فائزه هاشمی: این انتخابات پرشور نخواهد بود
روزنامه شرق با فائزه هاشمی، نماینده مجلس پنجم و فعال حقوق زنان گفتگو کرده است.
آیا اصلاحطلبان هنوز خاتمیمحور و کاریزماگرا هستند؟
كاریزما را نكته منفی نمیبینم، رهبری در هر جریانی لازم است تا اختلافات را به حداقل برساند. قطعا كاریزمای آقای خاتمی بیتأثیر در نتایج انتخابات و میزان آرا نیست. مهم عملکرد کاریزما است که چقدر موردقبول واقع شود؛ هم در بین رأیدهندگان و هم در بین احزاب.
در صورت تأیید صلاحیت كاندیدای اصلاحطلبان آیا صحنه انتخابات پرشور میشود یا مردم از دستهبندیهای سیاسی مرسوم عبور كردهاند؟
به نظرم با همین شرایط، یعنی ادامه رفتارهای تنگنظرانه و انحصارطلبانه اصولگرایان در اداره کشور و سوءمدیریتها و بیعملی و بیهویتی اصلاحطلبان، انتخابات پرشوری نخواهیم داشت. از دی 96 موضعگیریهای اصلاحطلبان متفاوت شد و اعلام مواضع عجیبی داشتند، به مردم اغتشاشگر گفتند، برای منشأ اغتشاشات عامدانه آدرس غلط دادند و تاکنون نیز این رویه ادامه دارد. با مردم عادی که گفتوگو میكنیم انگیزهای برای رأیدادن نیست.
رفتارهای برجامی بایدن میتواند تأثیری بر انتخابات 1400 و بهخصوص به نفع اصلاحطلبان بگذارد؟
کمی شاید و شاید به همین دلیل باشد که مثلا مجمع تشخیص مصلحت تصمیمگیری درباره FATF را به تأخیر میاندازد تا به نفع جریان غیرخودش تمام نشود.
اصلاحطلبان بر انتخاب كاندیدای تماما اصلاحطلب تأکید دارند اما صداهایی مبنی بر احتمال ائتلاف با لاریجانی شنیده میشود. به نظر شما چقدر احتمال ائتلاف وجود دارد؟ از نظر شما ائتلاف امر صحیحی است؟
ائتلاف به خودی خود اشتباه نیست، میتواند جاهایی معنا داشته و به صورت یک حركت تاكتیكی مفید باشد. در بسیاری از کشورها بهخصوص با نظام پارلمانی، ائتلاف در شرایطی که هیچ حزبی اکثریت مطلق را کسب نکرد، شکل میگیرد و یک روش سیاسی جاافتاده است. ائتلاف زمانی میتواند موفق باشد که در تعیین سهم به توافق برسند و این ضمانت وجود داشته باشد كه قدرت تقسیم شود.
احتمال ائتلاف با آقای لاریجانی را در بین اصلاحطلبان نمیبینم. تا جایی که میدانم فقط آقای کرباسچی از این ایده حمایت میکنند. اینكه در شرایط فعلی یك اصولگرای عاقل و مدیر از یك اصلاحطلب مؤثرتر است، جای بحث دارد. از سال 96 به این طرف با پیروزیهای متعدد اصلاحطلبان در انتخاباتهای مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری عمده جریان مدیریت کشور در دست اصلاحطلبان بود ولی در مسیر اصلاحطلبی حركت نكردند، بیشتر دنبال این بودند كه چگونه بعد از پایان این دورهها جایگاهشان را میان اصولگرایان حفظ كنند. اما برخی از اصولگرایان ازجمله آقای لاریجانی که رئیس مجلس بود، با شهامت بیشتری با جریان اصلاحات رابطه برقرار كرد، چون اصولگرا بود، نگران موقعیتش نبود. شاید یك اصلاحطلب با چنین شرایطی از یك اصولگرای معتدل بیاثرتر باشد.
كاهش میزان مشاركت اگر در 1400 اتفاق بیفتد چه تغییراتی در صحنه سیاسی ایجاد میشود؟
به نظرم تفاوتی ایجاد نمیشود، برایشان مهم نیست. طیفی که قدرت را گرفته، شاید بدشان نیاید که مشارکت کم باشد تا قوه مجریه هم به دست خودشان بیفتد. اگر مشاركت كم باشد شاید بیدار شوند.
آلترناتیو كسانی كه رأی نمیدهند چیست؟
صندوق رأی اگر واقعا راهكاری برای تغییر باشد چرا رأی ندهیم؟ در 40سال اخیر انتخاباتهای مؤثر متعددی داشتهایم اما وقتی به اینجا میرسید كه صندوق رأی نمیتواند كمكی به تغییرات بكند و بلکه برعکس عمل میکند، چه باید کرد؟
كاریزما را نكته منفی نمیبینم، رهبری در هر جریانی لازم است تا اختلافات را به حداقل برساند. قطعا كاریزمای آقای خاتمی بیتأثیر در نتایج انتخابات و میزان آرا نیست. مهم عملکرد کاریزما است که چقدر موردقبول واقع شود؛ هم در بین رأیدهندگان و هم در بین احزاب.
در صورت تأیید صلاحیت كاندیدای اصلاحطلبان آیا صحنه انتخابات پرشور میشود یا مردم از دستهبندیهای سیاسی مرسوم عبور كردهاند؟
به نظرم با همین شرایط، یعنی ادامه رفتارهای تنگنظرانه و انحصارطلبانه اصولگرایان در اداره کشور و سوءمدیریتها و بیعملی و بیهویتی اصلاحطلبان، انتخابات پرشوری نخواهیم داشت. از دی 96 موضعگیریهای اصلاحطلبان متفاوت شد و اعلام مواضع عجیبی داشتند، به مردم اغتشاشگر گفتند، برای منشأ اغتشاشات عامدانه آدرس غلط دادند و تاکنون نیز این رویه ادامه دارد. با مردم عادی که گفتوگو میكنیم انگیزهای برای رأیدادن نیست.
رفتارهای برجامی بایدن میتواند تأثیری بر انتخابات 1400 و بهخصوص به نفع اصلاحطلبان بگذارد؟
کمی شاید و شاید به همین دلیل باشد که مثلا مجمع تشخیص مصلحت تصمیمگیری درباره FATF را به تأخیر میاندازد تا به نفع جریان غیرخودش تمام نشود.
اصلاحطلبان بر انتخاب كاندیدای تماما اصلاحطلب تأکید دارند اما صداهایی مبنی بر احتمال ائتلاف با لاریجانی شنیده میشود. به نظر شما چقدر احتمال ائتلاف وجود دارد؟ از نظر شما ائتلاف امر صحیحی است؟
ائتلاف به خودی خود اشتباه نیست، میتواند جاهایی معنا داشته و به صورت یک حركت تاكتیكی مفید باشد. در بسیاری از کشورها بهخصوص با نظام پارلمانی، ائتلاف در شرایطی که هیچ حزبی اکثریت مطلق را کسب نکرد، شکل میگیرد و یک روش سیاسی جاافتاده است. ائتلاف زمانی میتواند موفق باشد که در تعیین سهم به توافق برسند و این ضمانت وجود داشته باشد كه قدرت تقسیم شود.
احتمال ائتلاف با آقای لاریجانی را در بین اصلاحطلبان نمیبینم. تا جایی که میدانم فقط آقای کرباسچی از این ایده حمایت میکنند. اینكه در شرایط فعلی یك اصولگرای عاقل و مدیر از یك اصلاحطلب مؤثرتر است، جای بحث دارد. از سال 96 به این طرف با پیروزیهای متعدد اصلاحطلبان در انتخاباتهای مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری عمده جریان مدیریت کشور در دست اصلاحطلبان بود ولی در مسیر اصلاحطلبی حركت نكردند، بیشتر دنبال این بودند كه چگونه بعد از پایان این دورهها جایگاهشان را میان اصولگرایان حفظ كنند. اما برخی از اصولگرایان ازجمله آقای لاریجانی که رئیس مجلس بود، با شهامت بیشتری با جریان اصلاحات رابطه برقرار كرد، چون اصولگرا بود، نگران موقعیتش نبود. شاید یك اصلاحطلب با چنین شرایطی از یك اصولگرای معتدل بیاثرتر باشد.
كاهش میزان مشاركت اگر در 1400 اتفاق بیفتد چه تغییراتی در صحنه سیاسی ایجاد میشود؟
به نظرم تفاوتی ایجاد نمیشود، برایشان مهم نیست. طیفی که قدرت را گرفته، شاید بدشان نیاید که مشارکت کم باشد تا قوه مجریه هم به دست خودشان بیفتد. اگر مشاركت كم باشد شاید بیدار شوند.
آلترناتیو كسانی كه رأی نمیدهند چیست؟
صندوق رأی اگر واقعا راهكاری برای تغییر باشد چرا رأی ندهیم؟ در 40سال اخیر انتخاباتهای مؤثر متعددی داشتهایم اما وقتی به اینجا میرسید كه صندوق رأی نمیتواند كمكی به تغییرات بكند و بلکه برعکس عمل میکند، چه باید کرد؟