جستجو
رویداد ایران > رویداد > استانداران همسو نباشند دولت لطمه مي‌خورد

استانداران همسو نباشند دولت لطمه مي‌خورد

قانون منع به کار گیری بازنشستگان تحول مهمی در انتصابات مدیران بخش‌های مختلف کشور رقم زد. وزارت کشور در تکاپوی جایگزینی ۱۴ استانداری است که طبق این قانون باید سمت خود را به فردی جوان‌تر بدهند و شورای شهر نیز به جای محمدعلی افشانی شهردار جدیدی را نشاند. شورای شهر تهران از سال ۹۶ که روی کار آمده تاکنون، این سومین بار است که برای کلانشهر تهران شهردار بر می‌گزیند. هر چه هست این قانون تغییرات مهمی را در سطح مدیریت اجرایی کشور به وجود آورده است.
محمدرضا خباز که به مدت ۲ سال استاندار سمنان و حدود چهار ماه استاندار خراسان شمالی بوده است، حالا باید کرسی استانداری خراسان شمالی را ترک کند. او معتقد است که در شرایط خطیر کنونی کشور، مهم‌ترین وظیفه استانداران جلب اعتماد مردم است. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب بیان می‌کند که افرادی باید به سمت استانداری انتخاب شوند که بیشترین همراهی را با سیاست‌های رئیس‌جمهور داشته باشند. او در گفت‌وگو با «آرمان» در مورد شهرداری تهران اظهار کرد: «اگر یک دستگاه نظارتی با نگاه سختگیرانه‌ای برخورد کرد که شهردار نتواند کار کند، به نظر ارتباطی به شورای شهر ندارد». در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.                                                      

اخیرا تعداد زیادی از استانداران به دلیل قانون منع به کارگیری بازنشستگان قرار است جای خود را به نیروی‌های جوان‌تر بدهند. با توجه به اینکه استاندار بوده اید، به نظر شما مهم‌ترین مولفه‌ها و ویژگی‌های استانداران چه باید باشد؟

استاندار در هر استانی عالی‌ترین مسئول قوه مجریه است. علاوه بر این عضو شورای تامین هر استانی است؛ مسئولیت امنیت استان را به عهده دارد. در شورای تامین نیز هم قوه قضائیه حضور دارد و هم نیرو‌های مسلح. آنها مشاورین استاندار در شورای تامین هستند. این جایگاه بسیار مهم است و باید در انتخاب افراد برای این سمت خیلی دقت شود. فردی باید انتخاب شود که صلاحیت این مسئولیت‌ها را داشته باشد. این فرد در گذشته هم نشان داده باشد که از عهده این مسئولیت سنگین بر می‌آید. به ویژه اینکه در شرایط کنونی کشور در وضعیت خطیری قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران به دلیل بدعهدی و نابخردی استکبار جهانی امروز در شرایط کاملا استثنایی قرار گرفته است. در طول 40 سال گذشته چنین شرایطی را نداشتیم. از این رو استاندار باید تجربه عمیقی داشته باشد. از نظر روحی این فرد باید پرحوصله و خوددار باشد و در نهایت تواضع با مردم رفتار کند. شرایط امروز ما ایجاب می‌کند که مسئولان دولتمردان رابطه خود را با مردم عمیق‌تر کنند. در بعد اقتصادی مردم شرایط سختی را می‌گذرانند. لااقل باید با اخلاق و رفتار پسندیده و اظهار تواضع و خاکساری با مردم رفتار کرد. حتی اگر نمی‌توانیم مشکلی را از مشکلات مردم رفع کنیم، لااقل طوری رفتار کنیم که نمک بر زخم مردم نپاشیم. این بی اعتمادی که بین مردم به وجود آمده است، نباید دیوار بلند‌تری پیدا کند. مدیران ارشد استان باید با تلاش‌های خودشان و با حضور خودشان در صحنه‌های مختلف و کم کردن فاصله خود با مردم این دیوار بی اعتمادی را روز به روز کوتاه‌تر کنند. مردم باید احساس کنند که مسئولان علاقه‌مند به آنها هستند و درصدد رفع مشکلات مردم تمام تلاش خود را به کار می‌برند و اگر نشد، مردم می‌پذیرند. «لایکلف ا... الا وسعها» به این معناست که خداوند بیش از وسع از ما چیزی نمی‌خواهد. این جمله را به دو شکل می‌توان برداشت کرد. برخی از این جمله توجیهی برای کم کاری خود فراهم می‌کنند. برخی دیگر هم از توانایی‌شان برای کار بهتر استفاده می‌کنند. اگر بودجه استانداری کم است می‌توان با جلسات مداوم مدیران و هم افزایی بین آنان مشکلات مردم را حل کرد. همه مشکلات مردم پول نیست. خیلی از مشکلات مردم که در رفت و آمدهای ادارات خسته شده‌اند می‌تواند با برنامه‌ریزی درست حل شود. در خراسان شمالی و در فاصله چهار ماهی که من در این منطقه استاندار بوده‌ام، تلاش کردیم که برخی مشکلاتی که سال‌های سال وجود داشته حل کنیم. به ویژه در مسائل زمین، گرفتاری‌هایی که مردم با جاهایی مثل شهرداری، منابع طبیعی و سازمان ثبت و هرکجا که زمین در اختیار مردم می‌گذارد، با نشست‌های بین مدیران مختلف حل کردیم. اینها پول نمی‌خواهد، بلکه دلسوزی و هم افزایی و برنامه‌ریزی می‌خواهد. استاندار علاوه بر اینکه باید کاملا با مردم عجین بوده و فاصله به وجود آمده بین مردم و مسئولان را به حد اقل برساند، قدرت تحول در مسائل را داشته باشد. باید با صبر و حوصله به مسائل مردم توجه کند و برای آن برنامه‌ریزی کند. ممکن است که مردم وارد جهاد کشاورزی شوند و مسئولان بگویند به ما ارتباطی ندارد. اما اگر مردم وارد استانداری شده و مشکلات شان را بیان کردند نباید گفت که مساله به ما مربوط نیست. هرچه در قوه مجریه هست به استانداری مربوط می‌شود. دو قوای دیگر و نهادهای زیر نظر رهبری و قوای مسلح هم اگر کسی کاری داشت، باز به ما مربوط می‌شود؛ البته به صورت غیر مستقیم. استاندار می‌تواند مشکل آن دستگاه را با توصیه و سفارش به نهادهای مربوطه پیگیری کند.

ارتباط استاندار با دولت و وزارت کشور باید چگونه باشد و چطور می‌توان آن را تقویت کرد؟

درست است که حکم استاندار را وزیر کشور می‌زند و کاملا زیر نظر وزارت کشور است، اما چون همه اعضای دولت به او رأی داده‌اند و با رأی کابینه استاندار شده است و اگر موافقت کابینه و رئیس‌جمهور نبود، نمی‌توانست روی کار بیاید، نماینده همه دستگاه‌هاست. قوه مجریه و اعضای دولت در انتخاب استاندار با رأی خود نقش داشته اند. بنا بر این قانون اگر قرار است مدیری در استان در قوه مجریه نصب شود، باید با هماهنگی استاندار باشد. چون استاندار حامی منافع آن وزارتخانه در استان خود است. بنابراین مستقیما زیر نظر وزیر کشور است. ولی غیر مستقیم به همه دستگاه‌ها ارتباط دارد. اگر مدیری در استان موفق نبود، باید به مقام بالاتر خود گزارش دهد و درخواست تغییر کند. استانداران باید تلاش کنند تا مدیران راهشان را درست بروند و اگر مدیری خلافی انجام داد، بداند که باید پاسخگوی دستگاه‌های نظارتی باشند.

همراهی استانداران با سیاست‌های دولت چقدر اهمیت دارد؟ اگر استانداران برخلاف سیاست‌های دولت عمل کنند، چقدر به اعتماد مردم ضربه می‌زند؟

استاندار هر دولتی اگر سیاست‌های دولت را قبول نداشته باشد، نباید این سمت را بپذیرد و همچنین دولت نیز نباید چنین فردی را انتخاب کند. مگر می‌شود کسی استاندار دولتی باشد اما سیاست‌های دولت را قبول نداشته باشد. مثل این است که فردی که یکی از سازهای گروه ارکستری را در اختیار دارد، بگوید هر طور دلم بخواهد ساز می‌زنم. بنابراین اولین ویژگی استاندار در هر دولتی باید این باشد که وعده‌ها و سیاست‌های دولت را به رسمیت بشناسد و با تمام تلاش در تحقق آن آرمان‌ها و شعارها تلاش کند.

اصلاح‌طلبان شهردار جدیدی انتخاب کرده‌اند. شورای شهری که با رأی کامل مردم به لیست اصلاح‌طلبان انتخاب شد، تاکنون سومین شهردار را انتخاب کرده است. بعد از شورای شهر اول یکی از پرچالش‌ترین شوراهای شهر را شاهد هستیم. لااقل از منظر انتخاب شهردار چالش‌های زیادی داشته‌اند. به نظر شما تغییر شهردار چقدر مربوط به عملکرد اصلاح‌طلبان است؟

در انتخاب شهردار اول انتخاب اصلحی انجام شد. حالا آقای نجفی به هر دلیلی استعفا دادند. البته من معتقدم که بیماری‌شان هم نوعی بهانه بود. بالاخره آقای نجفی به‌خاطر مسائلی با مشکل مواجه شده بود. در چنین شرایطی آقای نجفی احساس کرد که نمی‌تواند خدمت کند و از این رو کناره گیری کرد. بنابراین شورا کار خود را به درستی انجام داد. اینکه آقای نجفی به هر دلیلی کناره‌گیری کرده است، به شورای شهر ارتباطی ندارد. شهردار دوم هم به درستی انتخاب شد؛ هم مسیر دموکراتیک به خوبی طی شد و هم افراد مختلف را ارزیابی کرده و در نهایت به یک فرد رأی دادند. آقای افشانی که قصد کناره گیری نداشت. قانون منع به کار گیری بازنشستگان که موعد آن 26 آبان ماه است باعث شد که به‌رغم میل باطنی شورای شهر و شهردار، آقای افشانی مجبور به کناره گیری شود. شورای شهر وظیفه اش را درست انجام داده است. اعضای شورا که علم غیب نداشتند که چنین اتفاقی می‌افتد و چنین قانونی تصویب می‌شود. من فکر می‌کنم در هر دو انتخاب شورای شهر هیچ تقصیری ندارد. در انتخاب اول شهردار کناره گیری کرد و در انتخاب دوم مجبور به کناره گیری شد.

مساله اینجا است که عده‌ای معتقدند که شورای شهر نتوانست شهرداری انتخاب کند که مورد تایید نهادهای بالادستی باشد و از همین رو مانع بر سر راه شهردار اول هم به وجود آمد. الان هم زمزمه‌هایی مبنی بر این است که احتمالا آقای حناچی به عنوان شهردار جدید هم مورد تایید قرار نگیرد و شورای شهر مجبور به انتخاب گزینه‌های دیگری شود. از این نظر اصلاح‌طلبان باید چه کنند؟

شورای شهر از نهادهایی که باید استعلام کند، اینکار را می‌کند. اگر یک دستگاه نظارتی با نگاه سختگیرانه‌ای برخورد کرد که شهردار نتواند کار کند، به نظر ارتباطی به شورای شهر ندارد. اگر در قانون باشد که شورای شهر باید نظر همه دستگاه‌های نظارتی را بگیرد، باز مورد قبول بود. اما چنین قانونی وجود ندارد. باید نظر وزارت اطلاعات و حراست را بگیرد که مثبت بوده است. در مورد شهردار دوم که نه شهردار مقصر است و نه شورای شهر. شهردار می‌خواهد خدمت کند، اما قانون جلوی خدمتش را گرفته است. شورا هم این شهردار را قبول دارد. نباید بی‌جهت توپ را در میدان شورای شهر انداخت.

گفته می‌شود که ممکن است وزارت کشور تایید نکند. از این نظر چطور؟

عموما اینطور نیست. وقتی فردی از سوی شورای شهر انتخاب می‌شود، حتی وزارت کشور غیر همراه هم همراهی می‌کند. چه رسد به دولتی که با شورای شهر همراه است. به نظر من این واقعیت ندارد. هر کسی که توسط شورای شهر انتخاب شود، وزارت کشور نیز موافق خواهد بود. بالاخره آنقدر در کشور مساله و مشکل وجود دارد که در شهرداری ای که اداره کردن آن به اندازه 5 استان زحمت دارد، وزارت کشوری که خود مسئول امنیت است، سنگ اندازی نمی‌کند. خیلی بعید است. بنابراین تا الان شورا کار قانونی انجام داده است. خوشبختانه آقای حناچی، جزو هیچ یک از احزابی که اعضای شورای شهر دارند، نیست. البته به این معنا نیست که نگاه سیاسی ندارد ولی دیگر کسی نمی‌تواند این ایراد را بگیرد.

البته ارتباطاتی با احزاب دارند. بالاخره احزاب نقش مهمی در انتخاب‌های شورای شهر داشتند.

من نگفتم احزاب در انتخاب‌ها نقشی نداشتند. من گفتم این آقای حناچی عضو احزاب دارای نماینده در شورای شهر نبوده است. اگر این فرد عضو یکی از این احزاب بود، شائبه به وجود می‌آمد. اما الان دیگر این شائبه هم وجود ندارد.

کل عملکرد اصلاح‌طلبان در شورای شهر مورد قضاوت مردم قرار می‌گیرد و از این نظر خیلی‌ها معتقد هستند که تغییر چند باره شهرداران باعث می‌شود که نتوانند، عملکرد درستی در شهرداری داشته باشند و این مساله بر پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان تاثیر می‌گذارد. نظر شما در این مورد چیست؟

من معتقدم که مردم آگاه‌تر از این حرف‌ها هستند که قضاوت نامناسبی داشته باشند. چندین سال است که برخی تندروها علیه بزرگان اصلاح‌طلب سمپاشی می‌کنند، اما ایشان آنقدر محبوب دل مردم است که وقتی نظری می‌دهد، مردم به احترام به نظرش عمل می‌کنند. بنابراین اینکه فکر کنیم اتفاقاتی که در شورای شهر افتاده باعث ناامیدی مردم است، معلوم می‌کند که مردم را به درستی نشناخته ایم. مردم می‌دانند که در هر دو اتفاق شورای شهر و اصلاح‌طلبان مقصر نیستند. اگر در شورای شهر اختلاف بود و شهردار را استیضاح می‌کردند، مساله دیگر بود. طبیعی است که تغییر شهردار به مصلحت نیست. تغییر شهردار باعث می‌شود که خدمت رسانی به مردم به تاخیر بیفتد. شورای شهر اما وظیفه‌اش را به درستی انجام داده است. کسانی که باعث شدند، این اتفاقات بیفتد، باید پاسخگو باشند؛ نه شورای شهر. مردم آگاه هستند و می‌دانند که چه اتفاقاتی رخ داده است. البته من هم قبول دارم که این مساله آثار منفی دارد. تغییر مدیریت بسیار برای آن منطقه مضر است.

برخی اعضای شورای عالی بیان کرده‌اند که چون شورای شهر با شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در انتخاب شهردار هماهنگ نبوده، باعث ایجاد مشکل شده است. با این مساله موافق هستید؟

اگر شورای شهر با شورای عالی هماهنگی می‌کرد که چه بهتر اما این وظیفه شورا نیست. هماهنگ کننده، مفید است اما واجب نیست. کسی که می‌خواهد مسئول عالی رتبه‌ای را برای کلانشهر تهران انتخاب کند، خوب است که تعاملات زیادی برای انتخاب بهتر داشته باشد.

مردم این روزها در مورد تحریم‌ها نگران هستند. به نظر شما تعامل وزرا با مردم در توضیح شرایط در این زمینه باید چگونه باشد؟ 

مشکلات اقتصادی کشور مربوط به حرکت‌های ضد انسانی دشمنان خارجی است. مقداری هم مربوط به برنامه‌ریزی‌ها و رفتار خودمان با مردم است. دستگاه‌های نظارتی باید بر مساله قیمت‌ها نظارت کنند. همه گرانی‌ها به نوسانات دلار مربوط نیست. خیلی از اینها به دلیل رفتار افراد سودجو است. افراد بی‌انصافی که شرایط مردم را درک نمی‌کنند و در این شرایط حساس می‌خواهند جیبشان را پر پول کنند. در این شرایط باید تولید کنندگان و توزیع کنندگان با حداقل سود کالاها را در اختیار مردم قرار دهند. اگر چنین نکردند، باید دولت بر قیمت‌ها نظارت کند. وزارت صمت وظیفه دارد در بازار حضور داشته باشد و در این شرایط فشار را کمتر کند. اگر بازار را رها کنند، طبیعتا قیمت‌ها افسارگسیخته بالا می‌رود. به نظر من وزارت صمت باید نیروهای آموزش دیده را برای کنترل بازار بفرستد. در قدم اول باید همه کالاها درج قیمت را رعایت کنند. هرکجا که نداشتند باید به عنوان متخلف برخورد شود. وزارت دادگستری و وزارت صنعت، معدن و تجارت باید تلاش کند و بقیه دستگاه‌ها هم کمک کنند.

                   
برچسب ها
نسخه اصل مطلب