حمید صفت؛ قصاص در انتظار آوازهخوان؟
حمید. ص، پس از محاکمه به اتهام قتل شوهرِ مادرش بازداشت شد.
خواننده رپ که از ۳ سال قبل بهدنبال درگیری مرگبار با شوهرِ مادرش در مظان اتهام قتل عمدی قرار دارد، درحالیکه تا دیروز با سپردن قرار وثیقه آزاد بود محاکمه شد، پس از جلسه دادگاه با تشدید قرارش از سوی هیأت قضایی، بازداشت و تا صدور حکم روانه زندان شد.
نخستین برگ از پرونده حمید. ص، از روز ۲۴ مردادماه سال ۹۶ تکمیل شد. آن روز او که متوجه درگیری مادرش با شوهرش شده بود سراسیمه خود را به خانه آنها رساند و در دفاع از مادرش با شوهر او درگیر شد. مادر او از حدود ۱۰ سال قبل پس از جدایی از شوهر اولش، با هوشنگ که ۶۶ سال داشت ازدواج کرده بود و حمید هم گاهی به خانه آنها میرفت. او آن روز وقتی فهمید هوشنگ مادرش را کتک زده خودش را به خانه رساند و با او درگیر شد. هرچند این درگیری با کشمکش و بگومگو همراه بود و حمید یک گلدان را شکست، اما هوشنگ که بهتازگی قلبش را جراحی کرده بود و داروهای ضدانعقاد خون مصرف میکرد حالش بد و به بیمارستان منتقل شد. با اینکه پزشکان تلاش زیادی برای مداوای او انجام دادند، اما ۳ روز بعد روی تحت بیمارستان جانش را از دست داد تا خانواده هوشنگ از حمید به اتهام قتل او شکایت کنند.
پرونده در دادسرای جنایی
شکایت اولیای دم هوشنگ که شامل ۲ پسر و یک دختر او هستند باعث دستگیری حمید شد. او که خواننده رپ بود و تا آن زمان چندان معروف نبود پس از دستگیری نامش سر زبانها افتاد. او در دادسرا به درگیری با پدرخواندهاش اعتراف کرد، اما گفت قصد کشتن او را نداشته است. او گفت: روز حادثه با مقتول بحثم شد و یک گلدان برداشتم و به دیوار کوبیدم تا او را بترسانم. بعد به سمتش رفتم و ضربهای به صورتش زدم. همسایهها با شنیدن صدای دعوا مقابل خانه ما آمدند و دعوا خاتمه یافت. من و مادرم از خانه خارج شدیم، اما گویا ۲ساعت بعد ناپدریام دچار حالت تهوع و به بیمارستان منتقل شد و پس از ۳ روز جان باخت.
در جریان تحقیقات درباره این حادثه، ابتدا پزشکی قانونی علت فوت متوفی را اصابت جسم سخت به سرش و خونریزی اعلام کرد، اما در ادامه با اعتراض متهم پرونده به کمیسیون پزشکی رفت. چندین مرتبه کمیسیون پزشکی با حضور متخصصان تشکیل شد تا اینکه کمیسیون ۹ نفره اعلام کرد که علت مرگ مقتول، ضربه به سر بوده، اما این ضربه نوعا کشنده نبوده و احتمالا داروهایی که قربانی بهدلیل بیماریهایش مصرف میکرده نیز در مرگ او نقش داشته است. این نظریه باعث شد تا متهم بتواند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود. اما آزادی حمید پایان کار نبود چرا که اولیای دم به این حکم اعتراض کردند و پرونده به کمیسیون ۱۱ نفره فرستاده شد. این بار، اما اعضای کمیسیون اعلام کردند علاوه بر جراحات روز حادثه بیماریهای زمینهای متوفی مانند فشار خون و بیماری قلبی نیز در مرگ او مؤثر بوده است. در این شرایط بود که پرونده حمید با صدور قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست با اتهام مباشرت در قتل عمدی به دادگاه فرستاده شد.
در دادگاه
اولین جلسه محاکمه حمید، صبح روز شنبه در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه محسن اختیاری، به نمایندگی دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. این جلسه به دفاع از کیفرخواست گذشت و با پایان وقت ادامه رسیدگی، به روز دوشنبه موکول شد.
در دومین جلسه که صبح دیروز به ریاست قاضی مجید متینراسخ و با حضور قاضی حسینزاده و ابراهیمی بهعنوان مستشار برگزار شد، ابتدا رئیس دادگاه اولیای دم را به صلح و سازش و بخشیدن متهم دعوت کرد. سپس از یکی از فرزندان مقتول که در دادگاه حضور داشت خواست شکایتش را مطرح کند. پسر جوان که از خواهرش نیز وکالت دارد در چند جمله گفت: از حمید شکایت دارم و حاضر به گذشت نیستم. او پدرم را زده و باعث مرگش شده. این حادثه قتل عمد بوده است. حمید اطلاع داشت که پدرم دارو مصرف میکند. خواسته من و خواهرم قصاص است. پسر مقتول در شرایطی خواستهاش را بیان کرد که برادر او در دادگاه حاضر نبود.
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: من به نمایندگی از موکلانم خواستار قصاص متهم هستم. از طرف دیگر با توجه به اینکه اتهام او قتل عمدی است خواستار تبدیل قرار وثیقه متهم به قرار بازداشت موقت هستم. وی ادامه داد: متهم ۱۸ بار اقرار کرده که مقتول را زده و آغازگر درگیری بوده است. متهم از بیماری مقتول و داروهایی که او مصرف میکرد اطلاع داشته و با آگاهی از این موضوع با وی درگیر شده است.
قتل را قبول ندارم
در ادامه جلسه محاکمه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی، از حمید خواست در جایگاه بایستد و از خودش دفاع کند. او ابتدا رو به فرزند مقتول کرد و گفت: به خاطر حادثهای که اتفاق افتاده عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم. با این حال من مرتکب قتل نشدهام و اتهامم را قبول ندارم.
در ادامه قاضی متینراسخ به تحقیق از متهم پرداخت و سؤالاتی از او پرسید.
آیا قبول داری که در درگیری با متوفی با کف دست چندین ضربه بهصورت و بینی او زدهای؟
مثل همه دعواها، درگیری ما هم با هلدادن یکدیگر شروع شد و من هم چند مرتبه او را هل دادم. در تحقیقات اولیه گفتم من او را نزدهام. گفتند اگر تو نزدی، مادرت زده است. به همین دلیل من هم گردن گرفتم که چند ضربه به او زدهام.
درباره پرتکردن گلدان و شکلاتخوری بهسوی متهم صحبت کن.
من شکلاتخوری را بهسوی او پرتاب نکردم. فقط یک گلدان بود که به دیوار کوبیدم. آن موقع متوفی به سمت آشپزخانه رفت و من فکر کردم میخواهد چاقو بردارد. دستش را گرفتم. او یک لیوان برداشت که آن را هم از او گرفتم و لیوان افتاد و شکست. بعد هم دعوایمان تمام شد.
آیا قبول داری با دست به صورت مقتول ضربه زدی؟
من ضربهزدن در حد هلدادن را قبول دارم.
در این هنگام قاضی از یکی از حاضران در دادگاه خواست در برابر متهم قرار گیرد تا او صحنه درگیری را بازسازی کند. متهم در این صحنه کف دستش را روی بینی و صورت فرد مقابل قرار داد و او را هل داد.
آیا میدانستی که هوشنگ بیمار است و داروی ضدانعقاد خون مصرف میکند؟
میدانستم که بیماری قند (دیابت) دارد. یک مرتبه هم برایش از کیش انسولین تهیه کرده بودم. بیشتر از این نمیدانستم تا اینکه شب حادثه مادرم گفت حاجی به بیمارستان منتقل شده است. من اصلا نمیدانستم که انعقاد خون چیست.
آیا میدانستی مقتول مدتی قبل عمل جراحی قلب داشته است؟
مدتی قبل از حادثه پرسیده بودم و گفته بودند که دکتر قلب میرود.
مادرت و مقتول چه زمانی با یکدیگر ازدواج کردند و تو از چه زمانی با آنها زندگی میکردی؟
آنها حدود ۱۰ سال قبل ازدواج کردند. من چند سال با پدرم زندگی میکردم و بعد با مادرم و متوفی زندگی کردم. حدود ۳ سال با آنها بودم و بعد از مدتی که دفتر کار گرفتم خودم تنها زندگی میکردم و گاهی به مادرم سر میزدم.
چقدر درس خواندهای؟
من دیپلم نقشهکشی دارم.
چه ورزشی میکردی؟
قبل از اینکه این اتفاق بیفتد بدنسازی میرفتم و فوتبال بازی میکردم. اتفاقا گاهی متوفی هم با من فوتبال میآمد و وضعیت قندش هم با فوتبال بهتر شده بود. بعد از اینکه از زندان هم آزاد شدم با امیر علیاکبری بوکس کار میکنم.
آیا میدانستی افرادی که چنین داروهایی مصرف میکنند ممکن است با ضربهای کوچک دچار سکته شوند؟
نه نمیدانستم.
گزارش خلاف واقع پزشکی قانونی
با پایان سؤالات رئیس دادگاه، نوبت به نورالله عزیزمحمدی، یکی از وکلای مدافع متهم رسید تا از متهم دفاع کند. او حرفهایش را اینطور آغاز کرد: گزارش اولیه پزشکی قانونی خلاف واقع بود و باعث شد روند این پرونده منحرف شود. در این گزارش آمده بود که علت مرگ متوفی اصابت جسم سخت و خونریزی مغزی است. درحالیکه روی سر متوفی اثری از اصابت جسم سخت وجود نداشت. همین گزارش باعث شد که خانواده متوفی نسبت به موکلم بدبین شوند و کار به اینجا کشیده شود. درصورتی که ما به این گزارش اعتراض کردیم و در گزارش بعدی پزشکی قانونی این نکته اصلاح شد. وکیل متهم که سالها قاضی دادگاه بود و به پروندههای قتل رسیدگی میکرد ادامه داد: با اعتراض ما پرونده به هیأتهای ۳، ۵، ۷، ۹ و ۱۱ نفره ارجاع شد. در نظریه هیأت ۵ نفره آمده بود که ۶۷ درصد بیماری متوفی باعث مرگش شده و ۳۳ درصد متهم مقصر است. این درصد در کمیسیون ۷ نفره به ۵۰، ۵۰ رسید، اما در ادامه کمیسیونهای ۹ و ۱۱ نفره درصدی اعلام نکردند، اما اشاره کردند که بیماری متوفی نیز در مرگش مؤثر بوده است. بررسیها نشان میدهد که عمل موکلم باعث خونریزی نبوده، اما آن را تشدید کرده است. چطور ممکن است در پروندهای که پزشکی قانونی اعلام کرده ۵۰ درصد علت مرگ متوفی بیماری او بوده موضوع قتل عمد مطرح شود. حکم قتل عمد قصاص است و اگر یک درصد هم در قاتل بودن متهم شبهه وجود داشته باشد باید احتیاط کرد. من زمانی که قاضی بودم در پروندههایی که ۵ درصد شبهه وجود داشت هم حکم قصاص نمیدادم. در این پرونده هم موکلم قاتل نیست.
متهم باید بازداشت شود
در ادامه این جلسه نوبت به اختیاری، نماینده دادستان، رسید. او در چند جمله به ابهامات مطرحشده از سوی وکیل مدافع متهم پاسخ داد و در ادامه گفت: با توجه به حق نماینده دادستان درخصوص تشدید قرار و با عنایت به اینکه همه شواهد و مدارک علیه متهم است خواستار تشدید قرار متهم و تبدیل آن به قرار بازداشت موقت هستم.
بازگشت به زندان
در پایان این جلسه محاکمه که حدود ۳ ساعت طول کشید. قاضی از حمید خواست در جایگاه قرار بگیرد تا برای آخرین مرتبه از خود دفاع کند. قاضی بار دیگر اتهام مباشرت در قتل عمدی را به متهم تفهیم کرد و او در دفاع از خود گفت: من از دادگاه طلب عفو و بخشش دارم. متوفی مثل پدرم بود. ما رابطه دوستانهای با یکدیگر داشتیم. فکرش را هم نمیکردم که روزی چنین اتفاقی بیفتد. چند روز قبل از حادثه تولد من بود و او برایم هدیه گرفت. چند روز قبلتر هم با یکدیگر به خرید رفته بودیم. با این حال باور کنید من اطلاع نداشتم که او بیمار است و دارو مصرف میکند. از دادگاه درخواست کمک دارم و از اولیای دم میخواهم که من را ببخشند.
پس از آخرین دفاعیات متهم، هیأت قضایی قرار متهم را از قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی به قرار بازداشت موقت تبدیل کردند و در میان بهت و حیرت متهم، مأموران به او دستبند زدند و وی را به بازداشتگاه منتقل کردند. همچنین رئیس دادگاه اعلام کرد پس از شور با مستشاران، بهزودی حکم پرونده صادر خواهد شد.
نخستین برگ از پرونده حمید. ص، از روز ۲۴ مردادماه سال ۹۶ تکمیل شد. آن روز او که متوجه درگیری مادرش با شوهرش شده بود سراسیمه خود را به خانه آنها رساند و در دفاع از مادرش با شوهر او درگیر شد. مادر او از حدود ۱۰ سال قبل پس از جدایی از شوهر اولش، با هوشنگ که ۶۶ سال داشت ازدواج کرده بود و حمید هم گاهی به خانه آنها میرفت. او آن روز وقتی فهمید هوشنگ مادرش را کتک زده خودش را به خانه رساند و با او درگیر شد. هرچند این درگیری با کشمکش و بگومگو همراه بود و حمید یک گلدان را شکست، اما هوشنگ که بهتازگی قلبش را جراحی کرده بود و داروهای ضدانعقاد خون مصرف میکرد حالش بد و به بیمارستان منتقل شد. با اینکه پزشکان تلاش زیادی برای مداوای او انجام دادند، اما ۳ روز بعد روی تحت بیمارستان جانش را از دست داد تا خانواده هوشنگ از حمید به اتهام قتل او شکایت کنند.
پرونده در دادسرای جنایی
شکایت اولیای دم هوشنگ که شامل ۲ پسر و یک دختر او هستند باعث دستگیری حمید شد. او که خواننده رپ بود و تا آن زمان چندان معروف نبود پس از دستگیری نامش سر زبانها افتاد. او در دادسرا به درگیری با پدرخواندهاش اعتراف کرد، اما گفت قصد کشتن او را نداشته است. او گفت: روز حادثه با مقتول بحثم شد و یک گلدان برداشتم و به دیوار کوبیدم تا او را بترسانم. بعد به سمتش رفتم و ضربهای به صورتش زدم. همسایهها با شنیدن صدای دعوا مقابل خانه ما آمدند و دعوا خاتمه یافت. من و مادرم از خانه خارج شدیم، اما گویا ۲ساعت بعد ناپدریام دچار حالت تهوع و به بیمارستان منتقل شد و پس از ۳ روز جان باخت.
در جریان تحقیقات درباره این حادثه، ابتدا پزشکی قانونی علت فوت متوفی را اصابت جسم سخت به سرش و خونریزی اعلام کرد، اما در ادامه با اعتراض متهم پرونده به کمیسیون پزشکی رفت. چندین مرتبه کمیسیون پزشکی با حضور متخصصان تشکیل شد تا اینکه کمیسیون ۹ نفره اعلام کرد که علت مرگ مقتول، ضربه به سر بوده، اما این ضربه نوعا کشنده نبوده و احتمالا داروهایی که قربانی بهدلیل بیماریهایش مصرف میکرده نیز در مرگ او نقش داشته است. این نظریه باعث شد تا متهم بتواند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود. اما آزادی حمید پایان کار نبود چرا که اولیای دم به این حکم اعتراض کردند و پرونده به کمیسیون ۱۱ نفره فرستاده شد. این بار، اما اعضای کمیسیون اعلام کردند علاوه بر جراحات روز حادثه بیماریهای زمینهای متوفی مانند فشار خون و بیماری قلبی نیز در مرگ او مؤثر بوده است. در این شرایط بود که پرونده حمید با صدور قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست با اتهام مباشرت در قتل عمدی به دادگاه فرستاده شد.
در دادگاه
اولین جلسه محاکمه حمید، صبح روز شنبه در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه محسن اختیاری، به نمایندگی دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. این جلسه به دفاع از کیفرخواست گذشت و با پایان وقت ادامه رسیدگی، به روز دوشنبه موکول شد.
در دومین جلسه که صبح دیروز به ریاست قاضی مجید متینراسخ و با حضور قاضی حسینزاده و ابراهیمی بهعنوان مستشار برگزار شد، ابتدا رئیس دادگاه اولیای دم را به صلح و سازش و بخشیدن متهم دعوت کرد. سپس از یکی از فرزندان مقتول که در دادگاه حضور داشت خواست شکایتش را مطرح کند. پسر جوان که از خواهرش نیز وکالت دارد در چند جمله گفت: از حمید شکایت دارم و حاضر به گذشت نیستم. او پدرم را زده و باعث مرگش شده. این حادثه قتل عمد بوده است. حمید اطلاع داشت که پدرم دارو مصرف میکند. خواسته من و خواهرم قصاص است. پسر مقتول در شرایطی خواستهاش را بیان کرد که برادر او در دادگاه حاضر نبود.
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: من به نمایندگی از موکلانم خواستار قصاص متهم هستم. از طرف دیگر با توجه به اینکه اتهام او قتل عمدی است خواستار تبدیل قرار وثیقه متهم به قرار بازداشت موقت هستم. وی ادامه داد: متهم ۱۸ بار اقرار کرده که مقتول را زده و آغازگر درگیری بوده است. متهم از بیماری مقتول و داروهایی که او مصرف میکرد اطلاع داشته و با آگاهی از این موضوع با وی درگیر شده است.
قتل را قبول ندارم
در ادامه جلسه محاکمه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی، از حمید خواست در جایگاه بایستد و از خودش دفاع کند. او ابتدا رو به فرزند مقتول کرد و گفت: به خاطر حادثهای که اتفاق افتاده عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم. با این حال من مرتکب قتل نشدهام و اتهامم را قبول ندارم.
در ادامه قاضی متینراسخ به تحقیق از متهم پرداخت و سؤالاتی از او پرسید.
آیا قبول داری که در درگیری با متوفی با کف دست چندین ضربه بهصورت و بینی او زدهای؟
مثل همه دعواها، درگیری ما هم با هلدادن یکدیگر شروع شد و من هم چند مرتبه او را هل دادم. در تحقیقات اولیه گفتم من او را نزدهام. گفتند اگر تو نزدی، مادرت زده است. به همین دلیل من هم گردن گرفتم که چند ضربه به او زدهام.
درباره پرتکردن گلدان و شکلاتخوری بهسوی متهم صحبت کن.
من شکلاتخوری را بهسوی او پرتاب نکردم. فقط یک گلدان بود که به دیوار کوبیدم. آن موقع متوفی به سمت آشپزخانه رفت و من فکر کردم میخواهد چاقو بردارد. دستش را گرفتم. او یک لیوان برداشت که آن را هم از او گرفتم و لیوان افتاد و شکست. بعد هم دعوایمان تمام شد.
آیا قبول داری با دست به صورت مقتول ضربه زدی؟
من ضربهزدن در حد هلدادن را قبول دارم.
در این هنگام قاضی از یکی از حاضران در دادگاه خواست در برابر متهم قرار گیرد تا او صحنه درگیری را بازسازی کند. متهم در این صحنه کف دستش را روی بینی و صورت فرد مقابل قرار داد و او را هل داد.
آیا میدانستی که هوشنگ بیمار است و داروی ضدانعقاد خون مصرف میکند؟
میدانستم که بیماری قند (دیابت) دارد. یک مرتبه هم برایش از کیش انسولین تهیه کرده بودم. بیشتر از این نمیدانستم تا اینکه شب حادثه مادرم گفت حاجی به بیمارستان منتقل شده است. من اصلا نمیدانستم که انعقاد خون چیست.
آیا میدانستی مقتول مدتی قبل عمل جراحی قلب داشته است؟
مدتی قبل از حادثه پرسیده بودم و گفته بودند که دکتر قلب میرود.
مادرت و مقتول چه زمانی با یکدیگر ازدواج کردند و تو از چه زمانی با آنها زندگی میکردی؟
آنها حدود ۱۰ سال قبل ازدواج کردند. من چند سال با پدرم زندگی میکردم و بعد با مادرم و متوفی زندگی کردم. حدود ۳ سال با آنها بودم و بعد از مدتی که دفتر کار گرفتم خودم تنها زندگی میکردم و گاهی به مادرم سر میزدم.
چقدر درس خواندهای؟
من دیپلم نقشهکشی دارم.
چه ورزشی میکردی؟
قبل از اینکه این اتفاق بیفتد بدنسازی میرفتم و فوتبال بازی میکردم. اتفاقا گاهی متوفی هم با من فوتبال میآمد و وضعیت قندش هم با فوتبال بهتر شده بود. بعد از اینکه از زندان هم آزاد شدم با امیر علیاکبری بوکس کار میکنم.
آیا میدانستی افرادی که چنین داروهایی مصرف میکنند ممکن است با ضربهای کوچک دچار سکته شوند؟
نه نمیدانستم.
گزارش خلاف واقع پزشکی قانونی
با پایان سؤالات رئیس دادگاه، نوبت به نورالله عزیزمحمدی، یکی از وکلای مدافع متهم رسید تا از متهم دفاع کند. او حرفهایش را اینطور آغاز کرد: گزارش اولیه پزشکی قانونی خلاف واقع بود و باعث شد روند این پرونده منحرف شود. در این گزارش آمده بود که علت مرگ متوفی اصابت جسم سخت و خونریزی مغزی است. درحالیکه روی سر متوفی اثری از اصابت جسم سخت وجود نداشت. همین گزارش باعث شد که خانواده متوفی نسبت به موکلم بدبین شوند و کار به اینجا کشیده شود. درصورتی که ما به این گزارش اعتراض کردیم و در گزارش بعدی پزشکی قانونی این نکته اصلاح شد. وکیل متهم که سالها قاضی دادگاه بود و به پروندههای قتل رسیدگی میکرد ادامه داد: با اعتراض ما پرونده به هیأتهای ۳، ۵، ۷، ۹ و ۱۱ نفره ارجاع شد. در نظریه هیأت ۵ نفره آمده بود که ۶۷ درصد بیماری متوفی باعث مرگش شده و ۳۳ درصد متهم مقصر است. این درصد در کمیسیون ۷ نفره به ۵۰، ۵۰ رسید، اما در ادامه کمیسیونهای ۹ و ۱۱ نفره درصدی اعلام نکردند، اما اشاره کردند که بیماری متوفی نیز در مرگش مؤثر بوده است. بررسیها نشان میدهد که عمل موکلم باعث خونریزی نبوده، اما آن را تشدید کرده است. چطور ممکن است در پروندهای که پزشکی قانونی اعلام کرده ۵۰ درصد علت مرگ متوفی بیماری او بوده موضوع قتل عمد مطرح شود. حکم قتل عمد قصاص است و اگر یک درصد هم در قاتل بودن متهم شبهه وجود داشته باشد باید احتیاط کرد. من زمانی که قاضی بودم در پروندههایی که ۵ درصد شبهه وجود داشت هم حکم قصاص نمیدادم. در این پرونده هم موکلم قاتل نیست.
متهم باید بازداشت شود
در ادامه این جلسه نوبت به اختیاری، نماینده دادستان، رسید. او در چند جمله به ابهامات مطرحشده از سوی وکیل مدافع متهم پاسخ داد و در ادامه گفت: با توجه به حق نماینده دادستان درخصوص تشدید قرار و با عنایت به اینکه همه شواهد و مدارک علیه متهم است خواستار تشدید قرار متهم و تبدیل آن به قرار بازداشت موقت هستم.
بازگشت به زندان
در پایان این جلسه محاکمه که حدود ۳ ساعت طول کشید. قاضی از حمید خواست در جایگاه قرار بگیرد تا برای آخرین مرتبه از خود دفاع کند. قاضی بار دیگر اتهام مباشرت در قتل عمدی را به متهم تفهیم کرد و او در دفاع از خود گفت: من از دادگاه طلب عفو و بخشش دارم. متوفی مثل پدرم بود. ما رابطه دوستانهای با یکدیگر داشتیم. فکرش را هم نمیکردم که روزی چنین اتفاقی بیفتد. چند روز قبل از حادثه تولد من بود و او برایم هدیه گرفت. چند روز قبلتر هم با یکدیگر به خرید رفته بودیم. با این حال باور کنید من اطلاع نداشتم که او بیمار است و دارو مصرف میکند. از دادگاه درخواست کمک دارم و از اولیای دم میخواهم که من را ببخشند.
پس از آخرین دفاعیات متهم، هیأت قضایی قرار متهم را از قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی به قرار بازداشت موقت تبدیل کردند و در میان بهت و حیرت متهم، مأموران به او دستبند زدند و وی را به بازداشتگاه منتقل کردند. همچنین رئیس دادگاه اعلام کرد پس از شور با مستشاران، بهزودی حکم پرونده صادر خواهد شد.