ظرفیتهای اصلاحطلبی است که میتواند صحنه و آرایش انتخاباتی ریاستجمهوری را به نفع جریان اصلاحات رقم بزند؛ بنابراین به مولفه دقت و هوشمندی باید توجه کنیم و در عین حال از آفت تاخیر نیز غافل نباشیم. روز ۲۱ اردیبهشت ماه روز ثبتنام داوطلبین انتخابات ریاستجمهوری است که به نظر میرسد فرصت مناسب برای رسیدن به نامزد واحد را دراختیار داریم.»
در این بین برخی تاکید دارند، چون نظر شورای نگهبان مهم است، اعلام کاندیدای نهایی پیش از زمان نامنویسی کاندیداها کار بیهودهای است؛ چراکه ممکن است آن گزینه رد صلاحیت شود؛ در نتیجه بهتر است که چهرههای موردنظر نامنویسی کنند و بعد از اعلام تایید صلاحیتها ازسوی شورای نگهبان کاندیدای نهایی معرفی شود.
معاون اول خاتمی یا معاون اول روحانی؟
با این حال بعضی از اصلاحطلبان بر این باورند به خاطر نظرات شورای نگهبان احتمال اینکه دست اصلاحات از کاندیدای مطلوب خالی باشد، بسیار است. رسولی در این باره نیز گفته است: «به نظر من دست ما خالی نیست و امروز کاندیداهایی که بتوانند از کانال شورای نگهبان عبور کنند، به صورت واضح و مشخص آقایان عارف و جهانگیری هستند و این اشخاص از افرادی هستند که قابلیت عبور از صافی شورای نگهبان را دارند. در بین سایر کسانی که اعلام داوطلبی کردهاند نیز من همین پیشبینی را دارم؛ چراکه معتقدم در جریان انتخابات ریاستجمهوری همانند ادوار گذشته، شورای نگهبان به نمایندگی از کلیت نظام گشادهدستانهتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی برخورد خواهد کرد.»به تازگی برخی منابع نیز اعلام کردهاند که محمدرضا عارف تصمیم خود را برای کاندیداتوری گرفته، اما او هم فارغ از برخی انتقادها به عملکردش در سالهای اخیر، طی یک سال گذشته ارتباطات سازمانی و حزبی خود را با اصلاحطلبان و مشخصا نهاد اجماعساز این جریان که با عنوان «جبهه اصلاحات ایران» فعال شده، کاهش داده و این شرایط ممکن است در تصمیمگیری نهایی اصلاحطلبان تاثیر بگذارد. البته شرایط زمانی دشوارتر میشود که عارف بدون توجه به نظر جبهه اصلاحات به کاندیداتوری خود ادامه دهد و چنانچه او کاندیدای نهایی نباشد، میدان را ترک نکند.
سخنان برخی اصلاحطلبان هم نشان میدهد که گویا قرار نیست حمایتی از عارف انجام شود. دیروز حسین کمالی از اعضای «جبهه اصلاحات ایران» به ایلنا گفته است: «کسانی که از خود چهره موفقی نشان ندادهاند در مجلس قبل یا در شورای شهر دیگر نباید توقع داشته باشند که اصلاحطلبان مجددا آنها را مورد تایید قرار دهند. البته همه حق دارند خود را در معرض نظرسنجی اصلاحطلبان و جامعه قرار بدهند، اما اصلاحطلبان و جامعه نیز حق دارند بررسی و اتخاذ تصمیم کنند.» وضع و حال جهانگیری، اما شاید تاحدودی بهتر باشد.
او اگرچه بهواسطه ۸ سال حضور در دولت تدبیر و امید، آنهم در مقام کلیدی و تاثیرگذار معاون اول رییسجمهوری با انتقاد افکار عمومی مواجه است و برخلاف ۴ سال پیش در چنین روزهایی، دیگر چندان ازسوی بدنه اجتماعی حامی جریان اصلاحات مورد حمایت قرار ندارد، اما دستکم طیفی خاص از احزاب اصلاحطلب ازجمله کارگزارانیها به همان میزان که از عارف فاصله گرفته و به او انتقاد میکنند، به جهانگیری نزدیکند و هنوز هم او را گزینهای مطلوب برای ریاستجمهوری آینده کشور معرفی میکنند.
یادگار امام در دوراهی تصمیم
جواد امام دبیرکل جمعیت ایثارگران اصلاحطلب، تشکیلاتی به نسبت تازهتاسیس که حالا به نحوی ازجمله مهمترین حامیان انتخاباتی یادگار امام لقب گرفته به تازگی نیز در دیدار اعضای ارشدش با سیدحسن خمینی، صراحتا خواستار کاندیداتوری او شده است، دیروز بار دیگر در این باره اظهارنظر کرده و به ایلنا گفته است: «در جمعبندیمان به دو کاندیدا رسیدیم؛ نخست آقای خاتمی بودند که از ابتدا بنابه دلایلی این مساله را رد کردند. کنار آقای خاتمی باتوجه به نیاز جامعه و پاسخهایی که جامعه امروز میخواهد دریافت کند، حضور شخصیتی مانند حاج سیدحسن خمینی را ضروری میدانیم و از ایشان دعوت کردیم که در این صحنه ورود کنند.»سیدحسن خمینی از سال پیش تاکنون در پاسخ به پرسشهای گاه و بیگاه اصحاب رسانه و خبرنگاران و درخواستهای مکرر چهرهها و تشکلهای اصلاحطلب برای حضور در صحنه و اعلام کاندیداتوری همواره یک پاسخ داشته و آن اینکه هنوز به تصمیمی درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نرسیده و به تعبیری نفیا و ایجابا در این باره اظهارنظر نکرده است. اما هرچه به روز سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم، زمزمه کاندیداتوری او نیز میان محافل سیاسی افزایش مییابد.
هرچند همزمان طیفی از اصلاحطلبان معتقدند که سیدحسن خمینی به دلایل متعدد گزینه مناسبی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری، دستکم در شرایط خاص کنونی نیست، چراکه به باور آنان در کارنامه سیاسی سدحسن خمینی، تجربه کلان مدیریتی به چشم نمیخورد. جواد امام، اما در واکنش به این انتقادها گفته است: «فکر میکنم ایشان اگر وارد عرصه شوند، برنامهای که جبهه اصلاحات ارایه خواهد کرد و باتوجه تیم توانمند و با تجربهای که کنار ایشان هستند، این بحثها منتفی است. ضمن اینکه درست است که خود ایشان به صورت مستقیم مسوولیتی نداشتهاند، اما من فکر میکنم که ۳۰ سال است با تمام دستگاههای اجرایی، سیاستگذاری و قانونگذاری نظام در سطح روسای سه قوه در تعامل بودند و نشست و برخاست داشتند.»
با این حال هنوز سیدحسن خمینی رسما در این باره اظهارنظری نکرده و اگرچه بنابر شواهد و قرائن احتمال حضور او در دقیقه ۹۰ نه تنها دور از انتظار نیست، بلکه محتمل نیز هست، برخی از مخالفان کاندیداتوری او نیز میگویند باتوجه به آنکه او بازمانده و یادگار خاندان بنیانگذار انقلاب اسلامی است، بهتر است به این شکل وارد جدالهای سیاسی نشود؛ نکتهای که به نظر میرسد سیدحسن خمینی نیز به آن میاندیشد و قاعدتا در تصمیمگیریاش موثر خواهد بود.
ردصلاحیت محدود برای مشارکت مضاعف
فارغ از این معادلات انتخاباتی درباره مصادیق کاندیداتوری، اما بحث مشارکت به عنوان عاملی تعیینکننده در نتایج انتخابات نیز ازجمله گزینههای جدی است که روی میز اصلاحطلبان قرار دارد و آنها بررسی و تحلیل آن را نیز مدنظر دارند. دیروز سعید شریعتی، ازجمله چهرههای سیاسی اصلاحطلب در حزب اتحاد ملت گفته است: «مردم به موضوع انتخابات میپردازند، اما اینکه در انتخابات شرکت خواهند کرد، منتظر خواهند ماند که ببینند سبد رقابتی انتخابات چگونه است.» او به خبرگزاری برنا گفته است: «اگر انتخابات معنادار نباشد و یک انتخابات یکطرفه برگزار شود، برخورد مردم با انتخابات چیزی شبیه انتخابات مجلس در سال ۹۸ خواهد بود.»حسن رسولی هم گفته است: «اگر این وضعیت ادامه داشته باشد، انتخابات پرشور و شادابی نخواهیم داشت، اما اگر شاهد تغییراتی در جامعه باشیم تا موجبات دگرگونی صحنه سیاسی اجتماعی را فراهم کند، میتوان امیدواری بیشتری به مشارکت بالا داشت و در مشارکت بالا عمدتا حسب تجربه سالهای اخیر، اصلاحطلبان دست بالاتری خواهند داشت.»
آنچه، اما از مجموع گفتههای اصلاحطلبان قابل استنتاج و نتیجهگیری است، آن است که آنها نحوه بررسی صلاحیت کاندیداها و چگونگی برخورد شورای نگهبان با تعبیر «نظارت استصوابی» در مسیر بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات پیشرو را عاملی تعیینکننده در بحث مشارکت میدانند و معتقدند درصورت تایید صلاحیت کاندیداهای متنوع که از سلایق مختلف نمایندگی کنند و متعاقبا درصورت حضور کاندیدای اصلی این جریان سیاسی نهتنها مشارکت افزایش خواهد یافت بلکه احتمال پیروزی آنها نیز اگر بیش از رقیب نباشد، کمتر نیست.