خواب سنگین دولت
اگر تا دیروز فقط یک جریان از دولت انتقاد میکرد امروز شاهد انتقاداتی از سوی دیگر جریانات و در کل بدنه اجتماعی هستیم که از دولت روحانی تمام قد حمایت کرد. آنها از عملکرد دولت در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناراضی هستند و در تلاش هستند که دولت را در این شرایط بحرانی کشور که در واقع در جنگ اقتصادی به سرمیبریم از خواب سنگینش بیدار کنند. در واقع دولت روحانی آن دولتی نشد که همگان انتظارش را داشتند.
بدنه اجتماعی که تمام قد از روحانی حمایت کرد این روزها با انتصابات و چینش کابینه و سپس تصمیمات دولت در راستای محقق نشدن وعدههای انتخاباتیاش به کل ناامید شده است. بخشی از این انتقادات به ضعف و انفعالِ دولت برمیگردد و بخشی دیگر بیشتر به تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای دولت در حوزه مدیریتی کشور مربوط میشود.
چه عواملی باعث شد که بدنه اجتماعی حامی دولت اینگونه سرخورده و ناامید شود. با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و بینالمللی که کشور با آن روبهرو است انتظار میرود دولت در تصمیمگیریها سرعت بیشتری داشته باشد و خیلی قاطع در مواجه با مشکلات برخورد کند. اما به نظر میرسد دولت خود خیلی راغب نیست و دچار نوعی کرختی و به صورت کاملا منفعل عمل میکند. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب در این رابطه به «ابتکار» گفت: در سه وجه میتوان به این سوال پاسخ داد. آنچه که میتوان به عنوان عامل اول در نظر گرفت، این است که آقای روحانی در روند مذاکرات هستهای یا نتیجه مذاکرات، تصویر واقعی و روشنی از نتیجه و فرآیند آن نداشتند. گمان آقای روحانی ظاهرا این بود که با امضای برجام بخش اعظمی از مشکلات داخلی و بینالمللی کشور حل خواهد شد. اگر به یاد داشته باشید در همان زمان مذاکرات بسیاری از کنشگران و نخبگان سیاسی، طرفداران گفتمان اصلاحطلبی و گفتمان رای انتخابی آقای روحانی به ایشان و تیم آقای روحانی گوشزد کردند که همه چیز را در سبد برجام نگذارید. البته منظورم از تیم آقای روحانی درواقع تیم دفتر یا نهاد ریاستجمهوری و علقه خود آقای روحانی است نه تیم مذاکره کننده هستهای.
عبدالله ناصری در ادامه افزود: وجه دوم این است که به نظر میرسد آقای روحانی هیچ تعریف روشنی از ساختار قدرت در چارچوبهای جدید شکل گرفته مثلا از 84 به این طرف و در کانونهای مختلف و هستههای قدرتمند شکل گرفته ندارد. در واقع یک تحلیل درست میتواند خیلی از مسائل را در داخل حل کند. وجه سوم، آن فضای ناامیدی و یاسی است که به طور فراگیر و اجتماعی در گرایشهای سیاسی و جناحی در جامعه شکل گرفت که در واقع علت آن هم این بود که آقای روحانی از سال 92 به این طرف به گفتمان انتخاباتی و کارزار انتخاباتی خود اصلا توجهی نکرد. مخصوصا در سال 1396 که جامعه برای آقای روحانی یک رفراندوم شکل داد. ایشان به هیچوجه به این زمینه توجه نکرد و عملا در یک مدت کوتاهی بعد از آن رای شبهرفراندوم، جامعه دچار یاس شد. لذا این یاس جامعه که نمیگویم آقای روحانی به طور صد در صد، ولی به میزان معناداری در شکلگیری آن از نظر اجتماعی موثر و مقصر است. این فعال سیاسی با بیان اینکه علت ناامیدی بدنه اجتماعی در بیتوجهی به توصیهها و مشورتها و نوع چینش ملغمهگونه دولت روحانی و همچنین استانداران آن است، خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم این ناامیدی خیلی پررنگ و قوی شده و باعث شده است که ما در مجموع امروز شاهد یک انفعال فراگیر در دولت و مدیران اجرایی کشور باشیم. ما اساسا یک حالت نظارهگری و انتظار در کل نهاداهای حاکمیتی را شاهد هستیم. از آن طرف هم ما میبینیم که این فضا به جامعه مدنی هم منتقل شده است. یعنی علاوه بر آنکه آن فضای ناامیدی که به علت بحرانها خیلی فراگیر شده است در عین حال ملت و جامعه مدنی هم مانند بسیاری از کارگزاران و حکومتگران دچار یک انفعال شده و منتظر یک رخداد مهم برای برونرفت از این وضعیت بحرانی است.
اصلاحطلبان به هیچوجه از روحانی عبور نکردند
عبدالله ناصری با اشاره به اینکه اصلاحطلبان به هیچوجه از روحانی عبور نکردهاند، تصریح کرد: عبور روحانی از خود بهترین تعبیر در این رابطه است. آقای روحانی میتوانست به گونهای عمل کند که این تلقی در ذهن جامعه و نخبگان شکل نگیرد و برخلاف آن در فضاسازی که جریانات رقیب دولت بر اصلاحطلبان میکنند این جریان اصلاحطلب نبود که از روحانی عبور کرد، در واقع خود آقای روحانی بود که گفتمان انتخابی خود را رقم زد و آن را شکل داد. پایگاه اجتماعی امروز دولت روحانی، علیرغم تلاشهایی که کرد بسیار ضعیفتر از 29 اردیبهشت 96 و روزی است که مردم جانفشانی کردند و رای خود را به صندوق ریختند. در انتخاباتی که رقیب آقای روحانی با تمام قوا به صحنه آمد و در شرایطی که بسیاری از نهادهای قدرتمند و تاثیرگذار تصمیم گرفته بودند دولت روحانی را یک دورهای کنند این بدنه اجتماعی و مردمی بودند که تمام قد از روحانی حمایت کردند. حتی بخشی از آنها کسانی بودند که در طول چهل ساله انقلاب برای اولین بار بود که رای میدادند و یا در سه دوره اخیر خیلی با صندوقهای رای آشنا نبودند. آنها در یک رقابت تنگاتنگ آقای روحانی را نجات دادند.
دولت پایگاه بسیار ضعیفی نسبت به اردیبهشت 96 دارد
این فعال سیاسی در ادامه خاطرنشان کرد: تصمیمگیریهای ضعیف و ناهماهنگ دولت باعث شد که ناامیدی در جامعه مدنی بالا رود. من معتقدم امروز آقای روحانی پایگاه بسیار ضعیفی نسبت به اردیبهشت 96 دارد. نمیشود تنها امید را منوط کرد به تغییر رویکرد آقای روحانی و دولت کرد. حتما اگر کانونهای فرادولتی و بیرون از نهاد با سیاستهای داخلی و منطقهای دولت همراه شوند همچنین تحولات اساسی در حوزه مدیریتی و کابینه صورت گیرد این ناامیدی در جامعه برطرف خواهد شد. آقای روحانی باید یک نشاطی را در نخبگان مدیریت ایجاد کند و متعاقب آن در واقع با هماهنگی کانونهای اصلی قدرت در نظام سیاسی مسائل منطقهای و بینالمللی خود را متحول کند. ایران در حال حاضر در شرایطی است که تا مسائل منطقهای خودش را حل نکند در سطح بین المللی نیز موفق نخواهد شد.
وی افزود: من معتقدم به جز کشور عراق به خاطر جنگ و رویارویی مستقیم، شاید به جرات بتوان گفت در این چهل سال بحرانیترین دوران روابط با همسایگان خود را در همین دوره آقای روحانی دیدیم.
ایشان باید با هماهنگی کانونهای اصلی تصمیمیگیری مسائل منطقهای و متعاقب آن مسائل بینالمللی را حل کند. اگر این دو اتفاق نیفتد هیچ امیدی نه به تحول در حوزه اقتصادی کشور است و نه تحول در دیگر حوزهها. آقای روحانی یک چیزی را در سال 97 غفلت کرده و آن این است که بر این باور نبود که در ساختار سیاسی قدرت در ایران بسیاری از مسائل اقتصادی و بینالمللی وابسته به نوع رویکرد سیاسی و سیاست داخلی ما است. تا این مساله حل نشود مسائل بینالمللی و اقتصادی هم حل نمیشود. بنابراین اشتباه بزرگ را وقتی کرد که متولی امر توسعه سیاسی و سیاست داخلی را از یک اصولگرای قسم خورده و سوگند خورده یعنی وزارت کشور انتخاب کرد.
چه عواملی باعث شد که بدنه اجتماعی حامی دولت اینگونه سرخورده و ناامید شود. با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و بینالمللی که کشور با آن روبهرو است انتظار میرود دولت در تصمیمگیریها سرعت بیشتری داشته باشد و خیلی قاطع در مواجه با مشکلات برخورد کند. اما به نظر میرسد دولت خود خیلی راغب نیست و دچار نوعی کرختی و به صورت کاملا منفعل عمل میکند. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب در این رابطه به «ابتکار» گفت: در سه وجه میتوان به این سوال پاسخ داد. آنچه که میتوان به عنوان عامل اول در نظر گرفت، این است که آقای روحانی در روند مذاکرات هستهای یا نتیجه مذاکرات، تصویر واقعی و روشنی از نتیجه و فرآیند آن نداشتند. گمان آقای روحانی ظاهرا این بود که با امضای برجام بخش اعظمی از مشکلات داخلی و بینالمللی کشور حل خواهد شد. اگر به یاد داشته باشید در همان زمان مذاکرات بسیاری از کنشگران و نخبگان سیاسی، طرفداران گفتمان اصلاحطلبی و گفتمان رای انتخابی آقای روحانی به ایشان و تیم آقای روحانی گوشزد کردند که همه چیز را در سبد برجام نگذارید. البته منظورم از تیم آقای روحانی درواقع تیم دفتر یا نهاد ریاستجمهوری و علقه خود آقای روحانی است نه تیم مذاکره کننده هستهای.
عبدالله ناصری در ادامه افزود: وجه دوم این است که به نظر میرسد آقای روحانی هیچ تعریف روشنی از ساختار قدرت در چارچوبهای جدید شکل گرفته مثلا از 84 به این طرف و در کانونهای مختلف و هستههای قدرتمند شکل گرفته ندارد. در واقع یک تحلیل درست میتواند خیلی از مسائل را در داخل حل کند. وجه سوم، آن فضای ناامیدی و یاسی است که به طور فراگیر و اجتماعی در گرایشهای سیاسی و جناحی در جامعه شکل گرفت که در واقع علت آن هم این بود که آقای روحانی از سال 92 به این طرف به گفتمان انتخاباتی و کارزار انتخاباتی خود اصلا توجهی نکرد. مخصوصا در سال 1396 که جامعه برای آقای روحانی یک رفراندوم شکل داد. ایشان به هیچوجه به این زمینه توجه نکرد و عملا در یک مدت کوتاهی بعد از آن رای شبهرفراندوم، جامعه دچار یاس شد. لذا این یاس جامعه که نمیگویم آقای روحانی به طور صد در صد، ولی به میزان معناداری در شکلگیری آن از نظر اجتماعی موثر و مقصر است. این فعال سیاسی با بیان اینکه علت ناامیدی بدنه اجتماعی در بیتوجهی به توصیهها و مشورتها و نوع چینش ملغمهگونه دولت روحانی و همچنین استانداران آن است، خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم این ناامیدی خیلی پررنگ و قوی شده و باعث شده است که ما در مجموع امروز شاهد یک انفعال فراگیر در دولت و مدیران اجرایی کشور باشیم. ما اساسا یک حالت نظارهگری و انتظار در کل نهاداهای حاکمیتی را شاهد هستیم. از آن طرف هم ما میبینیم که این فضا به جامعه مدنی هم منتقل شده است. یعنی علاوه بر آنکه آن فضای ناامیدی که به علت بحرانها خیلی فراگیر شده است در عین حال ملت و جامعه مدنی هم مانند بسیاری از کارگزاران و حکومتگران دچار یک انفعال شده و منتظر یک رخداد مهم برای برونرفت از این وضعیت بحرانی است.
اصلاحطلبان به هیچوجه از روحانی عبور نکردند
عبدالله ناصری با اشاره به اینکه اصلاحطلبان به هیچوجه از روحانی عبور نکردهاند، تصریح کرد: عبور روحانی از خود بهترین تعبیر در این رابطه است. آقای روحانی میتوانست به گونهای عمل کند که این تلقی در ذهن جامعه و نخبگان شکل نگیرد و برخلاف آن در فضاسازی که جریانات رقیب دولت بر اصلاحطلبان میکنند این جریان اصلاحطلب نبود که از روحانی عبور کرد، در واقع خود آقای روحانی بود که گفتمان انتخابی خود را رقم زد و آن را شکل داد. پایگاه اجتماعی امروز دولت روحانی، علیرغم تلاشهایی که کرد بسیار ضعیفتر از 29 اردیبهشت 96 و روزی است که مردم جانفشانی کردند و رای خود را به صندوق ریختند. در انتخاباتی که رقیب آقای روحانی با تمام قوا به صحنه آمد و در شرایطی که بسیاری از نهادهای قدرتمند و تاثیرگذار تصمیم گرفته بودند دولت روحانی را یک دورهای کنند این بدنه اجتماعی و مردمی بودند که تمام قد از روحانی حمایت کردند. حتی بخشی از آنها کسانی بودند که در طول چهل ساله انقلاب برای اولین بار بود که رای میدادند و یا در سه دوره اخیر خیلی با صندوقهای رای آشنا نبودند. آنها در یک رقابت تنگاتنگ آقای روحانی را نجات دادند.
دولت پایگاه بسیار ضعیفی نسبت به اردیبهشت 96 دارد
این فعال سیاسی در ادامه خاطرنشان کرد: تصمیمگیریهای ضعیف و ناهماهنگ دولت باعث شد که ناامیدی در جامعه مدنی بالا رود. من معتقدم امروز آقای روحانی پایگاه بسیار ضعیفی نسبت به اردیبهشت 96 دارد. نمیشود تنها امید را منوط کرد به تغییر رویکرد آقای روحانی و دولت کرد. حتما اگر کانونهای فرادولتی و بیرون از نهاد با سیاستهای داخلی و منطقهای دولت همراه شوند همچنین تحولات اساسی در حوزه مدیریتی و کابینه صورت گیرد این ناامیدی در جامعه برطرف خواهد شد. آقای روحانی باید یک نشاطی را در نخبگان مدیریت ایجاد کند و متعاقب آن در واقع با هماهنگی کانونهای اصلی قدرت در نظام سیاسی مسائل منطقهای و بینالمللی خود را متحول کند. ایران در حال حاضر در شرایطی است که تا مسائل منطقهای خودش را حل نکند در سطح بین المللی نیز موفق نخواهد شد.
وی افزود: من معتقدم به جز کشور عراق به خاطر جنگ و رویارویی مستقیم، شاید به جرات بتوان گفت در این چهل سال بحرانیترین دوران روابط با همسایگان خود را در همین دوره آقای روحانی دیدیم.
ایشان باید با هماهنگی کانونهای اصلی تصمیمیگیری مسائل منطقهای و متعاقب آن مسائل بینالمللی را حل کند. اگر این دو اتفاق نیفتد هیچ امیدی نه به تحول در حوزه اقتصادی کشور است و نه تحول در دیگر حوزهها. آقای روحانی یک چیزی را در سال 97 غفلت کرده و آن این است که بر این باور نبود که در ساختار سیاسی قدرت در ایران بسیاری از مسائل اقتصادی و بینالمللی وابسته به نوع رویکرد سیاسی و سیاست داخلی ما است. تا این مساله حل نشود مسائل بینالمللی و اقتصادی هم حل نمیشود. بنابراین اشتباه بزرگ را وقتی کرد که متولی امر توسعه سیاسی و سیاست داخلی را از یک اصولگرای قسم خورده و سوگند خورده یعنی وزارت کشور انتخاب کرد.